lundi, novembre 23, 2009

















اقدام غیر شرافتمندانه دیگری از سوی تعلیم یافتگان مکتب جبّاریت و تزویر و پاسخ من
به طور تصادفی متوجه شدم که در زیر مقاله آقای مصداقی «گزارش‌های نادرست به ما خدمت نمی‌کنند- بخش سوم» در ستون نظر کار بران در سایت پیک ایران دو تن اسمی از من آورده و مهملاتی گفته اند. مطالب آن دو در زیر پاسخ من آمده است. یکی از این افراد منصور قدمی و دیگری خودش را رضا صدر معرفی کرده است که من هیچ کدام از این دو را نمی شناسم.
پاسخ من
آقای منصور قدمی که من اصلا شما را نمی شناسم. من نمی دانم غیر از آن مهملاتی که شما شنیدید و نوشتید، چه مهملات دیگری رهبران خود خواه و شیفته قدرت مجاهدین که به کلی با آن احساس انقلابی که شرم نام دارد وداع کرده اند، پشت سر من شایع کرده اند؟ کسانی که گفته اند من بعد از حمله پلیس فرانسه به اُور، غیبم زد، مثل سگ دروغ گفته اند. حمله پلیس به اُور سور واز در 17 ژوئن صورت گرفته بود مساله نرفتن من به اُور از اواخر سپتامبر به بعد صورت گرفت و دلیل آن هم اعتراض من به دهن دریدگی آقای محمد سید المحدثین بود. در آن روز او در یک جلسه کوچک، که دکتر هزار خانی ، رضا روحانی، من، هوشنگ رجوی و سه چهار تن از دیگر از اعضا شورا حضور داشتیم، در مورد مسائل و شرایطی که در آن بودیم و احتمالات آینده صحبت می کرد. من که حدود بیست سال بود انتقاداتی به عملکرد مجاهدین در تبلیغات و ارزیابیها داشتم، در انتقادتی که مطرح کردم، آن عملکردها را سرنا را از سر گشادش دمیدن نامیدم که با پرخاش و بکار گرفتن الفاظ توهین آمیز از طرف سید المحدثین مسئول کمییسون راوابط خارجی شورا واکنش نشان داده شد. در پی این ماجرا من نامه یی به مسئول شورا مسعود رجوی نوشتم و ضمن شرح ماجرا، گفتم یا باید خود او از من عذر خواهی کند، یا سید المحدثین- که از آن پس من او را سید المتهتکین می نامم - در جلسه یی که همه آن افرادی که ناظر آن توهین بودند حضور داشتند، باید جمع شوند، از من عذر خواهی کند. رفتنم به اور را منوط به همین مساله کردم. یک رویداد دیگر هم پیش آمد که الان تاریخش یادم نیست که تشدید کننده نارضایتی من بود این بود که مرا از باز گشت سرهنک معزی از تبعید که در پی حمله به اور از سوی دستگاه قضایی تبعید شده بود، خبر دار نکرده بودند. و این در حالی بود که برای هر رویداد و تجمع و تظاهراتی اگر در اُور نبودم با تلفن کردن به منزل اطلاع می داند. در پی همین مسائل من نامه انتقاد آمیز 52 صفحه یی به مسئول   شورا مسعود رجوی نوشتم که تاریخ آبان سال 1382 را دارد. مساله یی که بعدا باعث خشم من شد، اقدام خودسرانه مجاهدین یا در واقع خانم مریم رجوی بود که بیانیه سالانه شورا ( سال 83 )را، در حالی که من هنوز عضو شورا بودم ، بدون این که برای امضا به من بدهند منتشر کرده بوند، و زیر آن هم نوشته بودند تصویب به «اتفاق آرا» و تعداد آرا راهم البته نوشته بودند. از این اقدام خود سرانه هیچ یک ازاعضای قدیمی شورا که مساله را تلفنی با آنان در میان گذاشتم و پرسیدم(اقای دکتر هزار خانی، آقای سامع، آقای قصیم) اطلاع نداشتند و گمان می کردند بیانیه برای من هم فرستاده شده است. من بعد از این ماجرا در مکاتباتی ضرب الاجلی برای اصلاح این اقدام خودسرانه تعیین کرده بودم که چون عملی نشد، در نامه سرگشاده یی خطاب به هموطنان و اعضای شورا مساله را باز گو کردم و آن را به دبیر خانه شورا هم فرستاده بودم،  کناره گیری از شورا را اعلام کردم. نامه را به سایت دیدگاه در آن زمان فرستادم که اول مسول سایت دیدگاه بعد از گرفتن شماره تلفن از من و صحبت با من و مطمئن شدن از و اقعی بودن مساله، گفت درج می کند ولی ساعتی بعد زنگ زد و گفت مساله داخلی شوراست و درج نمی کند.شاید با آقای سامع مشورت کرده بود و به توصیه او نظرش را تغییر داده بود. من همینجا به این مطلب پایان می دهم. توضیح مشروح این مساله را برا ی آقای مصداقی و سایت پیک ایران خواهم فرستاد. در ضمن به آقای قدمی و آقای صدر یاد آوری می کنم پاسخ مربوط به درج مقاله من در ایران دیدبان را در جدل با یکی از کاربران به نام مهدی که من او را «آ- مهدی» می نامم، زیر مطلب «یادداشتی در مورد لبیک سایت وزارت اطلاعات به درخواست آ. مهدی» داده ام. همچنان که در مقاله یی با عنوان «دیالوگ انتقادی با سربازان گمنام امام زمان»، مرز خود را نه تنها با رژیم آخوندی بلکه با اسلام هم مشخص کرده ام. شما هم حتما آنها را خوانده اید، ولی با تعلیماتی که گرفته اید به نحو رذیلانه و غیر شرافتمندانه مشغول لجن پراکنی هستید. درج مطلب من در ایران دیدبان به خودی خود چیزی را ثابت نمی کند. هم چنانکه درج مطالبی از این یا آن مهره رژیم، در سایتهای مجاهدین، برای کوبیدن رژیم، دلیل همسویی و همبستگی آنها با مجاهدین یا بالعکس نیست. من کاملا تصادفی متوجه درج مطلب اقای مصداقی و این نظرات شدم و اگر متوجه نشده بودم مهملات شما بی پاسخ میماند و شاید خیلی ها هم آن را باور می کردنند فقط این نکته از آن پاسخهایی که به آ- مهدی داده بوم را در اینجا دوباره یاد آوری می کنم : باید تغوّط کرد به آن انقلاب و ایدئولوژی رهبرانش که لگد مال کردن حرمت و حیثت افراد را حقی برای خود می دانند. خواه این ایدئولوژی «داس و چکش»ی باشد، خواه «هلال ماه و ستاره» ای. لینک مقاله من که در ستون نظر کاربران آن ،پاسخ امثال شما را داده ام در زیر آمده است.
http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=17095
بار کج به منزل نمی رسد. من به رغم بیرون آمدن از شورا، خیال پرداختن به این مساله را نداشتم ولی بی صداقتی رهبران خودخواه و قدرت پرست و مزوّر مجاهدین در به راه انداختن شایعه و برچسب زنی علیه منتقدان خود، چیزی جز ترور شخصیت نیست که دامنه اش در مورادی با دامنه مکتب آخوندی بهم می آمیزد.
ایرج شکری – اول آذر 88 برابر 23 نوامبر 2009

:یادداشت دوتن از سربازان مریم و مسعود در سایت پیک ایران
نوشته شده در تاريخ بيست و سوم آبان ۱۳۸۸ برابر با چهاردهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 05:01:43 توسط رضا صدر
گزارش های نا درست بشما کمک نمی کنند اقای مصداقی با این مقاله میخواهند درس اخلاق بدهند ومی گویند در استخر تیر بارن نشدند پشت دیوار یا فلان نقطه اعدام شدند در باره کشتارها همه متفق القول هستند از اقای منتظری تا مها جرانی که می گویدجوان کشی شده تاکدیوروبسیاری دیگر مثل معاون وزارت اطلا عات که می گوید سی و سه هزار نفر تیر باران شدندوحالااین سومین بخش مطلب هست امیدوارم که همه احساس مسئولیت کنند وبنویسندکه چه فاجعه ای رخ داده است اما همین حالا مقاله من متهم میکنم نوشته ایرج شکری که نیازی به معرفی ندارد درسایت ایران دیدبان وابسته به وزارت اطلاعات رادیدم که نیز در سایت پژواک ایران متعلق به ایرج مصداقی منتشر شده است شما که در باره جنایات رژیم اینهمه دادوفریاد براه می اندازید وبعد مقاله ای سراسر دروغ وفحش وناسزا علیه همانها که هزارهزار تیر بارن شده اند منتشر می کنید این یک بام ودوهوا برای چیست نمیتوان به کسانیکه در اشاعه دروغ همدست هستند اعتمادکرد ایا چنین افرادی با حسن نیت قلم بدست میگیرند ونمیتوان با کلمات زیبا چهره واقعی خو درا مخفی کرد شما بارها درسایتتان در اشاعه دروغ شرکت داشتی
نوشته شده در تاريخ بيستم آبان ۱۳۸۸ برابر با يازدهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 17:50:15 توسط منصور قدمی
اقای مصداقی احساس می کند بر همه چیز وبرهمه کائنات مسلط هست وهر اتفاقی در سی سال گذشته افتاده است دقیق با ساعت وروز مشخص خبردارد واگر کسی غیراز ایشان شاهد ومدرکی ارائه نماید اعتباری ندارد چون ایشان تائید نکرد ه چنین بر خوردی انهم برای زندانی که یا درسلول بوده به مساحت سه یا چهارمتر یا دربند و با چشم بند اینطرف وانطرف میرفته واین ادعا ها شک برانگیز هست ضمننا حرفهای معاون وزرات اطلاعات که بر روی اینترنت هست که خود دست اندر کار بوده یا ایرج مصداقی یا مثلا ادعای شاهد ث کدام مستند تر هست اما نکته مهم ایشان موضع ضد مبارزه دارد ودر پخش اخبار دروغ که از کانالهای ایرج شکری که مقالات اورا درسایتهای ایراندیدبان میتوانید ببینید این شخص بطور مشخص بعداز حمله پلیس فرانسه به دفاتر مجاهدین خلق نا پدید شد وشنیدم که همان موقع عذرش را خواسته بودند این شخص دریک کلام حرفش فقط همین یک کلمه هست تسلیم شرائط شوید مبارزه تمام شدو اما دریک کلام در تمام جنبشها این مسائل بوده وشما اولین واخرین نیستید خاطره نویسی بهانه است ودلیل ان همین ایرج شکری می باشد که میدانی

مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن