ایرج شکری
تبلیغات بی خدایان در اروپا، آمریکا و کانادا
تلویزیون فرانسوی- آلمانی آرته چند روز پیش در اخبار شب گزارشی داشت از ابتکار تبلیغاتی بی خدایان یا منکران وجود خدا در اسپانیا. ابتکار آنها این بود که مثل تبلیغات بازرگانی برای کالاها که روی بدنه اتوبوسها می چسبانند، این گروه نیز تبلیغاتی به همان شکل را در شهر بارسلون به راه انداخته اند که جمله ایست برای فکر کردن در مورد بودن و نبودن خدا. جمله که طول بدنه اتوبوس را می پوشاند این است «احتمالا خدا وجود ندارد». قصد آنها از این اقدام ظاهرا تعمیق بیشتر مفهوم جدایی دین از دولت است و فکر کردن شهروندان در این زمینه. در این گزارش نظر خواهی هایی هم از مردم شده بود. البته دینداران از این تبلیغات ناخرسند بودند اما می شود گفت که نظر دهندگان در مجموع چنین تبلیغاتی را غیر ضروری می دانستند. استدلال هم این بود که بالاخره هرکسی یا خدا را باور دارد یا ندارد و فکر کردن در این زمینه هم نیازی به تبلیغات ندارد. در مقابل کشیشی در مادرید با کمک گرفتن از مومنان تبلیغاتی را به همین شکل یعنی روی بدنه اتوبوسها، با جمله «خدا وجود دارد» به راه انداخته است. بنا بر این گزارش ابتکار تبلیغاتی اینگونه از انگلستان به اسپانیا آمده است. مبتکر این تبلیغات در انگلستان یک خانم روزنامه نگار و سناریو نویس 28 ساله انگلیسی به نانم آریان شرین است. بنا گزارش یک سایت انگلیسی زبان که گزیده بهترین مطالب نیویورک تایمز را درج می کند، سازمان دهندگان تبلیغات بی خدایی در انگستان خود انتظار داشتند که در جمع آوری کمک بتوانند مبلغی حدود 8 هزار یورو جمع کنند، اما در ظرف چهار روز مبلغ کمکها به 150 هزار یورو رسید و کمکها تا زمان انتشار گزارش مورد اشاره به 200هزار یورو افزایش یافته بود(*). شعاری که روی 800 دستگاه از اتوبوسهای لندن نصب شده بود،این بود:«احتمالا خدایی وجود ندارد، پس به نگران بودن پایان بدهید و از زندگی خود لذت ببرید».
اسپانیا را «کاتولیک ترین» کشور اروپا می نامند چرا که 80 در صد مردم آن خود را کاتولیک می دانند اما بنا بر گزارش تلویزیونی یاد شده در این کشور، کلیسا همه ساله 20 هزار تن از طرفداران خود را از دست می دهد. جدایی دین از دولت در اسپانیا 30 سال است پذیرفته شده است، یعنی باتحولاتی که بعد از مرگ فرانکو و به سلطنت رسیدن خوان کارلوس آغاز شد. فرانکو دیکتاتور مومن و متعصب آن کشور که کلیسا نیز خدمات بزرگی در سرکوبی جمهوریخواهان و چب آن کشور به او کرده بود، از جمله کشیشان به عنوان عامل اطلاعاتی برای فرانکو در زمان جنگهای داخلی عمل می کردند و در این زمینه حتی از «اعتراف به گناهان» که مومنان کاتولیک نزد کشیشان می کنند به عنوان فرصتی برای جمع آوری اطلاعات استفاده می کردند، که تعدادی از آنها در همان زمان شناسایی و توسط جمهوریخواهان اعدام شدند. با تصمیم دولت سوسیالیست اقای خوزه لوييز رودريگز زاپاته روطی سال میلادی گذشته مجسمه های دیکتاتور اسپانیا به کلی در آن کشور برچیده شد و از سوی دیگر اقداماتی برای یافتن محل گورهای اعدامهای دسته جمعی جمهوریخواهان آغاز شد. در ایتالیا هم در شهر ژن(جنوا) آته ها قصد داشتند شعارهای خود را بر بدنه اتوبوسها بچسبانند و برای این کار 13 هزار یورو هم پول جمع کرده بودند. اما به خاطر مخالفت کلیسا و اسقف صاحب نفوذ آنجا شرکتی که تبلیغات روی اتوبوسها را در اختیار دارد از پذیرفتن تبلیغات بی خدایان جنوا سرباز زده است. دبیر کل اتحادیه بی خدایان( آته ها) و آگنوستیکها(لاادریون یا ندانم گرایان) ایتالیا اظهار تاسف کرده است که در هیچ کشوری مثل ایتالیا کلیسا روی سیاست و زندگی شهروندان تاثیر گذار نیست و گفته است در این زمینه ایتالیا باید از همسایگانش درس بگیرد. قرار است در ماه فوریه جمعیت یاد شده پلاکاردهایی را در شهر بر افرازند که شعار آن این خواهد بود: «خبر بد این که خدا وجود ندارد، خبر خوب این که احتیاجی به او نداریم». در کانادا هم بحث راه انداخت اتوبوس آته ها در گرفته و به گزارش رادیو کانادا و انجمن آزادی اندیشه در تورنتو اقدام به جمع کردن پول برای این کار کرده است و قرار است تبلیغات این گروه با همان شعاری که روی اتوبوس های لندن بود، در بهار امسال به مدت یک ماه روی اتوبوسهای تورنتو قرار بگیرد. بنا بر همین گزارش چند انجمن های آته ها در چند شهر دیگر از جمله مونترال و ونکور کانادا با علاقه و از نزدیک اقدامی را که قرار است در تورنتو صورت بگیرد دنبال می کنند و احتمالا آنها هم در این شهرها تبلیغاتی از این دست به راه خواهند انداخت. بنا بر گزارش رادیو کانادا ، بناینگذار کنگره اسلامی کانادا در مصاحبه رادیویی در این زمینه گفته است هر کس آزاد است عقیده خود را ابراز کند. و کشیشی گفته است که همین که آته ها در تبلیغات خود گفته اند «احتمالا» خدا وجود ندارد به این معنی است که این «مخلوقات» به کلی منکر خدا نشده اند. چنین تبلیغاتی در واشینگتن پایتخت آمریکا هم در ماه نوامبر به ابتکار انجمن هومانیستهای آمریکا انجام شده بود. تبلیغات روی بدنه اتوبوس در واشینگتن با شعاری ملایم تری برگزار شده که پیامش این بود که چرا باور به خدا، برای خوبی و کار نیک، خوب(مفید) باشید(*). آنچه مرا ترغیب به نوشتن این یادداشت کرد، نه مساله بودن یا نبودن خدا، موثر بودن یا ضروی بودن یا نبودن آن تبلیغات، بلکه این بود که در کشورهایی که این تبلیغات در آنها انجام شده است، عدم باور به خدا و پیرو هیچ دینی نبودن ، جرم نیست. متهم و محکوم شدن به ارتداد و محاربه با خدا و رسول و مهدور الدم اعلام شدن مجازات اعدام در انتظار کسی نبست. جوامع اروپایی دورانی را که کشیشانی از قماش آخوندهای مثل خمینی خبیث و آخوند مصباح یزدی و نوری همدانی خرفت و بشدت خشونت طلب و دری نجف آیادی و آخوند پلید فلاحیان- دارندگان نقش در قتلهای زنجیره ای-،اژه ای هار و مقام معظم رهبری! سید علی خامنه ای و... داشته اند، و دوران تفتیش عقاید را چهار قرنی می شود که پشت سر گذاشته اند. تا آنجا که تجربه زندگی در این دیار نشان می دهد بی اعتقاد به خدا بودن در رابطه مردم هم تاثیر گذار نیست. به عبارت دیگر کسی که آته (بی خدا، یا منکر خدا) است ترسی از گفتن آن ندارد. البته اختلاف بین سه دین یهودی و مسیحی و اسلام، گاه تحت تاثیر بحرانهایی نظیر آنچه با یورش جنایتکارانه اسرائیل به غزه پیش آمد، یا قبل از این سر مساله کاریکاتورهای پیامبر پیش آمد، در بین گروههایی از جمعیت هم خود را نشان می دهد، اما بی خدایان ظاهرا از این موجها در امانند؛ شاید دلیلش هم این باشد که آنها به هر حال در بین جمعیت پیرو ادیان مختلف پراکنده اند و بی خدایی هم چیزی مثل دین نیست که اگر رسما هم از خانواده به کودک منتقل نشود(مثل انجام مراسم غسل تعمید نزد کاتولیک ها)، معمولا اسما منتقل می شود. به علاوه در یک خانواده اگر پدر بی خدا( آته) بود، نباید گمان برد که مادر هم حتما باید بی خدا باشد یا بلعکس.
در ایران اگر چه آشکار اعلام کردن بی اعتقادی به خدا مثل جوامع دموکراتیک ممکن نیست اما بی خدایان در ایران در دوران قبل از انقلاب وجود داشتند، اکنون هم وجود دارند. در بین بی خدایان می توان زوجهایی را دید که یکی بی اعتقاد به خدا و دین است ولی دیگری به خدا اعتقاد دارد و حتی ممکن است این اعتقاد همراه با رعایت بسیاری از آداب دینی هم باشد ولی این اختلاف در باور به خدا، عموما مساله یی در بین زوجها ایجاد نمی کند. البته در ایران بی خدایان بیشتر مردان خانه هستند تا زنان و زوجهای بی خدا هم وجود داشتند و حتما حالا تعداشان بیشتر شده است. چون موارد متعددی در همان دهه اول حکمرانی آن سید شرور خونریز، «آن ابلیس پیروز مست»، روح الله الموسوی الخمینی، از بین افراد نماز خوان از بین مردم عادی که به شناخت عینی از اسلام ناب محمدی و سیره نبوی در رفتار و اقدامات جناینکارانه و ظالمانه خمینی و آخوندها دست یافته بودند، نماز و روزه را کنار گذاشتند. یکبار همان اوائل به قدرت رسیدن خمینی مهندس بازرگان گفت با کارهایی که به اسم اسلام صورت می گیرید، به جای «یدخلون فی دین الله افوجا» با « یخرجون من دین الله افوجا» مواجیهم(نقل به مضمون).
در بیشتر کشورهای اروپایی بنا بر آماری که گه گاه در لابلای اخبار شینده می شود، به طور روز افزون از پیروان کلیسا و دینداران مومن کم می شود و کلیساها متروک می شوند و کمتر کسی هم رغبتی به کشیش شدن دارد. در فرانسه تعداد کلیساهایی متروک 15 هزار برآورد می شود که بیشتر آنها در قرن 18 و 19 ساخته شده اند و از آنجا که این کلیساها که بیشتر در شهرهای کوچک و روستاها قرار دارند، جزو میراث ملی شمرده نمی شوند، و به خاطر اصل جدایی دین از دولت، پولی از بودجه عمومی برای تعمیر و نگهداری آنها هزینه نمی شود، و به خاطر همین، بنا بر آنچه چند ماه پیش در گزارش کانال 2 تلویزیون فرانسه آمده بود، سه هزار واحد از این کلیساها که دیوارها یا سقفهاشان، ترکها و شکافهایی برداشته اند که آنها را در معرض ریزش و بوجود آوردن حادثه و به خطر انداختن جان مردم قرار داده است، راه جز تخریبشان نیست و تخریب خواهند شد. در لندن کلیساهای متروک را با حفظ کامل نمای بیرونی و انجام تعمیرات لازم از داخل تغیر داده و تبدیل به مجموعه یی از آپارتمانهای مسکونی می کنند و بفروش می رسانند. در فرانسه معدود صومعه هایی که هنوز راهبه ها یا راهبانی دارند، با مشکلات مالی رو به رو هستند و هدایای مومنان برای گردش امورشان کافی نیست و برای تامین هزینه خود، دست به تولید محصولاتی میزنند. از جمله **تولیدات صومعه ها می تواند مشروبات الکلی باشد.
در ایران ما هنوز گرفتار رژیم ولایت فقیه هستیم. ولی فقیه با ولایت مطلقه اش، ادامه حکومت رسول الله و نماینده خدا روی زمین است و می توان به دلخواه خود، زیرآب قانون و دولت و حقوق شهروندان را هر وقت خواست یکجا بزند. همچنان که به یک نامه دو خطی به کروبی رئیس وقت مجلس، لایحه یی را که برای بحث به مجلس برده شده بود روانه زباله دان کرد. بحث وجود یا عدم وجود خدا که جای خود دارد زمانی که دیو جماران خمینی خونریز هنوز زنده بود، وقتی به مناسبت تولد دختر پیامبر اسلام - که رژیم سی سال است تلاش می کند به عنوان روز زن آن را به جامعه ایران زوزچپان بکند- در یک نظر خواهی خیابانی در مورد الگوی زن نمونه خانمی به سوال جهت دار گزارشگر برای گرفتن جواب مورد نظر صدای جمهور ی اسلامی ، نظر منفی به الگو بودن فاطمه زهرا برای زنان ایرانی در دنیای امروز داد و شخصیت یک سریال تلویزیونی ژاپنی به نام اوشین را الگوی مناسبب دانست، و آن نظر خواهی از رادیو پخش شد، یکهو عربده خمینی بلند شد که اگر پخش آن نظر خواهی به قصد توهین صورت گرفته باشد مسئول برنامه محکوم به اعدام است و دستور تحقیق و مجازات داد که منجر به اخراج از کار و مجازات زندان برای دست اندر کاران آن برنامه شد. این ماجرا تنها چند ماهی بعد از سرکشیدن جام زهر آتش بس توسط خمینی اتفاق افتاد. باز می شود نمونه آورد از اختناق تحت حکومت اسلامی، مثل تهدید سید علی خامنه ای ولی فقیه علیه عمادین باقی به خاطرنظراتی که نفی مجازات اعدام داده بیان کرده بود، یا جنجالی که به خاطر سخنرانی هاشم آقاجری در همدان، به راه افتاد که در آن کم نبودند آخوندهایی مثل آن آخوند بی پدر مادر آیت الله نوری همدانی که خواهان اعدام او بودند و سر او را طلب می کردند. اگر دانشجویی نمایشنامه یی در انتقاد از شهادت طلبی های پوچ و مردن در رکاب آقا امام زمان نوشت، همان بلا بسرش می آید که سر نویسنده نمایشنامه کنکور وقت ظهور آمد و در آن ماجرا بعد از آزار و فشار بسیار وقتی تهدیدات حکم اعدام از سر نویسنده نمایشنانمه گذشت و حکم به زندان تبدیل شد، پاسدار نقدی که مقام بلند پایه یی درنیروی انتظامی – نیرویی که ضابط قوه قضائیه و مامور اجرای قانون و ناظر رعایت آن است-، کف برلب خط و نشان کشید که کاری به حکم دادگاه مادگاه ندارد اگر شده بعد از بیست سال دیگر خودش آن دانشجو را که به «آقا امام زمان توهین کرده» به مجازات خواهد رساند، که معنی آن چیزی جز تهدید به کشتن او نبود. ما در ایران با آخوندهای بی پدر مادری مواجه هستیم که به خاطر انحصار قدرت، وقتی کارشان به اختلاف برسد از تحقیر و توهین و سرکوب یکدیگر هم رویگردان نیستند چه برسد به مردم و البته همه می دانیم که آخوندها تماما جنایات و بیدادگریهای خود را براساس احکام اسلام و قرآن انجام داده و می دهند . مثل کشتارهایی که از مردم غیر خودی ایران کردند و بلایی که سر خودی های منتقد مثل آخوند و منتظری و عبدالله نوری آوردند و حال بعد از سالها افشا شده که آیت الله لاهوتی را هم با خوراندن استرکنین به قتل رسانده اند. مرگ احمد خمینی هم بنا بر انچه در لا به لای ماجرای قتلهای زنجیره یی به بیرون درز کرد، قتل از روی نقشه بوده است. این که گفتم خدانشناس و بی پدر مادر روشن است که به مفهموم رایجی که مردم به عنوان صفتی برای افراد رذل و فرومایه بکار می برند گفتم و الا همه می دنیم که بی پدر مادر یتمی نیست که پدر و مادر خود را از دست داده باشد آدمی هم که بدون داشتن پدر و مادری قدم به عرصه وجود گذاشته باشد وجود ندارد. مسیح پیامبر هم که مادرش در زمان بارداری او هنوز باکره بود، به هر حال پدری داشت که دور از چشم همه نطفه او را در بطن مادرش کاشته بود گویا خود خدا یا فرشته مقربی از سوی او بوده است!. خدا نشناس هم در محاوره مردم به این معنی نیست که طرف منکر خدا است. بسیاری از حاج آقا های چند بار سفر حج رفته که احتمالا هیچ وقت نماز صبحشان قضا نشده در شمار همان خدا نشناسان هستند. خود سید اسدالله لاجوردی برای این که نماز صبحش به دلش به چسبد و در ضمن بیشتر در نزد خدا ماجور باشد، بعد از وضوگرفتن به جان زندانیان می افتاده و سصد چهار صد ضربه شلاق به آنها می زده است. نمونه های بسیار فراوانی از این افراد نماز خوان اعم از زنده یا مرده در بین مقامات جمهوری اسلامی را مردم وقتی با رعایت نزاکت فحش می دهند، باهمین صفت خدانشناس یا بی پدر مادر یا هردو نام می برند. اولینش خود خمینی است و بعد انبوهی از عمامه دار و غیر امامه دار هستند که با همین صفت خوانده می شوند مثل لاجوردی جلاد(اگر چه خاتمی در مرگ او سوگوار شد و پیام فرستاد)*** یا مثل وزیر ارشاد کنونی یا مثل پاسدار تواب ساز و مشاور مقام رهبری، مدیر کیهان حسین شریعتمداری، خود مقام معظم رهبری ولی مر مسلمین و امید مستضعفان جهان آیت الله سید علی خامنه ای! هاشمی رفسنجانی و...
به نظر من اگر روزی- در آینده بی که دیگر این رژیم در ایران برچیده شده است-، آته ها یا بی خدایان و منکران خدا در ایران خواستند تبلیغاتی از آن نوع که شرحش گذشت راه بیاندازند، شعارشان نباید روی بودن یا نبودن خدا طرح بشود، چون اولا در ادبیات کلاسیک ایران شاعرانی می توان یافت که خداوند توانا را که در توصیف قدرت لایزالش از جمله گفته اند« الهی تو آنی توانی تپانی جهانی به آنی ته استکانی»، مورد انگولک قرار داده اند و از کارش اشکال گرفته اند، اگر چه منکر وجود و بودنش نشده اند. از جمله ناصرخسرو با آن قصیده معروفش که در آن از جمله گفته است « خدایا راست گویم فتنه از توست ولی از ترس نتوانم چخیدن(حرف زدن)» یا خیام در خیلی از رباعیاتش، خالق یکتا را انگولک کرده و به کارش مستقیم یا غیر مستقیم ایراد گرفته، از جمله گفته است «گر بر فلکم دست بدی چون یزدان/برداشتمی من این فلک را زمیان/ از نو فلکی دگر چنان ساختمی/ کازاده به کام دل رسیدی آسان». ثانیا آن چه برای ما مساله ساز بوده و در سی سال گذشته فاجعه آفرین بوده اسلام بوده و تعالیم و رفتار پیامبر اسلام بوده که آخوندها سرمشق قرار داده اند، نه مساله باور به خدا. باید توجه داشت که خدای همه یکتا پرستان (موحدین) یکی است ولی پیامبر همه یکی نیست. از اینها گذشته اگر کسی در کنج دل و ضمیر خویش جایی برای خدایی دارد که اورا آفرینده هستی می داند و گاه با او در دل می کند یا گاه چشم کمک و یاری از سوی او دارد یا او را کیفر دهنده ظالمان می داند، بازهم یک امر شخصی است و چندان مساله ساز نیست، اگر چه چشم امید به الطاف اللهی دوختن انسانها را از درست اندیشیدن و یافتن رابطه علت و معلول در مسائلی که با آن مواجهند و یافتن راه حل برای آن، می تواند باز بدارد. دیگر این که مساله بود نبود خالقی برای هستی بحثی خیلی فلسفی و بحثی نظری است و وارد شدن به آن در سطحی از آگاهی که بین توده های محروم و حتی طبقه متوسط وجود دارد، به احتمال زیاد تاثیر زیادی روی خدا باوران نخواهد داشت. اما تعالیم محمد رسول الله را با نمونه های عینی و تجربی از آن چه در طول حاکمیت روضه خوانها بر مردم ایران گذاشته است( که شعار یا روسری یا توسری و یا مجازات قطع دست و چشم از حدقه در آوردن و سنگسار کردن و مشروع کردن نکاح و جماع با دختر بچه 9 ساله)، از آن در آمده است، می توان به قضاوت و داوری مردم و برانگیختن بحث گسترده در افکار عمومی گذاشت. به خاطر همین من معتقدم مناسب ترین موضوع برای تبلیغات «اتوبوسی» در آن آینده مورد نظر، می تواند این باشد« مردم! آیا به عقد درآوردن یک دختر بچه 9 ساله توسط یک مرد 54 ساله و همبستری(جماع) کردن با او کاری زشت و شنیع نیست؟ این کاری بود که پیامبر اسلام با عایشه کرد». من بر این عقیده ام که آن چه باید دفترش برای همیشه در ایران بسته شود، بحث معصومیت و جانشیان معصوم است. تا زمانی که سایه مبارک اهل بیت عصمت و طهارات بر ذهن توده های محروم و بخش بزرگی از جمعیت ایران چیره است، تا عزاداری و نوحه خوانی مستمر در ماتم خاموشی اختران ولایت مردم را سیاهپوش و عزادار می کند، جامعه ایران به تحول واقعی که باید در تعالی و اعتالی فرهنگی و فکری وسیع ترین و پرجمعیت ترین لایه ها و طبقه اجتماعی متجلی شود، دست نخواهد یافت و درجازدنها و واماندگی در گل و باتلاق تبعیض جنسی و تعصب و خشونت ادامه خواهد داشت. روحانیت شیعه بند ناف و شیشه عمرش به همین عزاداری هاست، آنها هنری و تخصصی جز «اشک گرفتن» از توده های نا آگاه و عقب مانده از طریق«ذکر مصیبت» ندارند. آنها این توانایی را هم دارند که با استفاده از جهل و تعصب مذهبی تودها، یا استفاده از لمپنها، سپاه و دسته های فاشیستی سرکوب ارعاب راه بیاندازند که در این زمینه ما طی سی سال گذشته با انواع رسمی و غیر رسمی آن آشنا بوده ایم. دسته های اوباش جمهوری اسلامی چهره های سرشناسی چون سردار سرتیپ دکتر الله کرم و حاجی بخشی دارد. روحانیت و مرجعیت شیعه آفت بزرگ پیشرفت و تحول اجتماعی در ایران است که متاسفانه این نقش منفی کمتر در بحثهای اوپوزیسیون مورد توجه قرار گرفته و می گیرد. باید بیشتر به آن پرداخت. بهای بسیار بسیار سنگینی که ایران و مردم ایران برای اجرای احکام اسلام تحت حاکمیت روحانیت و اوباش پیرو آن داده است باید در جهت گشودن فصل جدیدی در تحولات اجتماعی در ایران بکار گرفته شود. سرمایه داری با همه نابرای و ستم طبقاتی که در خود دارد، یا روسری یا توسری، قطع دست و سنگسار،ارزش گذاری برای جان زن به اندازه نیمی از ارزش جان مرد و یا ارزش گذاری برای پرداخت زیان(دیه) با معیار بز و شتر را ندارد. اینها از مکتب اسلام و از روحانیت، عارض جامعه ایران شده و باید فکر جارو کردن آن را تا زمانی که جارو نشده است پیوسته زنده نگاه داشت و در تبلیغ و ترویج آن کوشید.
:منابع و توضیحات
:- به زبان انگلیسی*http://www.nytimes.com/2009/01/07/world/europe/07london.html?hp
مطالبی در همین زمینه(تبلیغات آته ها) به زبان فرانسه
http://www.rue89.com/ibere-espace/2009/01/11/une-campagne-de-pub-pour-latheisme-met-lespagne-en-emoihttp://observers.france24.com/fr/content/20081126-une-pub-anti-dieu-bus-londres?page=1
**یکی از صومعه هایی که مشروب الکلی تولید می کند و سابقه تولیدش به خیلی قبل از برقرار شدن جدایی دین از -دولت و حتی به قبل از انقلاب کبیر فرانسه بر می گردد، صومعه ای است که در استان ایزر فرانسه قراردارد. تولید این صومعه که لیکوری است با درجه الکلی 40 که در دو رنگ سبز و زرد و با فرمولی که سری نگه داشته شده و گویا ترکیبی از الکل و مخلوطی از عصاره 120 گیاه، تولید است می شود و معروفیت دارد. لینک های زیر تاریخچه مربوط به تولید مشروب الکلی در این صومعه است-
به زبان فرانسه
http://www.chartreuse.fr/pa_histoire_liqueurs.htmhttp://fr.wikipedia.org/wiki/Chartreuse_(liqueur)
: پیام خاتمی به مناسبت ترور لاجوردی جلاد اوین***http://www.hamshahrionline.ir/HAMNEWS/1377/770602/siasi.htm#siasi3
پ 8 بهمن 1387- 27 ژانویه 2009
http://www.chartreuse.fr/pa_histoire_liqueurs.htmhttp://fr.wikipedia.org/wiki/Chartreuse_(liqueur)
: پیام خاتمی به مناسبت ترور لاجوردی جلاد اوین***http://www.hamshahrionline.ir/HAMNEWS/1377/770602/siasi.htm#siasi3
پ 8 بهمن 1387- 27 ژانویه 2009