lundi, juin 15, 2009

ایرج شکری

ابطال انتخابات مشتی به پوزه ولی فقیه و یاسداران جنایتکار است، من از آن حمایت می کنم

تقلب «اصولگرایان» پیرو اسلام ناب محمدی، در نتیجه شمارش آرا چنان بزرگ وچنان نا بهنگام و چنان به لحاظ «فنی» غیر قابل توجیه بود که بتدیل به لقمه یی گلوگیر شده که اگر به خفگی آنها منجر نشود، سبب ضایعات بزرگ «مغزی» آنان خواهد شد به نحوی که تقریبا به موجودی «ازکار افتاده»، بدل شوند. ازسوی دیگر اینان اگر بخواهند با هر ترتیبی شده این لقمه را فرو ببرند، آنوقت عواقب دیگری خواهد داشت که ناشی از اختلال در هاضمه نظام و عوارض شدید، برای کل ارگانیسم نظام ولایت فقیه خواهد بود.
اکنون کاندیداهای رقیب احمدی نژاد، این ملیجک خامنه ای، همه صدایشان از تقلب در شمارش آرا در آمده است. کروبی و میرحسین موسوی بنا بر اخبار و گزارشهایی که در سایتهای برون مرزی درج شده است تقاضای ابطال انتخابات را کرده اند. این راه حل در ابتدا از سوی مجمع روحانیون مبارز عنوان سد. محسن رضایی اگر چهدر گزارشهایی که تا امروز 25 خرداد منتشر شده تقاضای ابطال نکرده است( یا من ندیده ام)، اما بعداز ادعای محمود احمدی نژاد در سخنرانی روز یکشنبه که هیچ شکایتی به شورای نگهبان نرسیده است، او نیز نامه اعتراضی و در خواست رسیدگی به نتیجه شمارش آراء را که برای شورای نگهبان فرستاده بود، منشتر کرد. به این ترتیب هر سه رقیب احمدی نژاد نتیجه این شمارش آراء را مردود می شمارند. ابطال انتخابات سالم ترین و کم هزینه ترین راه خروج از این بحران است که با تقلب بزرگ جناح ولی فقیه و تحت حمایت خود او به وجود آمد. به نظر من باید توجه داشت که مساله اصلی خامنه ای در این اختلاف جناحی بر سر آنچه که این یا آن عنصر و گماشته دست چندم رژیم از جناح اصولگرایان از نماینده مجلس یا استاندار این یا آن استان یا این یا آن پشم الدین امام جمعه و نماینده مقام معظم رهبری عنوان می کنند نیست، اینان اصلاح طلبان درون حاکیمت را متهم می کنند که آنان طرفدار سکولاریسم هستند، در حالی که اینطور نیست و هیچکدام از آنها دست بردار از حکومت منحوس مذهبی نیستند، چرا که این تصمین کننده جا به جایی قدرت بین خودیها است و حذف حضور اوپوزیسیون لائیک است. آنان با شیادی شعار ایران برای ایرانیان می دهند، اما تشکیلات و سازمانشان، بر محور «اسلام» استوار است، آنها «جبهه مشارکت ایران اسلامی» تشکیل داده اند و به این ترتیب میخ انحصار طلبیشان مقدم بر هر ایده و طرحی، محکم کوبیده شده است. آن تشکیلاتی هم که مثل حزبی که کروبی براه انداخته که دم از اعتماد ملی میزند، هم چنان وفادار به ولایت فقیه است. مساله اصلی خامنه ای با اصلاح طلبان به اعتقاد من در این است که می خواهد مساله رابطه با آمریکا، به طور تمام و کامل زیر نظر خودش و در دست خودش باشد و این تنها با سرکار بودن ملیجکی مثل احمدی نژاد و یا فرمانبرداران مورد اعتماد او مثل قالیباف یا لاریجانی عملی است. به هر حال اکنون دو کاندیدای رقیب احمدی نژاد که هردو از مقامات سرشناس و بلند پایه سالهای آغازین و سالهای دشوار جنگ بوده اند، خواهان ابطال نتایج شمارش آراء هستند. به نظر من ابطال انتخابات، مشت محکمی خواهد بود، به پوزه مقام معظم رهبری و فرماندهان جنایتکار سپاه، که نقش و مأموریت اصلی سیاسی- ایدئولوژیکشان، به خاک خون کشیده اعتراضات مردم و «در نطفه خفه کردن» هر تفکری است که از «مطالبات معوقه» مردم، اسمی به میان می آورد. به گمان من گردن گذاشتن خامنه ای به ابطال انتخابات مثل پتکی بر سر جناح هار فرود خواهد آمد و گام بسیار مثبتی در ارتقاء روحبه اعتراض در مردم است. از این بابت است که من از درخواست ابطال انتخابات، حمایت می کنم. ممکن است کسی بپرسد که شما که طرفدار تحریم انتخاباتی پس این حمایت از ابطال چه معنی می دهد. معنی اش را قبلا توضیح داده ام. چون ابطال انتخابات را مشتی بر پوزه «مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای ولی امر مسلمین» و فرماندهان جنایتکار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می دانم، از آن حمایت می کنم. از طرف دیگر بر این مساله هم باید تاکید کنم که این امر صرفا با گفتگو در بالا حاصل نخواهد شد. اگر این طور بود که اصلا کار به اینجا نمی رسید. چون قبل از انتخابات کروبی و میرحسین موسوی به خاطر نگرانیهای که از تقلب و خلافکاری در انتخابات داشتند با خامنه ای دیدار کرده بودند. ابطال انتخابات به نظر من تنها با به میان آمدن پای مردم و اعتراضات گسترده آنان امکانپذیر خواهد بود. من درمطلبی که با عنوان «میرحسین موسوی از موج خون و تا موج سبز و شال سبز» نوشته بودم، یاد آور شده بودم که به لحاظ قوی بودن گرایش نه به احمدی نژاد احتمال دارد موسوی در همان دور اول با نتیجه یی کم و بیش نظیر بار دوم کاندیدا شدن خاتمی برنده انتخابات بشود(این در حالی بود که رسیدن انتخابات به دور دوم ارزیابی عمومی بود) ، ولی با این حال باز تاکید داشتم که اوپوزیسیون باید انتخابات را تحریم کند، چون مردم خودشان بهتر می دانند از کدام فرد و جناحی حمایت کنند که می تواند نقش ضربه گیر در برابر جناح هار را داشته باشد و برای آنان فضای تنفس ایجاد کند. اما، وارد بازی انتخابات شدن اپوزیسیون و حمایت از این یا آن کاندیدا با هدف نه به احمدی نژاد، پیام خوبی برای بخش آگاه جامعه که بیشتر آنها دریافت کننده اینگونه پیامها هستند ندارد. به هر حال آخرین خبرها حاکی از برگزاری راهپیمایی از سوی موسوی و کروبی و با شرکت خاتمی بود. اینجای کار هم می توان به یقین گفت که تق ریاست جمهوری دوره دوم محمود احمدی نژاد در آمده است و دیگر این آدم ازگل عقب مانده اعتباری برای مانور دادن به ویژه در برابر آمریکا و اسرائیل ندارد.
پ-25 خرداد 1388- 15 ژئن 2009

مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم(سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرنگاران مورد بازجویی قرار گرفتند

  مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم (سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرن...