lundi, août 18, 2008

چوبه های دار و درو کردن دگر اندیشان روش خمینی از آغاز









.

چوبه های دار و درو کردن دگر اندیشان روش خمینی از آغاز
    سخنان خميني در قم در روز 26 مرداد 1358 مندرج در كيهان 27 مرداد همان سال در زیر آمده است
قسمتی از این سخنرانی در یوتیوب:


این سخنرانی و سخنرانی دیگر خمینی در 3 خرداد همان سال دو سند بسیار گویا و کوبنده از ماهیت ارتجاعی مستبد و سرکوبگر خمینی پلید ابن سیاهکار ترین فاجعه آفرین تاریخ ایران است که سخن رانی دیگر را هم در فرصت دیگری برای انتشار اینترنتی آمده خواهم کرد. نگاه به همین سخنرانی نشان می دهد که اولا خمینی تا چه اندازه در فهم و درک مسائل بین المللی از مرحله پرت بود( چرا که اگر از مرحله پرت نبود انتراناسیونال حزب الله اعلام نمی کرد تا همه مستعضفین در آنجا جمع شوند و مسائلشان را حل کنند و خودش هم رهبر چنین انترناسیونالی باشد که مستضعفین همه عالم از بودایی و مسیحی و مسلمان سنی همه زیر علم او سینه بزنند) ثانیا نشان دهند روحیه بشدت انحصار طلب این آخوند جنایتکار خونریز است، ثالثا نشان می دهد که در آن زمان حتی در ارتش هم که تازه انقلاب بهمن و سرنگونی رژیم سلطنتی را پشت سرگذاشته بود، نافرمانی برای بکار گرفته شدن به عنوان ابزار سرکوب وجود داشت و دست آخراین که دستورات خمینی به نیروهای مسلح و به دولت و به پاسداران برای سرکوب دگر اندیشان و گروههای سیاسی و تهدید نیروهای مسلح به تنبیه در صورت مسامحه چیزی بیشتر از دادن کارت سفید برای هر جنایتی علیه دگر اندیشان بود. چون خمینی علنا آنها را تحت فشار گذاشته بود که چرا سرکوب نمی کنند و گروههای دگر اندیش و دست اندرکاران مطبوعات مستقل را با اسرائیل یکی قرار داده بود. منظور او از دعوت به «مسیر ملت و مسیر اسلام» هم چیزی جز تبدیل شدن دیگران به مقلد و مرید «امام خمینی» نبود. این را به وضوح در سخنرانی 3 خرداد او که در کیهان 5 خرداد هم درج شده می توان دید. از جمله آنجا که می گوید«مسیر ما مسیرنفت نیست، نفت پیش ما مطرح نیست ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست. این اشتباه است. ما اسلام را می خواهیم. اسلام که آمد نفت هم مال خود مان می شود. مقصد ما اسلام است. مقصد ما نفت نیست. اگر یک نفر نفت را ملی کرده است اسلام را کنار بگذارند برای اوسینه بزنند[...]برای هر استخوانی میتنگ راه انداختن و به دنبال آن با اسلام مخالفت کردن قابل تحمل نیست[...] آخوند یعنی اسلام. روحانیین با اسلام درهم مدغم اند. آن که با عنوان روحانیین و آخوند مخالف است آن دشمن شماست. او آزادی را ممکن است برای شما تامین کند، استقلال هم ممکن است برای شما تامین کند، اما استقلالی که در آن امام زمان نیست، آزادی که در آن قرآن نیست، آزادی که در آن پیغمبر اسلام نیست».
کمتر از یک سال دیگر به انتخابات ریاست جمهوری رژیم باقی مانده است. حالا باز در موقع تبلیغات انتخاباتی ببیند امثال خاتمی و کسانی از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که به خودشان تهمت اصلاح طلبی و دموکراسی خواهی میزنند، چه سخنرانیها کشاف در مورد اندیشه های دموکراسی خواهانه «امام راحل» و اهمیتی که او به نقش و تصمیم مردم می داده خواهند کرد و در این زمینه چه نستبهای واقعا ناروا در مورد اعتقاد داشتن «امام خمینی» به آزادی اندیشه و بیان به آن آخوند مستبد خونریز قدرت پرست خواهند داد.
ایرج شکری

بسم الله الرحمن الرحیم
من از ملتها و دولتهايي كه كه در اين نداي اسلامي با ما موافقت كردند و به نداي اسلام لبيك گفتند تشکر مي كنم و سلامت و تاييدهمه را از خدواند تعالي خواستارم. روز قدس يك روز اسلامي و يك بسيج عمومي اسلامي بود و من اميدوارم كه اين امر، مقدمه اي باشد براي يك حزب مستعضعفين در تمام دنيا و من اميدوارم كه يك حزب مستضعفين در تمام دنيا بوجود بيايد و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند و مشكلاتي را كه برسر راه مستعضفين است از ميان بردارند و در مقابل مستكبرين و چپاولگران شرق قيام كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين بر مستضعفين عالم ظلم كنند و نداي اسلام و وعده اسلام را كه حكومت مستضعفين را بر مستكبرين و وارث زمين براي مستضعفين است محقق كنند. تا كنون مستعضفين متفرق بودند ويا تفرقه كاري انجام مي گيرد. اكنون كه نمونه اي از پيوند مستضعفين در بلاد مسلمين تحقق پيدا كرد اين نمونه بايد در سطح وسيع تري در تمام قشرهاي انسانهاي حال و آينده تحقق پيدا كند به اسم حزب مستضعفين كه همان حزب الله است و موافق اراده خداي تبارك و تعالي است كه مستضعفين بايد وارث زمين بشوند. ما از جميع مستضعفين عالم دعوت مي كنيم كه باهم در حزب مستضعفين وارد بشنوند و مشكلات خودشان را دسته جمعي و با اراده صميم عمومي رفع كنند و هر مسأله يي كه در هرجا و درهر ملتي پيش مي آيد بوسيله همين حزب مستضعفين رفع شود. من بايد كمال تاسف عرض كنم كه يك اشتباه دولتها و ملتهاي اسلام و خصوصا دولتها و ملتهای عرب كردند ویک اشتباه هم ما در ایران کردیم. اشتباهی که مسلمین و خصوصا دولتها و ملتهای عرب کردند اين بود كه به اسرائيل مهلت دادند و اغراض شخصي و دولتها مانع شد از اين كه صداي اسرائيل را در همان اول خفه كنند و نگذارند قدرت پيدا بكند و مع الاسف همين اغراض، مانع، شد كه نصيحتهای ما را که در طول نزدیک به 20 سال فریاد زدیم و آنها را به اتحاد برضد اسرائیل دعوت کردیم اجابت کنند. مهلت دادند تا اینکه به اینجا رسید که الان دست تعدادی از آنها دراز شده است و جنوب لبنان را به آتش می کشند و فلسطینی را می خواهند عقب بزنند و ما گفتیم که اسرائیل این فاسد، به قدس و بیت المقدس اکتفا نخواهد کرد و اگر مهلت داده شود تمام دول اسلامی در معرض خطر است. اشتباه سابق باید جبران بشود، اتحاد مسلمین و تشکیل حزب مستعضفین برضد مستکبرین تحقق یابد که در راس آنها آمریکای جانی و نوکر بسیار فاسد او اسرائیل است.
این اشتباه دول اسلامی و اعراب خصوصا بود و باید جبران کنند این اشتباه را، و در پیشگاه خدای تبارک و تعالی که توبه کننند. و اما اشتباهی که ما کردیم این بود که بطور انقلابی عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد و دولت انقلاب و ارتش انقلاب و پاسدار انقلاب هیچیک از اینها انقلابی عمل نکردند و انقلابی نبودند.
چوبه های دار درمیدان های بزرگ
اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم به طور انقلابی عمل کرده بودیم و قلم تمام مطبوعات مزدور را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و روسای آنها را به جزای خودشان رسانده بودیم و روسای آنها را به جزای خوشان رسانده بودیم و چوبه های دار در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم این زحمتها پیش نمی آمد. من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز عذر می خواهم، خطای خودمان را عذر می خواهم، ما مردم انقلابی نبودیم، دولت ما انقلابی نیست، ارتش ما انقلانی نیست، ژندارمری ما انقلابی نیست، شهربانی ما انقلابی نیست، پاسداران ما هم انقلابی نیستند، من هم انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم اجازه نمی دادیم اینها اظهار وجود کنند؛تمام احزاب را ممنوع اعلام می کردیم، تمام احزاب را ممنوع اعلام می کردیم و یک حزب و آن حزب الله، حزب مستضعفین تشکیل می دادیم و من توبه می کنم از این اشتباهی که کردم و من اعلام می کنم به این قشرهای فاسد در سرتاسر ایران که اگر سرجای خود ننشینند ما به طور انقلابی عمل می کنیم. مولالی ما امیرالمؤمنین سلام اله علیه مرد نمونهَ عالم آن انسان به تمام معنا، انسانی که در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور و رحم و مروت آنطور و بامستعضعفین آنطور بود، در برابر مستکبرین و کسانی که توطئه می کردند شمشیر را می کشید و هفتصد نفر را در یک روز چنانکه نقل می کنند از یهود بنی قرنطیه(قریظه)* که نظیر اسرائیلیها بودند و اینها شاید از نسل آنها باشند ازدم شمشیر می گذراند خدای تبارک و تعالی در موضع عفو و رحمت رحیم است و در موضع انتقام، انتقامجو، امام مسلمین هم اینطور بود، در موقع رحمت، رحمت و در موقع انتقام، انتقام. ما نمی ترسیم از این که در روزنامه های سابق، در رزونامه های خارج از ایران، برای ما چیزی بنویسند، ما نمی خواهیم در ایران، در دنیای اسلام و در خارج وجاهیت پیدا کنیم. ما می خواهیم به امر خدا عمل کنیم و خواهیم کرد،«اشد علی الکفار و رحما بینهم». این توطئه گرها در صف کفار هستند، این توطئه گرها در کردستان و غیر آن در صف کفار هستند با آنها باید با شدت رفتار کرد. دولت باید باشدت رفتار کند،ارتش باید بشدت رفتار کند، ژندارمری باید بشدت رفتار کند،. اگر باشت رفتار نکنند ما با آنها باشدت رفتار می کنیم. مسامحه حدودی دارد، جلب وجاهت حدودی دارد مصالح مسلمین را نمی گذارم به این امور از بین برود. دادستان انقلاب موظف است تمام مجلاتی را که برضد مسیر ملت است و توطئه گر است توقبف کند و نویسندگان آنها را دعوت کند به دادگاه و محاکمه کند. موظف است کسانی را که توطئه می کنند و اسم حزب، روی خودشان می گذارند، روسای آنها را بخواهند و محاکمه بکنند. ما باز تا چندی مهلت می دهیم به این قشرهای فاسد و این اعلام آخر است و اگر چنانچه در کار خودشان تعدیل نکنند و به صف ملت برنگردند ودست از توطئه ها برندارند خدا می داند انقلابی عمل می کنم. می آیم به تهران و با رؤسایی که مسامحه می کنند انقلابی عمل می کنم. قشرهایی از ارتش که اطاعت از بالاتر ها نمی کنند و امر آنها را اطاعت نمی کنند باید بدانند که من با آنها اگر آمدم انقلابی عمل می کنم. عذرها را کنار بگذارید، بروید فاسدها را سرکوب کنید، بروید توطئه گرها را سرکوب کنید، دولت مسامحه نکند، ارتش مسامحه نکند، پاسداران مسامحه نکنند. من باز ازهمه قشرهای ملت، از همه روشنفکران، از همه احزاب، از همه دستجات و گروهها که مع الاسف تاکنون شاید دویست گروه پیدا شده باشد، تقاضا می کنم که مسیرشان، مسیر ملت و مسیر اسلام باشد. به ملت بپیوندید، صلاح شما دراین است که به ملت بپیوندید. اگر خدای ناخواسته این نهضت را عقب بزند شماها هم فدای غلط کاریهای خودتان خواهید شد. لیکن نهضت ما عقب نخواهد زد و نهضت ما به پیش می رود و باید سایر ملتها از نهضت ما عبرت بگیرند و حکومتها از حکومت سابق ما واز وضعی که برای اوپیش آمد عبرت بگیرند. ملت افغانستان از ایران عبرت بگیرد و این فاسدها را که مردم را به خاک و خون می کشند به سرجای خودشان بنشانند. ارتش افغانستان به ملت بپیوندد. این حکم اسلام است ادارات دولتی افغانستان همانطوریکه ادارات ما به ملت پیوستند، به ملت بپیوندند. ژندارمری افغانستان به ملت بپیوندد و این فاسد را بیرون کنند. ما امیدواریم که با وحدت کلمه مسلمین مسائل اسلام، مسائل فلسطین، مسائل افغانستان حل بشود. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و توفیق مسلمین را خواستارم. از خدای تبارک و تعالی خواهانم که مستضعفین را بر مستکبرین غلبه بدهد و زمین را به آنها به ارث عنایت فرماید والسلام علیکم و رحمة الله و وبرکاته

---------------------------------   .
* در روزنامه کیهان اسم قوم یهود که هفتصد تن از آنان گردن زده شدند بنی قرنطیه نوشته شده است. این اسم هم ظاهر باید برای همان قوم بنی قریظه(به ضم ق و به فتح ر) بکار رفته باشد. چون در سایر موارد از قومی که هفتصد تن از آنان به دستور محمد رسول الله پیامبر مهربانی گردن زده شدند، با نام قوم بنی قریظه یاد شده است. بنا برخی از منابع کودکان این قوم آزاد شدند اما کودکانی که موی زهار آنها روییده بود و در آستانه نوجوانی بودند گردن زده شدند. زنان این قوم نیز به عنوان کنیز به تملک یاران و پیروان رسوال الله در آمدند
.

lundi, août 04, 2008

حجاب و مراسم گشایش بازیهای المیپک.......



حجاب و مراسم گشایش بازیهای المیپک.......

ایرج شکری 22 مرداد/12 اوت


مراسم گشایش بازیهای المپیک پکن بعد از نمایشهایی که چینی ها برای آن تدارک دیده بودند، طبق معمول با ورود اکیپهای ورزشی اعزامی کشورهای مختلف شروع شد. چینی ها ترتیب ورود اکیپهای ورزشی کشورهای مختلف را به ترتیب الفبای خودشان برنامه ریزی کرده بودند و به همین خاطر بهم ریختگی و تغییر کلی نسبت به ترتیبی که بر اساس الفبای انگلیسی است در آن بوجود آمده بود . این نوع سازماندهی البته کمی تمرکز روی تصویر گروههایی را که وارد سالن می شدند مشکل می کرد. همچنین تغییر تصویر برداری از اکیپهای ورزشی به روی تماشاگران حاظر در سالن که از جمله روسای جمهوری یا نخست وزیران کشورهای مختلف بودند، و نیز گفتگوی خبرنگارانی که مراسم را گزارش می کردند گاه مانع می شد به موقع از نام کشوری که گروه ورزشکاران آن وارد سالن شده بود، آگاه شد. البته برخی را می شد از روی پرچمشان شناخت اما شکل پرچم مثلا کشور مالی یا جزایری از اقیانوس آرام که مثلا با 11 هزار نفر جمعیت یک کشور از 204 کشور شرکت کننده بودند، در یاد من نبود. من سعی داشتم که به وضعیت گروه ورزشکاران کشورهای اسلامی در مورد تعداد و چگونگی پوشش زنان به لحاظ حجاب دقت کنم . البته روشن است که در مورد کشورهایی مثل ترکیه یا جمهوری آذربایجان مساله به لحاظ حجاب از پیش روشن بود؛ زنان ورزشکار این دو کشور بدون حجاب شرکت می کردند. در مورد ایران و عربستان سعودی هم مساله روشن بود. زنان شرکت کننده از ایران حتما با حجاب ظاهر می شدند و در تیم عربستان سعودی- کشوری که گویا تنها از چند ماه پیش به طور مشروط و به شرط همراه بودن با مردی از محرمان و آن هم در داخل شهر اجازه رانندگی به زنان داده شده- نمی شد انتظار شرکت ورزشکاران زن را داشت. تیم آن کشور مردانه بود. به هر حال نتیجه این کنجکاوی در آن حد که توانستم اسامی کشورها را یادداشت کنم این بود که در بین کشورهای مسلمان این رژیم جمهوری اسلامی با ایدئولوژی گندیده اسلام آخوندی بود که زنان را با حجاب اجباری به المپیک فرستاده بود. روشن است که با ضوابط ارتجاعی آخوندهای ددمنش شرکت زنان در مسابقات بسیاری از رشته های ورزشی مثل شنا، ژیمناستیک، دو، پرش،و... ممنوع است و به همین نسبت در داخل کشور هم امکانات ورزشی برای دختران و زنان ایران بسیار محدود است . به هر حال از بحرین و اندونزی و اردن و پاکستان و الجزایر و مصرو مراکش و تونس، مالی(90 درصد مسلمان) جیبوتی(94 درصد مسلمان) چاد (53 درصد مسلمان 35 درصد مسیحی) و کشورها دارای جمعیت مسلمان از جمهوریهای سابق اتحاد شوروی مثل قرقیزستان(75 درصد مسلمان 20 درصد ارتدوکس روس) و تاجیکستان(85 درصد مسلمان سنی، 5 در صد شیعه ده درصد سایر مذاهب) زنان بدون حجاب شرکت کرده بودند. بیشترین تعداد زنان شرکت کننده که من با حجابی در بین آنان ندیدم متعلق به الجزیر بودم فکر می کنم یک سوم گروه آن کشور را تشکیل می داد. اما در این بین گروه ورزشکاران مصر یک ویژگی داشت و آن این که هم زنان بی حجاب در آن شرکت داشتند هم زنانی که سرو گردان خود را با چارقدی سفید پوشانده بودند. تعداد زنان در گروه شرکت کننده از ایران سه چهار نفر بیشتر نبود که سرو گردن خود را پوشانده بودند. بعضی از کشورهایی آفریقایی مسلمان یا دارای اکثریت جمعیت مسلمان که از آنها نام برده شد و زنان بی حجاب در گروه آنها شرکت داشتند از جمله فقیرترین و به لحاظ توسعه اقتصادی و پیشرفت از عقب مانده ترین کشورهای جهان هستند. بنا بر آمار و برآوردهایی موجود در سایت

The World Factbook

سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا- C.I.A متعلق به

مثلا 36 درصد جمعیت 12 میلیون نفری کشور مالی زیر فقر قرار داردند و نرخ بیکاری در آن کشور 30 درصد است وضع کشور چاد و و جیبوتی بدتر از این است. در چاد 80 درصد از جمعیت اندکی بیش از ده میلیون نفری آن زیر خط فقر زندگی می کنند و در جیبوتی از جمعیت پانصد و 60هزار نفری آن(برآورد سال 2008) چهل ودو درصد در زیر خط فقر قرار دارند و نرخ بیکاری در مناطق شهری آن کشور 59 در صد و در مناطق روستایی 85 درصد است. این را از آن بابت برای یاد آوری لازم دیدم که به جز عربستان تروتمند که باید آن را در راس کشورهای پایمال کننده حقوق زنان به حساب آورد، هرچه کشوری عقب مانده تر و فقیر تر باشد طبعا حقوق زنان در آن بیشتر پایمال می شود و البته در این زمینه اسلام ناب محمدی که غل و زنجیر سنگین برای زنان به همراه دارد، وقتی با فقر عجین می شود، دریک جامعه فقر زده و توسعه نیافته مثل کاتالیزوری برای تشیدید تبعیض علیه زنان عمل می کند. در برخی مناطق مثل جمهوری آسیایی شوروی و یا ایران خودمان در مواردی فرهنگ ملی و محلی بر حلال و حرام های تعیین شده از سوی شرع غالب بوده است که می شود به و رقص و موسیقی محلی در مناطق مختلف ایران و کارخانه های تولید مشروبات الکلی (قبل از انقلاب) در نقاطی مثل ملایر و دره گز و مراغه و کرمانشاه و شیراز یا تولیدات کوچک محلی مثل شراب هشتگرد که نزدیک کرج اشاره کرد که اینها علاوه بر دوسه کارخانه بزرگ و منطقه ارومیه با ساکنان ارمنی بود. نه اهل رقص و موسیقی نه مشروب خورهای ایرانی را مرتدان فطری یا بی دینها و غیر مسلمانها تشکیل نمی داند. اما داستان رژیم ولایت فقیه با اسلام ناب محمدی که خمینی مرتجع خونریز بنیان آن را گذاشت، کابوسی است که 30 سال است که زندگی را برای مردم ایران تلخ و ناگوار و با مصیبتهای بسیاری همراه کرده که ربطی به عدم توسعه اقتصادی ندارد (اگر چه خود مانع پیشرفت و توسعه بوده است)، بلکه ایدئولوژی گندیده و عقب مانده آخوندی و حوزوی مسبب آن است.
نباید فراموش کرد که خمینی از آغاز به قدرت رسیدن می خواست همه امور را اسلامی بکند و به همین دلیل اوضاع ورزش کشور نیز به شدت بهم ریخت. برگزیدن مسئولان فدراسیونها و مربیان مکتبی و حزب اللهی مستبد و نفهم و فشار به ورزشکاران برای استفاده از آنان به عنوان ابزار تبلیغاتی باعث کنار کشیدن بسیاری از آنان از ورزش و پناهنده شدن برخی دیگر به کشورهای خارج شد. این امر در رشته های فوتبال و کشتی بیشتر به وقوع پیوست. اما برای زنان ورزشکار و ورزش دختران و بانوان عرصه بسیار تنگ شد. بیش از یک دهه بعد از روی کار آمدن رژیم اسلامی محدودیت برای زنان و دختران در ورزش بسیار شدید بود. تنها کافیست ممنوعیت حضور بانوان در وزرشگاه به عنوان تماشاگر بازی فوتبال را که هم اکنون نیز برقرار است در نظر آوریم که خود روشنگر محدودیتها برای دختران و زنان کشور در عرصه ورزش در این رژیم منحوس است. به یک تعارف آبدوخیاری احمدی نژاد در مورد این که زنان هم می توانند در ورزشگاه تماشگر باشند صدای اعتراض مراجع تقلید دم کلفت یا آخوندهای خرگردن در حوزه علمیه قم یا اینجا و آنجا در مقام نمایندگان «مقام معظم رهبری» یا امام جمعه، بلند شد که زیر آب اسلام با این اقدام زده خواهد شد. مانع شدن رژیم از شرکت ورزشکاران ایران در دو المپیک سال 1980 (مسکو) و لس آنجلس1984) خود ضربه دیگری به ورزش و کسب تجربه ورزشکاران بود.
عقب نشینی های رژیم و انکار قیم مابان

در دو دهه گذشته مردم ایران در مبارزات خود برای دست یافتن به حقوق اجتماعی خود، آخوندها را در زمینه های مختلف وادار به عقب نشینیهایی کرده اند ورزش زنان هم از جمله است. اما عرصه در این مورد برای زنان و دختران ایران همچنان تنگ است. اگر چه برخی قیم مآب های مستقر خارج کشور( که برخی گروههای داس و چکشی را هم شامل می شود) به جای دیدن عقب نشینیهای رژیم در برابر مردم، این تغییرات را اقداماتی از سوی رژیم برای بزک کردن چهره خود و به نفع رژیم می دانند و از ورزشکار و سینماگر گرفته تا خواننده و شاعر را در خدمت رژیم می دانند. علت اصلی چنین دیدگاهی به گمان من بیش از همه نبودن شهامت اخلاقی در دارندگان یا بهتر است بگویم مبتلایان به آن در پذیرفتن اشتباهات خود در ارزیابیها و ناتوانی از درک پیچیدگی مسائل یک جامعه 70 میلیونی و این که کسانی که در این جامعه قدرت را قبضه کرده اند، با سوء استفاده از جهل و نا آگاهی توده ها پایه های قدرت خود رایختند و اگر چه این رژیم با راه انداختن کشتار وسرکوب پایه های قدرت خود را مستحکم کرد ولی با امر کردن یا فتوا صادر کردن حضرات در رویای زعیم و رهبرشدن، وضع روانشناختی اجتماعی در مبازه با یک رژیم «خودی» به حالت رویا رویی با یک نیروی اجنبی و اشغالگر تحول پیدا نمی کند. به این دلیل روشن که همکاری با یک رژیم اشغالگر که قصد اعمال حاکمیت بر کشور را دارد از اول و به طور کلی نامشروع است. نمی شود بر اساس ضوابط چنین رژیمی در انتخابات مجلس موسسانش(خبرگان) و در اولین انتخابات ریاست جمهوری و مجلس قانونگذاریش شرکت کرد و وقتي گروههايي در در برابر يورش رژيم به دست آوردهاي مردم از انقلاب، در مناطقي مثل گنبد و تركمن صحرا و كردستان با سازماندهي مردم به مقابله مسلحانه با نيروهاي سركوبگر رژيم پرداختند آنرا «ترقه بازي» ناميد و يكي دو سال بعد گفت از فلان تاریخ که ما به خیابانها ریختیم این رژیم نامشروع است و بر اساس آن حکم تکفیر یا مهدور الدم بودن یا ... صادر کرد. بیش از 60 سال از بعد از گذشتن از جنگ جهانی دوم هنوز زخم تحقیری که همکاری مارشال پتن با آلمانها و تشکیل دولتی در ویشی و همکاری برخی از فرانسویها با نازیهای اشغالگر، بر وجدان جامعه فرانسه باقی گذاشته است هنوز الیتام نیافته است. اگر چه مارشال پتن مدافعانی هم دارد که استدلال می کنند آن اقدام او در جلوگیری از ایجاد ویرانی بسیار جنگ در فرانسه موثر بود**. در مورد ایران کسانی که در زمان انقلاب سنشان در حدی بود که به مسائل سیاسی آن زمان توجه بکنند، می دانند که در آن زمان گروه مشخصی از دست اندرکاران نظامی و غیر نظامی رژیم وساوکیها مورد نفرت مردم بودئد. تقریبا تمام ارگانهای رژیم منفور سلطنتی شوراهای اعتصابی کارکنان در طول ماههای انقلاب به وجود آمد و در برخی ارگانها مثل ارتش این شوراها بعد از فروپاشی رژیم سلطنتی به وجود آمد و گذشته از این سازمانهایی که از اواخر دهه چهل به مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه روی آورده بودند خواهان تشکیل شوراها از پرسنل همان دستگاهها حکومتی زمان شاه بودند برای پاکسازی از مهرهای رژیم و تجدید سازمان آنها و در پی گسترش نفوذ خود و تشکیل گروههای هوادار در بین کارکنان دستگاه مانده از زمان رژیم سلطنتی بودند نه یک سره خائن و مزدور نامیدن آنان. به این همین دلیل جز آن گروه نزدیکان شاه و چهرهای شاخص سرکوبگرانش، که برخی اعدام و برخی متواری شدند، زخمی نظیر زخم حکومت ویشی در وجدان عمومی جامعه ایران از دوران شاه وجود ندارد. ننگ کودتای 28 مرداد روی مهره ها و چهرهای کودتا قرار گرفت و ننگ این رژیم منحوس هم به مهرهای کارگزار صاحبنامش مثل امثال اعضای مجلس خبرگان و شورای مصلحت و وزیران و مهرهای دستگاه سرکوبش تعلق دارد نه به فلان کارگردان که فیلمش در فستیوالی برنده جایزه شده یا خواننده یی که در فلان جشنواره داخل کشور جایزه یی دریافت کرده و یا... . مرعوب کردن مردم به هر شکلی و یا هر توجیه مذهبی و مثلا در ردیف اهل کوفه قرار دادن آنان، سبب برانگیختن آنان به مبارزه با رژیم یا حمایت از مرعوب کننده نمی شود.
قیم مابی که در حالت خوشبینانه می شود آنرا سایه درک تشکیلات گونه از جامعه و توهم اداره کردن جامعه با مناسبات و ضوابط تشکیلاتی بر ذهینت قیم ماب دانست، نیز یکی از عوامل «همه مزدور» انگاری است. اینان گمان می کنند بالائیها که قدرت را در دست دارند می توانند همه را مثل موم در چنگ خود داشته باشند. دارندگان چنین دیدگاهی در رابطه با سایر گروههای اپوزیسیون نیز روابطی قیمابانه دارند و به همین دلیل فاقد توانایی روابط و به اصطلاح بده- بستان و دیالوگ با گروههای دیگر هستند. به هر تقدیر به گمان نگارنده این سطور رژیم منحوس آخوندی سرانجامی جز فرو افتادان به بیت الاخلای تاریخ ندارد. شانس جا افتادن معیارها و مناسبات آخوند ساخته در جامعه ایران به اندازه شانس جایزگزین شدن عروسک «دارا و سارا» با عروسک باربی است***. زنان ایران به همراه سایر گروهها و قشرهای اجتماعی برای دستیابی به حقوق شهروندی و اجتماعی خود دست از تلاش و برنداشته اند و به رغم تمام سرکوبگری و ارعاب رژیم سه دهه است بر آن پافشاری می کنند. پیروزی سر انجام از آن مردم ایران به ویژع زنان و جوانان مبارز ایران و نیروهای ترقیخواه ایران است.
منابع و توضیحات:
https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook *
** اما انگیزه دیگری هم برای این اقدام بوده و آن این سازش با نازیها به خاطر جلوگیری از افتادن فرانسه به دست کمونیستها بوده است. به یک مساله هم باید اشاره کنم و آن این که مساله مداخله آمریکا در عراق که با ادعای آزادی مردم عراق از سلطه صدام حسین همراه بود و این که آمریکا قصد ماندن در آن کشور را ندارد و با حذف صدام حسین اداره امور کشور به مردم عراق سپرده خواهد شد و نیروهای آمریکا از در کشور نخواهند ماند، و پیامدهای آن یک مورد استثنایی است.
*** آخوند محمد علي زم در مورد عدم استقبال كودكان و خانواده هاي ايراني از عروسك «دارا و سارا» در روزنامه همشهري 21 و 23 ارديبهشت سال 1382 مطلبی نوشته بود. عروسكهايي كه قرار بود جاي عروسك«باربي» را بگيرد . محمد علي زم كه تا سال 1380 در راس "حوزه هنری سازمان‎ تبليغات اسلامي" قرار داشت، خود مبتكر توليد عروسكهاي دارا و سارا بوده است. اين چند جمله از آن مقاله خود اعترافي به «ناهمزماني» و عقب ماندگي فرهنگی و شکست تفكر تماميت خواهانه آخوندي، از فرهنگ جامعه ايراني و روح زمانه است: «- بحث طراحی و ارائه عروسك‌های ملی را برای اولين بار در ابتدای دهه شصت در حوزه هنری مطرح كردم. به خاطر دارم كه در يكی از همان اولين جلسات گفتم كه داشتن يك عروسك ملی برای ملتی كه تصميم گرفته استقلال و اقتدار فرهنگی داشته باشد ضرورتی اجتناب ناپذير است. - دارا و سارا سعی در حفظ سنت‌ها دارند و می‌خواهند ارزش‌های به ميراث رسيده را حفظ كنند اما تكليف كودك را در رويارويی با مدرنيسم روشن نمی‌كنند- باربی دست كودك شما را گرفته و با خود به جايی برده است كه سارا هم اگر رويش می‌شد لباسش راعوض مي كرد و به دنبالش مي تاخت. - اگر برای انعطاف حركات بدنی، امتيازی در نظر بگيريم و مثلاً نمره باربی را در اين زمينه پانزده از بيست بدانيم متأسفانه بايد به سارا و دارا گفت كه بروند و شهريور برگردند». البته بايد ياد آور شد كه محمد علي زم اين شهامت اخلاقي را داشته كه به اين حقيقت اعتراف كند. 12 اوت 2008 – 22 امرداد 1387



مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن