mardi, décembre 21, 2010

مسخرگی آخوندی، جنایات خدایی

مسخرگی آخوندی، جنایات خدایی 

ایرج شکری

 مسخرگی آخوندها در خود بزرگ بینی و نادان ونیازمند قیّم پنداشتن مردم و در افکار گندیده و منحطشان است که ما به شکلهای گوناگون این مسخرگی را از این یا آن آیت الله و آخوند دیده و شنیده ایم. البته حجت الاسلام ملاحسنی فرمایشاتی «گرانسگ» از علم و فضل آخوندی دارد که او را در بین یاران «امام خمینی» به پدیده یی تبدیل کرده است. این مسخرگیها چون اغلب در موضعگیری بر سر مسائل سیاسی و اجتماعی خود را می نمایاند، در کادر رژیم ولایت فقیه، رهنمودی شرعی است که ما به ازای آن اقدامی قانونی یا سیاسی در مورد مسآله یی را درپی دارد. یک نمونه که می تواند روشنگر این مساله باشد، بحثهایی بود که سر مساله نشان دادن و یا نشان ندادن چهره ابوالفضل در سریال مختار نامه بود. اصل مساله و این که نباید چهره شخصیت ماجرا که هنرپیشه یی نقش او را بعهده دارد نشان داده شود مسخره است، این کار را مردم در تعزیه ها طی چند قرن کرده اند. از این گذشته در فیلمهای سینمایی، مسیحیان و یهودیان اعتراضی به نشان داده شدن چهره پیامبرانشان در فیلمهای تاریخی نکرده اند از جمله فیلم ده فرمان با بازیگری چارلتون هستون در نقش موسی از فیلمهای خیلی شناخته شده در این زمینه است. اما آخوند وحید خراسانی از شدت احساسات و تعصب مذهبی افسار پاره کرد و هشدار داد که اگر چهره ابوالفضل در این سریال نشان داده شود، از مردم و جوانان خواهد خواست که غوغایی برپا کنند. لابد ایشان فتوا می داد که باید صدا و سیمای جمهوری اسلامی را به آتش بکشند تا آن سازمان تاوان جساراتی را که بود کرده بود پرداخته باشد. اما جنبه فاجعه بار مسخرگی آخوندی در نماینده بودن اینان از سوی خدا یا خود نماینده خدا دانستن آخوندهاست که در رژیم ولایت فقیه نماینده اول ولی فقیه است و بقیه هم اینجا و آنجا در پستهایی که او مسئولیشان را به آنها می سپارد،اجرا کنندگان اراده و خواست خدا را در پستی که دارند تبدیل می شوند. مبلغانی از آخوندهای متملق هم در هر فرصتی به این وصل بودن رهبر به خدا و واجب بودن اطاعت از امر او تاکید می کنند. ما این گونه تاکید ها را از چهره های مختلف با عمامه و بی عمامه شنیده ایم که از آخرین موارد آن اظهارات آخوند جنتی بود که در پانزدهم آذر ماه روی سایتهای اینترنتی قرار گرفت. وی گفته بود:« رد ولايت فقيه انکار خداوند است و بايد ولايت فقيه را به عنوان يکي از احکام خداوند در روي زمين دانست» و جالب این است که آخوند جنتی این فرمایشات را در «همايش توسعه و تعميق بصيرت » بیان کرده بود. چه بصیرتی و چه عمقی! یک خروار عنبرنسارا به جای اسفند برای آخوند جنتی باید دود کرد تا پشه نیشش نزند و گزندی به او نرسد. آخوند مصباح یزدی در تاکید بر ولایت ففیه و تملّق از ولی فقیه رفتار و گفتار مشمئز کننده یی دارد که شخصیت متعفن و گندیده این آخوند را منعکس می کند. از آخرین گفته های او در این زمینه حرفهایی بود که او در آستانه سفر خامنه ای به قم در مصاحبه با نشریه پرتو سخن زده بود. این نشریه که متعلق است به دم ودستگاهی که مصباح یزدی به اسم «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی» راه انداخته و صاحب امتیاز نشریه هم خود اوست، از او نقل کرد که « اگر همه نعمت‌هاي مادي را در يك كفه بگذاريم و نعمت مقام معظم رهبري را در كفه ديگر، ارزش و نفع وجود شخص ايشان به‌عنوان يك نعمت براي فرد فرد ما، نه براي كل جامعه, از مجموع نعمت‌هاي مادي كه خدا به هر فردي مي‌دهد بيشتر است». این تاریک اندیشِ درنده خو بدون ذکر سند و برای افزودن هرچه بیشتر به غلظت تملق گویی از خامنه ای، مدعی شدکه رؤسای جمهور کشورهای دیگر هم در ستایش از خامنه ای سخن گفته اند و در این زمنیه از پوتین نامبرده و گفته است« بعضي از رؤساي جمهور كشورهاي ديگر درباره شخصيت ايشان اظهار اعجاب كرده‌اند و گفته‌اند مردم ايران تا چنين رهبري دارند شكست نخواهند خورد. اين حرف را "پوتين" كه يكي از بزرگ‌ترين شخصيت‌هاي سياسي امروز است، گفته است. اين اظهار نظر از كسي مثل "پوتين" درباره چنين شخصيتي، خيلي عجيب است». http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907300440

البته دو سه سالی است که نخست وزیر است، حالا اگر این حرف را در دوره ریاست جمهوریش هم زده باشد در عالم تعارفات دیپلماتیک از این حرفها زیاد گفته می شود. ستایش از شخصیت محمد رضا شاه هم کم نبود، به ویژه از طرف رهبران کشورهای غربی. از مصباح یزدی ویدئویی در یوتیوب هست که نشان می دهد که او موقع دیدار با خامنه ای بعد از بوسیدن دست اوخم می شود که پای او بوسه بزند که خامنه ای مانع می شود. http://www.youtube.com/watch?v=ZzHITLYkg2o

آخوندها و کارگزاران جنایتکار رژیم ولایت فقیه با این مآموریت خدایی که برای خود قائلند برای حفظ قدرت و تداوم جبّاریت و البته غارت ثروت ملی، هرنوع جنایتی را انجام وظیفه دینی می دانند و به همین خاطر گستردگی و تنوع زمینه های جنایتاتی که مرتکب می شوند، با رژیم محمد رضا شاه قابل مقایسته نیست. به عبارت دیگر بسیار افزون تر و کسترده تر از جنایات شاه است. خبر صدور احکام اعدام یازده نفر بلوچ تقریبا همزمان بود با خبر صدور 6 سال زندان و بیست سال محرومیت از کار سینمایی و مصاجبه و خروج از کشور برای جعفر پناهی و دستگیری دکتر فریبرز رئیس دانا اقتصاددان طرفدار محرومان و کارگران کشور و عضو کانون نویسندگان ایران و منتقد عملکردهای اقتصادی و سیاسی رژیم. تردیدی نیست که این دستگیری با مساله اجرای هدفمند کردند یارانه ها که مورد انتقاد فریبرز رئیس دانا بود بود ارتباط دارد. لینک زیر مربوط به مصاحبه رئیس دانا با بی بی سی در مورد طرح هدفمند کردن یارانه هاست.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/12/101219_l50_raisdana_interview.shtml

در مورد اعدام ها در بلوچستان رژیم در اطلاعیه صادر شده توسط دادگستری زاهدان مدعی شده است که متهمان در دادگاهی علنی و به طور عادلانه محاکمه شدند، در حالی که هیچ جا خبری از این محاکمه علنی و عادلانه منتشر نشده بود. این یک انتقام جویی از بلوچها به خاطر عملیات انتحاری منجر به کشته شدن بیش از سی نفر و زخمی شدن بیش 50 نفر در چاه بهار در روز 24 آذر بود. این تنها اعدام جنایتکارانه رژیم نیست که متهمان بدون برخورداری از وکیل مدافع و دادرسی عادلانه محاکمه و محکوم می شوند. از اعدامهای دهه 60 و کشتار زندانیان سیاسی به دستور خمینی در شهریور سال 60 که بگذریم، رژیم حتی در مورد مجرمان عادی هم – مثل آنچه دو سه سال پیش مورد «اراذل و اوباش» مرتکب شد، علاوه بر رفتار غیر انسانی با آنان در بازداشتگاه کهریزک تنی چند از آنان را پس از محاکمه سریع به دار کشید.
حکم سنگین و ظالمانه صادره شده در مودر جعفر پناهی که چیزی نیست جز به طناب دار آویختن خلاقیت هنری و کشتن تدریجی آن در مدت بیست سال، وجهی از سبعیت رفتار ضد انسانی و قرون وسطایی است که به خوبی عدل اسلامی آخوندها جنایتکار را به نمایش می گذارد. آخونده، ارزیابی غلطی که از سقوط رژیم شاه کردند و این را به زبان هم آورده بودند این که شاه در پیش گرفتن فضای باز سیاسی اشتباه کرد و همان شد که خشم فروخورده مردم امکان انفجار بیاید و رژیمش را جارو کند. کشتار زندانیان سیاسی در شهریور سال 67 هم با ارزیابی از بین بردن اپوزیسیون از بیخ و بن و تضمین بقای رژیم صورت گرفت. بخش هار رژیم ولایت فقیه همین ارزیابی را از فروپاشی اتحاد شوروی دارد و اینان اصلاحات گرباچف را سبب فروپاشی اتحاد شوروی می دانند، در حالی که کسانی مثل سعیدحجاریان در آن مطلبی که کمی پیش از انتخابات خرداد 76 در روزنامه سلام منتشر شد یاد آور شدند که تاخیر در اصلاحات سبب فروپاشی شوروی شد. گویا بخش اصولگرایان متصل به رهبر، مثل جمعیت مؤتلفه علاقمند نوع اسلامی سیستم حاکمیت در چین است. یعنی لیبرالیسم اقتادی – همراه با کنترل شدید سیاسی. به هر حال آخوندهای جنایتکار و پاسداران سرکوبگرشان با جنایات روز افزونشان، هیزم آتشی که رگ ریشه شان را خواهد سوزاند انبوه تر می کنند. اعدام جنایتکارانه 11 بلوچ ممکن است به طور موقت جوّ رعبی در آن منطقه ایجاد کند، اما در عوض زمینه پیدا کردن دواطبان عملیات انتحاری و مقابله به مثل را؛ برای گروهی مثل جندالله آماده تر و گسترده تر می کند. هیچ گروه و صنفی در ایران، مثل همین آخوندهای تکیه زده بر قدرت در این سی سال، مناسب صفت و اتهام «مفصد فی الارض» نیستند و تردیدی نیست. گرچه بگیر و ببندها و اختناق چنان است که گویی این شب سیاه را پایانی نیست، اما فراموش نکنیم حتی تا یک سال قبل از سقوط رژیم شاه،- در زمان انتشار مقاله رشیدی مطلق در اطلاعات-، کسی گمان نمی کرد که رژیم شاه با آن ساواک مخوفش یک سال بعد درهم کوبیده و جارو خواهد شد. باید ایمان داشته باشیم که مشت کوبنده مردم برسراین جنایتکاران هم فرود خواهد آمد و سزای جنایاتشان را خواهند یافت. «گرچه شب تاریک است، دل قوی دار سحر نزدیک است».
30 آذر 1389 – 21 دسامبر 2010

مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم(سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرنگاران مورد بازجویی قرار گرفتند

  مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم (سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرن...