dimanche, novembre 07, 2010

به بهانه انتشار خبر درگذشت یک رقصنده و بازیگر سینمای قبل از انقلاب(که تکذیب شد)


به بهانه انتشار خبر درگذشت یک رقصنده و بازیگر سینمای قبل از انقلاب(که تکذیب شد)

خبر این بود که جمیله رقصنده و بازیگر سینما در قبل از انقلاب در آمریکا درگذشته است. من یادداشت زیر را به بهانه این خبر نوشته بودم که یادداشت کوتاهی در مورد مشکلات سینما در رژیم جمهوری اسلامی است. دو سه ساعتی بعد از درج یادداشت در درفش، ضمن نگاهی به سایت پژواک ایران متوجه شدم که خبر درگذشت این خانم باصدای خودش و با قرار دادن در یوتیوب تکذیب شده است. معلوم نیست که چرا بعضی ها ابتکارشان در ساختن چنین اخباری شکوفا می شود. این کار را در مورد خواننده مردمی ایران، ویگن هم کرده بودند که او در مصاحبه با رسانه های فارسی زبان تکذیب کرد. به هر حال عمر این خانم دراز باد و جانشان از گزند روزگار در امان. با این توضیج و حذف خبر درگذشت خانم جمیله من یادداشت را باقی می گذارم. این هم لینک مربوط به تکذیب خبر درگذشت خانم جمیله
http://www.youtube.com/watch?v=RbFZfAv5yCY

.ایرج شکری
بعد از روی کار آمدن خمینی خبیث و خونریز در ایران بسیار از دست اندرکاران سینما و موسیقی ناچار به ترک میهن خود شدند و بیشتر آنها هم در آمریکا مستقر شدند. سینمای ایران قبل از انقلاب در اواخر زمان شاه در آستانه شکفتن بار کارهای خوبی از کارهای مهرجویی و تقوایی و سهراب شهید ثالث و... بود. از بعد از روی کار آمدن رژیم آخوندی دوران بسیار سختی برای سینما آغاز شد. مشکل و سد بزرگ در برابر سینما وسینمگران قبل از هرچیز مساله حضور زن در فیلمها، با رعایت معیارهای ارتجاعی آخوندی بود. سانسور سیاسی - فرهنگی و باز نویسی تاریخ همراه با تحریف واقعیتها و محور قرار دادن آخوندیسم و اسلام از مصائب دیگری بود( و هست) که سینماگران ایران با آن رو به رو بوده و هستند. اما حذف «سُس» سکس از سینما- که بیشتر نمایش لنگ و ران عریان بود تا صحنه های رختخوابی- این اثر ثانویه را داشت که اولا کار سینما برای زنان کلا کاری دور از آن ناهنجاریهای باشد که بسیاری از زنان و دختران را ورود به آن رویگردان می کرد. چراکه نظارت سفت وسخت «اخلاقی» و «شرعی» حکومت بر امر فعالیت سینمایی دیگر جای زیادی برای نگرانی و یا اخم کردن خانوادها نسبت به ورود زنان و دخترانشان به کار سینما باقی نمی گذاشت و به همین دلیل زنان و دختران بسیاری وارد کار بازیگری در سینما شدند. ثانیا، اثر تانویه دیگر حذف «سُس» سکس این بود که هرکسی هر «دستپختی» دارد آن را بدون «سُس» قابل خوردن کند. و این باعث می شد که آن چه مبتذل است با امید این با استفاده از «سُس» می شود به خورد مشتری داد تهیه نشود. البته اینبار ابتذال به شکل دیگری دیگری در سینما وارد شد که در کارهای «ارزشی» مثل کارهای اولیه مخملباف و برخی سینماگران دفاع مقدس و یا کسانی مثل ابولقاسم طالبی با فیلم «آقای رئیس جمهور» و کلا مبلّغان نظام آخوندی می شود دید. آقای رئیس جمهور که تلاشی است برای متهم کردن جناح «اصلاح طلب» رژیم به فساد و قتل و زیرپا گذاشتن «ارزشهای انقلاب اسلامی» برای بدست گرفتن پست ریاست جمهوری. این فیلم که در سال1379 ساخته شده از مهمل ترین فیلمهای ساخته شده بعد از انقلاب است من مهمل تر از آن ندیده ام . من نمی دانم چطور می شود آدم یک جو عقل در سر داشته باشد ومردمی را هم که به تماشای فیلمی می نشینند صاحب یک سر سوزن عقل وشعور بداند و آنوقت چنان محملاتی را، در مورد پرداخت چند میلیون دلاری و میمهانی دادن به سبک «گاردن پارتی» و ارتکاب قتل و... برای بدست گرفتن پست ریاست جمهوری به جناح منتقد نسبت بدهد.
اگر چه دستگاه وزرات ارشاد اسلامی رژیم با عناصر بیشعور و بیسواد و سانسورچیان ابلهش خود مروج ابتذال بوده و هستند، اما ماهنامه ها و مجلات سینمایی خوب مثل ماهنامه فیلم طی سالهای طولانی گذشته، عامل تغییر ذائقه دوستداران سینما و سینما روها و هم بالا رفتن سطح کارهای سینمایی بوده اند.
اگر امروز بنا باشد فیلم «موزیکال»ی ساخته شود، دیگر از آن دست فیلمها که در آن رقص جمیله و فروزان و شهناز تهرانی و...- با نمایش ران و ناف به عنوان «سُس»- بکار گرفته می شد، یا رقص و آواز در صحنه یی که در کافه میگذرد نمی تواند باشد. یک نمونه فیلم «موزیکال» ساخته شده با عبور از صافیهای وزارت ارشاد(البته در دوران خاتمی)، فیلم «مکس» است که فیلمی طنز آمیز و دیدنی است که و درواقع می شود گفت که تشیع جنازه سینمایی « اصلاحات» خاتمی است که به خاطر ضربات پی در پی که از دستگاه ولایت فقیه دریافت کرده بود و با محدویتها و «چوب لاچرخ» کردنهایی از سوی ولی فقیه رو به رو بود، برای دستگاه دولت وقت روشن بود که زنگ پایان دورانش به صدا در آمده است و به خاطر همین هم مکس - آن تشییع جنازه موزیکال دوران اصلاحات- امکان ساخته شدن یافت.
با تمام محدویتهایی که رژیم آخوندی سر راه سینما ایجاد کرد، کارهای بسیار ارزشمندی از سوی سینماگران ایران ساخته شده است، اگر چه شمار زیادی هم از این کارها امکان اکران عمومی نیافتند که کارهای ابوالفضل جلیلی بی گمان بیش از کار سایرین در میان این قبیل ممنوع شده وجود دارد.
جامعه پویای ایران در تلاش برای شکستن قالبهای تنگ و آزادی کش رژیم منحوس آخوندی، این قالبها را از آن استحکام دهه سیاه 60 خارج کرده و از آنجا که «علما» و روحانیت پلید شیعه جز عزاداری و روضه خوانی و تشویق به اعتکاف و برگزاری دعای کمیل، چیز قابل عرضه یی برای فرهنگ و هنر این مردم، به ویژه سینما ندارند و هیچ اندیشه پیش برنده یی برای زندگی مردم نداشته و ندارند، هنرمندان زن در عرصه سینما کلا از متن عرفی و لائیک جامعه برخاسته اند. اینان زنان «چادر مشکی» نیستند. اکثرا دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و با نظام آخوندی مشکل دارند. جالب این است که اینان یا در زمان انقلاب کودکان خردسالی بوده اند یا این که بعد از انقلاب متولد شده و به مدرسه هایی رفته اند که چه در متون و برنامه های آموزشی، چه در فضای آموزشی بشدت تحت کنترل رژیم بوده است. اما به روشنی پیداست که محصول «فرهنگ رسمی» و «ارشاداسلامی» نیستند. گلشیفته فراهانی، ترانه علی دوستی، نیکی کریمی و... نمونه یی از این هنرمندان هستند(نیکی کریمی متولد 1350، گلشیفته فراهانی و ترانه علیدوستی هردو متولد 1362 هستند). بی تردید مردم ایران این رژیم مستبد و متعفن را جارو خواهند کرد و با برچیده شدن این رژیم ارتجاعی ضد انسانی مذهبی، فرهنگ و هنر مردم ایران بهار خود را در عرصه میهن آغاز خواهد کرد، بهاری که زنان هنرمند ایران جای شایسته خود را در عرصه نامحدود آن خواهند یافت.
در زیر، دو صحنه از فیلمهایی که به «فیلمفارسی» تعلق دارد آورده شده تا فاصله بزرگی را که سینمای ایران به طورکلی پیموده و نیز تحولات مربوط به حضور زن در سینمای ایران بهتر قابل ارزیابی باشد.




مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن