mardi, janvier 15, 2008

واكنش خاتمي به اقدام احمدي نژاد

ايرج شكري


واكنش خاتمي به اقدام احمدي نژاد

مصاحبه يي از خاتمي با روزنامه ال پاييس اسپانيا در سايتهاي « امروز»، وابسته به اصلاح طلبان حكومتي، و سايت «طراوت» متعلق به جبهه مشاركت ايران اسلامي و سايت فرارو درج شده است بخشي از مصاحبه مربوط به سوال جوابهايي است در مورد «گفتگوي تمدنها». سايتهايي كه مصاحبه را درج كرده اند، مشخص نكرده اند كه اين مصاحبه در كدام شماره ال پاييس درج شده است و اين كمي جاي سوال دارد. اما با توجه به اين كه خود خاتمي هم نسبت به حساسيتهاي جناح رقيب، نسبت به خودش و بي ملاحظه بودن برداران مؤمن و مسلمانش، در آبروريزي و ضربه زدن آگاه است، بعيد است كه اين مصاحبه، ساختگي و دستپخت مشاوران تبليغاتي او در واكنش به اقدام تحقير آميز احمدي نژاد بوده باشد در برچيدن موسسه گفتگوي تمدنها و بعيد است كه خاتمي تن به ريسك يك مصاحبه ساختگي با يك روزنامه خارجي بدهد كه تكذيب آن از سوي روزنامه مربوطه به افتضاحي با ضربه يي به مراتب سنگين تر از اقدام احمدي نژاد تبديل مي شود. اما به هر حال وقتي مصاحبه يا مطلبي از نشريه يي نقل مي شود، به ويژه كه مصاحبه كننده آدمي مثل خاتمي است كه جناح موسوم به اصلاح طلب از او بعنوان نماد و چهره شاخص و... استفاده مي كند، قاعدتا بايد تاريخ درج اين مصاحبه در روزنامه مذكور مشخص مي شد و به ذكر « اخيرا» اكتفا نمي شد. ظاهرا آنطور كه در متن مصاحبه ديده مي شود، قرار است سمينار« ائتلاف تمدنها» در مادريد برگزار شود و اين مصاحبه احتمالا به همين مناسبت صورت گرفته است. به هر حال خاتمي با اين مصاحبه - كه به طور تصادفي هم اگر باشد به فاصله كوتاهي از تصميم عجيب احمدي نژاد برگزار مي شود-، به طور غير مستقيم به مساله فعاليت و استقلال موسسه گفتگوي تمدنها از دولت، (بدون اشاره به تصميم احمدي نژاد) پاسخ داده كه در قسمتي از پاسخ او، حرفي كه قبلا ابطحي زده بود، تاييد شده است. به اين معني كه خاتمي قبلا موسسه يي به اسم گفتگوي تمدنها و به عنوان NGO تاسيس كرده و طبعا يك سازمان غير دولتي (NGO) را احمدي نژاد نمي تواند با يك تصميم آني در يك سازمان دولتي ادغام كند. اگر چه كاري غير عادي در رژيم الهي جمهوري اسلامي نيست كه هر (NGO) يكباره و بدون سند و مدركي به اتهام براندازي يا اقدام عليه امنيت كشور يا اتهاماتي از اين قبيل، تعطيل و دست اندركاران آن دستگير و زنداني شوند. قسمتي از مصاحبه كه خاتمي در آن اقدام احمدي نژاد را خنثي كرده است و نشاني اينترنتي اصل مصاحبه در زير آمده است:
س - سمينار ائتلاف تمدن‌ها در مادريد توسط دولت اسپانيا و تركيه برگزار مي‌شود كه شما بنيانگذار آن بوديد، با توجه به تجربياتي كه داريد براي اينكه روابط ملت‌ها و دولت‌ها بهتر شود چه پيامي به آن داريد؟ خاتمي - وقتي آقاي ساپاته‌رو و اردوغان اين پيشنهاد را به سازمان ملل دادند؛ آقاي كوفي عنان گروه عالي‌رتبه 18 نفره را براي بررسي موضوع و ارائه پيشنهادهاي خود به دبيركل براي عملي شدن آن معرفي كرد كه بنده نيز يكي از اعضاي 18گانه بودم. جلسه اول در مايوركا، جلسه دوم در قطر، جلسه سوم در سنگال و جلسه چهارم در استانبول بود. البته قبل از آن هم ما در نيويورك در سازمان ملل جلسه‌اي داشتيم. در واقع پنج جلسه انجام شد و جلسه نهايي با حضور دو نخست‌وزير اسپانيا و تركيه برگزار شد و پيشنهاد گروه به آقايان عرضه شد. معتقدم متن بسيار خوب و سنجيده‌اي تهيه شد. بنابراين دبيرخانه ائتلاف تمدن‌ها زير نظر دو دولت تشكيل شد، فعاليت‌هاي آن براساس پيشنهادهاي ما آغاز شد و حالا اولين جلسه رسمي اين تشكيلات است. دكتر غلامعلي خوشرو نيز به عنوان فردي كه از طرف بنده در آن جلسه شركت مي‌كند به مادريد خواهد رفت. اميدوارم نتايج خوبي حاصل شود. يك نكته را اينجا بگويم پشتوانه ائتلاف تمدن‌ها دولت‌ها هستند؛ اين يك حسن دارد و يك خطر. حسن آن اين است كه دولت‌ها وقتي پشتوانه باشند آن سازمان امكانات مادي و اجرايي فراواني پيدا مي‌كند. خطر اين است كه با تغيير دولت‌ها نظرات فرق كند و دولت‌هاي بعدي طرفدار آن نباشند و سازمان لطمه ببيند؛ به همين دليل من ترجيح دادم يك NGO ولي با پشتوانه شخصيت‌ها و سازمان‌هاي بين‌المللي تشكيل دهم
http://emruz.biz/ShowItem.aspx?ID=12469&p=1

درفش-15 ژانويه 2008 -25 دي 1386

dimanche, janvier 13, 2008

ايرج شكري

زوزه ها، خرناسها و ادعاها در ام القراي اسلام

برچسب زنيها و تحقيري كه خامنه اي در سخنان 19 دي نسبت به كساني كه «سالم بودن» انتخابات را زير سوال مي برند، بكارگرفت(1)، و حمله او مستقيم به اصلاح طلبان حكومتي كه گفت« حتي در چهار سال قبل كه عده اي با راه انداختن يك نمايش و بازي قصد تعطيلي انتخابات را داشتند، با لطف خداوند و ايستادگي مردم نتوانستند انتخابات را تعطيل كنند» كه منطورش تحصن و بعد استعفاي گروهي از نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم(2) در اعتراض به رد صلاحيتشان براي شركت دو باره در انتخابات، از سوي شوراي نگهبان در آستانه انتخابات مجلس در سال 82 بود، اين نكته را يكبار ديگر به روشني به نمايش گذاشته كه كساني كه در انتظار گشايش قطره چكاني شرايط به نفع دموكراسي، سياست تشويق مردم به رفتن به پاي صندوقهاي راي را تبليع مي كنند، آب در هاوان مي كوبند و بيراهه مي روند. در رژيم ولايت فقيه انتخابات به هر شكلي كه برگزار شود، برنده نظام ولايت فقيه است و نتيجه آن تدوام ولايت امري سيد علي خامنه اي است، همان ولي فقيهي كه اختياراتي كه در قانون اساسي به او داده شده، او را برفراز قوه سه گانه و برفراز مردم و خارج از هرگونه كنترل و حسابرسي قانوني قرار داده است. تنها مرجع كنترل رهبر، مجلس خبرگاني است كه صلاحيبت نامزدهاي نمايندگي آن، بايد به تاييد شوراي نگهباني برسد كه منتخب رهبر است و از اين رو نمايندگاني هم كه به چنين مجلسي وارد مي شوند، نمي توانند كساني خارج از دايره حاميان و مطيعان رهبر باشند. هم چنان كه به رغم سرو صدا و تبليغاتي كه برخي محافل رژيم از طيف اصلاح طلبان و و برخي محافل در خارج كشور در مورد انتخاب رفسنجاني به رياست دوره يي مجلس خبرگان راه انداختند، او ضمن وعده تحول در كار مجلس خبرگان- كه ادعاي پوچي بيش نبود-، در اعلام سر سپردگيش به مقام رهبري تاخير نكرد و اكنون هم، همه شاهدند كه اكبر شاه همچون دو دهه گذشته در برابر سلطان سيد علي نمي تواند ساز ديگري كوك كند و استقلال راي و عمل نشان دهد. اگر نفعي در انتخابت به شود جستجو كرد،آن چيزي حز تحريم گسترده از سوي مردم و سوت و كور گذاشتن آن نيست، تنها چنين وضعيتي از برگزاري انتخابات است كه مي تواند جناح هار را در برابر مردم به عقب نشينهايي وا دارد، البته از اين وضع جناح اصلاح طلب هم بهره برداري خواهد كرد كه بايد با توجه به شرايط عرصه سوء استفاده را بر آنها تنگ كرد و آنها را وا داشت تا از تعارف كم كنند و به مبلغ بيفزايند.
اگر چه «قروم قروم»هاي خامنه اي در سخنان 19 دي كه سبب به راه افتادان «گروه همسرايان» از سوي جناح هار در حمله به اصلاح طلبان رياكار شد، از سوي جناح اصلاح طلبان هم پاسخي تدافعي، به ويژه در مورد ماجراي تحصن نمايندگان مجلس ششم يافت، و بعد در جدل هاي مربوط به ثبت نام براي كانديداتوري با واكنشهايي شديد تري از سوي عناطر جناح اصلاح طلب نسبت عمال رده پايين تر جناح هار، همراه بود( مثل واكنش آرمين به توصيه حداد عادل در عدم ثبت نام داوطلبانه كساني كه در انتخابات گذشته رد صلاحيت شده اند(3)، اما آن چه مشهود است اين است كه با توجه به جو سازي و فضا سازي« مقام معظم رهبري»، فضاي كنوني دست باز داشتن شوراي نگهبان براي رد صلاحيت داوطلبان جناح اصلاح طلب مغلوب را نشان مي دهد. از اينها گذاشته اينان اگر به فرض به تعداد زيادي هم بتوانند به مجلس راه پيدا كنند و اكثريتي مثل مجلس ششم داشته باشند، همچنان كه قبلا تجربه شده است، با وجود شوراي نگهباني كه حق وتو در رد مصوبات مجلس دارد و با توجه به اين كه مرجع حل اختلاف بين شوراي نگهبان و مجلس، مجمع تشخيص مصلحت نظام است كه بنا بر اصل 112 قانون اساسي رژيم، اعضايش توسط رهبر انتخاب مي شود و اكثريت قريب به اتفاقش را در حال حاضر عناصر جناح هار موسوم به اصولگرا تشكيل مي دهند، تبليغ«شركت در كارزار انتخابات»، اگر از سوي اپوزيسيون صورت بگيرد، بيگانگي با واقعيت شرايط موجود در ايران و لطمه زدن به اعتبار اپوزيسيون است. چرا بعضي فراموش مي كنند كه قانون اساسي رژيم - كه قبايي بود كه در مجلس خبرگاني كه زاييده پيمان شكني و حرمزادگي خميني در شرايط بعد از سرنگوني رژيم شاه بود، بر تن خميني دوخته شد-، اساسا با نقشي توسعه طلبانه و جهاني كه براي رهبر در نظر گرفته است، قانوني مردود، خلاف قوانين بين المللي و به خاطر اعتباري غير زميني دادن به رهبر، مطلقا نمي تواند با معيارهاي شناخته شده دنياي كنوني جايي در يك نظام دموكراتيك داشته باشد. اصل پنجم قانون اساسي(بازنگري شده مصوب سال 1368): «در زمان غيبت حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه، در جمهوري اسلامي ايران ولايت امر و امامت امت بر عهده فقيه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبّر است كه طبق اصل يكصد و هفتم عهده دار آن مي گردد»، اصل 108 خميني را «رهبر كبير انقلاب جهاني اسلامي» شناخته و بعد به شرح ويژگي رهبر بعد از او و چگونگي انتخاب رهبر پرداخته است و در اصل 109 كه مربوط به شرايط و صفات رهبر است، در بند دوم آمده است:«عدالت و تقوي لازم براي رهبري امت اسلام». به طوريكه ملاحظه مي شود، نقش رهبري، محدود به «جمهوري اسلامي ايران» نيست، بلكه امت اسلام را در بر مي گيرد. همين نكاتي از قانون اساسي رژيم منحوس آخوندي كه به آن اشاره شد، به تنهايي نشان دهنده گنديدگي و عهد بوقي و ارتجاعي بودن آن است و اميد به تغييراتي در جهت حقوق پايمال شد ه مردم و اعمال اراده آنان در تعيين و شكل دادن قدرت سياسي، با التزام به اين قانون اساسي توهمي بيش نيست. همچنين اصل177 كه مربوط به چگونگي بازنگري در قانون اساسي است، تاكيد دارد كه اصول مربوط به اسلامي بودن نظام و« ابتناي كليه قوانين براساس موازين اسلامي» و اصل ولايت فقيه قابل بازنگري نيستند. بنابر اين وقتي بر اساس بينشي كه رهبري را منبعث از اصل امامت مي داند، اصولي در قانون اساسي گنجانده شده كه رهبر سياسي را در جايگاه نايب امام و قيم مردم قرارداده و دم رهبر را به عرش وصل كرده و اين اصول قابل بازنگري نيست، تنها راهي كه براي مردم مي ماند، شورش و برعليه اين رژيم و بهم ريختن اين بساط است. تازه در همين قانون اساسي كه به خاطر شرايط زمان تدوين آن در سال 1358 رژيم ناچار شده بود حقوقي براي مردم در نظر بگيرد، خودش همان اصول را زير پا گذاشت. تا بساط دين از عرصه سياست برچيده نشده، به ويژه بساط شيعه گري( اين مكتب شعور كش استبدادي، كه از يك سونايب امام جبّار و خودكامه امثال خميني و خامنه اي مي پرود و از سوي ديگر مريد و مقلد ذليل و ابله و متعصب و متجاوز به حقوق ديگران، مكتبي كه گريه نقش«راهبردي» براي اشاعه و تحكيم اصول آن دارد) ، مردم نه در موضع شهرونداني كه با برخورداري از آزادي حق تشكل و سازمانيابي مي توانند اراده خود رادر تعيين سرنوشت خويش اعمال كنند، بلكه هم چنان در موضع افراد صغير تحت قيموميت قرار خواهند داشت.
در رژيمي كه خوديهاي خادم و مورد اعتماد خميني و متدين و ملبس به لباس روحانيت، مثل آخوند عبدالله نوري و محمد موسوي خوئينها، مورد تحقير و اهانت و تحت تعقيب قضايي و محكوميت به حبس قرار گرفته اند، و يا كسي مثل محمد خاتمي كه بيش از 20 سال خدمتگزار رژيم اسلامي بوده و در2 دوره رياست جمهورييش تلاش كرد دره عميقي را كه بين مردم با رژيم به خاطر عملكرد ضد انساني رژيم تروريستي جمهوري اسلامي ايجاد شده، با به ميان كشيدن بحث جامعه مدني – ديني و مردم سالاري ديني پركند، و در روابط خارجي، با پيش گرفتن تشنج زدايي براي اين رژيم تروريستي آبرويي بخرد- كاري كه بعد از رسوايي و محكوميت سران رژيم در دادگاه جنايت رستوران ميكنوس آسان نبود و رژيم به شدت به آن نياز داشت- از تحقير در امان نيست، راه يافتن به مجلس اين يا آن فرد، هر چقدر هم كه خود را مدافع حقوق مردم نشان دهد، چه تاثيري در تغيير وضع مي تواند داشته باشد؟ سفر پنج روزه خامنه اي به يزد، زادگاه خاتمي، و آن مراسم شكرگزاري و نيايش راه انداختن در آنجا به خاطر سفر رهبر به يزد و بعد هم اطلاعيه دفتر رهبر در تشكر از مردم يزد كه در آن از شتاب گرفتن پيشرفت ايران در «پرتو پيوند عميق متقابل ملت و رهبري» صحبت شده بود( كه آدم را به ياد پيوند شاه و ملت زمان محمد رضاشاه مي اندازد) مانور و پاتك سياسي خامنه اي بود در واكنش به سفرهاي استاني خاتمي كه آخرينش به كرمان بود و خامنه اي با اين سفر و اين اطلاعيه دفترش خواست به خاتمي نشان بدهد كه حتي در زادگاه او، رهبري امت را او كه ولي فقيه است بعهده دارد و بي خود اين طرف و آنطرف راه نيفتد و سخنراني نكند و سعي نكند مردم را دنبال خودش بكشاند، والا باز هم توسري خواهد خورد. ادغام «موسسه بين المللي گفتگوي تمدنها» كه خاتمي در دوره رياست جمهوريش آن را پي ريزي كرده بود و خودش رياست آن را داشت در موسسه دولتي« مركز ملي مطالعات جهاني شدن» و تعيين رئيسي بر آن با تصيم احمدي نژاد در 9 دي ماه مفهومي جز انحلال موسسه تحت رياست خاتمي نداشت( 4) اين يك ضربه سنگين تحقير آميز براي خاتمي بود. اگر چه اقدام احمدي نژاد دليل روشني بر «بي كلاس» بودن و«’ازگل» بودن اوست(5) براي آدمي كه دو دوره رياست جمهوري همين رژيم را بعهده داشته و خيلي از محافل خارجي هم او را حلوا حلوا كرده بودند، كسي كه لباس روحانيت هم به تن دارد و از عمامه سياههاست و«سيد اولاد پيعمبر» است، اين ضربه، حتما براي خاتمي بشدت سنگين و تحقير آميز و آزار دهنده بوده است، اما او چاره اي هم جز سكوت نداشته است. سه روز بعد از اين اقدام، روز 12 ديماه كه همزمان با سفر خامنه اي به يزد، خبرگزاري رسمي رژيم اعلام كرد كه خاتمي سفر پيش بيني شده سه روزه اش به استان خوزستان را كه قرار بود 15 دي انجام بگير لغو كرده است. علت اين اقدام ناراحتي وي از ديسك كمر اعلام شد. شايد خاتمي هم ترجيح بدهد بعد از اين مثل عبدالله نوري يا موسوي خوئينيها، درلاك خود فرو برود و ديگر در صحنه ظاهر نشود، ولي اگر ظاهر شد و اگر بخواهد وزن سياسي و حرمتي براي خود كسب كند، راهي جز اصطكاك بيشتر با ولي فقيه نخواهد داشت.
مطلب ديگري كه خامنه اي براي نيش زدن به منتقدان و نارضيان درون نظام كه « بيعتشان» را با خميني «شكشتند» بكار گرفته ادعاي پيروزي در «دفاع مقدس» يعني همان جنگ 8 ساله اسلام با كفر و فتح قدس از راه كربلاست كه با زهر خوردن خميني در پذيرش آتش بس پايان يافت حالا چون بيست سالي از آن ماجرا گذشته است و در ضمن صدام حسين ديكتاتور بيرحم عراق به خاطر بلاهت و خودبزگ بيني، به سرنوشتي كه سزاورش بود دچار شد و به نحو ذلّت باري از صحنه زندگي حذف شد، دست اندركاران سپاهي و سياسي رژيم به مناسبت يا بي مناسبت ادعاي پيروزي در جنگي را مي كنند كه قرار بود «رزمندگان اسلام» شركت كننده در آن، صدام عفلقي را سرنگون كرده و از راه كربلا عازم فتح قدس بشوند. خميني 2 روز بعد از پذيرش آتش بس در29 تير ماه 1367 در پيامي كه به مناسبت سالگرد روديداهاي خونين سال قبل از آن در مكه در جريان حج كه سعوديها طي آن تظاهرات برائت از مشركين را كه رژيم راه انداخته بوده بشدت مورد سركوبي قرارداد بودند فرستاد، در مورد پذيرش قطعنامه 598 سازمان ملل و آتش بس با عراق، خطاب به بسيجيان و رزمندگان اسلام، با ياد آوري اين كه تا چند روز قبل معتقد به همان «شيوه دفاع و مواضع اعلام شده درجنگ» بوده است از جمله گفت كه به توجه به نظر تمامي «كارشناسان سياسي و نظامي سطح بالاي كشور» كه «به تعهد و دلسوزي و صداقت» آنان اعتماد دارد، به خاطر «مصلحت انقلاب و نظام» با پذيرش قطعنامه و آتش بس با عراق موافقت كرده است. او در همين پيام گفت« خدا مي داند اگر نبود انگيزه يي كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود، هرگز راضي به اين عمل نمي بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود[...] من باز مي گويم كه قبول اين مسأله براي من از زهر كشنده تر است ولي راضي به رضاي خدايم و براي رضايت او اين جرعه را نوشيدم [...] شما مي دانيد كه من با شما پيمان بسته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس بجنگم، اما تصميم امروز فقط براي تشخيص مصلحت بود و تنها به اميد رحمت و رضاي او از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرويي دشته ام با خدا معامله كرده ام». آيا اين پيام بوي پيروزي مي دهد؟ اگر پيروزي بود كه نبايد مثل نوشيدن جرعه يي كشنده تر از زهر و سبب بي آبرويي ارزيابي مي شد. پذيرش آتش بس ضربه يي بود به اعتبار و صلاحيت و «مشروعيت» رهبري خميني نزد پيروان او و ضربه يي بود به اعتبار نداشته همه سران رژيم. در چنان فضايي بود كه خامنه اي در مقام رئيس جمهور در جلسه پرسش و پاسخي در دانشگاه تهران حضور يافت كه گزارش آن در 15 آذر 1367 از راديو رژيم پخش شد. در آن جلسه وقتي از سوي دانشجويان درسوالي كه بيشتر شكل پيام و اعلام موضع داشت گفته شد «وقتي مسئولان اين همه دچار تناقض گويي هستند و مثلا يك روز قبل از پذيرفتن قطعنامه، موضعشان 180 درجه با زمان اعلام پذيرش تفاوت داشت، آيا توقع اعتماد به ايشان امري بعيد نيست؟» گفت«... قطعنامه را كه ما قبول نكرديم. قطعنامه را امام قبول كرد. آتش بس را امام قبول كردند. مسئوليت ما نيست، جزء وظايف رهبر است... تاقبل از تصميم امام ماهم خبر نداشتيم». اينها واقعا نشانه «پيروزي در دفاع مقدس» است؟ اگر پيروزي بود و دانشجويان معني آن را نمي فهميدند، خامنه اي حتما آنرا تشريح و تفهميم مي كرد و حتما اينطوري سعي نمي كرد يقه خودش را از مسئوليت رها كند. چند ماه بعد از پذيرش قطعنامه، در ديماه، رجايي خرساني كه مدتي نماينده رژيم در سازمان ملل بود(6) و در زمان پذيرش آتش بس نماينده مجلس، در سخناني در اجتماع دانشجويان دانشگاه تبريز در مورد پذيرش قطعنامه گفت:« قطعنامه اصولا مربوط به مجلس نيست و به رهبري مربوط است. آقاي رفسنجاني امام را متقاعد كرده كه قطعنامه پذيرفته شود و بعد سيد احمد خميني پيام امام را در مجلس خواندند و همه به طور مساوي اندوهناك بودند و براي ما بسيار دردناك بود. ضمنا من شخصا دلم مي خواست كه قطعنامه دو سال پيش پذيرفته مي شد... آن چيزي كه ما به صورت جام زهر نوشيده ايم هيچ وقت نمي گوئيم گواراست»(رسالت 6 دي 1367 برابر 27 دسامبر1988).
محسن رضايي فرمانده كل سپاه در زمان جنگ نيز اخيرا اول دي در جلسه يي در محل روزنامه جام جم در سوالي در مورد ناگفته هاي جنگ گفت با تاكيد بر اين كه «جعبه سياه جنگ بايد روزي باز شود و اين منوط به آن است كه همه كساني كه در تصميم گيرهاي پشت صحنه حضور داشتند حرفهاشان را بزنند»، افزود:« بعضي دوستان ما كه در تصميم‌گيري‌ها حضور داشتند و موثر بودند، آرام آرام حرف‌هايشان را مي‌زنند اما من هنوز در اين خصوص تصميم نگرفته‌ام ولي انشاءالله اين كار را خواهم كرد زيرا اين مسئله فرافردي است و آن حساسيت‌هايي كه قبلا بود، 18 _ 17 سال پس از پايان جنگ، كنار گذاشته شده است»(7). جعبه سياه (كه برخلاف اسمش نارنجي رنگ است) جعبه و محفظه يي است در هواپيما كه در‌آن دستگاهي براي ضبط مكالمات خلبان با برج كنترل و ثبت برخي اطلاعات وضعيت فني هواپيما در طول پرواز در آن قرار دارد و اين جعبه در سوانح هوايي، براي يافتن علت سقوط هواپيما گشوده مي شود. خب حالا اگر «دفاع مقدس» با پيروزي تمام شده كه خود همين رضايي هم بارها چنين ادعايي كرده است، ديگر گشودن جعبه سياه چه معنايي دارد؟ به راستي اگر پايان جنگ با يك پيروزي مشعشع همراه بوده ديگر حساسيت در مورد بازگو كردن آن چه معنايي دارد و چرا بايد براي شرح و گفتن رمز ورازهاي آن پيروزي اين همه تاخبر كرد. وي با لحني كه در آن حالت نوعي اخطار به ديگران، آن« تصميم گيران» مشهود است، اشاره به نامه هايي كه به خميني نوشته بود و حجم 400 صفحه يي دارد و 60 هزار نوار از جلسات اطاق جنگ كه در اختيار دارد كرده و ياد آور شده است كه « اين نوارها آن چنان حادثه جنگ را شفاف مي‌كند كه هيچ ابهامي باقي نماند». چنانكه ملاحظه مي شود اينجا رضايي صحبت از «رفع ابهام از حادثه جنگ» مي كند نه شرح «امداهاي غيبي در پيروزهاي درخشان رزمندگان اسلام در جبهه حق عليه باطل». دروغ و مردم فريبي كه ويژگي اين رژيم است. اما سر انجام روزگار اين رژيم منحوس مثل روزگار شاهان جبار در ايران سپري خواهد شد. و بسياري از جنايتها و خيانتهاي در اين رژيم براي مردم با جزئياتش آشكار خواهد شد. كاري كه نبايد كرد آلوده شدن به همكاري و همراهي با اين رژيم است و كاري كه پيوسته بايد انجام فرا خواند مردم به شورش در برابر ظلم و ستم اين رژيم نامشروع و رويگرداني از نمايشات شيادانه مردمگرايي و نمايشات انتخاباتي آن است.

منابع و توضيحات

1 – سخنان خامنه اي
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8610190606

2:
http://radiozamaaneh.com/news/2008/01/post_3499.html

3- سايت امروز به نقل از خبرگزاري فارس در روز 21 ديماه گزارش داد آرمين پس از ثبت نام در انتخابات، در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه حدادعادل خطاب به رد صلاحيت شدگان دوره‌هاي قبل گفته است كه اين بار ثبت‌نام نكنند، گفت: «حدادعادل چون به يك جناح وابسته است براي رقباي خودشان تعيين تكليف كرده است. ايشان چون احساس نزديكي زيادي با مراجع نظارتي مي‌كند از موضع آنها سخن مي‌گويد. عضو سازمان مجاهدين انقلاب تصريح كرد: دوستان من و كساني كه قبلا ردصلاحيت شده‌اند چون اعتقادي به ردصلاحيت غيرقانوني ندارند ثبت‌نام مي‌كنند. وي در مورد افراد فاقد صلاحيت براي كانديداتوري در انتخابات نيز گفت: وابستگان به دفتر فرح پهلوي و كساني كه سابقه روشني در انقلاب ندارند فاقد صلاحيت براي شركت در انتخابات هستند». اين نيش را آرمين احتمالا به خود حداد عادل زده كه قبل از انقلاب از مريدان دكتر نصر رئيس انجمن شاهنشاهي فلسفه بود. شايد علت ديگري هم داشته باشد و كس ديگر مورد نظر او بوده باشد .

4- آخوند ابطحي در وب نوشت 11 در توضيحي ياد آور ضمن ياد آوري سابقه تشكيل موسسه گفتگوي تمدنها در كه دوره رياست جمهوري خاتمي به وجود آمده بود قبلا در پايان دوره رياست جمهوري خاتمي به موسسه فرهنگ و ارتباط ضميه شده بود مدعي شده كه موسسه بين المللي گفتگوي تمدنها كه خاتمي سال 1384 به وجود آورده دفتري هم در سويس دارد يك موسسه غير دولتي است و ربطي به دولت نداشت كه احمدي نژاد بخواهد آن را منحل يا در موسسه ديگري ادغام كند. به ادعاي ابطحي اين موسسه وجود دارد و به كارش ادامه مي دهد

5- از خود خميني كه دكتر مصدق را مورد اهانت قرار داد تا ديگراني كه او را امام و قائد بزرگ مي دانستند و همراه و عامل اجراي سياستهاي اسلامي ضد ايراني و ضد مردمي او بودند، كساني كه از آغاز تلاششان تحريف تاريخ مبارزات مردم ايران عليه استبداد از زمان مشروطه تا زمان انقلاب به ويژه نديده گرفتن نقش مبارازان مسلمان و غيرمسلماني بود كه عليه رژيم دست نشانده شاه به مبارزه مسلحانه برخاسته بودند بود در راه ضديت با آنان تا حذف فزيكي و كشتار آنان، كه با انقلاب سال 57 از زندانهاي شاه آزاد شده بودند، پيش رفتند و كساني كه هنوز هم خمني را ستايش مي كنند، « ازگل» بوده و هستند. با اين تفاوت كه كساني كه امروز هم از خميني تجليل مي كنند، يا« ازگل»هاي فرومايه يي هستند كه درجنايات خميني عليه مردم ايران يار و همراه و او بوده اند يا اين كه در آن جنايات شركت نداشته اند اما همه جنايات او، به ويژه جنايت بزرگ او در كشتار زندانياني سياسي را امري برحق و درست مي دانند.

6- رجايي خراساني كسي است كه افتضاح اتهام دزيدن يك باراني از فروشگاهي در نيويورك در كارنامه اش ثبت شده است. البته اين افتضاح در مقايسه با افتضاح حمل ترياك در كيف دستي صادق طباطبايي برادر زن احمد خميني، كه در زمان دولت موقت سخنگوي دولت بود و در زمان جنگ نماينده تام الاخيتار از سوي خميني براي خريدهاي تسليحاتي قاچاق بود، كه در فرودگاه دوسلدورف آلمان كشف شد، افتضاح بزرگي نبود.

7 – سخنان محسن رضايي:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8610010461

درفش- 13 ژانويه 2008 – 23 دي 1386

lundi, janvier 07, 2008

ايرج شكري

در مركز مطالعات استراتژيك خيمه اعلام شد:
حضرت زهرا يكي از پنج گريه كننده جهان
حضرت زهرا يكي از پنج گريه كننده جهان - با فرا رسيدن ماه محرم و راه افتادن مجالس سوگواري و روضه خواني مطالب مختلفي هم در سايتها و وبلاگها در مورد رويدادهاي ماه محرم و نيز چگونگي برگزاري اين مراسم مي شود ديد. البته سايتها و وبلاگهايي هم هستند كه در همه ايام، باز شدن صفحه اصلي آنها، همراه با نوحه و شيون و گريه است. برخي از مطالب مورد اشاره، تلاشي است كه هدف آن اين است كه مراسم و آئينهاي عزاداري را با سطح فرهنگ عمومي كنوني جامعه ايران تطبيق دهد و آنها را آنها را مفيد جلوه داده به خورد گروه بيشتري بدهد و در همين سربالايي است كه صداها و فرمايشاتي از گلوي «عاشقان اهل بيت عصمت و طهارات» خارج مي شود كه بحث عزاداري را تحت الشعاع قرار داده و سبب خنده مي شود. يكي از اين بحثها- كه گمانم مثل آن كشف شيعه نيوز در مورد شگفت زده شدن انيشتن از حديثي ثبت شده در بحارالانوار، تازگي دارد-، مطالبي است كه در سرويس فرهنگي پايگاه خبر رساني رسا(رسا نيوز) ارائه شده است. قبل از ورود به مطلب، مناسب است كه خود اين سايت معرفي شود. در معرفي رسانيوز، با كليك كردن روي «درباره ما» ازجمله مي خوانيم كه اين سايت« به همت گروهي از طلاب و دانش پژهان و محققين حوزه علميه قم» راه اندازي شده است تا در « روزگار ما» كه «روزگار پرسش‌های بی‌پايان جامعه‌ای است كه پاسخ‌های خود را در حوزه‌های علم و معرفت دينی می‌جويد» و با توجه به «درماندگی مكاتب غيرالاهی [اللهي]و التقاطی»، با هدف ارتباط دقيق و همه جانيه با جامعه براي «انعكاس رويدادها و اخبار علمي، فرهنگي سياسي و اجتماعي اين مركز عظيم ديني» و «معرفی محصولات فرهنگي و پژوهشی حوزه، بسترسازی گردش اطلاعات ميان حوزويان، تاثيرگذاری بر فضای سياسی و فرهنگی كشور در راستای انديشه‌های امام خمينی _ ره _ و رهبر معظم انقلاب و [...] » به وجود آمده است. تيترگزارش بخش فرهنگي رسا نيوز اين است « بيست و نهمين نشست عاشورا پژوهي، چهل منزل تا اربعين با موضوع شان گريه در دستگاه فکري شيعه روز گذشته در مجتمع فرهنگي شهيد فهميده قم برگزار شد» (تاريخ مخابره خبر روز 14 دي ماه ذكر شده). بنا به گزارش رسا نيوز نشست مذكور از سوي « مرکز مطالعات راهبردي خيمه» برگزار شده بود. «راهبرد» معادل فارسي كلمه استراتژي است كه در سالهاي اخير به كار بردن آن رايج شده است. به هر حال در اين نشست كه از سوي مركز مطالعات استراتژيك خيمه برگزار شده بود « احمد شهدادي، نويسنده و دين پژوه در اين نشست به تشريح نقش گريه در انديشه شيعي پرداخت» و ضمن مطالبي راجع احولات روحي و مفهوم گريه براي امام حسين و آثار معنوي آن، گفت« با تاکيد فراواني که به گريه و گريستن در هنگام دعا و مناجات با خدا در روايات شده است، گويي بستر روحي گريه بستر مناسبي براي درخواست حاجت است». در دنباله گزارش رسا نيوز آمده است:« وي با اشاره به روايتي، از حضرت زهرا(س) به عنوان يکي از پنج گريه کننده جهان نام برد و گفت: برخلاف باور رايج که گريه را نشان از ضعف روحي مي دانند، در مکتب شيعه گريه نشان از وحدت روحي است، به همين دليل هنگامي که انسان در مصيبت امام حسين(ع) گريه مي کند يک حالت شعف و سرور دروني به او دست مي دهد». برخي از خواصي كه براي گريه براي امام حسين كه توسط استاد دين پژوه احمد شهدادي در يك تحليل و بر رسي «علمي» مورد ارزيابي قرار گرفته قبلا ديده نشده بود. مثلا احساس شعف و سرور دروني بعد از گريه براي مصيبت امام حسين. البته اگر چه ممكن است براي سست ايمانان و ناباوران قابل درك نباشد، اما اين احساس شعف، به احتمال زياد ناشي از احساس اطمينان از مأجور بودن نزد خدواند تبارك و تعالي در آخرت است. من اين «پا منبري» را براي آن كردم كه نشان دهنده اين باشد با دقت به فرمايشات استاد كه از طريق يك رسانه مرتبط با مركز عظيم علمي، ديني، فرهنگي و پژوهشي حوزه علميه قم، منعكس شده توجه كرده ام و از احوال مؤمنان هم آگاهم و در پي آن موردي را هم كه به نظرمن مبهم مانده مطرح كنم تا شايد در يك نشست ديگر در مركز مطالعات راهبردي خيمه استاد شهدادي يا كس ديگري از استادان دين پژوه به آن جواب بدهد، و آن اين است كه آن چه در تحليل و بحث استاد مبهم است و براي آن معيار و مقياسي ذكر نشده است، ركورد گيري براي گريه است. او نگفته است كه اندازه گيري گريه با مقياس زماني( روز هفته) صورت گرفته يا با مقياس حجمي مثلا پياله، كاسه ، ديگ يا دلو و سطل ( در زمان حضرت زهرا سيستم متريك و واحد ليتر رايج نبوده است). هم چنين نگفته است كه آن چهار گريه كننده ديگر جهان چه كساني بودند، آيا آنها هم زن بودند يا بين آنان مردان هم وجود دارند و اگر مردان هم جزو اين گريه كنندگان بزرگ هستند آيا ركورد گيري در يك گروه انجام شده يا براي مردان جدا و زنان جدا، گريه كنندگان بزرگ با چه انگيزه يا به چه دليلي و چقدر گريه كرده اند، و هم چنين به تاثير و نقش «راهبردي» گريه آن گريه كننده گان بزرگ در رابطه انگيزه و آرماني كه داشتند، در زمان وقوع رويداد، اشاره يي نشده است.
متن كامل سخنان استاد سخنران «مركز مطالعات راهبردي خيمه» را در نشاني زير مي توانيد مطالعه كنيد:
http://www.rasanews.com/Negaresh_site/FullStory/?Id=25452
عزاداري علمي- يكي از مسائلي كه رژيم آخوندي در آن گير كرده و راه خروجي هم براي آن ندارد، مساله نحوه برگزاري مراسم سوگواري مذهبي در ماه محرم از سوي «عاشقان اهل بيت عصمت و طهارات» به نوعي است كه حتي خود آخوندها آن را مبتذل مي دانند. انتقادات در اين زمينه حتي گاه شامل برنامه هاي پخش شده از سيماي جمهوري اسلامي شده است. هشدار و تذكرات متعددي در سالهاي گذشته از سوي مقامات مختلف رژيم به «مداحان اهل بيت» و سخنرانان مراسم عزاداري داده شده است. يك مورد از اين هشدارها و اظهار نگرانيها، در نماز جمعه 14 دي از سوي امامي كاشاني عضو مجلس خبرگان، صورت گرفت. به گزارش سايت خبري آفتاب(آفتاب نيوز) وابسته به مجمع تشخيص مصلحت رژيم، امامي كاشاني با توجه به فرا رسيدن ايام سوگواري محرم، توصيه و تاكيد كرد كه«هيئت هاي مذهبي و عزاداران به مجلس سوگواري در محرم جبنه علمي و اخلاقي بدهند». وي همچنين تاكيد كرد كه«بايد عزاداران حسيني نوعي عزاداري را برگزار كنند كه در دنيا قابل عرضه و ارائه باشد و تا جهانيان بدانند كسي كه خود را وقف خدا كرده مردم چگونه ارورا تكريم مي كنند و جان خود را فدا مي كنند» او ياد آور شد كه عزاداري نبايد حالت ابتذال و سبكي داشته باشد» و از سخنرانان و مداحان ملتمسانه خواست كه به توصيه هاي «مقام معظم رهبري و مراجع عظام» توجه كنند و« به خاطر خدا و قداست مجلس سيدالشهد از خوديت واناييت دست بردارند». بنظر مي رسد كه منظورش از اناييت ‎ خود خواهي يا منيّت بايد شد، اما چون زبان «علماي اسلام و فضلاي حوزه هاي علميه » با زبان آدميزاد فرق دارد و بايد طوري باشد «عوام» كلي فكر بكنند و از اين و آن بپرسند تا معني آن را بفهمند، اين آخوند با ضمير اول شخص مفرد عربيبا اضافه كردن «اييت» صفتي درست كرده است، به نشانه «عالم و فاضل» بودن، تا خلق الله را مبهوت كند! شايد هم معني ديگر داشته باشد و اصلا ممكن است زبان فرشتگان باشد كه ما عوام زميني چيزي از آن نمي دانيم. تحفه بر خوردار از فرهنگ حوزه، در بحثها در مجلس شوراي اسلامي هم گاه همين زبان را به كار مي گيرند و متلا گاه به جاي اما و اگر، يا زير سوال بردن واژه «ان’قلت» را بكار مي بردند كه ذهن امت مسلمان هميشه در صحنه را، به سوي مسائل مربوط بحث «طهارت» مي كشاند و فهم اين كه چرا در بحث موضوعي مثلا راجع كمبود برق، چنين مطلبي به ميان كشيده شده، براي آنان دشوار و معما مي شود. در مورد اين كه عزاداري «علمي» چطور بايد باشد و چطور بايد براي اين كالاي منحصر بفرد ساخته شده از «مواد اوليه شيعي» در تاسيسات آخوندي، بازاري بين مردم جهان يافت توضيحي از طرف امامي كاشاني داده نشد، اما هدف آن را روشن كرده است و آن اين كه بايد اين عزاداري علمي، چنان باشد كه مردم يعني شيعيان ايراني اهل سينه زني و برگزاري مجالس عزاداري و شركت كنندگان در آن، به مردم دنيا نشان بدهند كه« حاضرند جان خودشان را براي كسي كه خود را وقف خود خدا كرده فدا بكنند». لابد امامي كاشاني خود و امثال خودش را جزو كساني مي داند كه خودشان را وقف خدا كرده اند و نشان دادن تكريم مردم و اين كه حاظرند جانشان را براي آنان فدا كنند، درصورتي كه به نحوي قابل عرضه در دنيا باشد، براي رژيم اين خاصيت و استفاده تبليعاتي را مي تواند داشته باشد، كه مردم هم چنان دنباله رو آخوندها و مريد و مقلد آنان هستند. والا مراسمي كه در ايران بين طبقه متوسط شهري و بخش عظيمي از نسل جوان اقبالي ندارد، چرا بايد با نگاه تاييد آميز جهانيان همراه باشد. در جريان انقلاب سال 57 روزهاي تاسوعا و عاشورا با راهپيمايي هاي عظيم اعتراضي عليه رژيم شاه سپري شد و در سال 58 با آن جوشش براي فعاليت سياسي كه در جامعه وجود داشت و مسائلي كه با سقوط رژيم سلطنتي در جامعه مطرح بود و حضور و فعاليت گسترده نيروهاي ترقيخواه سياسي، مراسم عزاداري رونقي نداشت و ميرفت كه اين بساط در ايران متروك شود و تمايل به طرد اين مراسم كه آخونده صحنه گردانان سنتي آن بودند، به طور آشكار در جامعه مشهود بود. اما خميني، كه خوب مي دانست اعمال ولايت بر مردم با رشد آگاهي سياسي و رها شدن آنان از جهل و خرافه و تعصبات ديني، رابطه معكوس دارد، در آبان سال 59 در آستانه فرار رسيدن ماه محرم در ديدار با واعظان تاكيد كرد كه « آنوقتها [ زمان شاه] يكي از حرفهاي كه هي رايج مي گفتند “ملت گريه“، براي اين[ بود] كه مجلس روضه را از دست ما بگيرند. از اين شيطنتها بايد يك قدري ترسيد و توجه بهش كرد از اين كه مجلس عزا را در نظر شما سست مي كنند... “ما انقلاب كرديم روضه ديگر لازم نيست“ از غلطهايي است كه توي دهنها انداخته اند. مثل اين است كه بگوئيم ما انقلاب كرديم ديگر لازم نيست نماز بخوانيم... خير ما ملت گريه سياسي هستيم كه با همين اشكها سيل جريان مي دهيم و خرد مي كنيم سدهايي را كه در مقابل اسلام ايستاده». اسلام هم اسم مستعار خودش بود. او به چيزي جز انحصار قدرت اعمال قيموميت بر مردم، گسترش آن به فراسوي مرزها فكر نمي كرد. مشكل اشاعه گسترده مراسم عزاداري كه عناصر قابل جذب به آن بيشتر از بخش ناآگاه و عقب مانده جامعه هستند و توليد انبوه و متنوع كالاهاي «فرهنگي» آخوندي كه اساسا محدوه اش از عزاداري و نوحه خواني و دعا و اين قبيل مسائل فرا تر نمي رود اين است كه، چون توليدات بيشتر «فرهنگي» براي آن، توسط كساني از همين قشر صورت مي گيرد، گاه بياني پيدا مي كند كه نوعي از خط خارج شدن است. مثلا در يك وبلاگ كه اسمش «هيئت مجازي علي جان است» با باز شدن صفحه اصلي نوحه يي شنيده مي شود كه در آن نوحه خوان چيزي مي خواند كه بيشتر ترانه هايي را كه در زمان شاه، به آنها ترانه يا موسيقي لاله زاري گفته مي شد(*) به بياد مي آورد در اين نوجه، نوحه خوان از جمله باده از لب لعل علي مي نوشد و از«گيسوي» او صحبت مي كند:« زباده لب لعت هميشه سرمستم/ به گيسوان سياهت دخيل دل بستم» و در ضمن نوحه خوان علي را، ولي و مولاي، نوح و موسي و عيسي مي داند كه هرسه به دوره پيش از حيات علي مربوطند و نزديك ترين آنها به زمان علي كه عيسي است كه بيش از پانصد سال قبل از ولادت علي به صليب كشيده شده و دارفاني را ترك گفته است. با كليك كردن روي نشاني زير مي توانيد وارد هئيت مجازي علي جان بشويد و نوحه «روحبخش»ي را كه به آن اشاره شد بشنويد. در ضمن بي مناسبت نمي دانم در مورد علم و فضل آيت الله امامي كاشاني كه نگران ابتذال در مورد مراسم عزاداري است اين را هم ياد آوري كنم، كه در زمان جنايت نيروي دريايي آمريكا در سرنگون كردن هواپيماي مسافربري ايران در خليج فارس، او در سخناني در نماز جمعه در مورد فاجعه سقوط هواپيما كه روز 24 تير سال 67 از راديو رژيم پخش شد، گفت:« اين عرقها(عرق خودن) اين گوشت خوكها، چه كرده اين دلها رو، چقدر شنيع كرده» و با اين فرمايشات آن فاجعه را ناشي رژيم غذايي و عرق و گوشت خوك خوردن آمريکائيان دانست.http://heyatalijan.parsiblog.com

توضيح:

*-موسيقي يا ترانه هاي لاله زاري، موسيقي و ترانه هايي بود در كافه هاي لاله زار اجرا و خوانده مي شد و موسيقي و كوچه و بازاري هم گفته مي شد. خوانندگان اين اين ترانه ها خوانندگان كوچه وبازار هم ناميده مي شدند، اين قبيل موسيقي از راديو و تلويزيون آن زمان پخش نمي شد، شايد موردي اسثنتنايي بوده باشد. تني چند از خوانندگان اين نوع موسيقي شهرت و معروفيتي يافتند كه دامنه آن بيشتر از محدوده كافه هاي لاله زار و مشتريان آن بود. يكي از آنان سوسن بود كه شهرت «سوسن كوري» از سوي كافه روها به او داده شده بود. گمانم سوسن به يك برنامه شوتلويزيوني آورده شد. چشمان او پلكهاي نزديك به هم داشت به طوري كه روي هم و تفريبا بسته و مثل نابينايان به نظر مي رسيد و علت دادن آن لقب به او همين بود. « دكتر حاج محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري اسلامي ايران» هم چشمان و نگاهش تا حدودي همان حالت را دارد.
پ- 7 ژانويه 2008 – 17 دي 1386



jeudi, janvier 03, 2008


ايرج شكري

كشف بزرگ شيعه نيوز: شگفت زده شدن انيشتن از يك حديث

شيعه نيوز مطلبي دارد كه در اين روزهاي سرد زمستاني كه اكثر اخباري هم كه از ايران مي شنويم، مربوط به بگير و بند و به كارگرفتن سركوب عليه مردم و تورم و گراني و سختي شرايط زندگي مردم در ايران ا ست، خواندن آن براي سرگرمي و خنديدن بد نيست. در گزارشي كه شيعه نيوز منتشر كرده، مدعي شده كه در رساله يي كه انيشتن درسال 1954 نوشته است «نظريه نسبيت» خود را «با آياتی از قرآن کريم و احاديثی از کتاب‌های شريف نهج البلاغه و بحارالانوار تطبيق داده و نوشته است که هيچ جا در هيچ مذهبی چنين احاديث پر مغزی يافت نمی‌شود و تنها اين مذهب شيعه است که احاديث پيشوايان آن نظريه ی پيچيده «نسبيت» را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان آن را نفهميده‌اند». محقق و كاشف اين امر مهم - كه پيش از اين هيچكس حرفي در مورد آن نشيده بود-، دليل شيفتگي انيشتن به احاديث و فرمايشات بزرگان شيعه را هم حديثي مي داند كه «علامه مجلسي» در رساله بحارالانوار از معراج پيامبر ذكر كرده است كه از اين قرار است«هنگام برخاستن از زمين، لباس يا پای مبارک پيامبر به ظرف آبی می‌خورد و آن ظرف واژگون می‌شود. اما پس از اينکه پيامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز می‌گردند مشاهده می‌کنند که پس از گذشت اين همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ريختن روی زمين است» شيعه نيوز افزوده كه«اينشتن اين حديث را از گرانبهاترین بيانات علمی پيشوايان شيعه در زمينه “نسبيت زمان“ دانسته و شرح فيزيکی مفصلی بر آن می‌نويسد. اينشتين همچنين در اين رساله “معاد جسمانی“ را از راه فيزيکی اثبات می‌کند. او فرمول رياضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف “نسبيت ماده و انرژی“ می‌داند». شيعه نيوز همچنين از ارادت و علاقه انيشين به آيت الله بروجردي سخن گفته است. اين كه انيشتن چطور با بحارالانوار محمد باقر مجلسي و آشنا شده و چطور آيت الله بروجردي را شناخته و اين كه اين احاديث و نهج البلاغه را به چه زباني مطالعه مي كرده است توضحيي داده نشده است، اما نبايد ترديد كرد كه عكسي از انيشتن كه او را در حاليكه زبانش را درآورده نشان مي دهد، بايد مربوط به شگفت زدگي او از خواندن همين حديث بوده باشد! در ضمن معلوم نيست كه چرا ساير سايتهاي رژيم در اين ايام كه مصادف است با سالگرد رويداد «غديرخم»، مبداء پيدايش شيعه گري، هيچ انعكاسي به گزارش شيعه نيوز كه تاريخ اول ديماه را دارد، نداده اند. شيعه نيوز در پايان گزارش خود مدعي شده است« اصل نسخه اين رساله اکنون به لحاظ مسايل امنيتی به صندوق امانات سری لندن (بخش امانات پروفسور ابراهيم مهدوی) سپرده شده و نگهداری می‌شود.اين رساله را پروفسور ابراهيم مهدوی (مقيم لندن) ، با کمک يکی از اعضاء شرکت اتومبيل‌سازی بنز و به بهای 3 ميليون دلار از يک عتيقه‌فروش يهودی خريداری کرد. دستخط آنيشتين در تمامی صفحات اين کتابچه توسط خط‌ شناسی رايانه‌ای چک شده و تأييد گشته است».
سال پيش هم آخوند محمد خاتمي در 10 بهمن ماه در سخناني به مناسبت عاشورا در خانه هنرمندان، از ديدار و گفتگويي كه كه حاشيه كنفرانس داووس با جان كري(كانديداي شكست خورده حزب دموكرات در انتخابات رياست جمهوري آمريكا در برابر بوش) داشته و از شيفتگي جان كري به مذهب شيعه و امام حسين و امام علي سخن گفت.
زماني كه فضانوردان آمريكايي قدم به كره ماه گذاشتند من كلاس چهارم دبيرستان بودم. يك دوست همكلاس من كه نماز خوان بود، عميقا باور داشت كه آمريكائيها با مطالعه قرآن توانسته اند، مسائل مربوطه به سفر به كره ماه را حل كنند و عميقا بر اين باور بود كه بالاترين در جه دانش و اطلاعات مر بوط به تمام علوم در قرآن موجود است و البته او تنها كسي كه نبود آن وقتها اينگونه فكر مي كرد، تعليمات ديني كه توسط آخوندها ارائه مي شد، چنين افكاري را به دانش آموزان القاء مي كردند و اصولا هرجا كه آخوندي بالاي منبر مي رفت فرصت را براي القا چنين افكاري از دست نمي داد. همين امروزهم البته به طور گسترده و با استفاده از شبكه هاي تلويزيوني متعدي كه رژيم راه انداخته، القاء تحجر و جهل و خرافه توسط آخوندهايي مثلا مهدي دانشمند، لانه كرده در مركز توليد تاريك انديشي و ارتجاع كه حوزه علميه قم نام دارد، انجام مي گيرد. در زمان سفر فضانوردان آمريكايي به كره ماه اعتراضاتي هم از سوي برخي «علماي» جهان اسلام نسبت به اين اقدام صورت گرفت كه آن را اقدامي كفر آميز مي دانستند. در ايران از نحوست وجود آخوندها، كم نبودند مناطقي روستايي يا شهرهاي كوچك كه خانوادهها به خاطر القائات آخوندها مبني بر اينكه با مدرسه رفتن بچه ها سبب بي دين شدن آنان خواهد شد، مانع تحصيل فرزندان خود بودند. دختران البته قربانيان بزرگ جهل و تعصب مذهبي بوده و هستند. در زمان رضاشاه در برخي از مناطق، مدارس ساخته شده، به خاطر همين مساله خالي از دانش آموز ماند. يك مورد را من از كساني كه از اهالي يك بخش از توابع اردبيل بودند شنيده ام كه مدرسه ساخته شده در زمان رضا شاه مدتها خالي ماند و روستائيان به مرور از ميز و نيمكتهاي آن به عنوان هيزم استفاده كردند و سر انحام سالها بعد، ساختمان مدرسه براي استقرار پاسگاه ژاندارمري مورد استفاده قرار گرفت. حالا فسيلهاي حوزه علميه قم مثل آيت الله بهجت هم با استفادده از پديده اينترنت كه هيچ ارتباطي به اسلام و قرآن و «علوم حوزوي» و حديث و تفسير و ندارد و دستاورد«كفار» است، براي خود سايت اينترنتي راه انداخته اند كه تا عموم شيعيان اگر مساله يي و سوالي در مورد امور مهم شرعي، مثل انواع غسل و چگونگي آن و «احكام تخلّي» و آداب استنجا و استبرا داشتند، به فوريت به نظرات« آيات عظام و مراجع شرع» دسترسي داشته باشند.
اگر ارشميدس(212-287 قبل ازميلاد) در دوره بعد از پيدايش اسلام زندگي مي كرد، حتما شيعه نيوز يك سندي مبني بر شيفتگي او به آيين و آداب اسلامي، از جايي پيدا مي كرد، و اين خبر را به اطلاع عموم مسلمين مي رساند كه ارشميدس به دليل شيفتگي و علاقمندي به اسلام و آداب اسلامي، وقتي در حمام مشغول انجام «غسل جنابت ارتماسي» بوده، موفق به كشف قانون اجسام غوطه ور در آب شده است!
اصل مطلب شيعه نيوز كه خواند آن سبب«انبساط خاطر» مي شود در نشاني زير قابل دسترسي است:
http://www.shia-news.com/ShowNews.asp?Code=86100304

پ- 3 ژانويه 2008 – 13 دي 1386

مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن