ایسنا آیت الله صافی را بالا برد، اما خامنه ای در سفر به قم به او اعتنا نکرد
ایرج شکری
سه چهار روزبعد از برگشتن شنگولانه و پر سرو صدای
ظریف از مذاکرات لوزن، خبرگزاری ایسنا خبری داشت با تیتر « گزارش هستهای
نهاوندیان به آیتالله صافیگلپایگانی » و روی محرمانه بودن آن هم تاکید شده بود.
چون متن خبر کوتاه بود بهتر است در اینجا بیاورم«رئیس دفتر رئیسجمهور صبح امروز
به طور خصوصی و کاملا محرمانه با آیتالله صافیگلپایگانی دیدار کرد.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان
ایران(ایسنا)، محمد نهاوندیان در این دیدار پس از ابلاغ سلام رئیسجمهور گزارش
مبسوطی از روند مذاکرات هستهای و اوضاع منطقه خدمت این مرجع تقلید ارایه داد.
آیتالله صافی گلپایگانی نیز با تشکر از رئیسجمهور
و ابلاغ سلام به وی، تذکرات مهمی را در ارتباط با مسائل موجود منطقه و جهان اسلام
ارائه داد».
همانطور که در متن خبر دیده می شود،روی «خصوصی» و
«کاملا محرمانه»بودن آن گزارش تاکید شده است.در این خبر که محل این دیدار هم ذکر
نشده است و باید می شد(اگر چه همه می توانند بفهمند که در قم بوده است) هیچ اسمی
از سایر «مراجع» که نهاوندیان به دیدار آنها رفته باشد نیامده است، و به همین خاطر
این تصور را ایجاد می کند که روحانی غیر از این آیت الله دیگران را به حساب
نیاورده در حالی که در سایتهای دیگر یاد آوری شده بود که نهاوندیان با وحید
خراسانی و مکارم شیرازی هم دیدار داشته و از طرف دیگر در این خبرها در مورد دیدار
نهاوندیان با صافی گلپایگانی به خصوصی بودن این دیدار و عدم شرکت خبرنگاران در آن
اشاره شده بود( که احتمالا با آن دوتای دیگر هم همینطور گذشته است). معلوم نیست
چرا ایسنا با این کلمات و نیز یاد آوری نکردن دیدار نهاوندیان با آیت الله های
دیگر، تلاش کرده برای صافی گلپایگانی «جایگاه» ویژه یی نزد روحانی بسازد. این
دیدار در 17 فروردین انجام شد. چند روز بعد خبری با متن یکسان در سایتهای اینترنتی
رژیم از جمله، ایسنا و خبرگزاری فارس و تسنیم از سفر خامنه ای به قم منتشر شد
:«حضرت آیت الله خامنه ای روز شنبه 22 فروردین در سفر به قم با مراجع تقلید دیدار
کردند.رهبر معظم انقلاب با حضور در بیت آیت الله وحید خراسانی با ایشان دیدار و
گفتوگو کردند. معظمله همچنین با آیت الله نوری همدانی و آیت الله سبحانی نیز ملاقات نمودند و در
پایان نیز برای مناجات و عبادت به مسجد مقدس جمکران مشرف شدند. هفته گذشته نیز ایشان در سفر به قم با آیات عظام
شبیری و مکارم شیرازی دیدار داشتند. مراجع معظم تقلید در مراسم ترحیم خواهر معظم له که به تازگی در قم برگزار شده
بود، شرکت فرموده و این مصیبت را تسلیت گفته بودند». از این خبر چنین بر می آید که
این دیدار برای آن بوده است که مراجع تقلید نامبرده در مراسم ترحیم خواهر خامنه ای
شرکت کرده بوده اند و او هم رسم ادب به جا آورده است و به دیدار آنها رفته اما این
که چرا در یک سفر با همه آن مراجع که نامشان برده شده، دیدار نکرده است و دوبار به
قم رفته، شاید به دلیل کمی وقت بوده شاید هم به دلیل رعایت نوعی بزرگی و کوچکی
مقام و موقعیت آن مراجع در نظر خود رهبر، چون خامنه ای پیام تسلیت به وزیر ارشاد
به خاطر فوت مادرش را که همسر آیت الله جنتی بود، چند روز بعد از تسلیت گفتن به
آیت الله جنتی فرستاد. به هر حال آنچه از خبر سفر خامنه ای به قم می شود فهمید،
این است که خامنه ای به دیدار صافی گلپایگانی نرفته است. حالا این که آن «مرجع معظم تقلید» در مجلس ترحیم
خواهر رهبر شرکت کرده بوده است یا نه، این را من نمی دانم اما چرا او به دیدار آیت
الله صافی گلپایگانی که به نظر می رسد دارای «سطح علمی» بالا در بین آیت الله
العظمی ها و در شمار چند «مجتهد اعلم» است نرفته است؟ به هرحال «مقام معظم رهبری»
بودن، نباید مانع به جا آوردن ادب و احترام در حق یک «مرجع عالیقدر» شیعه باشد.
سوال سومی هم درپس سوالات مطرح شده خود را می نمایاند و آن این که اگر آیت الله
صافی در مجلس ترحیم خواهر خامنه ای شرکت نکرده علتش چه بوده؟ آیا به دلیل ضعف و
مشکلات جسمی بوده، اگر به این دلیل بود که خامنه ای وقتی به قم سفر کرده بود، باید
برای احوالپرسی هم شده به دیدار او می رفت و اگر دلیل اختلاف با او بوده این
اختلاف چه بوده و اگر اختلاف چنان بوده است که خامنه ای موقع سفر به قم به او بی
اعتنایی نشان داده، چرا روحانی به او ارج و قیمت گذاشته است؟
البته این آیت الله های ریز و درشت همه مرتجع و
تاریک اندیش هستند. تکبر و نابرد باری در اینها تا آن اندازه است که
که حتی حرمت «آیت الله العظمی» ها و «مراجع معظم تقلید»ی که به حاشیه رانده شده
بودند، توسط آنهایی که دست بالا را در قدرت داشتند شکسته شد. خلع لباس شریعمتداری
و «حصر» منتظری و آزار و اذیت هایی فراونی که به او روا داشتند از نمونه های خیلی
حاد حرمت شکنی علیه «روحانیت و مراجع تقلید» در این رژیم است و مورد دیگری هم هست
که کم تر از آن دو مورد یاد شده، حاد بوده است.
از هیچکدام از این آیت الله هایی که اسمشان در
این دو خبر آمده نه اعتراضی و تذکری به نیروی انتظامی در زیرگرفتن و عبور با خود
رو از روی یکی شرکت کنندگان در تظاهرات و اعتراضات سال 88، شنیده شد، نه در قتل کارگر مظلوم، ستار بهشتی زیر کتک و ضربات
نیروی انتظامی حرفی در جهت انجام «فریضه» نهی از منکر زدند و نه در کشتن و سوزاندن
آن دختر مظلوم افغان در کشور همسایه، این علمای «ام القرا»ی اسلام اعتراضی کردند
که کاری که صورت گرفته «وهن اسلام و مسلمین است». اما همین صافی گلپایگانی که
روحانی برایش پیام «خصوصی و محرمانه گزارش هسته ای» فرستاده، هم به دخالت سعودی در
بحرین اعتراض کرده است و هم به دولت چین به خاطر «بد رفتاری با مسلمانان». همینطور
است وضع مکارم شیرازی. وحید خراسانی هم که نگرانی و مساله فکری بزرگش ترویج ضرورت
و وظیفه بودن گریه کردن برای فاطمه زهرا، هم بری شیعیان و هم برای سنی هاست.
مساله مرگ مادر خاتمی و این که حتی تسلیت گفتن
به او به خاطر تصمیمی که گفتند شورای امنیت ملی گرفته است و بر اساس آن او ممنوع
التصویر است و اسم بردن از او در رسانه ها ممنوع است،(یعنی می خواهند به این ترتیب
حذفش کنند) کار خلافی است و ممنوع است، روابطی را نشان می دهد که از «معلمان
اخلاق»ی که آیت الله های در مسند قدرت باشند فقط می تواند سربزند. اگر چه در صفحات سایت های محافل «اصلاح طلب»،
تسلیت هایی برای خاتمی درج شد. در مورد وجود چنین تصمیمی و مصوبه ای توسط شورای
امنیت ملی هم ابراز تردید شد و معلوم نیست که بالاخره کدام مرجعی چنین تصمیمی را
گرفته است. خاتمی کسی است که 8 سال رئیس جمهور این رژیم منحوس و خدمتگزار آن بوده
است و رژیم را از انزوای شدیدی که بعد از جنایت رستوران میکونوس و محکومیت قضایی
سران رژیم به خاطر آمر و طراح آن بودن به آن دچار بود، بیرون آورد و با مطرح کردن
«گفتگوی تمدنها» تلاش کرد رژیم را از شکل و هیبت «دراکولا» خارج کرده و به شکلی در
آورد که دست دادن و صحبت کردن با مسئولان آن در انظار و افکار غربیها خیلی نفرت
انگیز نباشد، حال این دستمزد او است که رژیمی که محبوب او و برایش «مقدس» است، رژیم جمهوری اسلامی، به او
می دهد. حال با این وضع اگر مثلا خود خاتمی بمیرد، مراسم تشییع و تدفین او چگونه
خواهد بود؟ پیش بینی آن دشوار نیست، در فضای پلیسی و ارعاب برگزار خواهد شد و
از حمله اوباش حزب الله و «لباس شخصی ها»،
در امان نخواهد بود، مثل مواردی که قبلا هم افتاده است. حال این اوضاع را وقتی با
رویداد مرگ فرانسوا میتران و پیام ستایش آمیزی که ژاک شیراک راست گرا،رئیس جمهور
وقت از تلویزیون در مورد میتران سوسیالیست فرستاد و آن مراسم با شکوهی که برای یاد
بود و تشییع جنازه او برگزار کرد - که برخی کسان از ائتلاف و حامیان خودش، از او
انتقاد کردند که شیراک مبالغه کرد و مراسمی برگزار کرد که گویی پادشاه و نه رئیس
جمهور در گذشته است- مقایسه بکنیم، آن وقت تفاوت جلوه های «ارزشی» مکتب اسلام
آخوندهایی که در«صراط مستقیم» گام بر می دارند ، با ارزشهای این غربی های گمراه و کسانی که هم شراب می
خورند و هم گوشت خوک! بهتر خود را می نمایاند. خوب است این «مردان
خدا»، این «علما و فضلا»، لااقل در روابط بین خودشان، نشانه یی و سرمشقی از رفتار
احترام آمیز نسبت به یکدیگر را، هم به معاندین و هم به «کفّار»ی که رفتار آن ها را می بینند و زیر
نظر دارند، نشان بدهند
۲۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۶ آوریل ۲۰۱۵