lundi, novembre 03, 2014

ریحانه جباری ایراندختی که از یاد نخواهد رفت


ریحانه جباری ایراندختی که از یاد نخواهد رفت




 
پیام ضبط شده ریحانه جباری در زندان که به عنوان وصیت او  هم نامیده شده است
ایرج شکری

اعدام جنایتکارانه ریحانه جباری قلب میلیونها ایرانی را در هم فشرد و متاثر کرد. او در برابر یکی از سربازان گمنام امام زمان که قصد تجاوز به او را داشته از خود دفاع کرده بود، در برابر «دکتر» سربندی کارگزار وزارت اطلاعات که بنا بر آنچه در گزارشها آمده به تجارت دارو و لوازم پرشکی اشتغال داشته و طبابت نمی کرده است. احتمالا دکتر شدن او هم که بعد از«بیرون آمدن» از وزارت اطلاعات عملی شده، با توجه به دست باز و قدرت بی مهار این تشکیلات مخوف و ستاد جنایت، نه بر اساس تحصیل و کسب مهارت پزشکی، بلکه با دستوری به دانشکده یا دانشگاه و نظام پزشکی، برای دادن دانشنامه و تاییدیه پزشک شدن او، عملی شده است. اکبر خوشکوشک از جنایتکاران «فرنگی کار» وزارت اطلاعات در «کشتار درمانی» در اظهاراتی که «انصاف نیوز» آن را نقل کرده است ضمن ادعای این که اصل ماجرا، توطئه و نقشه ای «برای بردن آبروی اطلاعاتی‌ها» بوده(مگر اطلاعاتی ها پیش مردم آبرویی هم دارند؟)، گفته است که سرمدی که دوست او بوده است تا سال 72 در وزارت اطلاعات بوده و بعد از آن دکترای پزشکی خود را گرفته است. همین جنایتکار که در ترور فریدون فرخزاد شرکت داشته گفته است:« کسی که 192 سانتیمتر قد داشت و قهرمان کاراته بود چرا از پشت چاقو خورده؟ مگر سجاده‌ی نماز خونین نبود؟ کسی که در سجده بوده و جباری در آن حالت ایشان را به قتل رسانده است...»، مساله سجاده خونی یا هر نوع شاخ و برگی از این گونه که از طریق دستگاه قضایی سرکوبگر و جنایتکار رژیم – که از آغاز بخشی از دستگاه کشتار و ارعاب رژیم بوده و اکنون فرومایه ای مثل صادق لاریجانی در راس آن قرار دارد و جنایتکارانی از قبیل قاضی سعید مرتضوی و قاضی مقیسه، مقام قضایی آن بوده اند-، در پرونده قتلی که مقتول یک عامل وزارت اطلاعات و شاکی خانواده اوست، می تواند واقعی نباشد و ساختگی باشد. تازه مگر نماز خوان بودن سند برائت از رذالت می شود؟ مگر بازجویان همسر سعید امامی از سربازان مؤمن و نماز خوان امام زمان نبودند؟ سوالی که با توجه به قد و قامت حدود دو متری سربندی و قهرمان کارته بودن او مطرح می شود این است که آن دختر نوزده ساله چگونه می توانست در دفاع روبه رو، حریف این هیولای لبریز از شهوت و مهاجم بشود؟ حتی اگر بپذیریم که در آپارتمان هم باز بوده است، مگر کار مشکلی برای آن دیو شهوت بود که به محض این ریحانه قصد رفتن به طرف در بکند، با یکی دو خیز خود را به او برساند و مانع از رفتن او بشود و قصد خود را به شکل دیگری( با مضروب کردن و بستن دست و پای او) عملی کند؟ ریحانه با دریافتن نیّت او، در فرصتی که حتما کوتاه بوده، به سرعت تصمیم به خنثی کردن توطئه او با ضربه زدن به او را می گیرد. طرح اولیه سربندی خوراندن داروی بیهوش کننده یا خواب آور قوی بوده که در لیوان آب پرتقال ریخته بوده است(در گزارشهای مربوط به این ماجرا آمده است). وکیل ریحانه عبدالصمد خرمشاهی در سال 88 بعد از محاکمه و صدور حکم علیه ریحانه در یادداشی که در روزنامه اعتماد منتشرشد نوشته بود که ریحانه در آن رویداد به دلیل شرایطی روحی زمان وقوع جرم، نتوانسته بود نیروی انتظامی را به کمک به طلبد و به دفاع از ناموسش پرداخته بود و یاد آور شده بود که :« «قتل در مقام دفاع از ناموس (اگر ثابت شود) جرمی است که از منظر عرف و جامعه هرگز مورد سرزنش قرار نگرفته است و وجدان جمعی، هر چند مجری قانون، مرتکب را مجرم بشناسد و دفاع او را متناسب نداند او را تبرئه می‌کند و بر همین اساس است که در اکثر کشورهای جهان در موارد مشابه پس از بررسی کلی پرونده و ظواهر امر حتی اگر دفاع مشروع ثابت نشود اما مرد بیگانه از حدود متعارف گذشته باشد یا قصد شومی را داشته باشد و زن به دلیل ترس ناشی از شرایط یا تصورات غلط دیگر فرد مهاجم را به قتل برساند، در مجازاتش تخفیف قائل می‌شوند.». معلوم نیست که اگر آن اطلاعاتی معدوم نیّت خودش را عملی می کرد، آیا ریحانه را زنده می گذاشت، یا او را می کشت و جسدش را جایی مثلا پارکهای جنگلی اطراف تهران می انداخت. این کار برای کسی که در وزارت اطلاعات بوده – که یک دستگاه کشتار و جنایت علیه شهروندان است و آدم کشانی بیرحم و حرفه ای در آن سازمان یافته اند-، به ویژه برای سربندی غول پیکر کار آسانی بود. آن وقت چه کسی می توانست این آدم را محکوم کند. آن آقای دکتر محترم و عامل وزارت اطلاعات را! این هم روشن است که کسی به استخدام وزارت اطلاعات در می آید باید از ولایتمداران هار و کاملا معتقد به نظام و احکام اسلام و قرآن مخصوصا در زمینه کشتار مخلفان نظام اسلامی باشد. چنین آدمی به فرض بیرون آمدن از خدمت رسمی، پیوسته در خدمت دستگاه وزارت اطلاعات و عامل آن دستگاه است.

  
 آخرین گفتگوی تلفنی ریحانه با مادرش

 ریحانه قربانی دیگری از جنایات بیشمار رژیم آخوندی و وزارت اطلاعات خونریز آن است. ریحانه توسط رژیم و یک خانواده مزدور اطلاعاتی رژیم حلق آویز شد و قلبش از طپش ایستاد. عموی او که در آلمان بسر می برد در توضیحاتی در مورد اعدام ریحانه گفته است که دستگاه قضایی رژیم روی سه خواسته تاکید داشته و می خواسته که ریحانه اظهارات اولیه اش را به گونه ای که دستگاه می خواسته تغییر بدهد«: نخست آنکه مقتول، مرتضی عبدالعلی سربندی قصد تجاوز به وی را نداشته، دوم آنکه چاقو (آلت قتل) از جانب ریحانه خریداری و به محل جرم آورده شده و سوم آنکه در آپارتمانی که جرم در آن رخ داده، باز بوده و ریحانه همواره امکان خروج از آنجا را داشته است »، اما استواری او در رویا رویایی با دستگاه فاسد و جنایتکار قضایی رژیم که طی بازجویی ها به ضرب و شتم و شکنجه و تحقیر او پرداخته بود تا وادارش بکند که آن اطلاعاتی پلید را تبرئه بکند و بگوید او قصد تجاوز نداشته است و استواری و غرور او در رویارویی با اعدام که در پیامی که وصیت شفاهی او شمرده می شود ونیز در آخرین مکالمه تلفنی با مادرش مشهود است، از او قهرمانی در دفاع از حرمت انسانی و حیثیت خویش و حرمت زنانه خویش، در برابر دستگاه درنده خوی استبداد آخوندی در نظر ایرانیان آفریده است. ریحانه از یاد رفتنی نیست. صدای او در هر سالگرد اقدام جنایتکارانه رژیم و دستگاه قضائی منحط و ضد مردمی اش، و در سالروز تولدش (15 آبان) در بزرگداشت او طنین انداز خواهد شد و مردم ایران یاد این ایراندخت مغرور و سرافراز را گرامی خواهند داشت و همراه آن همواره نفرت و انزجار خود را از متشرعان و آخوند و ارتجاع و استبداد به نمایش خواهند گذاشت.
   

پیام ریحانه به هنرمندانی که از او حمایت کردند

مادر او در پیامی در فیسبوک به مناسبت تولد او نوشته است«  با اینکه ریحانه را به خاک سپرده ام، با اینکه امروز از زندان شهرری وسایلش را تحویل گرفتم ، اما احساس نمیکنم مرگ ریحانم را فرا گرفته باشد . او را پانزدهم آبان یکهزار و سیصد و شصت و شش به دنیا آوردم و هر سال برایش جشن تولد گرفتم . حتی هفت سال زندان هم به جای او ، شمع روی کیک را فوت کردم . چهارشنبه 14 آبان ابتدا به مزارش میروم و بعد در خانه ام پذیرای چند جوان فامیل که همبازی او بوده اند خواهم بود . هزاران نفر مایلند در جشن تولد ریحانم شرکت کنند ، خانه ام کوچک است . سالن و فضای باز و مزار هم که خوشایند مامورین معذور نیست . بنابراین از همه دوستان ریحان تقاضا میکنم یک شاخه گل و تنها یک شاخه ، همراه با شمعی روشن ، در گوشه ای از خانه خودشان یا هر محلی که برایشان راحت است بگذارند و عکسی بیندازند . حتی میتوانند صورت خود را بپوشانند تا احساس امنیت کنند . عکس خود را در این صفحه بگذارید . این تنها تولدی است که میتواند میلیونها مهمان داشته باشد .

خوش آمدید .به مراسم بزرگداشت تولد ریحانه جباری ، خوش آمدید». لینک صفحه تولد ریحانه در زیر آمده است.    


لینک پیام ریحانه به هنرمندانی که از او حمایت کرده اند


آخرین مکالمه ریحانه با مادرش


۱۲ آبان ۱۳۹۳ - ۳ نوامبر ۲۰۱۴ 





عکسی قبلا در بالای این یادداشت گذاشته بودم که در اینترنت به عنوان لحظات قبل از اعدام ریحانه معرفی شده بود و من ابتدا متوجه  اشتباه بودن آن نشدم.اما ریشه اشتباه احتمالا مربوط  است به انتشار آن عکس در سایت اینترنتی بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه در خبری با عنوان احتمال اعدام ریحانه جباری که در زیر عکس نوشته شده بود، ریحانه جباری میان زندانبانان خود.  اما عکس مربوط  است به صحنه ای از فیلم «هیس دخترها فریاد نمی زنند» ساخته پوران درخشنده و زن دستبند به دست، طناز طباطبایی هنرمند سینماست . با پوزش از این اشتباه،  امیدوارم اگر دیگران آن عکس را  قبلا در این یادداشت دیده باشند متوجه این اشتباه بشوند و اگر از آن عکس با معرفی اشتباه استفاده کرده باشند،  آن را اصلاح کنند.



 

 




 در زیر سخنان عموی ریحانه جباری آمده است
شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۳ - 1 نوامبر 2014
عموی ریحانه جباری در برلین از واقعیات پرونده وی سخن می گوید
چهارشنبه, اکتبر 29, 2014 - 21:37
تا آخرین دقایق پیش از اعدام، مأموران رژیم از ریحانه می‌خواستند که در برابر دوربین بگوید که "مقتول قصد تجاوز و تعرض به وی را نداشته است" ، اما ریحانه تن به این کار نداده است. بازجوها بارها ازریحانه خواسته بودند در سه مورد سخنان خود را تغییر دهد: "نخست آنکه مقتول، مرتضی عبدالعلی سربندی قصد تجاوز به وی را نداشته، دوم آنکه چاقو (آلت قتل) از جانب ریحانه خریداری و به محل جرم آورده شده و سوم آنکه در آپارتمانی که جرم در آن رخ داده، باز بوده و ریحانه همواره امکان خروج از آنجا را داشته است".
به گزارش  دویچه وله  فریبرز جباری، عموی ریحانه جباری، امروز (7 آبان) در گفتگویی در برلین از واقعیاتی از ماجرای دستگیری و اعدام برادرزاده ی خود پرده برداشت.
فریبرز جباری که در محل کانون پناهندگان سیاسی در برلین با رسانه های فارسی و آلمانی زبان گفتگو می کرد، گفت که ریحانه در زندان مورد شکنجه ی جسمی و روحی قرار گرفته و اعدام او را "قتلی دولتی" نامید. وی  فاش کرد که حتی تا آخرین دقایق پیش از اعدام،  مأموران رژیم از ریحانه  می‌خواستند که  در برابر دوربین بگوید که "مقتول قصد تجاوز و تعرض به وی را نداشته است" ، اما ریحانه تن به این کار نداده است.
فریبرز جباری تصریح کرد که از زمان بازداشت تا اعدام ریحانه و حتی در مراسم خاکسپاری وی موارد متعددی از نقض حقوق بشر رخ داده است.
گفتگو با عموی ریحانه جباری درباره جزئیات پرونده
به گفته فریبرز جباری گرچه ظاهراً پرونده ریحانه موردی سیاسی نبوده است، اما نحوه برخورد مقامات قضایی و امنیتی با آن بسیار شبهه‌ برانگیز است. بطور مثال ریحانه پس از بازداشت به مدت بسیار طولانی در "سلول انفرادی" به سر برده و از همان آغاز، بازجوها خواهان گرفتن "اعترافات دروغین" از ریحانه بوده‌اند.

به گفته عموی ریحانه، بازجوها و ماموران بارها از وی خواسته بودند در سه مورد سخنان خود را تغییر دهد. "نخست آنکه مقتول، مرتضی عبدالعلی سربندی قصد تجاوز به وی را نداشته، دوم آنکه چاقو (آلت قتل) از جانب ریحانه خریداری و به محل جرم آورده شده و سوم آنکه در آپارتمانی که جرم در آن رخ داده، باز بوده و ریحانه همواره امکان خروج از آنجا را داشته است".
عموی ریحانه تاکید کرد که ریحانه تنها سه بار پیش از حادثه با مقتول گفت‌وگو داشته و هیچ آشنایی دوستانه‌ای میان آنان وجود نداشته است. به گفته فریبرز جباری، قرار بر این بوده که ریحانه دکوراسیون آپارتمانی را به یک مطب برای مرتضی سربندی انجام دهد.
به گفته عموی ریحانه، مرتضی سربندی گرچه مدرک پزشکی داشته، اما به کار طبابت مشغول نبوده و بیشتر سرگرم کار معامله دارو و تجهیزات پزشکی بوده است. فریبرز جباری تاکید کرد که برای خانواده‌ی ریحانه روشن نیست که آیا مرتضی سربندی واقعاً از عضویت وزارت اطلاعات بیرون آمده بود یا خیر.
وی هر گونه آشنایی قبلی میان ریحانه و مقتول را نادرست خواند. وی تصریح کرد، گرچه حکم اعدام ریحانه از سوی دادگاه صادر شده، اما "انگیزه قتل برای دادگاه نامعلوم" عنوان شده است. به گفته عموی ریحانه این امر بدین معناست که دادگاه نیز نمی‌تواند آشنایی قبلی و ساختگی میان ریحانه و مقتول را توضیح دهد.
عموی ریحانه افزود که در ملاقات ریحانه با سربندی ‌شخصی دیگر نیز با نام‌خانوادگی "شیخی" حضور داشته که در روند بازپرسی و محاکمه هیچ‌گونه ردپایی از وی بدست نیامده است.
فریبرز جباری به شدت این ادعا که مرتضی سربندی در حین نماز مورد حمله قرار گرفته را رد کرد و آن را نادرست خواند.
نشست خبری با حضور فریبرز جباری (نفر وسط) در کانون پناهندگان سیاسی ایران در برلین


مراسم خاکسپاری در فضایی امنیتی
خانواده ریحانه جباری از اعدام وی در روز شنبه، ۳ آبان اطلاعی نداشته‌اند. به گفته فریبرز جباری، وکیل مدافع ریحانه نیز اجازه ملاقات با وی پیش از اجرای حکم اعدام را نداشته است. خانواده ریحانه تنها پس از اجرای حکم مطلع می‌شوند که ریحانه اعدام شده است.
فریبرز جباری گفت که حتی کمی پیش از اجرای حکم، ماموران در زندان می‌خواستند که ریحانه در برابر دوربین بگوید که "متقول قصد تجاوز و تعرض به وی را نداشته است، اما ریحانه تن به این کار نمی‌دهد".
ریحانه جباری در پیامی تلفنی که به "وصیت‌نامه شفاهی" وی معروف شده و در رسانه‌ها نیز با صدای خود ریحانه منتشر شده، صریحاّ خواسته است که پس از اعدام "ارگان‌های بدنش" را بطور ناشناس در اختیار بیماران نیازمند قرار دهند، اما به این آخرین خواست ریحانه نیز عملی نشده است.
به گفته خانواده ریحانه، در روز مراسم خاکسپاری نیز ماموران با ایجاد فضای امنیتی، مانع از دیدن پیکر بی‌جان ریحانه شدند. تنها شعله پاکروان، مادر ریحانه برای لحظاتی اجازه یافت، صورت دخترش را ببیند.
عموی ریحانه جباری از تمامی فعالان حقوق بشر، شخصیت‌های ایرانی و خارجی که در کارزار نجات ریحانه اقدام کرده‌ بودند، سپاسگزاری کرد. وی نقش رسانه‌ها برای اطلاع‌رسانی در ربطه با پرونده‌ی ریحانه را مفید دانست.


مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن