به نظر یک استاد حقوق و علوم سیاسی بعد از اعتراضات دیماه
از تهدیدهای جدی آینده، دامنه اعتراضات و تجمعات کارگری است
خبرگزاری ایلنا گفتگویی انجام داده با ایک استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی در مورد اعتراضات دیماه و اوضاع کشور و بحرانهای احتمالی آینده. این استاد یار دانشگاه با ارائه آمار و اطلاعات، نکات و زوایایی از مسائل اجتماعی را مطرح کرده است که رو به رو شدن با آن اجتناب ناپذیر است و در آن میان مسائلی مثل عوارض خشکسالی که می تواند به مساله جا به جایی اجباری جمعیت منجر شود، زنگ خطری است که رژیم اگر گوش شنیدن هم برای آن داشته باشد، به نظر می رسد که به دلیل سیاستهای غلطی که در 12 سال گذشته پیش گرفت، امکان چندانی برای حل آن نداشته باشد. او به رقم باور نکردنی بیش 4000 آقازاده که در انگلیس و اروپا تحصیل می کنند اشاره می کند و تاکید دارد که یکی از بحرانهای پیشروی کشور را این آقازادهها هستند. به اعتقاد او فعال
شدن اینان «که نه سواد خاصی دارند و نه توان
مدیریتی آنچنان اما مطالبهگر بوده و به مسؤولیتهای جزئی راضی نیستند و
تصمیمگیری و تصمیمسازی این قشر در ساختار میتواند به بحران بیانجامد». اطلاعات در خور توجهی در این گفتگو وجود دارد. بخشی از آن که بیشتر مربوط به آینده است در اینجا آمده است، نیمه یی که در اینجا نیست بیشتر مربوط به ارزیابی و تحلیل اعتراضات دیماه و اهمیت آن است. او اعتراضات و تجمعات کارگری را از «تهدیدهای جدی» آینده می داند.
****************************
یکی از تهدیدهای جدی، دامنه اعتراضات و تجمعات کارگری است
- مهمترین نگرانی بعد از این بحران[اعتراضات دی] در حال
حاضر چیست؟
در حال حاضر باید نگران معوقات کارگری و صنفی باشیم. تاکنون سیستم
نگران معوقات بانکی بود، اکنون اینها هم اضافه شده است. دولت میگوید ۹۸درصد
معوقات بانکی را جواب دادهام و فقط دو درصد مانده است. البته اگر میزان این
مطالبات را نظر بگیریم ۲درصد بیشتر از ۹۸درصد است چراکه آن ۲درصد توان و قدرت
یارگیری و اثرگذاری بر جامعه را دارند.
الان یکی از تهدیدهای جدی، دامنه اعتراضات و تجمعات کارگری است.
تقریباً هر روز یک خبر از این اعتراضات منتشر میشود و متأسفانه در این رابطه
سوءمدیریت نیز موجود است.
- در این حوادث نحوه اطلاعرسانی در کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید بپذیریم یک بحران جدی در مدیریت اطلاعرسانی بحران داریم. اعتقاد
دارم در وقایع دیماه، برنامهای در حوزه اطلاعرسانی نداشتیم و بیتجربه ظاهر
شدیم. در ابتدای بحث یک سکوت ۲۴ ساعته داشتیم. اطلاعرسانی در این قضیه بسیار مؤثر
است. وقتی از تریبون رسمی نتوانی خبر موثق را بدهی باقی تریبونها این نقش را ایفا
میکنند و ممکن است اطلاعات غلط به مردم بدهند.
اطلاعرسانی به مدیریت بحران کمک میکند. رسانه باید در مدیریت بحران
حضور داشته باشد. اینکه شما سکوت میکنی و اطلاعات درست نمیدهی در نظام تصمیمگیری
اختلال ایجاد میکند و نبود اطلاعات، مسائل را تشدید میکند.
تجربه ثابت کرده در نبود اطلاعات، ذهن جامعه دچار نگرانی میشود و
شائبهها به وجود میآید. اطلاعات غلط، دامنه تلفات و خشونت را بالا نشان میدهد و
ممکن است افراد را برای حضور بیشتر در میدان تحریک کند اما یک رسانه میتواند این
مشکلات حل کند.
صداوسیما قربانی کندی خود در اطلاعرسانی در شرایط بحرانی است
- آیا با توجه به شرایط جامعه، رسانهای همچون صداوسیما توان حل و
مدیریت چنین بحرانهایی را دارد؟
رسانه ملی باید در کارش تجدیدنظر کند. آنها همیشه یک اشتباهی را تکرار
میکنند. آنقدر به بعضی موضوعات ورود میکنند که در مردم مقاومت ایجاد میشود. به
طور مثال در بحث فلسطین، پوشش اخبار به گونهای بوده که جامعه حساسیت خود را نسبت
به این امر از دست داده و مردم دیگر حساس نیستند.
این زیاد گفتنها و بد گفتنها در جامعه دافعه ایجاد میکند. نگفتنها
هم میتواند فتنهساز باشد. باید بپذیریم بیش از ۴۵ میلیون ایرانی به اینترنت وصل
هستند، یعنی قدرت انتشار خبر در این حوزه قویتر از رسانههای رسمی است. نحوه
اطلاعرسانی صداوسیما و انتشار اخبار به گونهای است که خبر بیات میشود. صداوسیما
قربانی کندی خود در اطلاعرسانی در شرایط بحرانی است.
شاهد جابهجایی نظام ارزشی در کشور هستیم
- با توجه به صحبتهای قبلی شما، آیا بحران دیگری جز معوقات و مطالبات
حقوقی و کارگری کشور را تهدید میکند؟
نظام آموزش عالی در کنار نظام آموزش و پرورش بحرانساز شدهاند. اکنون
شاهد جابهجایی نظام ارزشی در کشور هستیم. مثلاً یک زمانی برخوردار بودن از سواد
ارزش بود ولی الان کمکم ضدارزش شده و کاربرد خود را از دست داده، بهگونهای که
تحصیلات برای به تعویق انداختن زمان اشتغال است و دولت و خانوادهها نیز همین فکر
را دارند. ما مسؤولیت شغل را متوجه نظام آموزشی خود کردیم.
در سال ۹۴ حدود ۴ میلیون و نیم میلیون دانشجو داشتیم. برای این تعداد
دانشجو حدود ۳هزار مؤسسه آموزش عالی و مؤسسه آموزشی و این قبیل چیزها را داریم.
ما بیش از صدها رشته و گرایش تحصیلی داریم.
بیش از ۷۰درصد دانشجویان در ۲۰رشته مشغول تحصیل هستند
مشکل کشور این است که از این تعداد دانشجو بیش از ۷۰درصد در ۲۰رشته
مشغول تحصیل هستند، طوری که در رشته حسابداری ۵۰۰هزار نفر، مهندسی مکانیک ۵۰۰هزار
نفر، مهندسی نرمافزار ۵۰۰هزار نفر و مدیریت بازرگانی ۵۰۰هزار نفر دانشجو داریم.
همین ۵ رشته ۲.۵میلیون دانشجو دارد. مگر کشور چند حسابدار و مهندس مکانیک میخواهد؟
اگر هر مهندس مکانیکی که تربیت میکنیم بتواند یک قطعه طراحی کند و بسازد هر ۴سال
یکبار میتوانیم یک خودرو جدید بسازیم. ما ۵۰ سال است که یک ماشین ملی نداریم. ما
صنعت نداریم و نظام آموزشی ما فقط مهندس تحویل جامعه میدهد. ما بیشتر از جامعه
۳۳۰میلیونی آمریکا مهندس داریم. ما ۱۱میلیون مهندس در کشور داریم. برای چه زمانی
این مهندسها را تربیت میکنیم؟
کشور ۸۰ میلیونی این میزان حقوقدان نمیخواهد. بیش از ۳۰۰هزار نفر
درحال خواندن حقوق هستند و بیش از یک میلیون حقوقدان داریم. این تعداد را میخواهیم
چه کار؟ ما ظرف ۱۰سال آینده ۴۰میلیون تحصیلکرده آموزش عالی داریم. این را باید در
نظر داشت که کشور به خاطر تکنسین پیشرفت میکند نه کارشناس. ما تکنسین تربیت نمیکنیم
و این مشکل تبدیل به بحران میشود. یکی از بزرگترین بحرانهای پیشروی کشور، بحران
نظام آموزش عالی است.
یکی دیگر از مشکلات در کشورمان این است که بحران سوءمدیریت داریم.
منابع را به صورت حداکثری استفاده میکنیم ولی اثر حداقلی داریم. در ۱۲ سال گذشته
بیش از هزار میلیارد دلار در اقتصاد ایران خرج شد و بر این اساس درآمد شهروندان
ایرانی باید افزایش چشمگیری پیدا میکرد اما پولی که تزریق شد درآمد سالانه
را که زیاد نکرد هیچ، میزان آن را هم کاهش داد. این نشان میدهد مشکل مدیریت داریم.
یکی از راهکارهای خروج جمهوری اسلامی از این بحران، واردات مدیر است.
تعبیرم از مدیر در بُعدِ نظامی نیست که متهم به خیانت شوم بلکه با توجه به اینکه
مدیریت بلد نیستیم در بخشهای مختلف به ویژه اقتصادی نیاز به واردات مدیر داریم.
به طور مثال، فوتبال ما و مسؤولان آن همان افرادی هستند که در گذشته
نیز بودند. برگزاری لیگ همچنان با بینظمی مواجه است و ما نتوانستهایم بازیکن
بزرگ در فوتبال خودمان تربیت کنیم. بیش از هزار میلیارد تومان در فوتبال ایران پول
وجود دارد ولی یک اتفاق افتاده است که ۶سال است در رأس فوتبال آسیا هستیم و آن به
خاطر این است که یک مدیر غیرایرانی آوردیم.
قائل به این هستم که باید مدیر وارد کنیم. یک زمانی آرزوی رفتن به جامجهانی
را داشتیم اما اکنون این برای ما آرزو نیست بلکه آرزوی ما چیز دیگری شده و میخواهیم
از گروه خود صعود کنیم. فقط مدیریت عوض شد و هیچ چیز دیگر تغییر نکرد.
در بخشهای دیگر همین است. هر جای دنیا برویم که درحال پیشرفت هستند،
میبینیم نظام مدیریت آنها تغییر کرده است. دوبی و سنگاپور از الگوی مدیریتی
کشورهای پیشرفته تبعیت میکنند. سنگاپوری که نصف تهران است دهها میلیون کانتینر
جابهجا میکند، یعنی اقتصاد این بخشش به اندازه کل اقتصاد ایران است. جمهوری
اسلامی باید واردات مدیر را بپذیرد.
گزارشها و شواهد نشان میدهد دو چیز ممکن است ایران را با چالش جدی
مواجه کند که یکی از آن دو، خشکسالی است. البته خشکسالی ایران اتفاقی نیست و
احتمالاً با برنامه است، اما چون سواد علمی در این زمینه ندارم حرفی نمیزنم که
متهم نشوم. وقتی کد میدهند که ۸۰درصد ایران تبدیل به بیابان میشود، باید شاخکهای
ما حساس شود. خشکسالی یقه جمهوری اسلامی را میگیرد و منازعات داخلی بر سر آب به
وجود میآید. بعد ما به ناچار در کشور دچار جابهجایی جمعیت میشویم و ناگزیریم که
دهها میلیون انسان را جابهجا کنیم از مناطق خشک و بیابانی کشور به مناطق
برخوردار از آب ببریم، مگر اینکه تکنولوژی یا خدا به داد ما برسد.
اگر این اتفاق بیافتد این جمعیت چند ده میلیونی را کجا ببریم؟ این
مشکل ۱۲سال آینده ایران است. ما ۲میلیون مسکن نمیتوانیم بسازیم. اقتصاد ما توان
چنین کاری را ندارد. همین تهران نیز با کمبود جدی آب مواجه است و اگر باران نبارد،
سال آینده احتمالاً آب جیرهبندی شود. در تهران باید به ۱۵ میلیون انسان آب
برسانیم. آبی در تهران نیست و باید برای این مشکلات فکر اساسی کرد.
در همین اتفاقات اخیر بیشترین درگیری در اصفهان بر سر آب بوده است.
ریشه مشکلات را پیدا کنیم. چرا آسمان و ریسمان میبافیم؟ بر سر آب، یزدیها با
اصفهانی به مشکل برمیخورند و موضوع تونل کوهرنگ بحرانساز میشود. نظام برنامهریزی
اقتصادی ما زیر سؤال رفته و سؤالات زیادی در اذهان مردم مطرح شده است؛ اینکه چرا
ذوبآهن به جای بندرعباس در اصفهان ساخته شده که خشکترین نقطه کشور است؟ چرا این
همه کارخانه در اراک زدیم؟
دومین مشکل ایران در گزارشها، سوءمدیریت عنوان شده است. خارجیها
نگران چیزی نیستند و با در نظر گرفتن این دو مشکل احتیاجی برای حمله به ما ندارند.
روزی ۷ تا ۱۰ میلیارد تومان و سالی ۳هزار میلیارد تومان دور ریز نان
داریم
سومین چالش و موضوعی که میتواند برای کشور بحرانساز باشد فرهنگ ضعیف
و به تعبیری فقر فرهنگی کشور است که زیانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فراوانی را
متوجه کشور میکند. الگوی رفتاری و مصرفی در جامعه ما باید تغییر کند. گفته میشود
در نظام تولید نان، روزی ۷ تا ۱۰ میلیارد تومان دورریز نان داریم یعنی اگر به سال
برسانیم عددی نزدیک به ۳هزار میلیارد تومان دورریز داریم؛ یعنی برای نانی که این
همه حرمت و قداست شرعی و عرفی وجود دارد این همه بیتوجهی و بیدقتی در مصرف وجود
دارد. کمتر کشوری میتوان پیدا کرد که چنین بلایی سر نان میآورد که ما مسلمانان
میآوریم.
ما به شدت در فرهنگسازی عمومی دچار مشکل هستیم و برای این اصلاح
ساختار، باید نظام آموزشی تغییر کند. مثلاً حوزه ترافیک به سامان نمیرسد مگر نحوه
آموزش و فرهنگ رانندگی تغییر کند. باید برای کودکان یک کتاب آموزش قانون راهنمایی
و رانندگی داشته باشیم.
آمریکا ۹۰ میلیون دستگاه و آلمان ۷۰ میلیون خودرو دارد اما کل تلفات
آنها در تصادفات رانندگی ۴هزار نفر است در حالی که طبق آمار رسمی ۷سال پیش در
ایران ۶ میلیون وسیله نقلیه بود و ما سالی ۲۸هزار نفر در حوادث رانندگی کشته میدادیم.
این تفاوتها به خاطر فرهیختگی و دانش مردم آلمان است که کم کشته میدهند.
ریشه عمیقتر اعتراضات را باید در محیط خانواده دید
ما در کتابها مطالبی را به بچهها تحمیل میکنیم تا حفظ کنند. ما
هنوز در نظام آموزشی خود مهارت نه گفتن را نگنجاندیم. اگر بچهها یاد بگیرند نه
بگویند بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی ازجمله طلاق و اعتیاد شکل نمیگیرد یا در
حد سونامی که ما با آن مواجهیم به وجود نمیآید. در کشور ما مواد مخدر تولید نمیشود
و مصرف آن مجازات دارد، اما هیچ کجای دنیا این حد معتاد ندارد که ما در کشورمان
داریم.
نظام فرهنگسازی و آموزشی ما ارادهای برای اصلاح این موارد ندارد. ما
دچار جابهجایی ارزشها شدیم. باید ریشه عمیقتر اعتراضات را در محیط خانواده دید.
خانوادهها سهم تربیتی را به نظام آموزش و پرورش واگذار میکنند. خانوادهها برای
تربیت فرزندان خود وقت نمیگذارند و البته این به دلیل نظام اقتصادی بههمریخته
ماست.
در ایران هر وقت تورم فشار میآورد ساعت کار اضافه میشود. افراد
زودتر بیدار میشوند و دیرتر میخوابند. در این حالت خانه تبدیل به خوابگاه میشود
و شاید در طول روز افراد، فرزندان خود را نبینند و اینگونه سهم تربیتی خود را از
دست میدهند.
سایت ایلنا به نظر از نظر تکنیکی عقب مانده به نظر می رسد. مطالبش نه تنها لینک کوتاه شده ندارد بلکه به طوری است که تقریبا انداز نصف صفحه آ- 4 فضا لازم دارد، با این حال لینک«گل وگشاد»این مطلب در زیر آمده است تا علاقمند به موضوع متن کامل گفتگو را مطالعه کنند: