lundi, décembre 31, 2012

نوحه مدرن و سبک شعر نو دیوانگان امام حسین


نوحه مدرن و سبک شعر نو دیوانگان امام حسین



«نوار مغز سرم/ در محضر دکترا/ خط خطی و قاطی بود/، طبیب توی مطب متحیر صدا زد/ این چه نوار مغزی بود/، می‌دونی چی دادم جواب دکترا رو/ علت عیبش اینه آقای دکتر، من روانی ام، روانی! روانی امام حسین
 آش آنقدر شور بوده که یک نوحه سرا  و سراینده شعر های «آیینی» این امر را  باعث شرمندگی دانسته و از این که نوحه خوانان مورد کنترل نیستند و به هیچکس اعتنایی نمی کند اظهار نارضایی کرده است. لینک مطلب در زیر آمده است.

samedi, décembre 29, 2012

روی دیگر سکه قلنبه گوئیهای ابلهانه پاسدار سلامی و هلهله ها و عربده های 9 دی

  روی دیگر سکه قلنبه گوئیهای ابلهانه پاسدار سلامی و هلهله ها و عربده های 9 دی

ایرج شکری

پاسدار سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، در سخنانی که «خبرگزاری» وابسته به سپاه «فارس» آن را نقل کرده است، تلاش کرده، اعتراضات سال 88 مردم به کودتای انتخاباتی، از جمله در روز عاشورا (برابر 6 دی در آن سال) را که بار دیگر به شکل گسترده ای شکل گرفت، طراحی شده توسط آمریکا نشان دهد. پاسدار سلامی برای تاثیر گذاری در مخاطبان به نظریه پردازی ابلهانه و قلنبه گویی و بکار بردن دو سه واژه فرنگی مثل «اسکالر، آرتیفکت، نورم» هم دست زده است تا نشان بدهد که با فرهنگی غیر از «فرهنگ حوزه» و «نوحه خوانی» هم آشناست. این تلاشهای بیشرمانه برای جا انداختن طراحی خارجی اعتراضات مردم، به سخنرانی هم محدود نمی شود. فیلمهایی هم برای آن ساخته اند که فیلم قلّاده های طلا (شاید در فرصتی به آن بپردازم) با کمک یک میلیارد تومانی وزارت ارشاد رژیم، یکی از آنهاست که انزجار شدیدی از سوی مردم و هنرمندان سینمای ایران به آن نشان داده شد. سخنرانی هایی که به آن اشاره شد، درسه سال گذشته بارها از سوی خادمان دون پایه و ریزه خواران، یا مقامات و صاحبمنصبان دربار خامنه ای بارها انجام شده و امسال هم چنین بود. آخوندی به اسم بهشتی هم که ریاست دانشگاه امام باقر (متعلق به وزرات اطلاعات رژیم) را عهده دارد مدعی شده است که « کمیته سه جانبه که 50 سال پیش توسط سرویس‌های جاسوسی انگلستان، موساد و سی‌آی‌ای به وجود آمده و به نام کمیسیون سه جانبه معروف است، نقش موثری در حوادث فتنه سال 88 داشته است»! این آخوند در سخنان خود به هاشمی رفسنجانی در پیدایش«جریان فتنه» نقش محوری داده و در این مورد از جمله« فعالیت در زمینه نشر کتاب و کارهای تحقیقاتی و استراتژیکی برای نفوذ لیبرالیسم و این تفکر در مباحث فکری از دیگر برنامه‌های صورت گرفته علیه نظام اسلامی» را به پای آن نوشته و مدعی شده که گروه کاری«در دفتر تحقیقات استراتژیک و با پول‌های میلیاردی این دفتر و آقای هاشمی ایجاد شد،... برنامه آنها این بود که ابتدا در انتخابات شورا، مجلس و ریاست جمهوری نیروهای خود و طرفداران دموکراسی را به این نهادها وارد کرده و سپس مجلس خبرگان را در اختیار بگیرند؛ ‌آنها بر این اعتقاد بودند که تنها قوانینی که از مسیر دموکراتیک تصویب شده، قابل توجه است و نباید به قوانین اسلامی توجه کرد»!(1). آخوند بهشتی این هذیان گوئیها را در همایشی که صدا و سیمای رژیم برای « گرامیداشت "حماسه 9 دی"» برگزار کرده زده است. اما برای سخنرانی پاسدار سلامی زمان و مکانی  نقل نشده است، نه در خبرگزاری فارس نه در سایتهای دیگری که آن را نقل کرده اند. این هم  مثل خیلی کارهای دیگر اینهاست. خبری که نه زمان و نه مکان آن مشخص باشد، مثل خود «جمهوری اسلامی» است که باید آن کوبید به سر تولید کنندگانش. پاسدار سلامی از جمله مدعی شده است که :« زیباترین توصیف برای نشان دادن ماهیت فتنه این بود که این دقیقا تابعی از استراتژی جدید غرب برای تهاجم نرم به درون جوامع انقلابی مثل جمهوری اسلامی ایران بود. بر این مبنا داستان این فتنه کاملا بعد جهانی و بین المللی دارد؛ یعنی در چهارچوب مناظره راهبردی غرب و انقلاب اسلامی قابل توصیف است»(2). پاسدار سلامی شعیه بودن و «عاشورایی» بودن مردم ایران را - «که هیچ جامعه شناس و روانشناسی قدرت آن را نمی تواند درک کند»، عامل برتری رژیم در پیشبرد اهدافش در برابر آمریکا دانسته است. اما این مستبدان خود محور بین، اولا فراموش می کنند که آن جمعیتی میلیونی که در اعتراض به نتیجه انتخابات چند بار به رغم استقرار و حضور گسترده نیروی انتظامی و حرامزاده های بسیجی و لباس شخصی به خیابانها آمدند، از همین مردم بودند و شعار یا حسین میرحسین از آغاز اعتراضات از شعارهای آنها بود و به ویژه در تظاهرات روز عاشورا شعار «این لشکر حسین است/یاور میرحسین» هم به شعارهاشان افزوده شد. اینها را هم آمریکا تزریق کرده بود؟ دیگر این که اگر به آمار رسمی نمایش انتخابات یا به قول حاتم قادری استاد دانشگاه «مناسک انتخابات» استناد بکنیم، گفته شد نزدیک به 14 میلیون(33 در صد) رای دهندگان به میرحسین موسوی رای داده اند. حال با در نظر گرفتن موقعیت و سوابقی که میرحسین موسوی و کروبی از اول انقلاب در رژیم داشته اند و به آنها سران فتنه نام دادند، و آماری که به آن اشاره شد، آن روی دیگر سکه اظهارات و اتهامات این پاسدار و آن آخوند رئیس دانشگاه وزارت جنایت و حرفهای چندی پیش وزیر اطلاعات رژیم در متهم کردن کسانی از خودیهای سابق به تلاش برای «براندازای اسلام و نظام»* و نیز اتهامات مستمر پاسدار شریعتمداری مشاور رهبر که خاتمی و اصلاح طلبان درون حکمیت را به خط گرفتن از سیا و آمریکا متهم کرده و می کند، این است که این نظام « اسلامی وعاشورایی» چنان گندیده است که چنین خط گیرندگان و چنین همصدایانی با آمریکا و غرب در درون خود پرورده و بیرون داده است و با چنین تضادی رو به روست که هاشمی رفسنجانی تغذیه کننده و جاده صاف «لیبرالیسم و دموکراسی» و کنار گذاشتن اسلام می شود و نخست وزیر مورد تایید بی قید وشرط «امام راحل» در دوران «دفاع مقدس»، پیشبرنده استراتژی آمریکا، در دل جمهوری اسلامی. پاسدار سلامی و بوزینه های دیگری که به مناسبت «سالگرد حماسه 9 دی» به جست و خیز و هیاهو پرداخته اند و تلاش می کنند اعتراضات مردم به خاطر به باد رفتن امید یا توّهمی  که برای برخورداری از «یک مثقال» از حقوق خود با رئیس جمهور شدن میرحسین موسوی داشتند و با تقلب انتخاباتی آن توّهم و خیال هم از آنان گرفته شد، فتنه بنامند، گمان می کنند که با فشار و سرکوبگری خواهند توانست برای ابد مدت بر سلطه جبّارانه خود بر ایران و مردم ایران ادامه دهند. راهپیمایی دولتی سازمان یافته توسط دستگاه امنیتی و سپاه و بسیج وصل رهبر در 9 دی که به شکل بی ربطی اسم «حماسه» روی آن گذاشته اند، در برابر و برای خنثی کردن تاثیرات تخریب کننده تظاهرات روز عاشورا بر رژیم،که در آن شعارهایی مثل نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و جمهوی ایرانی داده شد – شعارهایی که جدا کننده  صف شرکت کنندگان در تظاهرات از دستگاه ولایت فقیه بود-، به راه انداخته شد. این مستبدان از خود راضی که بالای منبر رفتن و   ورّاجی هنرشان است، به این سوال جواب نمی دهند که خب شما که همه مردم پشت سرتان است و مکتبتان هم که قرص و محکم و بی زوال است، چرا در برابر اعلام یک راهپیمایی مسالمت آمیز آن همه نیروی انتظامی مسلح و لباس شخصی های حرمزاده به خیابانهای می ریزید و مانع تظاهرات مردم می شوید؟ اگر راست می گویید که حمایت مردم از شما خدشه بردار نیست و دریای مردم پشت سرتان است یک بار هم اعلام کنید و ولی فقیه نظام نکبتارتان هم به سگان آستانش پوزه بند بزند و اعلام کند که نارضیان نظام ولایت فقیه و طرفداران دموکراسی آزادند یک رهپیمایی برگذار کنند و کسی حق ایجاد مزاحمت برای آنان ندارد. مگر در آن روزهای تبلیغات انتخاباتی که به سگان پاسدار نظام ولایی پوزه بند زده شده بود، مردمی که گفته می شد تا نیمه شب در خیابانها در حال بحث و گفتگو هستند، رشد سیاسی و مسالمت جویی خود را نشان نداند؟ رژیمی که این همه ادعای برخورداری از حمایت مردم را دارد، چرا از برگذاری یک رفراندم دوباره بعد از سی سال، برای تایید یا رد ولایت فقیه این همه گریزان و هراسان است؟ در کجای دنیا که سرسوزنی دموکراسی در آن رعایت بشود، رهبر نیروی دوم انتخابات که سی و سه درصد آرا را کسب کرده، در حصر خانگی قرار می گیرد و هیچگونه امکان دستیابی به رسانه ملی رادیو تلویزیون که متعلق به مردم است اما به طور انحصاری از آن استفاده می شود را ندارد؟

 سی و سه سال پیش برنامه ای مثل همین برنامه«حماسه 9 دی» را سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب جمهوری اسلامی در حمایت از تعطیل شدن روزنامه آیندگان و در برابر تظاهرات برگزار شده به دعوت جبهه دموکراتیک ملی در اعتراض به تهدیدی آزادیها  و حقوق مردم که تعطیل شدن روزنامه آیندگان توسط حکم شرع و دادستانی انقلاب اسلامی گام بلندی در آن راه بود، راه انداختند. گردانندگان و کارگزاران مقلد خمینی آن روزها یکدیگر را «برادر» خطاب می کردند و «آقایِ...» گفتن را رفتاری«طاغوتی» می دانستند. آن روزهم روزنامه جمهوری اسلامی که همین میرحسین موسویِ در بازداشت خانگی قرار گرفته، سردبیر آن بود همین نوع هلهله ها را از «پیروزی» انعکاس می داد. در آن روزها «برادران» سخنگوی ملت مسلمان و «امت امام» شدند و جست و خیزها کردند. اکنون روز و روزگار میرحسین موسوی و هم بهزاد نبوی چهره برجسته سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را می بینیم.

پاسدار سلامی، یک پز و افاده یی هم از قدرقدرتی معجزه گرانه رژیم در برابر آمریکا داده که البته پوچ خلاف واقع است. او مدعی شده است که:« امروز در عراق تربیت شدگان انقلاب اسلامی حاکمند ، به دست[ منظورش با راهگشایی سبب شدن] دشمنان ما. این هنرمندی انقلاب است که بدون هزینه مدیریت می کند. امریکاییها همیشه این ویژگی را داشتند که دیگران هزینه می‌کردند آنها منافع را می‌بردند ولی انقلاب در این مناظره استراتژیک عکس این عمل کرده است. امریکاییها هزینه می‌کنند انقلاب سود آن را می‌برد. حوادثی که در لبنان اتفاق افتاد، عربستان سعودی در لبنان حدود دو میلیارد دلار هزینه کرد اما انقلاب هیچ هزینه ای نکرد. این صحنه به نفع انقلاب تمام شد[...] در فلسطین در عراق و در افغانستان و در هر نقطه دیگری امروز مناظره کاملا به نقطه ای هدایت شده است که انقلاب دست برتر را دارد». درست گفته اند که آدم دروغگو کم حافظه است. پرداخت پول به حماس امری نبود که رژیم مخفی کرده باشد و کسی نداند همچنان که پرداخت پول به حزب الله لبنان به ویژه پول کلانی که بعد از آن جنگ سی دو روزه به حزب الله پرداخت شده تا برای تقویت نفوذ آن بین مردمی که خانه هاشان آسیب دیده بود تقسیم کند. علاوه برآن همچنان که همگان می دانند چندی پیش اخباری در مورد اختلاس مالی در حزب الله  انتشار یافت که در آن آمده بود گروهی ازکارشناسان مالی سپاه برای بررسی آن به لبنان رفته اند. و باز هم در این مورد می توان به مصاحبه ای که در تیرماه سال جاری در سایت پارسینه با مدیر روزنامه الاخبار لبنان درج شده بود اشاره کرد که وی در آن یاد آور شده بود:« اقتصاد لبنان بر اساس پشتیبانی سیاسی لبنان از سایر کشور‌ها شکل گرفته است و مثلاً هم اکنون از سوی عربستان و ایران حمایت می‌شود و از هرکدام از این کشور‌ها یک میلیارد یا یک و نیم میلیارد دلار دریافت می‌کند. بخش دوم اقتصاد ملی و درآمدهای لبنان از کارگران شاغل به کار در خارج است»(3). در عراق و افغانستان هم رژیم البته پول خرج کرده و می کند به طور غیر مستقیم با اجرای طرحهای گوناگون و از راههای گوناگون. همچنان که در سودان و جیبوتی و کمور و در تاجیکستان هم پول خرج می کند تا گروههای اسلامگرای دست آموز خود را سازمان بدهد. بنیاد هایی مثل بنیاد 15 خرداد از تشکلهای های هستند در کشورهای مختلف پول خرج می کنند. رژیم در تایلند پول خرج می کند و به تازگی میانمار(برمه) هم به مناطقی که رژیم تلاش می کند مسلمانان آنجا را تخت نفوذ خود در آورد اضافه شده است. بی جهت نیست که وقتی تظاهراتی از اسلامگرایان مثلا در اعتراض به توهین به پیامبر از سوی مسلمانان در کشورهای دو و نزدیک مثل تایلند یا مثل پاکستان راه می افتد عکسهای خامنه ای هم در دست بعضی از شرکت کنندگان در تظاهرات دیده می شود. پول خرج کردن های کلان رژیم در سوریه اما به نطر می رسد سبب نجات بشار اسد نخواهد شد و می توان چهره بور و دماغ سوخته امثال سلامی را در روز فرار بشار اسد یا گرفتارشدن به دست مخالفان را که از حمایت آمریکا برخوردارند مجسم کرد و خندید. پاسدار گاوسیمای متفرعن، به مکتبی می نازد که امامش خمینی بود که اقتصاد را امری مربوط به الاغ می دانست، آخوند فرومایه دیو سیرتی که در تحریرالوسیله که رساله اصلی اوست نکاح با کودک شیرخواره ولذت جنسی بردن از او را به جز دخول و با «تفخیذ» جایز می داند. این پست فطرتها شاگرد او و مرید او هستند. این فرومایگان از جهل و تعصب دینی، دژی ساختند با انبوهی از مردم هویت باخته و مسخ شده در آن، که حاضر بودند برای حفظ آن بجنگند و خون بریزند و خون بدهند هم چنانکه دیوانه وار و هویت باخته در عاشورا دست به کارهای جنون آمیزی مثل قمه زدن و زنجیر زدن و گل به سراپای خود مالیدن می زنند. سلامی و سلامی های فرومایه امثال «سردار» کارگر و رادان و نقدی و آخوندهای رذل و جنایتکاری مثل این آخوند بهشتی یا آن پورمحمدی و نیّری و فلاحیان و مصلحی و ...گمان می کنند با کشتار و ارعاب می تواند نظام متعفن ولایی را ابد مدت بکنند. روزگاری شاه خود بزرگ بین مردم ستیزی در ایران دستگاه جهنمی شکنجه و اعدام  به نام ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) راه انداخته بود که اسمش رعب و هراس می آورد. اما دیدیم که رئیس آن سازمان جهنمی چگونه به چنگ مردم افتاد. این روزگار نیز بی تردید خواهد گذشت و جنایتکاران نگهدارنده و پاسدار رژیم ولایی به دست عدالت سپرده خواهند شد. زنده نگه داشتن و مانع از به فراموشی سپرده شدن جنایت رژیم آخوندی و به ویژه شعله ور نگهداشتن نفرت نسبت به این جنایتکاران خودخواه و جاه طلب وظیفه ای ماست.



  
شنبه ۹ دی ۱۳۹۱ - ۲۹ دسامبر ۲۰۱۲

dimanche, décembre 23, 2012

روزی که فارسی داشتیم

روزی که فارسی داشتیم 

فیلم کوتاه و دیدنیِ هفت دقیقه ای - کلیک کنید
کلیپی همراه با ویولن بیژن مرتضوی- کلیک کنید

lundi, décembre 03, 2012

مسئولیت فراموش شده در مصاحبه بنی صدر در مورد بلوکه شدن ذخائر ارزی ایران توسط آمریکا





 مسئولیت فراموش شده در مصاحبه بنی صد

در مورد بلوکه شدن ذخائر ارزی ایران توسط آمریکا

ایرج شکری

در ستون گزارش و گفتگو در پژواک ایران مصاحبه ای با آقای  بنی صدر که از کارگزاران (وزیر خارجه و وزیر دارایی) و مبلغان جمهوری اسلامی در آغاز به قدرت رسیدن خمینی بود و به مقام اولین ریاست جمهوری اسلامی هم دست یافت، درج شده است که ایشان در پاسخ به سوالی در مورد چگونگی بلوکه شدن داراییهای ایران مطالبی بیان داشته که در آن در مورد کوتاهی و تقصیر در بلوکه شدن دارا ئیهای ایران از خود سلب مسئولیت کرده است. او با اشاره به این که«در سال اول بعد از انقلاب با افزایش درآمد نفت، کاهش واردات و کاهش بودجه، ذخیره ارزی را بالا بردیم و در سیستم بانکی خارجی، حدود 16 میلیارد دلار داشتیم که 13 میلیاردش در بانکهای آمریکایی یا شعب آنها در خارج از آمریکا بودند»، یاد آور می شود که از اول انقلاب تاکید داشته است پولهای ایران نباید در بانکهای آمریکا بماند اما کسی توجه نکرد. بکار گرفتن ضمیر «ما» کمی تردید ایجاد می کند که اقدامات مربوط به افزایش ذخیره ارزی حاصل ابتکارات ایشان به عنوان معاون وزیر و بعد وزیر دارایی بود یا تصمیمات مربوط به شورای انقلاب. ناگفته نماند که در آن زمان ایشان که یکی از سه چهار نفر مبلغ و «سخنور» و کارگزار رده اول از اطرافیان خمینی(در کنار کسانی چون و صادق قطب زاده و ابراهیم یزدی و جلال الدین فارسی) بود، مبشر «اقتصاد توحیدی» هم بود و در این زمینه دیگر یاران «امام» چیزی بارشان نبود. اگر چه در آن روزها در نقد کتاب «اقتصاد توحیدی» ایشان یک اهل قلم از روشنفکران لائیک که نظرات مطرح شده در کتاب اقتصاد توحیدی را بی سرو ته یافته بود مفهوم کلی نظرات مطرح شده را به طنز«سرمایه دارای بدون سود» نامید.  آقای بنی صدر در مصاحبه یاد شده، به سرپرست وزارت خارجه شدن در زمان گرونگیری و نیز سخنانی که در نماز جمعه زده بود، اشاره می کند و این که «ملاتاریا» و برخی اشخاص که به هشدار های او توجه نکرده بودند تلاش کردند در بلوکه شدن پولهای ایران در آمریکا او را مقصر جلوه بدهند به خاطر این که در نماز جمعه گفته بود که نسبت به پرداخت قرضه های خصوصی اشخاصی که در رژیم سابق گرفته بودند، تعهدی نداریم.غرض از این یادداشت یاد آوری این موضوع است که ابوالحسن بنی صدر در زمان گروگانگیری، در مقام وزیری دارایی اظهارات و موضعگیری هایی در مورد خارج کردن پولهای ایران از بانکهای آمریکایی داشت که در روزنامه اطلاعات 24 و 26 آبان 58 درج شد.ایشان با حفظ سمت وزارت دارایی سرپرست وزارت خارجه شده بود. یک هفته بعد از اشغال سفارت آمریکا جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا دستور داد واردات نفت آمریکا از ایران قطع شود. سه روز بعد از آن(24 آبان)  بنی صدر وزیر دارایی در یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی اعلام کرد که دولت ایران تصمیم گرفته  است ذخیره ارزی خود را از بانکهای آمریکایی خارج کند و همانجا تاکید کرد که هیچ گونه نگرانی از جهت مسدود شدن این حسابها توسط دولت آمریکا وجود ندارد زیرا بیشتر این سپرده ها در شعبات بانکهای آمریکایی در اروپا هستند. او مجموع دارائیهای ایران در بانکهای اروپا و آمریکا را 12 میلیارد دلار اعلام کرد. بعد از این رویداد، کارتر دستور داد که حسابهای ایران در بانکهای آمریکا و شعبات آنها در اروپا مسدود شود و بعد از اقدام آمریکا، آقای بنی صدر در مقام وزیر دارایی اطلاعیه یی انتشار داد که در آن ابتدا تصریح شده بود که تصمیم آمریکا اقدامی است در واکنش به اظهار نظر «دولت جمهوری اسلامی» برای خارج کردن ذخائر ارزی خود از بانکهای آمریکایی. بعد وزیردارایی جمهوری اسلامی برای تخفیف و تلاش برای کم کردن اثرات منفی ضربه دریافت شده از اقدام کارتر، بر افکار عمومی، با تاکید بر این که تنها 9 درصد از ذخایر ارزی ایران در آمریکاست، یاد آور شده بود:« هنوز برای دولت ایران روشن نیست که آمریکا تا چه حد می تواند در مورد داراییهای که در بانکهای آمریکایی مقیم خارج از آمریکا قرار دارد و اصولا تحت قوانین آمریکا نیست تصمیم بگیرد». این اطلاعیه وزیر دارایی- وقت ابوالحسن بنی صدر- در اطلاعات 26 آبان درج شد. بنابر این ملاحظه می کنیم که در اعلام تصمیم به خارج کردن ذخیره ارزی ایران از بانکهای آمریکایی، دو اشتباه و اقدام غلط صورت گرفته است. یکی این که تصمیم قبل از عملی شدن اعلام شده و به خاطر همین، سبب پیشدستی طرف مقابل و خنثی کردن تاکتیک وزیر دارایی که تصمیم گیرنده این امر از سوی دولت جمهوری اسلامی بود، شده است. دیگر این که آن اعلام به خارج کردن ذخیره ارزی اگر تنها با هدف تبلیغات صورت گرفته بود و قصد عمل در بین نبود، بازهم اقدامی نسنجیده بود که بدون تحقیق در مورد جوانب آن و ارزیابی آثار و طبعات آن در عمل، اعلام شده بود. این را هم خوب است یاد آوری کنم که به رغم این تنبیهات اقتصادی از سوی کارتر، خمینی اعلام قطع رابطه با آمریکا نکرد. بلکه برعکس در مصاحبه یی که خبرنگاران شبکه های تلویزیونی بی بی سی و سی بی اس باو داشتند و گرازش آن در اطلاعات 28 آبان58 به چاپ رسید، در مورد رابطه با آمریکا گفته بود:« اگر این محل لانه جاسوسی، سفارتخانه یی صحیح باشد و دولت صلاح ببیند که بعضی روابط محفوظ باشد؛ این مانع ندارد» و البته همانطور که همگان می دانند تصمیم به قطع رابطه را هم کارتر در 19 فرودین 59 گرفت. آنهایی که در آن روزها صاحب پست و مقامی شدند، هرچه داشتند از خمینی بود. خمینی هم کسی بود که معتقد بود«اقتصاد مال خر است»(اطلاعات 18 شهریور 58)، اومی گفت که مردم برای این انقلاب نکرده اند که کشورشان مثل سوییس بشود، مردم اسلام را می خواهند و در تعریف اسلام هم تاکید داشت که «اسلامی که گوینده اسلامی ندارد، این اسلام نیست. اسلام که در کتاب نیست. کتابش را هم از بین می برند... آخوند یعنی اسلام ؛ روحانیین با اسلام در هم مدغم اند. آن که با آخوند مخالف است آن دشمن شماست. او آزادی را ممکن است برای شما تامین کند، استقلال هم ممکن است برای شما تامین کند، اما استقلالی که در آن امام زمان نیست، آزادی که در آن قرآن نیست، آزادی که در آن پیغمبر اسلام نیست»(کیهان 5 خرداد 58).
همچنان که همگان به روشنی می توانند دریابند که امروز در ایران نه «قحط الرجال» است و نه «قحط النساء» که امثال حاج محمود احمدی نژاد رئیس جمهور بشود و برادران مهمل لاریجانی در راس قوه قانونگذاری و دستگاه قضایی کشور قرار بگیرند، آن روزها که جناب بنی صدر وزیر دارایی و سرپرست وزارت خارجه شد( و بعد هم به مقام ریاست جمهوری رسید)، مردان و زنان دارای دانش  و تحصیلات و تجربه کاری برای اداره امور کشور در بیرون از اردوی پیروان و مقلدان «امام خمینی» کم نبودند. دانش و تجربه آنها بسیار بالاتر از گماشتگان خمینی بود که تخصصشان بیشتر از هرچیز از برکردن آیه و حدیث و روایت بود و خوردن مخ دیگران با نقل آنها. چنان که جناب دکتر ابراهیم یزدی هم که از کارگزاران بلند پایه آغاز دوران ظهور امام خمینی است، وقتی وزیر خارجه بود، برای دیپلماتها و مدیران وزارت خارجه جلسات تفسیر قرآن برگزار می کرد و آیات قرآن را برای آنها تفسیر می کرد و به آنها آموزش قرآن می داد.
برای بسیاری از ما که در آن روزها شاهد رویداها بودند و می دیدند که خمینی چگونه دارد انقلاب مردم را به گندابی از اندیشه و آمال ارتجاعی و ضد مردمی و عفن خود منحرف می کند و از جهل و تعصب مذهبی توده های محروم و نا آگاه سوء استفاده می کند تا قدرت را به انحصار خود در آورد، امروزِ این رژیم با دیروز آن یکی است. شخصا هیچ تغییری نه در منش و بینش دست اندرکاران این رژیم می بینم و نه در روشهایی که برای انحصار قدرت و پایمال کردن حق مردم پیش گرفتند. عقب نشینی های تاکتیکی رژیم در این یا آن مورد از روی ناچاری و به خاطر  اعتراضات روز افزون مردم، به ویژه نارضایتی و نافرمانیهای نسل جوانی که بعد از انقلاب به دنیا آمده بوده است و این امر گاه به تضادهای شدید در بین بالایی های رژیم منجر شده که نمونه های متعدی دارد. وگرنه همه شاهدیم که امروز تمام پستهای کلیدی در دست همان دسته اشراری است که از آغاز پیدایش این رژیم  قدرت را به انحصار خود در آوردند و برای حفظ آن جنایتها کرده اند و می کنند و خونها ریخته اند و میریزند و  خواهند ریخت و هر انتخاباتی که برگزار می شود، با ممنوعیت شرکت دگر اندیشان در آن برگزار می شود و حتی خودی های مصلحت اندیش و دلسوز نظام مثل میرحسین موسوی و کروبی هم،که خواهان بکار گرفتن تاکتیک هایی جهت کاهش خشم و نا امیدی مردم از اوضاع - که خطر بالقوه ای است برای بقای نظام- بودند، تحمل نمی شوند و بلایی بسرشان می آید که دیدیم.
******
 بخشی از اظهارات بنی صدر در مصاحبه مورد بحث که مربوط است به بلوکه شدن ذخائر ارزی ایران توسط آمریکا. لینک مطلب هم در زیر آمده است.
  «یک مساله مهمی هم هست؛ بعد از اینکه آمریکا روی خط توقیف پولهای ایران رفت، در نماز جمعه گفتم که ما نسبت به پرداخت قرضه های خصوصی که اشخاصی در رژیم سابق گرفته بودند، تعهدی نداریم، ملاتاریا و برخی اشخاص که به آن هشدارها توجه نکرده بودند، گفتند: "چون بنی صدر گفت که ما قرضه ها را نمی پردازیم، پولهای ما توقیف شده اند." در واقع وقتی که سرپرست وزارت امور خارجه شدم، در "پرونده رابطه با آمریکا" دو یادداشت یافتم که از سوی سفارت ایران دو هشدار داده شده بود که در حال آماده سازی اوراق و اسناد لازم هستند تا ریاست جمهوری آمریکا امضا کند و پولهای ایران را توقیف کنند و این دو هشدار بدون اقدام مانده بود پس آنها را در شورای انقلاب طرح کردم و قرار شد بانک مرکزی بطور محرمانه آن پولها را از دستگاه بانکی آمریکا خارج کند و به بانکهای دیگر منتقل کند. متاسفانه آقای باهنر از شورای انقلاب بیرون رفت و این مطلب را گفت. تا بانک مرکزی اقدام کند کارتر در ساعت 8 صبح امضا کرده بود پس در واقع گوینده باهنر بود، من بعد از امضای کارتر و در مقام واکنش درباره قرضه های خصوصی آن حرف را زدم. از آن پولها 3 میلیارد به ایران بازگشته است و بقیه اش(13 میلیارد دلار) خورده شد، به قول آقای کارتر که گفته بود: "ایرانی ها را چنان نقره داغ کردم که هرگز فراموش نکنند».
دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۱ - ۳ دسامبر ۲۰۱۲

 

مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن