ایرج شکری
میرحسین موسوی، کروبی سید محمد خاتمی اصلاح طلبان بر سر دوراهی انتخابی تاریخی
وفاداری به آراء مردم و طغیان و بغی علیه ولی فقیه یا خیانت به آراء مردم و خائف و خاضع در برابر زور و دروغ
نتیجه نمایش انتخاباتی دهم دوره ریاست جمهوری رژیم ارتجاعی و خونریز ولایت فقیه تنها دو سه ساعتی بعد از شمارش آرا با اعلام اند کی بیش از 68 در صد آرا به نام احمدی نژاد به عنوان برنده انتخابت و کمی بیش از 28 در صد آراء به نام میرحسین موسوی سبب حیرت همگانی در داخل و خارج کشور شد. آراء محسن رضایی یک و نیم درصد و آراء کروبی کمتر از یک درصد اعلام شده بود. این نسبتها در پایان با افزوده شده شدن حدود 5 درصد به نفع میرحسین موسوی و کاهشی به همین میزان از نسبت آراء احمدی نژاداندکی تغییر کرد ولی روشن است که تغییری در نتیجه اعلام شده نمی داد. نتایج اعلام شده برخلاف معمول که باید با تعداد آراء شمارش شده در هر حوزه به نام هر یک از نامزد ها و همچنین آراء باطله و سفید همراه می بود نبود. میرحسین موسوی بعد از اعلام نتیجه از سوی وزارت کشور، پیام شدید اللحنی فرستاد که در آن آمده است:« نتایجی که برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد بهت آور است. مردمی که در صف های طولانی اخذ رای شاهد ترکیب آرا بودند و خود می دانند که به چه کسی رای داده اند، با حیرت تمام به شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما نگاه می کنند. آنان اینک بیش از همیشه به دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کسانی و مقاماتی طرح این بازی بزرگ ریخته شده است». میرحسین موسوی نتیجه این به اصطلاح انتخابات را نپذیرفته است و یاد آور شده است :«اینجانب ضمن اعتراض شدید به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات هشدار می دهم که تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد. نتیجه آنچه که از عملکرد متصدیان بی امانت دیده ایم و می بینیم جز تزلزل ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت دروغ و استبداد نیست». این نخست وزیر دهه سیاه و خونین 60 تاکید کرده است که :« اینجانب طبق وظیفه شرعی و ملی خویش به افشای رازهای پشت سر این روند پرمخاطره خواهم پرداخت و آثار نابود کننده آن را بر سرنوشت کشور توضیح خواهم داد و ترس آن دارم که ادامه وضع موجود همه نیروهای موثر در نظام را به توجیه گرانی دروغگو در مقابل مردم تبدیل کند و دنیا و آخرت آنان را در معرض لطمه های جبران ناپذیر قرار دهد».
میرحسین موسوی که خود به خوبی می داند که « نظام مقدس جمهوری اسلامی»، این آسیابی که خمینی بناکرد، با خون می چرخد هشدار داده که « خائنین به آرای مردم ابایی از آن ندارند که این خانه پارسایان به آتش کشیده ما موج عقلانیت سبز خود را که برگرفته از تعالیم دینی و علایق ملت ما به اهل بیت پیامبر(ص) است با تمامی شور ادامه می دهیم و با شورش دروغ که در کشور طغیان کرده و چهره آن را آلوده است مبارزه میکنیم، اما اجازه نخواهیم داد که حرکات ما شکل کور به خود بگیرد». او پیامی هم به مراجع قم فرستاد که در بالای آن انا لله و انا الیه راجعون نقش بسته است. موسوی در آن پیام با یاد آوری این نکته که «تصور تقلب در آرای مردم تا این اندازه و برابر انظار شگفتزده جهانیان از حکومتی که تعهد به عدالت شرعیه از ارکان اساسی آن شمرده میشود، برای کسی ممکن نبود» از علما و مراجع خواسته است در این مساله سکوت نکنند و تذکری بدهند شاید مؤثر باشد. او در این زمینه یاد آور شده است «امروز که با حیرت تمام شاهد چنین تصورات جسورانه در امانت مردم هستیم و تمامی راهها برای احقاق حق بسته شده، مواجه شدن مردم مظلوم با سکوت علما و مراجع که ملجاء راسخ این ملت شمرده میشوند، خسارتی بیش از یک تغییر در آرا را به دنبال خواهد داشت». البته بسیار بعید است که آخوندهای بزدل و مرتجع، که هم در مساله تحقیر و خلع لباس آیت الله شریعتمداری و هم در مساله تحقیر منتظری سکوت کردند، نفسشان در بیایید و صدایی از آنان در اعتراض به این امر شنیده شود. کروبی هم با انتشار پیامی اعلام کرده است که نتیجه اعلام شده را نمی پذیر و نهاد بر آمده از آن را مشروع و نمی داند و در این زمینه سکوت نخواهد کرد در صحنه خواهد ماند و مردم را با اطلاعیه ها در جریان اقدامات خود خواهد گذاشت در پیام کروبی از جمله آمده است:« تايج اعلام شده براي انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري چنان مضحك و شگفت است كه در بيان و بيانيه نمي آيد و بايد فكر ديگري كرد. اين شيوه راي گيري و شمارش آرا يادآور شمارش آرا مرحوم مدرس است كه حتي از شمارش رايي كه آن مرحوم به خويش داده بود دريغ كردند و تكرار دروغ پردازي هاي تلويزيوني يادآور آمارهاي منتشر شده در مناظره هاست»
از سوی دیگر با انتشار پیام خامنه ای که در رسانه های رژیم آن را فصل الخطاب نامیدند،او حرف آخر در زمینه نتیجه انتخاب زده و مهر تایید بر انتخاب محمود احمدی نژاد با بیش از 24 ملیون زده است، موسوی و کروبی و یارانشان، باید آخرین نقطه امید و توهم خود را به حل و پیگری قانونی آن چه که تقلب در مورد آرا خود می دانند از دست داده باشند. این رژیم سرکوبگر مذهبی که اساسش با دروغ و تقلب خمینی در وعده یی که برای برگزاری مجلس مؤسسان برای تعیین نوع نظام آینده کشور و تدوین قانون اساسی آن، با شرکت نمایندگان منتخب مردم داده بود گذاشته شد (اول رفراندوم جمهوری اسلامی و بعد مجلس خبرگان )، اکنون خودیهای دلسوز نظام را که به ناکارآمدی نظام ولایت فقیه واقف اند و شیوه های جدیدی برای اداره امور که فشار به جامعه رو به انفجار را کم کند، ضروری می دانند، تحمل نمی کند و با تقلب در انتخابات و بکار گرفتن ارعاب به حذف آنان اقدام کرده است. اکنون میرحسین موسوی و حامیان به اصطلاح اصلاح طلبش از جمله سید محمد خاتمی بر یک دوراهی انتخاب تاریخی قرار گرفته اند. یا در برابر خامنه ای که حامی این تقلب بزرگ بوده بایستند و دعوت به اعتراض و راهپیمایی بکنند و دست به « انقلاب مخملی» برای جلوگیری از فروپاشی نظام اسلامی بزنند یا این که سر تسلیم و ذلت در برابر زور و تقلب فرود آورده و دم نزنند. انتخاب راه اول هرچه باشد هم برای« اصلاحات» آینده ساز خواهد بود و هم برای ایران و مردم ایران سپری خواهد بود که می تواند آسیبها و صدماتی را که از مطلق العنانی و یکه تازی ولی فقیه و احمدی نژاد و پاسدارانش برسد کمتر کند. در حالت دوم، یعنی اگر مثل گذشته و مثل خاتمی در مقام رئیس جمهور و مثل کروبی در مقام رئیس مجلس در برابر خامنه ای زانو زدن را پیشه کنند، نتیجه البته همانطور که خیلی از رای دهندگان به موسوی در پاسخ به رسانه های فارسی زبان گفتتد، نا امیدی قطعی مردم از هرگونه تغییر و تحولی از طریق انتخابات و روش مسالمت آمیز خواهد بود. آنها گفتند که با وضعی که پیش آمده است این آخرین باری بود که در رای دادن شرکت کردند. اکنون به خوبی می شود در یافت که آن فضای بحث های خیابانی که تا ساعاتی بعد از نیمه شب در خیابانها ادامه داشت و نه پلیس و نه لباس شخصیها مزاحمتی برایش ایجاد نکردند، و گویی به همه وحوش و درندگان نظام ولایت فقیه پوزه بند زده و قلاده به گردنشان بسته و مهارشان کرده بودند، برای این بوده است که امروز اعلام کنند که مردم در یک انتخابات «بی سابقه و پرشور» با مشارکت بیش از 80 درصد، شرکت کردند و دکتر حاج محمود احمدی نژاد را با 24 میلیون رای به ریاست جمهوری برگزیدند. تحلیلهای کسانی چون عیسی سحر خیز که پا در درون نظام ولایت فقیه دارد و دستی برای یارگیری و حمایت از نظام ولایت فقیه به خارج کشور دراز کرده نیز مثل بعضی همدستان خارجی کشوری اصلاح طلبان نظام ولایت فقیه، غلط از آب در آمد که برای فریب و ترغیب مردم در رفتن به پای صندوقهای رای می گفتند که هرچه شرکت مردم گسترده تر و مشارکتشان بیشتر باشد به نفع اصلاح طلبان است چون امکان تقلب گسترده وجود ندارد و در صورت شرکت گسترده مردم در انتخابات تقلب در چند حوزه، تاثیری در نتیجه انتخابات نمی گذارد.
اکنون با این انتخابات یکبار دیگر و البته اینبار به شکل بسیار گسترده و عمیق و تاثیرگذار در افکار عمومی روشن شد در نظام ولایت فقیه حتی قوانین و تعهدات و اصول خود این نظام در یک رقابت بین عناصر خدمتگزار و «سابقین» نظام ولایت فقیه در برابر منافع باندی و جناحی و در جهت انحصار قدرت در دست ولی فقیه، به راحتی و با وقاحتی حیرت انگیز زیر پا گذاشته می شود، چه رسد به رعایت حقوق شهروندان و تغییراتی در جهت اندکی دموکراسی . وقتی هر راه قانونی برای احقاق حقوق پایمال شده مردم، در چارچوب قوانین همین نظام و با مدیریت افرادی که از مقامات بلند پایه همین نظام بوده اند، از سوی سپاه پاسداران جهل و جنایت، انقلاب مخملی ارزیابی و تهدید می شود که در نطفه خفه خواهد شد، دیگر راهی جز اندیشیدن و آماده شدن برای انقلابی دشنه ای و خنجری و مسلسلی نمی ماند. تجربه سالهای ولایت خامنه ای نشان داده است که او آخوندی متکبر و مستبد و اقتدار طلب است که آدم بشو نیست و همین پیام او در تایید نتیجه انتخابات نشان می دهد که او در دیدارهایش با رفسنحانی و موسوی سر آنها را هم کلاه گذاشته است. این مار «جعفری» که امروز بیش از ناصرالدین شاه در زمان مشروطه، سد بزرگی در برابر اندک گشایش سیاسی است، واقعا خود را قیم مردم می داند. ایستادگی در برابر او و کنار زدنش، سبب خواهد شد که ایران و مردم ایران در برداشتن گامهای آرام به سوی تغییر، هزینه بسیار کمتری بپردازند و دستاوردهای خوبی داشته باشند. البته لازم می دانم که تاکید کنم من خواهان برچیده شدن این رژیم به یکباره و از بیخ و استقرار یک نظام دموکراتیک لائیک که در آن جایی نه برای احزاب اسلامگرا و مذهبی و نه برای سلطنت طلبان و شاه دوستان وجود نخواهد داشت، هستم. اما اگر دستیابی به این هدف در مدتی طولانی تر و با سرعت آهسته ولی با شرکت بیشترین گروه مردم و بدون ویرانگری وهزینه هرچه کمتر انسانی و اقتصادی، امکانپذیر باشد، من معتقدم روند مثبتی است. اکنون اصلاح طلبان داخل این رژیم منحوس در یک موقعیت بی نظیر تاریخی و در یک شرایط بی نظیر به لحاظ برخورداری از جوٌ روانشناختی جامعه برای اعتراضات گسترده و رویا رویی با جناح اقتدارگرای تمامیت خواه و فضای مثبت از لحاظ شرایط بین المللی هستند. این البته آخرین فرصت آنان نیز هست. اینان باید بین پاسخ به خواستهای مردم که با حمایت امیدوارانه از آنان، در این انتخابات شرکت کردند- که بهای آن اعلام با صدای بلند «خروج از عدالت» خامنه ای و سرکشی و «بغی» در برابر اوست، یا همدست شدن با دغلکاران و دروغگویان و «خائنان به رای مردم» و ذلت پذیری و صد البته مرگ سیاسی خود، یکی را بپذیرند. انتخاب دیگری وجود ندارد.24 خرداد 1388- 14 ژوئن 2009
میرحسین موسوی که خود به خوبی می داند که « نظام مقدس جمهوری اسلامی»، این آسیابی که خمینی بناکرد، با خون می چرخد هشدار داده که « خائنین به آرای مردم ابایی از آن ندارند که این خانه پارسایان به آتش کشیده ما موج عقلانیت سبز خود را که برگرفته از تعالیم دینی و علایق ملت ما به اهل بیت پیامبر(ص) است با تمامی شور ادامه می دهیم و با شورش دروغ که در کشور طغیان کرده و چهره آن را آلوده است مبارزه میکنیم، اما اجازه نخواهیم داد که حرکات ما شکل کور به خود بگیرد». او پیامی هم به مراجع قم فرستاد که در بالای آن انا لله و انا الیه راجعون نقش بسته است. موسوی در آن پیام با یاد آوری این نکته که «تصور تقلب در آرای مردم تا این اندازه و برابر انظار شگفتزده جهانیان از حکومتی که تعهد به عدالت شرعیه از ارکان اساسی آن شمرده میشود، برای کسی ممکن نبود» از علما و مراجع خواسته است در این مساله سکوت نکنند و تذکری بدهند شاید مؤثر باشد. او در این زمینه یاد آور شده است «امروز که با حیرت تمام شاهد چنین تصورات جسورانه در امانت مردم هستیم و تمامی راهها برای احقاق حق بسته شده، مواجه شدن مردم مظلوم با سکوت علما و مراجع که ملجاء راسخ این ملت شمرده میشوند، خسارتی بیش از یک تغییر در آرا را به دنبال خواهد داشت». البته بسیار بعید است که آخوندهای بزدل و مرتجع، که هم در مساله تحقیر و خلع لباس آیت الله شریعتمداری و هم در مساله تحقیر منتظری سکوت کردند، نفسشان در بیایید و صدایی از آنان در اعتراض به این امر شنیده شود. کروبی هم با انتشار پیامی اعلام کرده است که نتیجه اعلام شده را نمی پذیر و نهاد بر آمده از آن را مشروع و نمی داند و در این زمینه سکوت نخواهد کرد در صحنه خواهد ماند و مردم را با اطلاعیه ها در جریان اقدامات خود خواهد گذاشت در پیام کروبی از جمله آمده است:« تايج اعلام شده براي انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري چنان مضحك و شگفت است كه در بيان و بيانيه نمي آيد و بايد فكر ديگري كرد. اين شيوه راي گيري و شمارش آرا يادآور شمارش آرا مرحوم مدرس است كه حتي از شمارش رايي كه آن مرحوم به خويش داده بود دريغ كردند و تكرار دروغ پردازي هاي تلويزيوني يادآور آمارهاي منتشر شده در مناظره هاست»
از سوی دیگر با انتشار پیام خامنه ای که در رسانه های رژیم آن را فصل الخطاب نامیدند،او حرف آخر در زمینه نتیجه انتخاب زده و مهر تایید بر انتخاب محمود احمدی نژاد با بیش از 24 ملیون زده است، موسوی و کروبی و یارانشان، باید آخرین نقطه امید و توهم خود را به حل و پیگری قانونی آن چه که تقلب در مورد آرا خود می دانند از دست داده باشند. این رژیم سرکوبگر مذهبی که اساسش با دروغ و تقلب خمینی در وعده یی که برای برگزاری مجلس مؤسسان برای تعیین نوع نظام آینده کشور و تدوین قانون اساسی آن، با شرکت نمایندگان منتخب مردم داده بود گذاشته شد (اول رفراندوم جمهوری اسلامی و بعد مجلس خبرگان )، اکنون خودیهای دلسوز نظام را که به ناکارآمدی نظام ولایت فقیه واقف اند و شیوه های جدیدی برای اداره امور که فشار به جامعه رو به انفجار را کم کند، ضروری می دانند، تحمل نمی کند و با تقلب در انتخابات و بکار گرفتن ارعاب به حذف آنان اقدام کرده است. اکنون میرحسین موسوی و حامیان به اصطلاح اصلاح طلبش از جمله سید محمد خاتمی بر یک دوراهی انتخاب تاریخی قرار گرفته اند. یا در برابر خامنه ای که حامی این تقلب بزرگ بوده بایستند و دعوت به اعتراض و راهپیمایی بکنند و دست به « انقلاب مخملی» برای جلوگیری از فروپاشی نظام اسلامی بزنند یا این که سر تسلیم و ذلت در برابر زور و تقلب فرود آورده و دم نزنند. انتخاب راه اول هرچه باشد هم برای« اصلاحات» آینده ساز خواهد بود و هم برای ایران و مردم ایران سپری خواهد بود که می تواند آسیبها و صدماتی را که از مطلق العنانی و یکه تازی ولی فقیه و احمدی نژاد و پاسدارانش برسد کمتر کند. در حالت دوم، یعنی اگر مثل گذشته و مثل خاتمی در مقام رئیس جمهور و مثل کروبی در مقام رئیس مجلس در برابر خامنه ای زانو زدن را پیشه کنند، نتیجه البته همانطور که خیلی از رای دهندگان به موسوی در پاسخ به رسانه های فارسی زبان گفتتد، نا امیدی قطعی مردم از هرگونه تغییر و تحولی از طریق انتخابات و روش مسالمت آمیز خواهد بود. آنها گفتند که با وضعی که پیش آمده است این آخرین باری بود که در رای دادن شرکت کردند. اکنون به خوبی می شود در یافت که آن فضای بحث های خیابانی که تا ساعاتی بعد از نیمه شب در خیابانها ادامه داشت و نه پلیس و نه لباس شخصیها مزاحمتی برایش ایجاد نکردند، و گویی به همه وحوش و درندگان نظام ولایت فقیه پوزه بند زده و قلاده به گردنشان بسته و مهارشان کرده بودند، برای این بوده است که امروز اعلام کنند که مردم در یک انتخابات «بی سابقه و پرشور» با مشارکت بیش از 80 درصد، شرکت کردند و دکتر حاج محمود احمدی نژاد را با 24 میلیون رای به ریاست جمهوری برگزیدند. تحلیلهای کسانی چون عیسی سحر خیز که پا در درون نظام ولایت فقیه دارد و دستی برای یارگیری و حمایت از نظام ولایت فقیه به خارج کشور دراز کرده نیز مثل بعضی همدستان خارجی کشوری اصلاح طلبان نظام ولایت فقیه، غلط از آب در آمد که برای فریب و ترغیب مردم در رفتن به پای صندوقهای رای می گفتند که هرچه شرکت مردم گسترده تر و مشارکتشان بیشتر باشد به نفع اصلاح طلبان است چون امکان تقلب گسترده وجود ندارد و در صورت شرکت گسترده مردم در انتخابات تقلب در چند حوزه، تاثیری در نتیجه انتخابات نمی گذارد.
اکنون با این انتخابات یکبار دیگر و البته اینبار به شکل بسیار گسترده و عمیق و تاثیرگذار در افکار عمومی روشن شد در نظام ولایت فقیه حتی قوانین و تعهدات و اصول خود این نظام در یک رقابت بین عناصر خدمتگزار و «سابقین» نظام ولایت فقیه در برابر منافع باندی و جناحی و در جهت انحصار قدرت در دست ولی فقیه، به راحتی و با وقاحتی حیرت انگیز زیر پا گذاشته می شود، چه رسد به رعایت حقوق شهروندان و تغییراتی در جهت اندکی دموکراسی . وقتی هر راه قانونی برای احقاق حقوق پایمال شده مردم، در چارچوب قوانین همین نظام و با مدیریت افرادی که از مقامات بلند پایه همین نظام بوده اند، از سوی سپاه پاسداران جهل و جنایت، انقلاب مخملی ارزیابی و تهدید می شود که در نطفه خفه خواهد شد، دیگر راهی جز اندیشیدن و آماده شدن برای انقلابی دشنه ای و خنجری و مسلسلی نمی ماند. تجربه سالهای ولایت خامنه ای نشان داده است که او آخوندی متکبر و مستبد و اقتدار طلب است که آدم بشو نیست و همین پیام او در تایید نتیجه انتخابات نشان می دهد که او در دیدارهایش با رفسنحانی و موسوی سر آنها را هم کلاه گذاشته است. این مار «جعفری» که امروز بیش از ناصرالدین شاه در زمان مشروطه، سد بزرگی در برابر اندک گشایش سیاسی است، واقعا خود را قیم مردم می داند. ایستادگی در برابر او و کنار زدنش، سبب خواهد شد که ایران و مردم ایران در برداشتن گامهای آرام به سوی تغییر، هزینه بسیار کمتری بپردازند و دستاوردهای خوبی داشته باشند. البته لازم می دانم که تاکید کنم من خواهان برچیده شدن این رژیم به یکباره و از بیخ و استقرار یک نظام دموکراتیک لائیک که در آن جایی نه برای احزاب اسلامگرا و مذهبی و نه برای سلطنت طلبان و شاه دوستان وجود نخواهد داشت، هستم. اما اگر دستیابی به این هدف در مدتی طولانی تر و با سرعت آهسته ولی با شرکت بیشترین گروه مردم و بدون ویرانگری وهزینه هرچه کمتر انسانی و اقتصادی، امکانپذیر باشد، من معتقدم روند مثبتی است. اکنون اصلاح طلبان داخل این رژیم منحوس در یک موقعیت بی نظیر تاریخی و در یک شرایط بی نظیر به لحاظ برخورداری از جوٌ روانشناختی جامعه برای اعتراضات گسترده و رویا رویی با جناح اقتدارگرای تمامیت خواه و فضای مثبت از لحاظ شرایط بین المللی هستند. این البته آخرین فرصت آنان نیز هست. اینان باید بین پاسخ به خواستهای مردم که با حمایت امیدوارانه از آنان، در این انتخابات شرکت کردند- که بهای آن اعلام با صدای بلند «خروج از عدالت» خامنه ای و سرکشی و «بغی» در برابر اوست، یا همدست شدن با دغلکاران و دروغگویان و «خائنان به رای مردم» و ذلت پذیری و صد البته مرگ سیاسی خود، یکی را بپذیرند. انتخاب دیگری وجود ندارد.24 خرداد 1388- 14 ژوئن 2009