mercredi, novembre 19, 2014

حمله و توهین گروهی ازطرفداران- مرتضی پاشایی- به هانیه توسلی(هنرمند سینما)به خاطر تسلیت نگفتن



حمله و توهین گروهی ازطرفداران- مرتضی پاشایی- به هانیه توسلی(هنرمند سینما) به خاطر تسلیت نگفتن


در چند سایت داخل خبرهایی از حمله و اهانت به هانیه توسلی هنرمند سینما داده شده که در آنها آمده است که این حمله ها طی پیامهایی در اینتساگرام این هنرمند سینما صورت گرفته است. سایت تابناک در این مورد مطلبی دارد که آن را همراه کرده است با پیامی که این هنرمند در فیس بوک خود در واکنش و پاسخ به این حمله ها داده است. یاد آوری می شود که ترانه هایی از مرتضی پاشایی در یکی دو سریال تلویزیونی از جمله سریال «ماه عسل» که ویژه ماه رمضان بوده است، پخش می شده که این امر می تواند در شناخته شدن او برای جمعیت بیشتری(از جمله جماعتی که دارای تعصبات اسلامی هستند) باشد و حمله کنندگان به هانیه توسلی هم باید از میان همان قماش بوده باشند. این تعصبات البته رنگهای مختلف به خود می گیرد. گاه در شکل «امریکا ستیزی»، گاه در شکل امر به معروف نهی از منکر و اسید پاشی، گاه در بلند تر کردن دیوار بین «خودی و غیر خودی» جلوه گر می شود. هاینه توسلی در اینستاگرام خود در مورد مرگ مرتضی پاشایایی نوشته بوده است « من آقاى پاشایى رو نمى شناختم. یعنى نه کارهاش رو شنیده بودم نه خودش رو از نزدیک دیده بودم. سبک و مدل موسیقى اش هم که الان مى شنوم دوست ندارم ولى دلم مى سوزه. جیگرم کبابه. از مرگ جوون ها بیزارم.» شاید همین «بیزاری از مرگ جوانها» سبب  حمله از سوی کسانی به او شده است که از این جمله تعبیر خاص خودشان را داشته اند و این بازیگر سینما را مورد اهانت قرار داده اند . به هر حال مطلب زیر در سایت تابناک در مورد این ماجر درج شده است و پیام این بازیگر سینما به آن حمله ها و حمله کنندگان درخور توجه است.

 لینک فیس بوک هاینه توسلی:




هزینه‌های بت‌سازی؛


کد خبر: ۴۵۰۶۰۴

تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۲ - 19 November 2014

پس از مرگ مرتضی پاشایی خواننده موسیقی پاپ کشورمان، موجی به راه افتاد که بسیاری با آن همراه شدند و درگذشت این جوان را تسلیت گفتند؛ اما سرنوشت آنهایی که با این موج همراه نشدند، چه بود؟ هانیه توسلی یکی از چهره‌هایی بود که با این موج همراه نشد و مورد شدیدترین توهین‌ها و حملات گروهی بزرگ از طرفداران این خواننده قرار گرفت، تا آنجا که بخشی از فعالیت‌هایش را در فضای مجازی تعطیل کرد و یک متن در مواجهه با این وضعیت منتشر نمود.

به گزارش «تابناک»، مرتضی پاشایی، خواننده پاپ کشورمان که مبتلا‌ به سرطان بود، ‌‌بیست و سوم آبان ماه جان به جان آفرین تسلیم کرد تا طرفدارانش به یادش به خیابان‌های شهرهای مهم کشور بیایند و اتفاقی را رقم بزنند که نسبت به برخی خوانندگان بسیار مشهور‌تر نیز بی‌سابقه بود و از این منظر، درگذشت پاشایی در نوع خود یک اتفاق منحصربفرد شد و همین حضور در جریان تشییع پاشایی در مقابل تالار وحدت نیز تکرار گشت.

با این حال، چنین واکنشی تنها در فضای بیرونی نبود و در فضای مجازی شاهد شکل‌گیری یک موج عظیم برای پاشایی بودیم که همچنان نیز دامنه این موج مشهود است. پس از درگذشت پاشایی، گروه‌هایی از هواداران وی با پیغام گذاشتن برای هنرمندان در شبکه‌های اجتماعی نظیر وایبر، فیس‌بوک، توئیتر و اینستاگرام، خواستار تسلیت گفتن برای این اتفاق شدند؛ درخواستی که با همراهی گروهی از هنرمندان مواجه شد، ولی همه آنان ‌با این فضا همراهی نکردند.

حقیقت امر آن بود که طول دوران حرفه‌ای فعالیت پاشایی آنچنان طولانی نبود و برخی از هنرمندان او را نمی‌شناختند و یا پس از ابتلای او به سرطان و مطرح شدن وسیع‌تر نامش در سطح رسانه‌ها در همین حد او را می‌شناختند. هانیه توسلی یکی از این چهره‌ها بود که ‌شناختی از این خواننده جوان و نسبتاً کم‌کار نداشت و پس از این ماجرا نیز با گوش کردن آهنگ‌هایش، سبک پاشایی را نپسندیده و به همین دلیل تشخیص داده بود، پیامی ندهد و این موضوع را اعلام کرده بود.

عدم همراهی هانیه توسلی با این موج، واکنش تند گروهی بزرگ از طرفداران پاشایی را در پی داشت که هانیه توسلی را متهم به دروغگویی ـ به جهت عدم شناختن توسلی ـ کردند و البته این کمترین اتهام و توهینی بود که به او در فضای مجازی شد، تا با اوج گرفتن این حملات، توسلی اقدام به بستن صفحه‌اش در اینستاگرام کند




پس از این اتفاق، هانیه توسلی در صفحه رسمی‌اش نوشت: «بعد از فوت مرحوم پاشایی، اکثر کامنت‌هایی که در اینستاگرام برای من می‌گذاشتند تقاضاهای بعضن توهین‌آمیز و تند برای پست کردن یک مطلب در مورد مرتضا پاشایی و تسلیت درگذشت ایشان بود.

یک پست توضیحی گذاشتم (که متنش موجود است) و ضمن ابراز تاسف و همدردی، گفتم با مرتضا پاشایی و کار‌هایشان آشنا نبوده‌ام و بعد هم که گوش کرده‌ام، فهمیده‌ام موسیقی ایشان سلیقهٔ من نبوده، و از طرف دیگر تسلیت عمومی گفتن را دوست ندارم. از همان‌جا بود که کامنتهای اهانت‌آمیز شروع شد.

بیش و پیش از آن‌که شخصن از این موج اهانت به‌راه‌افتاده ناراحت شوم، برای فرهنگ عمومی مردم هموطنم تاسف خوردم و البته برای مرتضا پاشایی مرحوم که این‌چنین طرفدارانی داشته. این موج‌های اهانت از منظر شخصی یک داستان گذراست اما اگر در مقیاس بزرگ‌تر به آن نگاه کنیم متوجه عمق فاجعه خواهیم شد.

اینکه چرا تعداد زیادی از مردم، چنین نفرت و خشمی را در خود حمل می‌کنند و ادبیاتشان این‌قدر سخیف و نازل است، دل آدم را به درد می‌آورد، اما به نظرم روان‌شناسان اجتماعی می‌توانند تحلیلی ارائه کنند از چرایی اتفاقات این‌چنینی و این «مد» جدید و هولناک دنیای مجازی که هربار به هر بهانه به یک نفر می‌تازند، بی‌آنکه توهین‌ها ارتباط چندانی با موضوع اصلی داشته باشد. نمونه‌اش را سال گذشته در مورد مسی و موارد مشابه دیده بودیم.

تصمیم گرفتم که صفحه‌ اینستاگرام عمومی خودم را ببندم و یک صفحه‌ شخصی برای دوستان نزدیک داشته‌ باشم. دلیلش هم راستش اهانت‌ها نیست. آدمیزاد از خنجری که نبُرد زخم نمی‌خورد. من هم که نه بی‌احترامی کرده بودم و نه اهانتی، اصلن این حرف‌ها را به خودم نگرفتم که بخواهم شخصن دلگیر شوم.

ناراحتی من ناراحتی عمومی از وجود و رشد این فرهنگ نازل است. در واقع بعد از این ماجرا، از مردم [مخاطبان در آن فضا] ناامید شدم. به هرحال این اتفاق، هدف من را از ایجاد یک صفحه‌ عمومی، زیر سؤال برد و به همین خاطر صفحه را به طور کلی پاک کردم. هدف من ارتباط بیشتر و نزدیک‌تر با عزیزانی بوده که همیشه چه در فضای مجازی و چه بیرون، به من لطف داشته‌اند. اما روزی که گذشت به من نشان داد که دیگر این راه ارتباطی «کار نمی‌کند» به اصطلاح.

وقتی آن فضایی که به طور معمول فضای آرامی بوده برای ثبت لحظه‌ها یا معرفی کتاب و...، الان تبدیل به نوعی میدان جنگ شده، ترجیح می‌دهم که عرصه را برای توهین بیشتر به خودم، به مرتضا پاشایی مرحوم، و به عزیزانی که به من لطف دارند باز نگذارم. معرفی کتاب و فیلم را همچنان دوست دارم، و اگر صفحهٔ عمومی برای این کار باز کردم، همین‌جا اعلام می‌کنم و الان هیچ صفحه‌ عمومی در اینستاگرام ندارم. در ‌‌نهایت امیدوارم روزی برسد که سطح فرهنگ مردم مایه‌ افتخار باشد، نه شرم و خجالت‌».   

البته این نوع حملات به برخی بازیگران تنها هزینه‌ای نبود که بابت بت‌سازی پرداخت شد، بلکه در روزهای اخیر، حجم خبرهای ساختگی برای برجسته کردن درگذشت این جوان خواننده شگفتی‌ساز بود؛ از خودکشی یک دختر برای پاشایی تا رفتن استاد محمدرضا شجریان زیر تابوت پاشایی که هر عقل سلیمی به حقیقت نداشتن این اخبار شهادت می‌داد و بررسی‌ها نیز این موضوع را تأیید می‌کرد. در ماجرای درگذشت این خواننده جوان، سانتی‌مانتالیسم به اوج خود رسید؛ اما آیا باید به این موج دامن زد یا با انگاره‌های حقیقی به نقدش پرداخت؟ در این زمینه سخن بسیار است که «تابناک» به آن خواهد پرداخت.

lundi, novembre 17, 2014

یک زن حامله افغان خودش را جراحی کرد




 تشدید مصائب و رنج زنان با کمبودها و مدیریت نا کار آمد 
گزارشی از یک از روزنامه اینترنتی افغان . متن گزارش و لینک آن در زیر امده است.

یک زن حامله افغان خودش را جراحی کرد


شنبه ۲۴[آبان] عقرب ۱۳۹۳

عکس آرشیوی است و از  منبع گزارش نیست


۸صبح، بامیان: یک زن حامله در ولایت بامیان که طفل هفت ماهه‌ی در شکم داشت، اقدام به جراحی خودی نموده است.
این خانم بیست و چهار ساله شهلا نام دارد و در قریه بغلک ولسوالی یکه‌ولنگ بامیان زندگی می‌کند. شهلا که مادر چهار فرزند است، می‌خواست با عمل جراحی توسط خودش، کودک هفت ماهه‌اش را از شکمش بیرون کند. این خانم پس از عمل جراحی خودی، به شفاخانه منتقل شده است.
داکتر منصور یکی از داکتران شفاخانه ولایتی بامیان می‌گوید: «این زن که اقدام به جراحی خود نموده به طول ۱۲ سانتی و عمق سه سانتی متر توسط آله جارحه تیز شکمش را پاره نموده و ده بخیه خورده است.»
وی افزود: «باوجود اصرار این زن که می‌گفت اول باید طفل از شکمش بیرون کشیده شود، اما تاهنوز طفل در شکم وی زنده است و وضعیتش نیز روبه بهبودی می‌باشد.»
معصومه مادر شهلا، عدم دسترسی زنان به مراکز صحی را یکی از عوامل جراحی خودی توصیف کرده می‌گوید: «در جایی که شهلا زندگی می‌کند، آنجا نه دوا است و نه داکتر، از نزدیک‌ترین مرکز صحی که نیک است بیش از پنج ساعت پیاده روی فاصله دارد.»
به گفته معصومه، دخترش پس از وضع حمل همیشه دچارتب والتهاب بوده است. او می‌گوید: «پیش از این شهلا را به خاطری‌که از ناحیه شکم احساس درد می‌کرد، جهت تداوی در چندین زیارت و نزد چندین ملا بردیم اما اوتداوی نشده و در نتیجه خود دست به جراحی شکمش زده است.»
معصومه می‌افزاید که خشونت‌های خانوادگی باعث اقدام شهلا نشده است.
در همین‌حال، چمن خان آمر تحقیقات جنایی ولایت بامیان می‌گوید تاهنوز در این ولایت جراحی خودی سابقه نداشته و این اولین‌بار است که یک زن توسط تیغ «ریش کلی» شکمش را به منظور بیرون کشیدن طفلش پاره کرده است. به گفته‌ی چمن خان، شهلا در برابر حاملگی حساسیت پیدا کرده بود و به همین دلیل می‌خواسته کودکش را با جراحی از شکم خود بیرون کند.
اما داکتر ریحانه حیدری، رییس صحت عامه ولایت بامیان می‌گوید: «شهلا که خود شکمش را باچاقو جراحی کرده است دچار اختلالات عصبی بوده اما خود وی وطفلش سالم است و در شفاخانه ولایتی بامیان تحت مداوا و مراقبت قرار دارد.»
این درحالیست که پیش از این در خزان سال ۱۳۸۷ نیز شکم یک دختر حامله ۱۴ ساله در ولسوالی یکه‌ولنگ ولایت بامیان با کارد آشپزی توسط برادر و مادرش جراحی شده بود و بعد از کشیدن طفل، شکم این دختر نوجوان با تار و سوزن لحاف‌دوزی دوخته شده و حدود سی کوک خورده بود.

او به اثر تجاوز موتروان یک موسسه حامله شده بود. قضیه وقتی افشا شد که برادرش بعد از یک هفته او را در شفاخانه انتقال داده وگفته بود که شکم این دختر را سک دندان گرفته است.





مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن