ایلوش خوشابه ایفاگر نقش هرکول در هشتاد سالگي درگذشت

ایلوش خوشابه در هشتاد سالگي درگذشت

قهرمان زيبايي اندام و بازیگر نقش هرکول، در دنیای سينما  به ريچارد لويد معروف بود

يکشنبه 3 ارديبهشت 1391

سينماي ما- ایلوش خوشابه بازیگر قدیمی سینما صبح روز گذشته دار فانی را وداع گفت. او مدت‌ها بود از بیماری ریوی و کلیوی رنج می‌برد و در ماه‌های اخیر در بیمارستان بستری بود. خوشابه طی یک هفته قبل در بخش سی‌سی‌یو بیمارستان دی بستری بود و صبح دیروز در سن 80 سالگی درگذشت. او متولد 1311 در شهر ارومیه بود و بعد از موفقیت در مسابقات زیبای اندام از سوی تهیه‌کنندگان به سینما دعوت شد. خوشابه برای اولین بار سال 1333 در فیلم امیر ارسلان نامدار ظاهر شد و پس از آن در فیلم‌هایی چون «بیژن و منیژه»، «کشتی نوح» و ... ایفای نقش کرد. او طی همان سال‌ها ضمن حضور در سینما در زمینه کشتی کج نیز فعالیت می‌کرد و چند فیلم هم در ایتالیا بازی کردد.

 بنا به گزارش سینمای ما در16 اردیبهشت سال 89 طی مراسمی در محل اقامت سفیر ایتالیا  نشان افتخارشوالیهCavaliere dell’Ordine della Stella della Solidarieta` Italiana “OSSI

”

 از طرف دولت ایتالیا  وی اهدا شد. بنا بر همین گزاش وی در رشته مهندسی مکانیک تحصیل کرده بود. ادامه مطلب و عکسهای بیشتر در لینک زیر:

http://art-old.mihanblog.com/post/57

  

در مورد تعرض جنسی دیپلمات رژیم در استخر مختلط در برزیل

آن خشم و خروش به خاطر دست دادن عادی و این ماستمالی کردن «دستمالی» زیرآبی

ایرج شکری

زمان زیادی از جنجال و اعتراضی که شریعتمداران رژیم ولایت فقیه  به خاطر دست دادن اصغر فرهادی با آنجلینا جولی در حاشیه برگزاری  مراسم اعطاء جایزه گلدن گلوب راه انداخته بودند* و این که او «آداب دیپلماتیک جمهوری اسلامی را رعایت نکرده» نمی گذرد. حال در خبرها  می خوانیم که که یک دیپلمات پنجاه ساله رژیم به نام حکمت الله قربانی در استخر مختلطی در سائوپولو با زیر آبی شنا کردن دست به جاهایی در تن دختران بین 9 تا پانزده ساله می کشیده است و این امر با خشم و اعتراض آنان و والدینشان رو به رو شده و کار به مداخله پلیس کشیده است.اما به خاطر آن که  آن عالیجناب، دارای «موقعیت دیپلماتیک» بوده به خاطر رعایت مصونیت دیپلماتیک ،  پلیس او را آزاد می کند. در برزیل مجازات رفتار مجرمانه «حکمت اللهِ» در دست درازی به دختران زیر 18 سال، اگر «مصونیت دیپلماتیک» مانع نمی شد، آن طور که در خبرها آمده بود، بین 8 تا پانزده سال زندان است. واکنش وزارت خارجه رژیم نسبت به این آبرور ریزی، رد اتهام وارد شده به دیپلمات جمهوری اسلامی بود و سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی آن را «"مغایر با سوابق» این عضو سفارت  در برزیل دانست. به دنبال آن سفارت رژیم در برزیل هم اطلاعیه یی صادر کرده و یاد آور شده است که اتهام سوء رفتار جنسی « حاصل سوء تفاهم ناشی از تفاوت در رفتارهای فرهنگی بوده است»**. این اطلاعیه سفارت رژیم آدم را یاد بعضی از حکایات استاد عبید زاکانی در مورد رفتار مسلمین می اندازد. روشن نیست که منظور سفارت رژیم از «تفاوت در رفتارهای فرهنگی» چیست. آیا چنان رفتاری در «فرهنگ» گردانندگان سفارت و رژیمی که آن را نمایندگی می کنند، رفتاری عادی و پذیرفته شده است؟ خوب بود یک خبرنگار اندکی آشنا به اوضاع ایران در این مورد از سفارت رژیم توضیح می خواست. مثلا می پرسید آیا در ایران که گاه و بیگاه خبر ریختن پلیس به خانه مردم و دستگیری کسانی که در مهمانی مختلط شرکت داشته اند و می رقصیدند، شنیده می شود، آیا استخر مختلط وجود دارد و در اگر وجود دارد آیا در آنجا مردان پنجاه ساله به نشانه «محبت پدرانه» با زیر آبی شنا کردن دست به بعضی جاهای تن دخترکان نابالغ می کشند؟ این احتمال هم به ذهن می رسد که شاید در فرهنگ عالیجنابان چنین رفتاری با غیر مسلمانان برای مردان مسلمان جایز است. حالا مساله یی که سخنگوی وزارت خارجه باید در مورد آن به مردم ایران پاسخ بگوید این است که گیریم که اتهام وارده به آن کارمند بلند پایه دارای مصونیت دیپلماتیک  ناشی از «سوء تفاهم»!  بوده است، آیا نفس رفتن آن دیپلمات رژیم که از نظر جناب سخنگو سوابق بدون ایرادی در وزارت خارجه دارد، به استخر مختلط  کار خلافی بوده یا نبوده است ؟ اگر بوده است چرا اشاره یی به این مساله نکرده و چیزی از تنبیه و مجازات در نظر گرفته شده برای او نگفته است.  پس این یقه دریدن ها برای شرع و اسلام در ایران تا حد ممنوع کردن ورود دختران به ورزشگاهها برای تماشای مسابقه، زنانه مردانه کردن ساحل دریا و یا ریختن به میهمانی ها و جشن مردم و بازداشت کردن و بردن آنها به پاسگاههای نیروی انتظامی به اتهام رفتار خلاف شرع (حضور زنان و مردان در یکجا و رقصیدن در میهمانی) و جرایم نقدی و گاه صدور حکم شلاق برای آنان از سوی دستگاه قضایی رژیم گند گرفته آیت اللهی برای چیست؟ اگر هم کار خلافی نیست، پس مردم را برای چه این همه در خانه و در خیابان تحت فشار قرار می دهید و میهمانی هاشان و جشن هاشان را بر آنها زهر مار می کنید؟  

  *:

http://iradj-shokri.blogspot.fr/2012_01_01_archive.html 

**:

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/04/120420_l03_iran_brazil_diplomat.shtml

اول اردیبهشت 1391 – 20 آوریل 2012

http://iradj-shokri.blogspot.fr

تصاویر دردناک قتلهای زنجیره یی کرمان

 تصاویر دردناک قتلهای زنجیره یی کرمان

عکسها و متن (کوتاه شده ) از وبلاگ به سوی آزادی

تصوير دردناك جنازه كارون 9 ساله از قربانيان قتلهاي حكومتي كه با چاقو بدست مزدوران جمهوري اسلامي در كنار پدرش جان باخت

حمید پور حاجی زاده(سحر)در سال 1329 در روستای بزنجان از توابع استان کرمان بدنیا آمدو تحصیلات ابتدایی را در زادگاه سه سال اول دبیرستان را درسهرستان بافت وسپس دبیرستان نمونه شهاب کرمان و سال آخر را در دبیرستان ملی هشترودی شیراز به پایان بردوبعد از آن فوق دیپلم ادبیات خود را ازدانشسرای راهنمایی کرماندریافت کرد.فعالیت ادبی وی از همان دوران ابتدایی شکوفا شده بود و به سرودن شعر می پرداخت و اکثر اوقات رتبه ممتاز مسابقات ادبی را از آن خود می کرد. همچنین او در شیراز با کوشش خود انجمن ادبی کاخ جوانان شیرازرا سر وسامان داد.پس از انقلاب وی در رشته حقوق قضایی دانشگاه شهید بهشتی تهران[دانشگاه ملی ایران قبل از انقلاب] به ادامه تحصیل پرداخت اما پیشآمد های گوناگون مانع از ادامه تحصیل وی شد. ایشان سپس لیسانس ادبیات فارسی خود را از دانشگاه شهید بهشتی کرمان دریافت کردو به تدریس در آموزش وپرورش کرمان پراخت و طی این سالها کارهای ادبی و تحقیقی خود را نیز ادامه داد.سال 60 با روح انگیز سلطانی نژاد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه پسر به نامهای اروند، ارس وکارون است.سرانجام حمید پور حاجی زاده متخلص به(سحر)در نیمه شب 31 شهریور 1377 همراه با کودک 9 ساله اش کارون در سری قتل های زنجیره ای مجموعا با 43 ضربه چاقو (کارون16 ضربه و سحربا27 ضربه)به گونه ای دلخراش به قتل رسیدند.

 

حاصل49 سال زندگی وی چندین کتاب است که با نامهای

کتاب سه جلدی کنکاش نامه افیون

فرهنگ و فولکور بزنجان و لک

عروضی دیگر و قافیه ای دیگر

 

واژه یابی چند

آرایه های ادبی

آواهای گمشده درموسیقی شعر پارسی

که تحقیقی هستند و

پرستو ها به ابرها پرواز می کنند

کارون در من است

کولی عاشق نمی شود

سرود گمشده

یاد آن پیرزن رند بزنجان جاوید

پدر بی تو در نهایت شب

و سایر دفتر شعر

و

دفاتر خاطرات کودکی،نوجوانی و جوانی است که برخی چاپ شده و در دست چاپ هستند