dimanche, avril 19, 2015

سرود به پرنیان شفق بیاد بیژن جزنی و شعری از بانوی غزل ویدا فرهودی در گرامیداشت خاطره آنان

سرود «به پرنیان شفق»  بیاد بیژن جزنی و مبارزانی که خونشان توسط رژیم محمد رضا شاه ریخته شد و شعری از بانوی غزل ویدا فرهودی در گرامیداشت خاطره آنان

 سرود بیژن از سرودهای انقلابی به یاد بیژن جزنی ومبارزانی که ساواک جنایتکار شاه دست نشانده آمریکا خونشان را به زمین ریخت. این سرود هم از رادیو تلویزیون به انحصار ملاها در آمده پخش نشده. و شعری از خانم ویدا فرهودی که به یاد بیژن و یارانش که در تپه های اوین در 30 فرودین 54 توسط ماموران ساواک( پاسداران رژیم کودتای 28 مرداد)، به رگبار مسلسل بسته شدند.  پاسداران «سلطنت فقیه» که با انقلاب ملاخور شده سال 57 هرکدام یک «شاه» شده اند، هزاران بار بیش از ساواک شاه علیه مردم جنایت کرده اند و می کنند. ننگ ابدی بر آنان .سرنگون باد رژیم مردمکش و آزادی سیتز جمهوری اسلامی


(پیشکش یاد ماندگار بیژن جزنی و یارانش در چهلمین سالگرد جانباختنشان)

شنیده گل بهار را،نکوهشش چراکنی
سروده شعر سبز ه را که خواهشش ادا کنی

خسیس گر چه شد زمان به دادن نوید مان
چه بهتر است بعد از این به باغ اقتدا کنی

همان به است پر کنی پیاله های آرزو
و گاه دُورِ گفتگو دروغ را رها کنی

چه وردِ وَهم خوانی ام به مویه چون روانی ام
بکن ز عشق قبله ات که کعبه ای به پا کنی

بچرخ گـِرد عاشقی،که سرخ چون شقایقی
به عمر خود دقایقی فدای کیمیا کنی

شمیم گل مرام کن نهفته اش به بام کن
نگفته می شود عیان صدا اگر رسا کنی

و گر چه ظلم زاهدان تنیده پرده ی گمان
حریر بینی ات به تن گر این تنیده واکنی

نگاه کن به دورتر به باورت بزن شرر
مگر نصیب عاشقی به یمن آن ادا کنی

ستانده ام ز روزها بسی ملال و انزوا
بگو چگونه می شود که رنج،بی نوا کنی

بیا به ساز بادها، بنوش بانگ یاد ها
که عاشقان رفته را یکی یکی صدا کنی

بیا که خستگی بس است و شبنم ار چه بر خس است
پیام غنچه را شنو که که درد او دوا کنی

بهار شد ،بهار شد، شکوفه بی قرار شد
حذر مکن ز رقص او ، که خواهشش ادا کنی


ویدا فرهودی

  بهار ١٣٩٤
منبع: گویا

مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن