jeudi, avril 23, 2015

تراژدی پریوش اکبرزاده!





  دو سه روز پیش(سحرگاه دوشنبه ۳۱ فروردین) در تصادف شدید یک اتوموبیل پروشه در تهران( با۲۰۵ کیلومتر سرعت حرکت می کرده ) ، راننده آن کشته شد و از آنجا که زود روشن شد که  اتوموبیل متعلق به پسر امیر قلعه نوعی، سر مربی تیم استقلال، بوده است، اول خبرهایی مبنی بر کشته شدن او(پسر امیر قلعه نوعی) منتشر که خود او آن را تکذیب کرد و یاد آور شد که اتوموبیل را به تازگی فروخته بود و هنوز سندش به نام خریدار منتقل نشده بود. در ایران روزنامه نگاری، یادداشتی در مورد واکنشهایی که در شبکه های اجتماعی بعد از روشن شدن این که راننده مقتول یک دختر (به نام پرویش اکبر زاده) بوده است، منتشر شده نوشته که در سایت پارسینه درج شده است. این یادداشت زوایای دیگری از ابتذال و حرمت شکنی در رابطه و رفتار اجتماعی را نشان می دهد که به نظر من  ناشی از عملکرد رژیم جبّار و غارتگر آخوندی است ، رژیم «دین پرور» و «آخرت ساز» که در آن از یک سو میلیون ها ایرانی زیر خط فقر زندگی می کنند و پدیده زنان کارتن خواب و بی خانمان از دستاورد های آن است و از سوی دیگر در کنار همین اوضاع غم انگیز پول ارزش است و پولدار بودن مایه مباهات و «پورشه» و «مزراتی » سواری و خودنمایی هایی از این نوع، نوعی رفتار فرهنگی بدون هیچ قبحی شده است- چنان که حتی در عکسهایی از عزاداری روز عاشورا دیده شده که برخی با دست خوشنویسان «یا حسین مظلوم» و پیامهای عاشورایی از این نوع، روی «پورشه» خود نوشته و در خیابان جولان داده اند. رژیمی که ۳۶ سال است سرکوب را از محل کار و مدرسه و دانشگاه، تا زوایای خانه مردم هم گسترده تا «نظم و معیار های اخلاقی اسلام» را که زنان را با دیوارهای غیر قابل نفوذ «عفاف» محافظت می کند، در همه جا حاکم کند. به خاطر همین است که کار و تلاش فرهنگی و هنری کسانی که در زیر تیغ سانسور و به رغم ضربه های اقتصادی که ممکن است به خاطر ممنوعیت انتشار کارشان بخورند و از تهدید پیگرد قضایی هم در امان نیستند، اما برای اعتلای فرهنگی و بالا بردن آگاهی و رشد فکری مردم تلاش می کنند، بسیار ارزشمند است.متن مطلب درج شده در پارسینه در زیر آمده است.
بعد از نگارش: اخبار دیگری که در مورد این حادثه منتشر شده است، اطلاعات دیگری در مورد صاحب اتومبیل و فرد کشته شده کنار راننده، داده شده است، این که او نوه آیت الله ربانی شیرازی از آخوندهای صاحب دم و دستگاه در اوائل روی کار آمدن خمینی بوده است. او در سال 1360 در سفری در تصادف اتومبیل کشته شده.  عکس دختری هم که همراه مقاله پارسینه آمده است به نظر می رسد که متعلق به راننده پورشه باشد.


 

***************

پارسینه -: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۴

یک تامل/

تراژدی پریوش اکبرزاده!


بازهم به درستی فرضیه ام ایمان آوردم . در ایران چیزی بنام کنش اجتماعی عقلانی وجود ندارد .

همه دوستانم چه استاد و دانشجو و کارمند و کارگر، از من می پرسند که چرا در وایبر و واتساپ و اینستاگرام و تلگرام نیستی؟ در جواب با ژستی کاملا مردانه و از روی اقتدار و بی نیازی ، میگویم : من اهل این قرطی بازی ها نیستم!!! . فقط همین فیسبوک هستم و بس . غافل از انکه موبایلم یک گوشی 30 هزار تومانی است که فقط شماره میگیرد و امکان عضویت در هیچ شبکه اجتماعی موبایلی برایم فراهم نیست.بگذریم .

امروز صبح ، در یک تصادف دلخراشی در تهران ، خیابان دکتر علی شریعتی ، یک خودرو لوکس پورش ، بطور کامل از بین رفته و راننده آن که یک دختر جوان بنام پریوش اکبرزاده است ، جان خود را از دست داد . ظاهرا ان خدابیامرز ، خودرو پورش را از پسر امیر قلعه نویی (سرمربی تیم استقلال) خریده بود .

سه ساعت پیش ، یک کارگر افغانی که دوست من هست و بسیار مومن و تاحدودی باسواد ، گوشی خود را به من نشان داد . «لا حول و لا قوه الا بالله» صفحه اینستاگرام ، ان دختر طفل معصوم!!!! مشتی مردم پست و رذل ریختند در صفحه یک دختر جوان مرده ، و تمام عقده های خود را بر یک مرده خالی میکنند !! یاللعجب!فحاشی های غیرقابل باور ! یعنی بد فحش نمیدهند که !! وحشیانه فحش میدهند !!!! سمفونی عقده و کینه و حقارت و رذالت و پستی و دنایت است . اوج حماقت و بلاهت را به نمایش گذاشته اند . انگار ان دختر به همه انها بدهکار است!!!

آنهایی که بطور دقیق از وضعیت مالی من خبر دارند میدانند که تمام دارایی من (به جز کتابخانه ام) به اندازه پول ته جیب آن دختر جوان خدابیامرز نیست . ولی خدا شاهد است که هرگز نسبت به این قشر از جامعه ، حس تنفر یا حتی هر حس بد دیگر نداشته و ندارم . الان خدارو شکر میکنم که فقط همین موبایل 30 هزارتومانی را دارم و در شبکه های اجتماعی موبایل نیستم و فقط در همین فیسبوک ، گاهی مواقع ، هنرنمایی این ملت را مشاهده میکنم . حداقل کمتر حرص میخورم .

کجایند آن عزیزانی که در انتقاد بنده از جامعه ، ژست مردم دوستی و میهن دوستی به خود گرفته و همه چیز را توجیه می کردند؟؟؟ بازهم به درستی فرضیه ام ایمان اوردم . در ایران چیزی بنام کنش اجتماعی وجود ندارد . بلکه جامعه در وهله اول دنبال عقده گشایی است و در وهله دوم دنبال تفریح ، که در هر دو حالت به شرطی عقده میگشاید و تفریح میکند که هیچ هزینه ای برای او نداشته باشد .

این جامعه برای خودسوزی دو انسان در خرمشهر و تبریز از فرط فقر ، تب هم نمیکند . برای از بین رفتن محیط زیست و حیات وحش استثنایی ایران حرکتی نمیکند . برای خشک شدن فلات ایران بطوری که اگر این روند ادامه یابد ، تا 40 سال اینده بخش مرکزی فلات ایران یعنی از البرز به سمت جنوب و زاگرس به سمت شرق ، باید تخلیه شود !!! ، حرکتی از خود نشان نمیدهد . ولی برای چند سگ که در شیراز توسط عده ای بی فرهنگ و انسان نما کشته شده اند ، کمپین تشکیل میدهد !!! آیا سرنوشت آن چند سگ از سرنوشت کل فلات ایران مهمتر است ؟؟؟ برای تن فروشی زنان شوهردار و روسپی گری به خاطر فقر ، رگ غیرتش باد نمیکند . انگاه برای یک عمل تجاوز یا شبه تجاوز در فرودگاه جده سمفونی دشنام راه می اندازد .

حتما واکنش به خبر سگ کشی در شیراز لازم بود . حتما واکنش به قضیه فرودگاه جده لازم بود . ولی چرا برای وقایع بدتر از ان واکنش نشان داده نمیشود؟؟؟ دلیل کاملا روشن است . حمایت از محیط زیست و تلاش برای نجات فلات ایران از نابودی ، زحمت و تلاش طاقت فرسا می خواهد . ولی کمپین اعتراض به سگ کشی ، ابدا هزینه ای ندارد ! حمایت از زنان بی سرپرست و دختران آسیب پذیر ، برنامه و پژوهش و پول خرج کردن و مناعت طبع و پاکی نیت را می طلبد . ولی فحاشی به عربها ، هزینه و زحمتی ندارد !

بهتر شدن وضع معیشت و از بین بردن اقتصاد رانتی و مبارزه با نوکیسه ها ، نیاز به هزینه و زحمت و مطالعه دارد . ولی فحاشی به یک دختر پولدار پورش سواری که مرده است و شاید فرزند یک پولدار نوکیسه باشد ، هزینه و زحمتی ندارد . بلکه کمی حقارت و رذالت و پستی میخواهد که خوشبختانه ، جامعه ما در حال مسلح شدن به این سلاح های مرگبار و تمدن ویران کن است .

برای آینده ایران نگرانم .



محمد محبی/روزنامه نگار

منبع: پارسینه:



   مدتی بعد از درج این مطلب، در وبلاگی عکسهایی از راننده کشته در حادثه دیدم که این یاد آوری هم شده بود که آخرین مطلبی که او در فیسبوک اش نوشته بوده است این بوده:


سلامتی اونایی که این روزاشون به تظاهر می گذره . . .
تظاهر به بی تفاوتی . . .
تظاهر به بی خیالی . . .
به شادی . . .
به این که دیگه چیزی مهم نیست . . .
ولی فقط خودشون می دونن چقدر سخت می گذره
!
****************  







مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم(سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرنگاران مورد بازجویی قرار گرفتند

  مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم (سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرن...