dimanche, décembre 20, 2009

بخشوده و نا بخشوده به مناسبت در گذشت منتظری



ایرج شکری


بخشوده و نا بخشوده



به مناسبت در گذشت منتظری

آیت الله منتظری در سن 87 سالگی در روز 28 آذر درگذشت. او در یکی دو ساله گذشته، و به ویژه از بعد از انتخابات به این سو، با اظهار نظرهایش که بطور آشکاری در تقابل با ولایت مطلقه خامنه ای بود، در صحنه سیاسی داخل کشور حضور فعالی یافته بود. اظهار نظر های اخیر او را اگر با سکوت آیت الله عظمی هایی مثل وحید خراستانی و صافی گلپیاگانی یا ارشادات «آسته برو آسته بیا » از سوی آیت الله دم کلفتی مثل مکارم شیرازی، یا کناره گیری منفعلانه آخوند جوادی آملی از برگزاری نماز جمعه در قم را مقایسه کنیم، به روشنی می بینم که موضعگیریهای او تهاجمی بوده است. حتی آیت الله صانعی که اصلاح طلبان درون نظام خیلی او را حلوا حلوا می کنند، عافیت جویی است که در مقایسه با آقای منتظری یا حتی آیت الله دستغیب، که از دوسه مورد استثنایی از آیت الله های منتقد در رویدادهای اخیر است ، فرسنگها از فاصله دارد. اما نقشی که منتظری را از دیگر آخوندهایی که همراه خمینی ولایت فقیه را به مردم ایران تحمیل کردند و نیز همه آیت الله ها و غیر آیت الله های منتقد و مخالف خامنه ای، از جمله خاتمی و کروبی و میرحسین موسوی و امثال نبوی ها و تاج زاده ها، متمایز می کند، شجاعت او در اعتراض به خمینی به خاطر آزار و کشتار زندانیان سیاسی، در تابستان 67 بود. بعد از آن نیز انتقادات علنی منتظری در مورد اوضاع و روشهای بکار گرفته شده برای اداره کشور و به ویژه انتقاد از پافشاری در ادامه جنگ که در سخنان او در سالگرد انقلاب در بهمن 67، وجود داشت،دیگر حضور او در صحنه سیاسی را برای خمینی غیر قابل تحمل می کرد. به خاطر همین مساله عزل او از جانشینی خمینی، به شکل استعفای منتظری، در 7 فروردین 68 صورت گرفت.
منتظری در نامه یی به خمینی به تاریخ 9 مرداد 67 در انتقاد و اعتراض به موج اعدامها ( که بعد از پذیرش آتش بس به دستور خمینی صورت گرفت)، نوشته بود:« محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی مدّ ظلّه العالی، بعد از سلام و تحیّت، به عرض می رساند: راجع به دستور حضرتعالی مبنی بر اعدام منافقین موجود در زندانها، اعدام بازداشت شدگان حادثه اخیر[عملیات فروغ جاویدان] را ملت و جامعه پذیراست و ظاهرا اثر سویی ندارد ولی اعدام موجودین از سابق در زندانها: اولا در شرایط فعلی حمل بر کینه توزی و انتقام جویی می شود، ثانیا خانواده های بسیاری را، که نوعا متدّین و انقلابی می باشند، ناراحت و دغدار می کند و آنان جداَ زده می شوند، و ثالثا بسیاری از آنان سر موضع نیستند ولی بعضی از مسئولین تند، با آنان معامله سر موضع می کنند». وی یاد آور شده بود که اعدام کردن زندانیانی که قبلا به مجازات کمتر از اعدام محکوم شده اند، «بی اعتنایی به همه موازین قضایی است». منتظری در آن نامه تاکید کرده بود که «دادستانی و اطلاعات ما در سطح مقدس اردبیلی نیستند و اشتباهات و تأثیر از جوّ بسیار و فراوان است و با حکم اخیر حضرتعالی، بسا بیگناهانی و یا کم گناهانی هم اعدام می شوند»*. منتظری در پایانِ نامه خود از خمینی خواسته بود که :« اقلا دستور دهید ملاک [برای اعدام کردن] اتفاق نظر قاضی و دادستان و مسئول اطلاعات باشد، نه نظر اکثریت، و زنان هم استثنا شوند مخصوضا زنان بچه دار و بالاخره اعدام چند هزار نفر در چند روز هم عکس العمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود». این نامه در زمان نگارش و ارسال به خمینی علنی نشده بود اما یکی دوماه بعد، به بیرون درز داده شد. بعد از استعفای منتظری، احمد خمینی در یک نامه سرگشاده طولانی به آیت الله منتظری که با عنوان «رنجنامه» او به منتظری از جمله در سه شماره روزنامه رسالت(25و26و27 اردیبهشت 68) منتشر شد* به شرح اسباب و علل برکناری منتظری پرداخت. احمد خمینی برای کوبیدن منتظری بیشتر به اعترافات مهدی هاشمی که دو سال پیشتر اعدام شده بود استناد کرده بود. احمد خمینی در این نامه در واکنش به آن قسمت از نامه 9 مرداد 67 منتظری به خمینی که نوشته بود مسئولین قضایی و اطلاعات ما که مقدس اردبیلی نیستند...، چنین واکنش نشان داده بود:«البته می دانید که من افراد اطلاعات و بچه های دادستانی را که با ضد انقلاب در ستیزند مانند مقدس اردبیلی می دانم و معتقدم اگر مقدس اردبیلی هم حکومت دستش بود و می خواست حکم خدا را جاری کند، بهتر از اینها عمل نمی کرد. علاوه بر این آیا اگر افراد اطلاعات و سپاه و مقدس اردیبلی نیستند معنایش این است که ما احکام خدا را تعطیل کنیم و همه را بی دین فرض کنیم؟ واقعا قضات همه باید مقدس اردبیلی باشند که اگر نبودند تشکیلات قضایی مشروعیت نداشته باشد؟ اگر مقدس اردبیلی در جریان قضیه مهدی هاشمی بود آیا کاری غیر از کار بچه های اطلاعات ودادستانی می کرد؟ و آیا شما در آن صورت او را متهم نمی کردید که مقدس اردبیلی روی ساواکیهای شاه را سفید کرد؟ چرا؟ برای این که مهدی هاشمی را اعدام نمود؟». حاج احمد آقایی که چنین از جنایات «بچه های اطلاعات و دادستانی» حمایت می کرد، نمی دانست که چندی نخواهد گذاشت که «بچه های اطلاعات» او را بی سرو صدا به دیار عدم خواهند فرستاد و خمینی پلید شاید فکرش راهم نمی کرد که روزی چون این روزها فرا خواهد رسید که در «جمهوری اسلامی» که او بنیانش را با سوء استفاده از جهل و عقب ماندگی و تعصب مذهبی بخشی از مردم پی ریخت و با « دروکردن» دگر اندیشان، دیوارهای آن را بالا برد، نوه او هم دیگر احساس امنیت نخواهد کرد.
اکنون منتظری بعد از مرگش بی تردید بر فراز تمام آیت الله العظمی های رژیم قرار گرفته است و مساله یی که آیت الله ها و مراجع تقلید بیشعور و زبون با آن مواجهند این است که در برابر مرگ او چگونه موضع بگیرند. اگر در زنده بودنش به عنوان آدمی که با رژیم مساله دار بود از او فاصله می گرفتند، در مرگ این «مرجع بزرگ تقلید»، سکوت کردنشان، ضربه یی به معیارها و خدشه دار کردن فرهنگی است که این جماعت به آن اهمیت زیادی می دهند. اگر از او تجلیل بکنند که این هم کار مشکلی است و عوارضش از جمله محکوم کردن ضمنی بی تفاوتیهای گذشته شان نسبت به حرمت شکنی ها و آزار منتظری است. به هرحال مرگ منتظری مثل زنده بودنش معضلی است برای ولایت مطلقه فقیه.
اگر چه بر این عقیده ام که اگر آقای منتظری به صراحت مساله تحمیل ولایت فقیه را به مردم ایران که خود نیز در تدوین قانون اساسی آن دست داشت، کاری غلط می شمرد و از مردم ایران به خاطر شرکتش در این کار پوزش می خواست و تاکید می کرد بهترین راه برای حفظ حرمت دین و رعایت حقوق مردم، جدایی دین از دولت و بر قراری حکومت غیر دینی است (که بر خلاف تلاش شیادان جیره خوار نظام ولایی، به مفهوم حکومت ضد دینی نیست)، دین خود را به مردم ادا کرده بود و بی تردید نام و یادش از سوی گروه بزرگتری از مردم و نسل جوان و آگاه، به نیکی یاد می شد. اما بی تردید این آیت الله منتظری که به تازگی درگذشت، دیگر آن آیت الله منتظری رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی نبود که برای بخش آگاه مردم در ان روزها که مطلقا خواهان حکومت دینی نبودند، جوک بود،. بر این باورم که آیت الله حسینعلی منتظری، به خاطر آن که در برابر ظلم بزرگ کشتار زندانیان سیاسی که از آن مطلع شده بود و سکوت نکرد و در برابر شخص خمینی قد علم کرد و به خاطر فشار و رنجی که از آزار و تحقیر رژیمی که خود از معمارانش بود کشید، سزاروار بخشوده شدن از سوی مردم ایران و خانواده ها و بازماندگان جنایات رژیم خمینی است. اما خمینی بی تردید هرگز بخشوده نخواهد شد. او بزگترین جنایتکار قرن بیستم تاریخ ایران و یکی از بزرگترین خونریزان تاریخ ایران و مرتجع پلیدی است که رنج بسیاری برای مردم ایران و ویرانی و زیانهای بسیاری را برای کشور سبب شد و بی تردید روزی مقبره او ویران خواهد شد.
در زیر دو پرسش از 6 پرسش سایت «نظر شما» از آقای منتظری و پاسخ به آنها از سوی او که تاریخ 4 روز پیش از درگذشتش را دارد و احتمالا آخرین اظهار نظر او در مسائل سیاسی و اوضاع کنونی در کشور است، آمده است. برای نقل نکانتی از نامه منتظری به خمینی و نامه احمد خمینی به منتظری که در متن با علامتِ* مشخص شده است، از ماهنامه شورای ملی مقاومت شماره 47- فروردین و اردیبهشت 1368 استفاده شده است.
پرسش 4- در باب ولایت و ولایت مطلقه و آثار آن ، که در پاسخهای‏ ‏پیشین جنابعالی آن را مشکلی در باب حقوق مردمی می ‎ دانید و شیوه‏ ‏صحیح اعمال ولایت در قانون توضیح بفرمایید. ‏ پاسخ ۴ - در نوشته ها و مصاحبه های گذشته کرارا یادآور شده ام که بهترین‏ ‏شکل حاکمیت دینی همان نظریه تفکیک قوا می
‎ باشد به این نحو که کار‏ ‏اصلی فقیه یا فقهای منتخب مردم فقط استنباط احکام شرعی و نظارت بر‏ ‏قوانین جاری جهت عدم مخالفت آنها با اسلام است . تخصص فقها جز این‏ ‏نمی تواند باشد. و سایر امور کشور به دست افراد متخصصی داده می شود
‏‎ ‏که مورد قبول و انتخاب مردم هستند. در کتاب "دیدگاهها" این نظریه را به‏ ‏تفصیل شرح داده ام که می توانید مراجعه نمایید‏ ‏
پرسش ۵ - اعتقاد برخی بر آن است که نظام نباید با معترضین درگیر شود.‏ ‏از سویی براندازانی در اعتراضات مردمی دنبال قلابهای خود هستنند تا صیدی به نفع آنچه خود حکومت ضد دینی می نامند و آن را تنها راه نجات مردم معرفی می کنند، به دست آورند، که اینان به هر حال بایست توسط نظام کنترل شوند. شیوهً صحیح تمایز و تفکیک برخورد را بین مردم معترض و دشمنان ضد دینی چه می دانید؟ ‏‏ ‏ ‎ پاسخ ۵ - اتهام براندازی را مطرح می کنند تا بتوانند مردم را سرکوب نمایند‏ ‏و احیانا افرادی را هم جهت طرح شعار براندازی ‎ بین مردم می فرستند که‏ ‏نمونه هایی از آن شعارها و حتی تخریب اموال عمومی و ایجاد اغتشاش‏ ‏توسط آن عوامل برای مردم به اثبات رسیده است ; وگرنه مردم در‏ ‏راهپیمایی چند میلیونی بعد از انتخابات در تهران هرگز شعار براندازی‏ ‏ندادند. اکنون نیز حاکمیت اگر اجازه راهپیمایی آزاد و مسالمت آمیز دهد،‏ ‏خواهید دید که توده مردم جز احقاق حقوق تضییع شده خود و جبران آنها و‏ ‏تأمین آزادی های مصرح در قانون اساسی و به طور کلی اصلاح نظام از‏ ‏آفتهایی که گرفتارش شده مطالبات دیگری نخواهد داشت .‏ ‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .‏‏۲۴ آذر ۱۳۸۸‏‏حسینعلی منتظری
پ -29 آذر 1388- 20 دسامبر 2009

http://iradj-shokri.blogspot.com/

مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم(سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرنگاران مورد بازجویی قرار گرفتند

  مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم (سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرن...