ماموریت دادن موسی، پیامبر یهودیان به پیامبر اسلام برای چانه زدن با خدا برای کاهش دفعات نماز امت اسلام.
بنا بر
آنچه این آخوند می گوید، خدا امر فرموده بوده روزی پنجاه بار
باید امت اسلام نماز بخوانند ولی موسی که از این مساله در هنگام بازگشت پیامبر از معراج مطلع می شود، به او می گوید تا پایین نرسیده برود با خدا چانه بزند و تعداد آن را کم کند . پیامبر هر بار که از چانه زدن برمی گردد تنها 5 بار از تعداد دفعات کاسته شده بود که این را موسی کافی نمی داند و 9 بار او را به چه زدن با خدا روانه می کند و به او می گوید مردم این تعداد را نمی خوانند. اگر این روایت را باور کنیم نتیجه یی که می شود گرفت این است که «خدواند تبارک و تعالی» اصلا شناختی در مورد بندگان خود نداشته و از طرفی خیلی زورگو و از مرحله پرت بوده است و دیگر این که فهم و واقع بینی موسی، هم از خود خدا بیشتر بوده است و هم از پیامبر اسلام.
اینها چراندیاتی است که روزانه ساعتها وقت تلویزیون و رادیوی کشور به پحش آنها اختصاص دارد. آیا با این معلمان و هدایتگران،می شود انتظار جامعه سالم و شکوفایی فرهنگ و رشد فکری مردم را انتظار داشت؟ از سنگسر تا اردبیل رژیم «حوزه علمیه» به راه انداخته و صد ها هزار آخوند در کشور کاری جز نقل چرندیات و روضه خوانی اشاعه خرافات ندارند. به خاطر همین این بساط را باید جمع کرد.
اینها چراندیاتی است که روزانه ساعتها وقت تلویزیون و رادیوی کشور به پحش آنها اختصاص دارد. آیا با این معلمان و هدایتگران،می شود انتظار جامعه سالم و شکوفایی فرهنگ و رشد فکری مردم را انتظار داشت؟ از سنگسر تا اردبیل رژیم «حوزه علمیه» به راه انداخته و صد ها هزار آخوند در کشور کاری جز نقل چرندیات و روضه خوانی اشاعه خرافات ندارند. به خاطر همین این بساط را باید جمع کرد.