mardi, juillet 28, 2009

آیا رهبران مجاهدین دست از توهمات و رویای انحصار قدرت، خواهند کشید،؟


آیا رهبران مجاهدین دست از توهمات و رویای انحصار قدرت، خواهند کشید،؟

دو روز قبل از حمله عراقیها به اشرف،عکس و خبر زیر در سایت مجاهدین قرار گرفت:

«همبستگى با قيام سراسرى مردم ايران- اشرف -


PM9:51:2 مرداد 4/5/1388
مجاهدان اشرف كه طى سه دهه گذشته با بذل جان و همه چيز خود با رژيم ضدبشرى ولايتفقيه، چنگ در چنگ بوده و لحظهيى از مبارزه براى آزادى خلق و ميهن اسير خود باز نايستادهاند، اين روزها تپش قلبهايشان با آهنگ قيام شكوهمند مردم ايران و جوانان دلاور ميهن كوك شده و با عشقى پرشور لحظات آن را دنبال مىكنند. به همين جهت همزمان با گراميداشت حماسه كبير عقيدتى و ميهنى فروغ جاويدان، اشرفيها مراسم ويژهيى به منظور همبستگى با قيام سراسرى مردم ايران و اداى احترام نسبت به شهيدان سرفراز اين قيام برگزار كردند.دراين مراسم پس از استقرار گارد احترام درطرفين ميدان و نماد قيام، ابتدا مراسم پرچم برگزار شد و پرچم شيرو خورشيد نشان ايران از ميان نماد قيام به اهتزاز درآمد. دراين هنگام گروه موزيك شروع به نواختن كرد و سرود اى ايران، مرز پرگهر اجرا گرديد. درتمامى اين لحظات، گارد احترام درحال اداى احترام بود. سپس يكانهاى خواهران گلريزان به افتخار شهيدان قهرمان قيام ايران، گلبرگهاى رنگين را برسطح آب نماى ميدان افشاندند. اين مراسم با شكوه با اجراى سرودها و ترانههاى متعدد توسط اركستر اشرف تا پاسى از شب ادامه يافت»
*****
من در نوشته های منتشر شده ام بارها به غلط بودن سیاست ماندن در عراق تاکید داشته ام* که در آرشیو وبلاگ قابل دسترسی است. تنها با اشاره به همین خبر بالا که دو روز پیش از این حمله در سایت مجاهدین درج شده بود، می توان دریافت و داوری کرد که رهبران
مجاهدین تا چه اندازه در اوهام و ذهنیت خود غرق اند و تا چه اندازه شیفته قدرت وعلاقمند به مظاهر قدرت هستند و تا چه اندازه این سیر وسیاحت در عالم رویاها و فرار از پذیرش واقعیت و هدف را- که مبارزه به خاطر براندازی و برچیدن رژیم بود- فراموش کردن و در رویای انحصار قدرت فرو رفتن و برای آینده «در تقدیر»گارد احترام و مراسم تشریفاتی تمرین کردن، مصائب و گرفتاری برای مجاهدین مظلوم به بار آورده است. کدام عقل سلیمی ممکن است عاجز از فهم این امر باشد که گروهی مثل سازمان مجاهدین که هم به خاطر فشارهای رژیم و هم به خاطر تضادها و تقابل شدید در دوران صدام با گروهها عراقی تحت حمایت رژیم، که اکنون ساختار حاکمیت و قدرت سیاسی عراق را تشکیل می دهند، نامطلوب و مساله ساز شمرده می شود، نمی تواند درخاک آن کشوردست به کارهای تحریک آمیزی که نقض حاکمیت آن کشور بیگانه است بزند و رژه نظامی و مراسم نظامی و گارد احترام و مراسم پرچم بر پا کند، و واکنشی نبیند آنهم در حالی که قبلا در این مورد به گروه مذکور که مجاهدین بودند اخطار و اتمام حجت شده بود که حق استفاده و پوشیدن یونیفورم نظامی ندارد.رهبری مجاهدین بیش دو دهه است که حاضر نبوده و نیست دست از تکبر و خودمحوری بینی تباه کننده و خرد سوز بردارد، از عرش پایین بیاید و جایگاه و وزن واقعی خود را در جامعه ایران و بین اوپوزیسیون ارزیابی کند، و بی جهت عمر هوداران را در کارهای پوچ نمایشی و جمع کردن امضا در حمایت از مریم از شهروندان خارجی هدر ندهد و پوست آنها را در این کارهای بیهوده و تحصن های بیهوده برای ماندن در عراق نکند.اکنون به آخر خط سیاست ماندن در عراق رسیده ایم و این وضع مصیبت باری که مجاهدین با آن مواجهند، نتیجه آن سیاستی است که مسعود و مریم رجوی و مهدی ابریشمچی و محمد سید المحدثین -این چهار میخ ساخته شده از آلیاژی از تکبر وتزویر و و قدرت پرستی و دروغ و فرصت طلبی و استبداد و تحجر که گردانندگان و سیاستگذاران اصلی تشکیلات مجاهدین هستند و تشکیلات را به چهار میخ کشیده اند- پیش گرفتند و بر آن پافشاری کردند. مسئولیت درجه اول این وضع فاجعه بار و تلخ و عواقب آن به عهده آنان است. اینان هنوز هم مساله خروج از عراق را در الویت خواستهای خود قرار نداده اند. از دولت عراق و رژیم منحوس آخوندی که نمی شود چشمداشت رفتار انسانی با مجاهدین داشت. تکبر خرد سوز این رهبران بود که عامل کوری وکری و ناشنوایی آنان در برابر فریاد کسانی چون من شد و بر نگه داشتن مجاهدین در تله اشرف پافشاری کردند.
نفرین بر خود خواهی و تکبر و قدرت پرستی .
در زیر لینک یکی دو مطلب از آرشیو نوشته های من در این زمنیه آمده

http://iradj-shokri.blogspot.com/2009/05/7.html *

مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن