افشاگری و ابرازنفرت ایرانیان به رژیم، واکنش مناسب به فرصت طلبی وزارت اطلاعاتایرج شکریدر سخنان آخوند مصلحی وزیر اطلاعات رژیم در « نشست تخصصی دستاوردهای همایش بزرگ ایرانیان خارج از کشور » در چهارم دی که برگزار کننده آن اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر احمدی نژاد بود*، نکته در خور اهمیتی وجود داشت که نشان دهنده «راهبرد» نظام آخوندی در مورد ایرانیان خارج کشور است. در انعکاس اظهارات آخوند مصلحی این نکته برجسته نشد و بیشتر مساله باز کردن ایمیلها مورد توجه قرار گرفت. نکته مهم که در واقع استراتژی وزارت اطلاعات در مواجهه با ایرانیان مهاجر و اپوزیسیون خارج کشور است این گفته اوست که :« رويكرد ما بايد فرصت طلبانه باشد زيرا رويكرد تهديد محور براي نظام هزينه هاي زيادي را در بردارد». این سیاست بی تردید حاصل مطالعات فراوان – شاید به مدت یک دهه- و ارزیابیها سیاستگذاران امنیتی رژیم از دستاوردهای «کشتار درمانی» و «ارهاب» است که «هزینه های زیاد» آن در ترورهای خارج کشور به ویژه در ماجرای به رگبار بستن تنی چند از کردهای مخالف رژیم از جمله آقای شرافکندی دبیرکل حزب دموکرات کردستان رستوران میکنوس و محکوم شدن بالاترین مقامات رژیم از رهبر(خامنه ای) و رئیس جمهور(رفسنجانی) گرفته تا فلاحیان (وزیر اطلاعات وقت) ولایتی(خارجه وقت) در دست داشتن در این جنایت شد. نکته دیگری که هم در سخنان وزیر اطلاعات بود که آنهم نشانگر ارزیابیهای واقعگریانه دستگاه امنیتی رژیم اسلامی از علائق ایرانیان است و توجه به این نکته می تواند به فهم چرایی رویکرد کسانی چون مشایی به «مکتب ایرانی» اسلام به جای مکتب اسلام به طور مطلق و یا فرمایشات چندی پیش او که گفت بعضیها موسیقی را نمی فهمند و می گویند موسیقی حرام است، کمک کند. این رویکرد واقعگرایانه در شناخت علائق ایرانیان را در این جملات آخوند مصلحی می توان دید گفته است:«ارزش هاي ملي، هويت مشترك، تعلقات ديني، ايراني بودن، تعلقات تاريخي، مواريث مشترك از جمله اشتراكات مشترك ميان ايرانيان داخل و خارج از كشور است كه همواره بايد به آن تاكيد شود». از «تعلقات دینی» که بگذریم، موضوعاتی مثل «ارزشهای ملی»،«هویت مشترک» «ایرانی بودن»، «تعلقات تاریخی»، اینها در بنیش آخوندی و شخص «امام خمینی» نه تنها موضوعات و ارزشهایی قابل اعتنا نبود، بلکه شخص خمینی و سایر آخوندها اینها را انحراف از اسلام می دانستند. سخنان خمینی در سوم خرداد 58 که خشم خودش را از بزرگذاشت مصدق به مناسبت صدمین زاد روز او و تجلیلی که از نقش او در ملی کردن نفت شد، در آن نشان داد، گویای تفاوت راه دیروز ارائه شده توسط «امام خمینی» با راهی است که اکنون وزیر متصدی دستگاه جنایت و اختناق رژیم آن را مطرح می کند. در آن دوران که کسانی مثل جلاالدین فارسی و فخرالدین حجازی از«سخنوران» نظامِ به مردم چپانده شده جمهوری اسلامی و رجایی از منادیان ضد ملی گرایی بود. به عنوان «فرازی» از فرمایشات گهربار امام - که همه آن چه را که حالا وزیر اطلاعات رژیم می گوید باید بر آنها تاکید کرد به نحوه تحقیر آمیز و توهین آمیزی مردود می شمرد – می شود در این جمله دید :« اينها مي خواهند سرپوش بگذارند روي مقاصد خودشان آن مقاصدي كه برخلاف مسير ما است به اسم يك نفري كه ملي است. مسیر ما مسیر نفت نیست. این اشتباه است. ما اسلام را می خواهیم. اسلام که آمد نفت هم مال خودمان می شود. مقصد ما اسلام است مقصد ما نفت نیست. اگر یکنفر نفت را ملی کرده است اسلام را کنار بگذارند برای او سینه بزنند [...]جمع آوری قشرها را در هم و برهم و راه انداختن [ آنها] به هر بهانه ای، برای هر استخوانی میتینگ راه انداختن و [به ] دنبال آن با اسلام مخالفت کردن قابل تحمل نیست»(کیهان 5 خرداد 58). می بینم که سیاست فرصت طلبانه وزیر اطلاعات رژیم با دیدگاههای «انقلابی و اسلامی» امام قدس السره و شریف! واقعا ناسازگار است، اما خود وزیر اطلاعات تاکید کرده است که:« جذب و حفظ ارتباط با ايرانيان مقيم خارج از كشور امروز براي ما تبديل به يك ضرورت شده است» و شرح این ضروت را هم می شود در این جملات او دید:« ايرانيان خارج از كشور را بايد به عنوان نيروي بالقوه اي كه در صورت جذب و ساماندهي عمق استراتژي و ضريب امنيت كشور را افزايش ميدهند در نظر گرفت». مفهوم این سیاست در عمل این است که اگر در داخل کشور با ایجاد چشم اندازهای کذابِ تغییر وضع و امید گشایش اندک روزنه در این سقف سنگی، می شود مردم را به تجمعات وبحثهای خیابانی کشید و بعد رفتن میلیونی آنها به پای صندوقهای رای را به حساب اعتماد و حمایت مردم از نظام گذاشت و بعد هم که خر انتخاباتشان از پل گذشت، با تقلب در اعلام نتایج، جناح توسری خورده را زمین کوبید و انتقاداتشان را هم فتنه نامید، در شرایط کنونی که فشارهای بین المللی روی رژیم در حال شدت است، باید سیاستهایی به کار گرفت که ایرانیان خارج مقیم خارج به عنوان حامیان رژیم اسلامی در خارج حضور داشته باشند و بتوان با راه انداختن تشکلها یا اجتماعاتی از آنان در حمایت از رژیم (از جمله کشیدن آنها به کنسولگریها در موقع انتخابات) از آنها تابلویی از برخورداری رژیم از حمایت مردم ساخت و به افکارعمومی در کشورهای خارج قالب کرد؛ شاید که این امر در خنثی کردن فشارهای بین المللی که به رژیم وارد می شود، موثر باشد. البته می دانیم که پیشگام سیاست فرصت طلبانه حجت الاسلام سید محمد خاتمی بود که از این روش برای کشاندن بخشی از مردم به سراب «جامعه مدنی – اسلامی» در داخل سود برد و در مورد ایرانیان خارج از کشور، با ایجاد تسهیلات برای رفت و آمد برای ایرانیان مهاجر به داخل (از جمله کاهش هزینه تمدید و تجدید گذرنامه و دادن گذرنامه به ایرانیانی که دارای پناهندگی سیاسی بودند) و خنثی کردن و کُند کردن موضع ضد رژیمی بخشی از آنان با فریفتن آنان با شعارهای پرتزویر و توخالی نظیر «ایران برای همه ایرانیان» از طریق «جبهه مشارکت ایران اسلامی» سود فراوان برد. حال می بینم که باند «حزب پادگانی» از جناح هار موسوم به اصولگرا که اکنون محمود احمدی نژاد نماینده آنان در در رأس قوه اجرایی است، از هم اکنون برای انتخابات آینده خیز برداشته است و سیاست هایی هم که وزیر اطلاعات رژیم از سخن گفته است، باید در همان سرفصل میوه اش برسد تا اینان بچینند و به سبد « ثبات» رژیم بریزند. اکنون بر ماست که با تمام قوا در افشاگری سیاستها و روشهای فرصت طلبانه به مدیریت و اجرای وزارت اطلاعات رژیم کوشا باشیم و هموطنان را به اعلام انزجار و نفرت از رژیم در هر فرصتی ترغیب کنیم. اظهارات وزیر اطلاعات رژیم خود نشانگر این است که شاخ رژیم شکسته است. حمله های بیشتر ماست که رژیم را به عقب نشینهای بیشتر وا خواهد داشت. هرچه نشان دادن نفرت انزجار نسبت به رژیم بیشتر باشد، بکار گرفتن سیاست فرصت طلبانه را برای رژیم پرهزینه تر خواهد کرد و این هزینه طبعا باید از وجه ولایی و اسلامی آن پرداخت شود. باید کاسه کوزه بساطی که اینان برای جمع کردن ایرانیان زیر چتر خود می گسترند بهم ریخت. از جمله بساطی که باید بهم ریخت همین بساطی است که رحیم مشایی «شورایعالی ایرانیان امور ایرانیان خارج کشور» به راه انداخته است. اخیر یک نماینده مجلس رژیم به نام سید حسین نقوی با انتقاد از ابهاماتی که در مورد کار این شورا وجود دارد و این که معلوم نیست چه نهادی بر آن نظارت می کند و بودجه آن از کجا تامین و چگونه مصرف می شود، « هزينههاي گزاف و وامهاي بلاعوض اين شورا به برخي افراد معلومالحال» را تاسف برانگیز دانست و گفت« متأسفانه كساني به همايش ايرانيان مقيم خارج كشور دعوت شدند كه روابط مستقيمي با بيگانگان و دشمنان ملت ايران دارند»**. ایرانیان آزایخواه خارجِ کشور طبعا به پای بساطی که با چرک و خون شکنجه شدگان و کشته شدگان در زندانهای رژیم انباشته است، نخواهند رفت و آنهایی که با گرفتن وامهای بلاعوض، حامی رژیم منفوری می شوند که با کشتار و بگیر و ببند آزادیخواهان برپاشده و با ارعاب و اعدام و یورش ماموران جنایتکارش به خانه های مردم و زندانی کردن کارگران و روزنامه نگاران و دانشجویان و سینماگران و روشنفکران به حیات ننگینش ادامه می دهد، عناصر فرومایه و خائنی هستند که باید آنها را افشا کرد. ابراز نفرت و انزجار گسترده ایرانیان مقیم خارج کشور از رژیم، پاسخ مناسب به سیاستهای فرصت طلبانه رژیم و لگد محکمی به پوزه امثال آخوند مصلحی و اسفندیار رحیم مشایی است.
* در عکسی هایی که سایت فرار رو از شرکت کنندگان در جلسه 4 دی درج کرده است، از جمله می شود سعید مرتضوی جنایتکار را دید. لینک مربوط به آن در زیر آمده است.
http://www.fararu.com/vgleon8p.jh8ewjrbbz9ij.2.html
* در عکسی هایی که سایت فرار رو از شرکت کنندگان در جلسه 4 دی درج کرده است، از جمله می شود سعید مرتضوی جنایتکار را دید. لینک مربوط به آن در زیر آمده است.
http://www.fararu.com/vgleon8p.jh8ewjrbbz9ij.2.html
6 دی 1389 – 27 دسامبر 2010
http://iradj-shokri.blogspot.com