روی دیگر سکه قلنبه گوئیهای ابلهانه پاسدار
سلامی و هلهله ها و عربده های 9 دی
ایرج
شکری
پاسدار
سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، در سخنانی که «خبرگزاری» وابسته به سپاه «فارس»
آن را نقل کرده است، تلاش کرده، اعتراضات سال 88 مردم به کودتای انتخاباتی، از
جمله در روز عاشورا (برابر 6 دی در آن سال) را که بار دیگر به شکل گسترده ای شکل
گرفت، طراحی شده توسط آمریکا نشان دهد. پاسدار سلامی برای تاثیر گذاری در مخاطبان به نظریه پردازی ابلهانه و قلنبه گویی و بکار بردن
دو سه واژه فرنگی مثل «اسکالر، آرتیفکت، نورم» هم دست زده است تا نشان بدهد که با فرهنگی
غیر از «فرهنگ حوزه» و «نوحه خوانی» هم آشناست. این تلاشهای بیشرمانه برای جا
انداختن طراحی خارجی اعتراضات مردم، به سخنرانی هم محدود نمی شود. فیلمهایی هم
برای آن ساخته اند که فیلم قلّاده های طلا (شاید در فرصتی به آن بپردازم) با کمک یک
میلیارد تومانی وزارت ارشاد رژیم، یکی از آنهاست که انزجار شدیدی از سوی مردم و
هنرمندان سینمای ایران به آن نشان داده شد. سخنرانی
هایی که به آن اشاره شد، درسه سال گذشته بارها از سوی خادمان دون پایه و ریزه
خواران، یا مقامات و صاحبمنصبان دربار خامنه ای بارها انجام شده و امسال هم چنین
بود. آخوندی به اسم بهشتی هم که ریاست دانشگاه امام باقر (متعلق به وزرات اطلاعات
رژیم) را عهده دارد مدعی شده است که « کمیته سه جانبه که 50 سال پیش توسط سرویسهای جاسوسی انگلستان، موساد
و سیآیای به وجود آمده و به نام کمیسیون سه جانبه معروف است، نقش موثری در حوادث
فتنه سال 88 داشته است»! این آخوند در سخنان خود به هاشمی رفسنجانی در پیدایش«جریان فتنه»
نقش محوری داده و در این مورد از جمله« فعالیت در زمینه نشر کتاب و کارهای تحقیقاتی و استراتژیکی برای نفوذ لیبرالیسم
و این تفکر در مباحث فکری از دیگر برنامههای صورت گرفته علیه نظام اسلامی» را به
پای آن نوشته و مدعی شده که گروه کاری«در دفتر تحقیقات استراتژیک و با پولهای میلیاردی
این دفتر و آقای هاشمی ایجاد شد،... برنامه آنها این بود که ابتدا در انتخابات شورا، مجلس و ریاست جمهوری
نیروهای خود و طرفداران دموکراسی را به این نهادها وارد کرده و سپس مجلس خبرگان را
در اختیار بگیرند؛ آنها بر این اعتقاد بودند که تنها قوانینی که از مسیر دموکراتیک
تصویب شده، قابل توجه است و نباید به قوانین اسلامی توجه کرد»!(1). آخوند بهشتی این هذیان گوئیها
را در همایشی که صدا و سیمای رژیم برای « گرامیداشت "حماسه 9 دی"» برگزار کرده زده است. اما برای
سخنرانی پاسدار سلامی زمان و مکانی نقل نشده است، نه در خبرگزاری فارس نه در
سایتهای دیگری که آن را نقل کرده اند. این هم مثل خیلی کارهای دیگر اینهاست.
خبری که نه زمان و نه مکان آن مشخص باشد، مثل خود «جمهوری اسلامی» است که باید آن
کوبید به سر تولید کنندگانش. پاسدار سلامی از جمله مدعی شده است که :« زیباترین توصیف برای نشان دادن ماهیت فتنه این بود که این دقیقا
تابعی از استراتژی جدید غرب برای تهاجم نرم به درون جوامع انقلابی مثل جمهوری اسلامی
ایران بود. بر این مبنا داستان این فتنه کاملا بعد جهانی و بین المللی دارد؛ یعنی در
چهارچوب مناظره راهبردی غرب و انقلاب اسلامی قابل توصیف است»(2). پاسدار سلامی شعیه بودن و «عاشورایی» بودن مردم
ایران را - «که هیچ جامعه شناس و روانشناسی قدرت آن را نمی تواند درک کند»، عامل
برتری رژیم در پیشبرد اهدافش در برابر آمریکا دانسته است. اما این مستبدان خود
محور بین، اولا فراموش می کنند که آن جمعیتی میلیونی که در اعتراض به نتیجه
انتخابات چند بار به رغم استقرار و حضور گسترده نیروی انتظامی و حرامزاده های بسیجی
و لباس شخصی به خیابانها آمدند، از همین مردم بودند و شعار یا حسین میرحسین از
آغاز اعتراضات از شعارهای آنها بود و به ویژه در تظاهرات روز عاشورا شعار «این
لشکر حسین است/یاور میرحسین» هم به شعارهاشان افزوده شد. اینها را هم آمریکا تزریق
کرده بود؟ دیگر این که اگر به آمار رسمی نمایش انتخابات یا به قول حاتم قادری
استاد دانشگاه «مناسک انتخابات» استناد بکنیم، گفته شد نزدیک به 14 میلیون(33 در
صد) رای دهندگان به میرحسین موسوی رای داده اند. حال با در نظر گرفتن موقعیت و
سوابقی که میرحسین موسوی و کروبی از اول انقلاب در رژیم داشته اند و به آنها سران
فتنه نام دادند، و آماری که به آن اشاره شد، آن روی دیگر سکه اظهارات و اتهامات
این پاسدار و آن آخوند رئیس دانشگاه وزارت جنایت و حرفهای چندی پیش وزیر اطلاعات
رژیم در متهم کردن کسانی از خودیهای سابق به تلاش برای «براندازای اسلام و نظام»* و نیز اتهامات مستمر پاسدار شریعتمداری مشاور رهبر که
خاتمی و اصلاح طلبان درون حکمیت را به خط گرفتن از سیا و آمریکا متهم کرده و می
کند، این است که این نظام « اسلامی وعاشورایی» چنان گندیده است که چنین خط
گیرندگان و چنین همصدایانی با آمریکا و غرب در درون خود پرورده و بیرون داده است و
با چنین تضادی رو به روست که هاشمی رفسنجانی تغذیه کننده و جاده صاف «لیبرالیسم و
دموکراسی» و کنار گذاشتن اسلام می شود و نخست وزیر مورد تایید بی قید وشرط «امام
راحل» در دوران «دفاع مقدس»، پیشبرنده استراتژی آمریکا، در دل جمهوری اسلامی. پاسدار
سلامی و بوزینه های دیگری که به مناسبت «سالگرد حماسه 9 دی» به جست و خیز و هیاهو
پرداخته اند و تلاش می کنند اعتراضات مردم به خاطر به باد رفتن امید یا توّهمی که برای برخورداری از «یک مثقال» از حقوق خود با
رئیس جمهور شدن میرحسین موسوی داشتند و با تقلب انتخاباتی آن توّهم و خیال هم از
آنان گرفته شد، فتنه بنامند، گمان می کنند که با فشار و سرکوبگری خواهند توانست
برای ابد مدت بر سلطه جبّارانه خود بر ایران و مردم ایران ادامه دهند. راهپیمایی
دولتی سازمان یافته توسط دستگاه امنیتی و سپاه و بسیج وصل رهبر در 9 دی که به شکل
بی ربطی اسم «حماسه» روی آن گذاشته اند، در برابر و برای خنثی کردن تاثیرات تخریب
کننده تظاهرات روز عاشورا بر رژیم،که در آن شعارهایی مثل نه غزه نه لبنان جانم
فدای ایران و جمهوی ایرانی داده شد – شعارهایی که جدا کننده صف شرکت کنندگان در تظاهرات از دستگاه ولایت
فقیه بود-، به راه انداخته شد. این مستبدان از خود راضی که بالای منبر رفتن و ورّاجی
هنرشان است، به این سوال جواب نمی دهند که خب شما که همه مردم پشت سرتان است و
مکتبتان هم که قرص و محکم و بی زوال است، چرا در برابر اعلام یک راهپیمایی مسالمت
آمیز آن همه نیروی انتظامی مسلح و لباس شخصی های حرمزاده به خیابانهای می ریزید و
مانع تظاهرات مردم می شوید؟ اگر راست می گویید که حمایت مردم از شما خدشه بردار
نیست و دریای مردم پشت سرتان است یک بار هم اعلام کنید و ولی فقیه نظام نکبتارتان
هم به سگان آستانش پوزه بند بزند و اعلام کند که نارضیان نظام ولایت فقیه و
طرفداران دموکراسی آزادند یک رهپیمایی برگذار کنند و کسی حق ایجاد مزاحمت برای
آنان ندارد. مگر در آن روزهای تبلیغات انتخاباتی که به سگان پاسدار نظام ولایی
پوزه بند زده شده بود، مردمی که گفته می شد تا نیمه شب در خیابانها در حال بحث و
گفتگو هستند، رشد سیاسی و مسالمت جویی خود را نشان نداند؟ رژیمی که این همه ادعای
برخورداری از حمایت مردم را دارد، چرا از برگذاری یک رفراندم دوباره بعد از سی
سال، برای تایید یا رد ولایت فقیه این همه گریزان و هراسان است؟ در کجای دنیا که
سرسوزنی دموکراسی در آن رعایت بشود، رهبر نیروی دوم انتخابات که سی و سه درصد آرا
را کسب کرده، در حصر خانگی قرار می گیرد و هیچگونه امکان دستیابی به رسانه ملی
رادیو تلویزیون که متعلق به مردم است اما به طور انحصاری از آن استفاده می شود را
ندارد؟
سی و سه سال پیش برنامه ای
مثل همین برنامه«حماسه 9 دی» را سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب جمهوری اسلامی
در حمایت از تعطیل شدن روزنامه آیندگان و در برابر تظاهرات برگزار شده به دعوت
جبهه دموکراتیک ملی در اعتراض به تهدیدی آزادیها و حقوق مردم که تعطیل شدن روزنامه آیندگان توسط
حکم شرع و دادستانی انقلاب اسلامی گام بلندی در آن راه بود، راه انداختند. گردانندگان
و کارگزاران مقلد خمینی آن روزها یکدیگر را «برادر» خطاب می کردند و «آقایِ...» گفتن
را رفتاری«طاغوتی» می دانستند. آن روزهم روزنامه جمهوری اسلامی که همین میرحسین
موسویِ در بازداشت خانگی قرار گرفته، سردبیر آن بود همین نوع هلهله ها را از
«پیروزی» انعکاس می داد. در آن روزها «برادران» سخنگوی ملت مسلمان و «امت امام»
شدند و جست و خیزها کردند. اکنون روز و روزگار میرحسین موسوی و هم بهزاد نبوی چهره
برجسته سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را می بینیم.
پاسدار سلامی، یک پز و افاده یی هم از قدرقدرتی معجزه گرانه رژیم در
برابر آمریکا داده که البته پوچ خلاف واقع است. او مدعی شده است که:« امروز در عراق
تربیت شدگان انقلاب اسلامی حاکمند ، به دست[ منظورش با راهگشایی سبب شدن] دشمنان ما. این هنرمندی انقلاب است که بدون
هزینه مدیریت می کند. امریکاییها همیشه این ویژگی را داشتند که دیگران هزینه میکردند
آنها منافع را میبردند ولی انقلاب در این مناظره استراتژیک عکس این عمل کرده است.
امریکاییها هزینه میکنند انقلاب سود آن را میبرد. حوادثی که در لبنان اتفاق افتاد،
عربستان سعودی در لبنان حدود دو میلیارد دلار هزینه کرد اما انقلاب هیچ هزینه ای نکرد.
این صحنه به نفع انقلاب تمام شد[...] در فلسطین در عراق و در افغانستان و در هر نقطه
دیگری امروز مناظره کاملا به نقطه ای هدایت شده است که انقلاب دست برتر را دارد».
درست گفته اند که آدم دروغگو کم حافظه است. پرداخت پول به حماس امری نبود که رژیم
مخفی کرده باشد و کسی نداند همچنان که پرداخت پول به حزب الله لبنان به ویژه پول
کلانی که بعد از آن جنگ سی دو روزه به حزب الله پرداخت شده تا برای تقویت نفوذ آن
بین مردمی که خانه هاشان آسیب دیده بود تقسیم کند. علاوه برآن همچنان که همگان می
دانند چندی پیش اخباری در مورد اختلاس مالی در حزب الله انتشار یافت که در آن آمده بود گروهی
ازکارشناسان مالی سپاه برای بررسی آن به لبنان رفته اند. و باز هم در این مورد می
توان به مصاحبه ای که در تیرماه سال جاری در سایت پارسینه با مدیر روزنامه الاخبار
لبنان درج شده بود اشاره کرد که وی در آن یاد آور شده بود:« اقتصاد لبنان بر اساس پشتیبانی سیاسی لبنان از سایر
کشورها شکل گرفته است و مثلاً هم اکنون از سوی عربستان و ایران حمایت میشود و از هرکدام از این کشورها یک میلیارد یا یک و نیم میلیارد دلار دریافت
میکند. بخش دوم اقتصاد ملی و درآمدهای لبنان از کارگران شاغل به کار در خارج
است»(3). در عراق و افغانستان هم رژیم البته پول
خرج کرده و می کند به طور غیر مستقیم با اجرای طرحهای گوناگون و از راههای
گوناگون. همچنان که در سودان و جیبوتی و کمور و در تاجیکستان هم پول خرج می کند تا
گروههای اسلامگرای دست آموز خود را سازمان بدهد. بنیاد هایی مثل بنیاد 15 خرداد از
تشکلهای های هستند در کشورهای مختلف پول خرج می کنند. رژیم در تایلند پول خرج می
کند و به تازگی میانمار(برمه) هم به مناطقی که رژیم تلاش می کند مسلمانان آنجا را
تخت نفوذ خود در آورد اضافه شده است. بی جهت نیست که وقتی تظاهراتی از اسلامگرایان
مثلا در اعتراض به توهین به پیامبر از سوی مسلمانان در کشورهای دو و نزدیک مثل تایلند
یا مثل پاکستان راه می افتد عکسهای خامنه ای هم در دست بعضی از شرکت کنندگان در
تظاهرات دیده می شود. پول خرج کردن های کلان رژیم در سوریه اما به نطر می رسد سبب
نجات بشار اسد نخواهد شد و می توان چهره بور و دماغ سوخته امثال سلامی را در روز
فرار بشار اسد یا گرفتارشدن به دست مخالفان را که از حمایت آمریکا برخوردارند مجسم
کرد و خندید. پاسدار گاوسیمای متفرعن، به مکتبی می نازد که امامش خمینی بود که
اقتصاد را امری مربوط به الاغ می دانست، آخوند فرومایه دیو سیرتی که در
تحریرالوسیله که رساله اصلی اوست نکاح با کودک شیرخواره ولذت جنسی بردن از او را
به جز دخول و با «تفخیذ» جایز می داند. این پست فطرتها شاگرد او و مرید او هستند.
این فرومایگان از جهل و تعصب دینی، دژی ساختند با انبوهی از مردم هویت باخته و مسخ
شده در آن، که حاضر بودند برای حفظ آن بجنگند و خون بریزند و خون بدهند هم چنانکه
دیوانه وار و هویت باخته در عاشورا دست به کارهای جنون آمیزی مثل قمه زدن و زنجیر
زدن و گل به سراپای خود مالیدن می زنند. سلامی و سلامی های فرومایه امثال «سردار»
کارگر و رادان و نقدی و آخوندهای رذل و جنایتکاری مثل این آخوند بهشتی یا آن
پورمحمدی و نیّری و فلاحیان و مصلحی و ...گمان می کنند با کشتار و ارعاب می تواند
نظام متعفن ولایی را ابد مدت بکنند. روزگاری شاه خود بزرگ بین مردم ستیزی در ایران
دستگاه جهنمی شکنجه و اعدام به نام ساواک
(سازمان اطلاعات و امنیت کشور) راه انداخته بود که اسمش رعب و هراس می آورد. اما دیدیم که رئیس آن
سازمان جهنمی چگونه به چنگ مردم افتاد. این روزگار نیز بی تردید خواهد گذشت و
جنایتکاران نگهدارنده و پاسدار رژیم ولایی به دست عدالت سپرده خواهند شد. زنده نگه
داشتن و مانع از به فراموشی سپرده شدن جنایت رژیم آخوندی و به ویژه شعله ور
نگهداشتن نفرت نسبت به این جنایتکاران خودخواه و جاه طلب وظیفه ای ماست.
شنبه ۹ دی ۱۳۹۱ - ۲۹ دسامبر ۲۰۱۲