رقص داماد در مراسم عروسی یهودیان ایرانی در آمریکا
از عرقچین کوچکی که کیپا یا کَ په گفته می شود و خیلی از آقایان حاظر در جشن به سر گذاشته اند و نیز جدا بودن خانم ها از آقایان در مجلس جشن عروسی - که بین ایرانیان مقیم آمریکا مرسوم نیست(به ویژه که اینجا خانمها اکثر بی حجابند)- در متعلق به یهودیان بودن این جشن جای تردید نمی گذارد. من گمان می کنم آنکه برای رقص با چنان شتاب وارد سالن شد که عروس گل در دست با تعجب پشت در ماند، داماد است. شاید رسمشان اینطور است که اول داماد وارد شود و بعد طی ترتیباتی عروس. در یوتیوب هم عنوان این ویدئو «رقص داماد» است. به هرحال اگر داماد در تنها وارد شدن خلاف معمول هم عملکرده باشد، چهره خندان عروس از که از لای در نیمه باز دیده می شود، نشان دهنده این است که او اصلا دلخور نشده و می داند که این از شوق وصال در آقا دامادی است که سرشار از شور وشادی است. هنر نمایی داماد حاظران، به ویژه خانمها را، به نظر می رسد که بسیار مجذوب کرده. من هیچ اطلاعی از چگونگی برگزاری جشن عروسی یا مراسم عزای یهودیان ایرانی ندارم. فقط یکبار مادر یک همکار یهودی ما که درگذشته بود و برای مجلس یادبود او که در کنیسه یا کنیسای یوسف آباد برگزار شده بود رفتم،در فضای به اندازه یک اتاق کوچک(اینطور یادم مانده) درجلوی در ورودی سالن کنیسه سبدی بود که در داخل آن پر بود از این عرقچین های کوچک و نوشته یی درکنار آن که آقایان خواسته شده بود از آنها به سر خود بگذارند. جالب است که کارها و اوامر خدواند تبارک و تعالی پر تناقض است. در مذهب کاتولیک برعکس این است یعنی آقایان موقع ورود به کلیسا باید کلاه خود را از سر بردارند، شاید این رسم توسط کشیشان و پاپها برای تمایز بین خودشان و یهودیان، برقرار شده باشد. به هرحال من این ویدئو را در یوتیوب دیدم و جالب به نطرم رسید فکر کردم بد نیست آن را برای دیدن بازدید کنندگان از وبلاک در اینجا قرار بدهم
ایام به کام هم میهنان یهودی که خود را ایرانی می دانند در هرکجا که هستند شیرین باد و روزگارشان خوش و تندرست باشند. من خاطره یی به یاد ماندنی دارم از روابط انسانی بین آن مردمی که مردم بودند و هستند از یهودی و مذهبی مؤمن مسلمان و غیرمذهبی با یکدیگر در آن روزهای کشتار اوائل دهه 60 که دلم می خواست و می خواهد می شد موضوع فیلمی باشد و به صورت فیلمی در بیاید چون می تواند نشان بدهد که به رغم گستراندن سایه مرگ در همه جا که رژیم بعد از 30 خرداد 60 گسترد، مثل آنچه نازهای در شهرهای کشورهای اشغال شده کردند، و به رغم گشترش شبکه های جاسوسی در اداره ها در قالب انجمن های اسلامی و به رغم آن همه تبلیغات برای تزریق خود برتربینی ابلهانه به مردم مذهبی مسلمان و به رغم نفرت افکنی و آپارتاید مذهبی، روابط انسانی بین مردم ایران، از اعتقادات متفاوت مذهبی و فکری، نخشکید و همه از قماش آخوند و فرصت طلبان حقیر«تازه مسلمان» نشدند. سعی می کنم در فرصتی آن را بنویسم.