بزغاله گردنکش و گاو ستیز
در دوره دبستان شعری به اسم بز و بزغاله در «کتاب فارسی» داشتیم که گمانم از حبیب یغمایی است و در آغاز آن آمده است«بز به صحرا رود و بزغاله/کند از دوری مادر ناله»؛ اما یک بز جوان که به گمانم هندی است، با در افتادن و شاخ به شاخ شدن با گاوی بزرگ،«شخصیتی»از خود نشان می دهد که زمین تا آسمان با عوالم بزی و بزغاله ای آن شعر دوره دبستان ما فرق دارد. این بز«نوجوان» با این که یکی دوبار گاو او را به ضربه سر به کناری پرت می کند، از میدان به در نمی رود و گاو را کلافه کرده و سبب می شود که گاو با «گامهای شتاب آلود» از محل دور بشود. این اتفاق در خیابان می افتد و به همین دلیل به احتمال زیاد محل حادثه هندوستان است و چهره فرد حاضر در تصویر هم آن را تایید می کند. اگر ماجرا در هندوستان که گاوها آزادنه در خیابان راه می افتند و هرچه میل مبارکشان می خواهد می کنند و کسی هم معترضان نمی شود اتفاق افتاده باشد، جسارت این بز یا بزغاله «برجستگی و درخشش» بیشتری می یابد. به هر حال از آنجا که در افتادن با گاوها «هزینه دارد» و خیلی ها حاضر به پرداخت آن نیستند، «شخیصت» این بزغاله به نظرم بسیار قابل ستایش آمد و به همین دلیل ویدئو این شاخ و شانه کشی را در اینجا می گذارم که ستایشگران بیشتری داشته باشد! متن کامل آن شعر دوران دبستان نیز در زیر آمده است..
بز و بزغاله
بز به صحرا رود و بزغـــــاله
کنـــــد از دوری مادر نــاله
دم به دم بع بع و فریاد کـــند
مادر خویش چنین یاد کند
بز به صحرا برود با چــوپان
علف سبز خورد و آب روان
چونکه پر شیر شود پسـتانش
باز می گردد و با چـــوپانش
چون رسد گـله به این آبادی
بزک مـا بدود با شـــــــادی
بزک ما بدود پیشــــــاپیـش
تا دهد شیر به بزغاله خـویش
کنـــــد از دوری مادر نــاله
دم به دم بع بع و فریاد کـــند
مادر خویش چنین یاد کند
بز به صحرا برود با چــوپان
علف سبز خورد و آب روان
چونکه پر شیر شود پسـتانش
باز می گردد و با چـــوپانش
چون رسد گـله به این آبادی
بزک مـا بدود با شـــــــادی
بزک ما بدود پیشــــــاپیـش
تا دهد شیر به بزغاله خـویش