vendredi, mai 20, 2011

اعتراف ناخواسته دکتر قصیم در تلویزیون بی بی سی، به حقیقتی که مسعود رجوی به آن تن در نمی دهد

اعتراف ناخواسته دکتر قصیم در تلویزیون بی بی سی، به حقیقتی که مسعود رجوی به آن تن در نمی دهد

ایرج شکری

آقای دکتر کریم قصیم به تازگی به عنوان میهمان برنامه «به عبارت دیگر» تلویزیون بی بی سی در آن برنامه شرکت کرد و به سوالات مجری این برنامه، در این باره که چرا مجاهدین به بهای پرداخت خون همرزمانشان، می خواهند در اشرف بمانند پاسخ گفت. البته روشن بود که پاسخ ایشان باید توجیه سیاستها و روشهای مجاهدین و نیز حرفهایی برای تسلی و تقویت روحیه زخم خورده مجاهدین و به ویژه مجاهدین مستقر در اشرف باشد اما در یکی از سوال و جوابها ایشان جمله یی به کار برد که اعتراف ناخواسته به بایگانی سپرده شدن یک استراتژی بود. حقیقتی که حرف زدن از آن در دستگاه مجاهدین و شورا، تابو و ممنوع است. دکتر قصیم در پاسخ به این سوال که بالاخره این سه هزار و پانصد نفر که قرار بود به طور مسلّحانه رژیم را سرنگون کنند، حالا بدون سلاح و در محوطه یی محصور شده چگونه می خواهند رژیم را سرنگون کنند، ابتدا در میان صحبت مجری دویده و می گوید«گذشته را به گذشته بسپارید»، و بعد در پاسخ بلند و مشروح، وارد بحثی می شود که دیگر نه ربطی به استراتژی و تکتیک اعلام شده برای براندازی رژیم دارد و نه خط تازه ای برای دستیابی به این هدف است، بلکه تبدیل می شود به تاثیرات فرهنگی – اجتماعی حضور نفرات مستقر در اشرف به عنوان نماد آزادی خواهی و مبارزه برای در داخل کشور و گسترش ایده دموکراسی خواهی و جدایی دین از دولت در بین مردم عراق! از مجموعه فرمایشات دکتر قصیم در پاسخ به سوال یاد شده، من همان جمله کوتاه را که وقتی به وسط حرف مجری برنامه دوید و گفت، آن را پاسخ واقعی ایشان به این سوال می دانم: گذشته را به گذشته بسپاریم. یعنی استراتژی یا ادعای سرنگونی رژیم با ارتش آزادیبخش دیگر مساله یی مربوط به گذشته. این حرف را من در آن نامه 52 صفحه ای به جناب رجوی که در انتقاد از عملکرد ایشان حدود 8و سال پیش نوشتم، یاد آور شده بودم و تاکید کرده بودم که « ارتش آزدایبخش مقوله یی متعلق به گذشته است». البته آن نامه یک بخش نتیجه گیری هم داشت و پیشنهاداتی هم داده بودم. پاسخ دکتر قصیم به نقش اشرفیان برای «از حال ببعد» هم همان است که اشاره شد و آن تاثیرات اشرفیان چون نمادی حماسی در جامعه ایران و عراق بود که در این پاسخ گریزی هم به شاهنامه زد. اما در واقع چنین نگاهی به مساله فرار از پاسخ روشن سیاسی به یک مساله روشن و مشخص سیاسی است. هم چنانکه شورا یا هر حزب و گروهی نمی تواند برای حل مساله استقرار دموکراسی در ایران جوانان و مردم را به خواندن شاهنامه رهنمون شود و برای مبارزه با رژیم باید استراتژی و تاکتیک روشنی داشته باشد و برای دوره بعد از سرنگونی هم باید برنامه روشنی داشته باشد. بیست دو سال از پایان جنگ ایران و عراق و 8 سال از سرنگونی صدام می گذارد، اگر تا قبل از سرنگونی صدام حسین هنوز رهبران مجاهدین به امید درگرفتن جنگ دوباره یی بین رژیم و صدام، می توانستند در توهمات خود غوطه ور باشند، دیگر سردر زیر برف کردن و تئوری بافی کردن و به انتظار« جرقه» برای روشن شدن «موتور» جنک- این بار بین آمریکای مستقر در عراق و با رژیم- که چهار سال پیش هم در فرمایشاتی به طور تلویحی بیان شده بود ، بیگانگی با واقعیت است.

ضروت پذیرفتن کنار گذاشتن استراتژی سرنگونی رژیم با ارتش آزادیبخش

اکنون با شرایطی که پیش آمده و راه حلی هم که اتحادیه اروپا به عنوان راه حل قطعی مساله اشرف ارائه کرده است که عبارت از انتقال آنها به کشورهای اورپایی است (و نه آن طور که در سایتهای مجاهدین به عنوان «راه حل پایدار برای اشراف» بیان می کنند که این ابهام را ایجاد می کند که گویا احتمال «پایدار ماندن» اشرف هم وجود دارد)، به جاست که جناب مسعود رجوی به گریز از واقعیت در مورد شکست استراتژی سرنگونی رژیم با ارتش ازادیبخش تن در بدهد و بیش از این به گریز از واقعیت ادامه ندهد. این گریز از واقعیت ناشی از اراده گرایی برآمده از یک خودخواهی عظیم است که همه ما آن را در شعار ایران رجوی – رجوی ایران و پافشاری حدود دو دهه یی بر آن به شکل کاملا آشکار می شناسیم و این همان عاملی است که با واقعیت گریزی هایی که تولید می کند، هزینه بسیار سنگین و خونین همراه با فرسایش نیروی مجاهدین داشته است. جناب رجوی یکی دو سال پیش در یکی از سخنانش به گفته ای از ویکتور هوگو اشاره کرده بودکه این بود: هیچ چیز قوی تر از آن چه که زمانش رسیده باشد نیست(نقل به مضمون). حالا زمان اعلام انحلال ارتش آزادیبخش فرا رسیده است. گریز آن واقعیت آنچه که هست را تغییر نخواهد داد. خمینی یکسال پیش از سرکشیدن جام زهر آتش بس، در 6 مرداد 66 در پیامی که به زائران کعبه فرستاد هم خط و نشان به ابرقدرتها کشیده بود که« من با اطمينان مى‌گويم: اسلام ابرقدرتها را به خاك مذلت مى‌نشاند» و هم تعهد کرده بود که:« امروز بدون شك سرنوشت همه امتها و كشورهاى اسلامى به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است. و جمهورى اسلامى ايران در مرحله‌اى است كه يروزى آن به حساب پيروزى همه مسلمانان و خداى نخواسته شكست آن، به ناكامى و شكست و تحقير همه مؤمنان مى‌انجامد و رها كردن يك ملت و يك كشور و يك مكتب بزرگ در نيمه راه پيروزى، خيانت به آرمان بشريت و رسول خداست، لذا تب جنگ در كشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و انشاءاللَّه تا رسيدن به اين هدف فاصله چندانى نمانده است». یکسال بعد وقتی عدم توانایی رژیمش را در ادامه جنگ دریافت، آبرویش را با خدا معامله کرد و جام زهر آتش بس را نوشید و دست از همه آن ادهای پوچ و به ذلت کشاندن ابرقدرتها و سرنگون کردن صدام کافر و... برداشت و البته همانگونه که دیدیم و می بینم رژیم را نجات داد. حال پذیرفتن نا کار آمدی استراتژی ارتش آزادیبخش، در برابر آن وضغیت رقت انگیزی که خمینی با دست برداشتن از ادعاهای خود آن را پذیرفت قابل مقایسه نیست.

از دیدگاه عاطفی اگر آدم به مساله نگاه کند خب، خیلی حرفها را نباید گفت. اما واقعیت و مسائلی که باید حل شوند، بر خلاف خواست ما بر سر راه قرار دارند و تلاش برای رویگرداندن و ندیدن آنها، نتیجه یی جز «رفتن تو دیوار» یا زمین خوردن نخواهد داشت. من چون دیگر در بررسی مسانل مجاهدین، «عاطفی» به مساله نگاه نمی کنم بلکه سعی می کنم «منطقی و واقعگرایانه»نگاه کنم،. خیلی حرفهایی که گاه گفتنش برای خود هم تلخ است می زنم. تلخ است چون می دانم می تواند باعث رنجش شدید بخشی از بدنه تشکیلات بشود که دوست دارند دنیا را تنها از پشت «عینک» تشکیلات ببینند. مساله دشوار دیگری هم در برابر رهبری مجاهدین قرار دارد و آن این که برای تلخی زهر ودرد ترک اشرف و اثرات سالها تزریق این تصور به اشرفیها که اشرف «دژ مقاومت» است و آنها هم البته برای حفظ آن از پروانه وار به آتش زدن ابایی نداشتند، درمانی پیدا بکنند که این کاری است نه خُرد. این هم تاوانی است که رهبران برای پرداخت آن باید آمده باشند و راه و روش مناسب برای آن - و نه از نوع آن «انقلاب ایدئولوژیک»- بیابند. به هر حال امید آن که جناب مسعود رجوی دست از واقعیت گریزی بردارد و الا ممکن است هزینه های سنگین و خونین بیهوده و بیشتری روی دست مجاهدین بگذارد.


پیام خمینی به راهپیمایی برائت از مشرکین سال 66:

http://farsi.khamenei.ir/imam-content?id=10593

30 اردیبهشت 1390 – 20 مه 2011


مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم(سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرنگاران مورد بازجویی قرار گرفتند

  مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم (سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرن...