خانم جلسه یی ها همانها که جلسه های زنانه خواندن قرآن و نوحه خوانی برگزار می کنند و کارهای دیگر هم در کنارش می
کنند و حالا کارت ویزیت هم برای خودشان دارند(البته فعالیت قرآنی و
اسلامی آنها فی سبیل الله نیست بلکه کسب و کاری است که درآمد دارد)،
در هر حال از ضمایم و عقبه های این رژیم منحوس اسلامی هستند. خانم جلسه یی ها قبل از انقلاب هم وجود داشتند، اما افزایش تعداد و نقش اینها در رژیم آخوندی پدیده یی متفاوت است. گسترش خرافات و مهملات ملهم
از آموزه های بساط آخوندی در ایران چنان است که گاه صدای بعضی عناصر رژیم و دینباوران عقب مانده یی که کمی عقلشان کار می
کند را هم در آورده است. چندی پیش آخوند
قرائتی که خود نمادی از جهل و خرافات است و خودش گفته است کتاب نمی خواند و قرآن را کافی می داند و
معتقد است که « هر کشوری که دانشگاه بیشتری دارد جرم و جنایت هم در آن بیشتر است»؛
شِکوه کرد که «خرافات زیاد شده».
اما همه این منتقدان خرافات و شیفته اسلام وقرآن و اهل عزاداری و مشتری
یا تولید کننده نوحه های «خوب»، خود بندگان و خادمان جهل خرافاتند و حامی رژیم «جمهوری
اسلامی». آنچه سبب نگرانی آنها می شود«شوری آش» وگرنه بنیان رژیمی که بنیانگذارش
اقتصاد را امری مربوط به الاغ می دانست بر جهل و خرافات و تعصب گذاشته شده و دستگاه عریض و طویل صدا و سیمای رژیم و نمازجمعه خود عظیم ترین دستگاههای گسترش خرافات و باورهای مهمل مذهبی هستند و
در این میان مشهد و قم چشمه جوشان و بحر بی پایان خرافات هستند و صدا البته پر از «خیرات
و برکات» برای رژیم؛ خرافاتی که به اندازه
اکسیژن برای بقای این رژیم حیاتی است.
ایسنا مصاحبه یی با یک زن که او را یکی از« مدرسان
علوم قرآنی و احکام دینی که دارای تحصیلات مرتبط در این زمینه است» معرفی کرده، انجام داده است.
این زن هم یکی از آنهایی است که از «شوری آش» نگران است و این نگرانی به شکل انزجار از
«خانم جلسه یی» شناخته و نامیده شدن خود را می نمایاند. گزارش ایسنا در زیر آمده
است. این مصاحبه برای علاقمندان به شناخت مسائل اجتماعی و فرهنگی دارای نکات قابل
توجهی می تواند باشد.
****************************
دوست ندارم خانمجلسهای باشم
ایام سوگواری محرم که میرسد، هرکس به زعم و در حد توان خود تلاش میکند
اظهار ارادتی به سالار شهیدان داشته باشد. مجالس خانگی بسیاری هم اغلب با میزبانی بانوان
همراه میشود و بخش زیادی از آنها به پند و وعظ از حماسه بزرگ کربلا اختصاص دارند.
در بسیاری از این مجالس خانگی، بانوانی تحت عنوان «خانمجلسهای»
به سخن گفتن و مداحی در این باره میپردازند که برخی از آنها دارای تحصیلات قرآنی
و دینی نیستند و سهم قابل توجهی در مطرح کردن خرافات درباره این رویداد دارند.
برای همین به سراغ یکی از مدرسان علوم قرآنی و احکام دینی رفتهایم که
دارای تحصیلات مرتبط در این زمینه است. پروین نامدار فارغالتحصیل سطح دو حوزه علمیه
است و سالهاست که به تدریس مشغول است. به بهانه ایام سوگواری محرم، گپی در این
باره با او زدهایم و گریزی هم به زندگی شخصیاش داشتهایم.
شما که ناراحت نمیشوید اگر من در طول مصاحبهمان «خانمجلسهای»
خطابتان کنم؟
ناراحت میشوم. نه اینکه آنها کار خوبی نمیکنند اما کار اصلی بنده
تدریس معارف اسلامی و قرآن است که بابت آن دستمزد هم تعیین نمیکنم.
چرا ناراحت میشوید؟
دوست ندارم من را با آنهایی که حاضرند به هر قیمتی مردم را گریه
بیندازند، یکی کنید. البته من هم این
توانایی را دارم که وقتی به انسانها آگاهی میدهم، اشکشان را در بیاورم اما
تحصیلات حوزوی و قرآنی هم دارم. همه مفاهیم قرآن را بلدم. اگر هم خودم در یک جلسه
مذهبی شرکت کنم، میتوانم تشخیص دهم که شخص واعظ صحبتهایش از روی واقعیت است یا
اینکه دارد، خرافه ترویج میدهد؟ دلیلش این است که من قرآن را میشناسم. من دوست
ندارم، یک خانم جلسهای باشم و ذهنیت خوبی هم از برخی خانم جلسهایها ندارم. بنده
خودم را مدرس قرآن میدانم. این را هم بگویم، بسیاری از خانمجلسهایهای کاربلد
هستند، که بنده تبحر آنها را ندارم.
محور صحبت من هم با شما همین خانمجلسهایهایی است که دوستشان
ندارید. یعنی آنهایی که تحصیلات مرتبط در زمینه علوم دینی و قرآنی ندارند و صرفا
در همین جلسات خانگی و زنانه پرورش پیدا کردند. حالا این خانمجلسهایها با نسل
جوان و آگاهی سر کار دارند که نمیشود همه چیز را به راحتی به خوردشان داد. آیا
اینها در دینگریزی برخی جوانان مقصر هستند؟
بله. بازار این خانمجلسهایها در دهه ۷۰ داغ شد. یعنی در آن دهه به
شدت رشد کردند، بدون اینکه تحصیلات و تخصص داشته باشند. در برههای از آن دوران
هرکس که احساس کرد، صدای خوبی دارد در چنین مجالسی جای پایش را محکم کرد و با
مداحی برای خانمها کارش گرفت. از طرفی چون خانمها میخواستند، مجالس خصوصی برای
خودشان داشته باشند و به نوعی راحتتر باشند، به جای اینکه از یک واعظ آقا برای
مراسمهای مذهبیشان دعوت کنند، از این خانمهای خوشصدا دعوت میکردند. اتفاقا
درست در این مقطع زمانی حوزههای علمیه احساس خطر کردند و برای همین حوزههایی را
صرفا برای خواهران تاسیس کردند تا اگر این حرفه را به عنوان پیشه خود انتخاب کردهاند،
در این مراکز ثبت نام و با آگاهی، مردم را وعظ و حتی مداحی کنند. به هرحال خیلی از
خانمجلسهایها آداب سخنرانی را نمیدانند و بعضا صحبتهایشان با خرافات آلوده
شده است. مثلا میگویند، این دعا را به آب بخوانید، بدهید بچه بخورد و شفا بگیرد. حرفهایی از این دست.
شما هم در دوران جوانیتان در این مجالس شرکت میکردید؟
بله اما در گذشته جلسات به این شکل نبود. خانمها دور هم جمع میشدند
و روانخوانی قرآن یاد میگرفتند و اصلا محور اصلی این جلسات، شناخت قرآن بود. مراسمهایی که شما از آن صحبت میکنید به این شدت برگزار نمیشد.
متاسفانه در خیلی از جلسات امروزی حتی ادب نسبت به ائمه (ع) رعایت نمیشود. نسبت
به این شخصیتها باید با احترام صحبت شود. در ایام فاطمیه مجلسی شرکت کردم که مداح
فقط برای اینکه قافیه شعرش درست شود، هرچه دلش خواست، خواند.
مثلا بزرگترین خرافهای که در این جلسات از زبان یک خانمجلسهای
شنیدهاید، چه بوده است؟
در جلسه روزهخوانی که برای امام حسین (ع) برگزار کرده بودند، گفتند
که اگر کسی در ایام سوگواری محرم برای ایشان گریه کند، همه گناهانش بخشیده میشود!
بله؛ من هم میدانم که گریه برای امام حسین (ع) خوب است اما گریه هم باید با معرفت
باشد. آخر مگر میشود، شما در همه ایام سال هر کاری دلتان میخواهد، انجام دهید،
بعد یک روز گریه کنید و خداوند همه گناهان شما را ببخشد؟ یا مثلا یکبار خانمی در
جلسهای گفت، اگر این آیه قرآن را بخوانید، برابر با ۸۰
سفر حج ثواب دارد! بله ثواب هم دارد اما شما باید آن آیه قرآن را درک
و به آن عمل کنید، تا پاداشتان ۸۰ سفر حج باشد؛ نه صرفا خواندن طوطیوار آن. جدیدا هم که میگویند، میشود با لاک نماز خواند.
اصلا خانمهایی که در این جلسات حضور مستمر دارند، میخواهند چه چیزی
در این مجالس به دست بیاورند؟ خواستهشان چیست؟
ببینید، به هر حال خانمها میخواهند در اجتماع باشند و در یک محیط
سالم و در عین حال زنانه بتوانند، معارف قرآنی را بیاموزند. خانمها در این جلسات
احساس راحتی دارند. البته درباره جلسات محرم هم حدیث داریم، که عاشورا باید زنده
بماند و این مجالس لازم است که باشند.
من به عنوان یک جوان ۲۰ و چند ساله که میخواهم در مجالس امام حسین
(ع) شرکت کنم، چطور میتوانم این آگاهی را به دست آورم؟ یعنی از کجا بفهمم، مجلسی دارای
معرفت و مجلسی دیگر بدون معرفت است؟
نسل شما دانشگاه رفته است و به واسطه تحصیلاتتان آگاهی زیادی دارید.
میدانید، شیطان چیست و دین و شریعت چه میگویند؟ به نظر من جوانانی مثل شما کتابهای
استاد مطهری زیاد بخوانند. از همه مهمتر اینکه قرآن بخوانید وآن را درک کنید. این
از شرکت در هر مجلسی مهمتر است.
شما در این کلاسهای درستان فضایی را هم به نصیحتهای اخلاقی و وعظ
کردن مردم اختصاص میدهید؟
بله. مطمئنا. اما از روش غیر مستقیم استفاده میکنم. به ویژه
دخترخانمهای کم سن و سال خیلی مد نظر من هستند.
نتیجهاش را هم دیدهاید؟ یعنی از نصیحت شما متحول شدهاند؟
بله. من پیش از این به طلبهها درس میدادم. اما تصمیم گرفتم، بیشتر
روی بچهها کار کنم و آنها را به مسائل مذهبی علاقهمند کنم. نمیخواهم، اسم قرآن
و دین که میآید، تنشان بلرزد. ببینید، من ۲۰ سال است که به کارهای مذهبی مشغولم.
۱۰ سال فقط آموزش دیدم . ۱۰ سال دوم را هم تصمیم گرفتم، آموزش بدهم. وقتی تاثیر
سخن را روی بچهها دیدم، برای تدریس سراغ مهد کودکها رفتم.
این نصیحتها و سخنها برای فرزندان خودتان هم هست؟ آنها در همان
مسیر دینی زندگی میکنند که شما آن را به مردم گوشزد میکنید؟ نظرتان راجع به سبک زندگی
آنها چیست؟
نمیدانم. من مادرم و خیلی سخت است که به این پرسش پاسخ دهم. بچههای
من فقط میخواهند من مادرشان باشم. لباسشان را اتو کنم. غذای باب دلشان را بپزم.
دلم نمیخواهد اینطوری جواب بدهم. هیچ وقت به آنها نمیگویم موسیقی گوش ندهند یا
فلان لباس را نپوشند. همیشه میگویم خودتان بزرگ شدهاید و این چیزها را میفهمید.
بچههایتان از این شغلی که شما برای خودتان انتخاب کردهاید، راضی
هستند؟ به شما افتخار میکنند؟
آنها نسبت به شغل من بیتفاوت هستند و خیلی این موضوع برایشان مهم
نیست. فکر میکنم خیلی باید بگذرد تا آنها ارزش کار من را بفهمند. خیلیوقتها میآیند
از من سوال مذهبی میپرسند و جوابشان را میدهم. اگر هم احساس کنم سوالهایشان بوی
شیطنت میدهد، میگویم خودتان سواد دارید، بروید مطالعه کنید.
کلاسهایتان را رایگان برگزار میکنید یا از این راه درآمد هم دارید؟
من هیچوقت مبلغی را برای تدریس قرآن تعیین نمیکنم. معمولا دستمزدی
که به بنده میدهند، ناچیز و در عین حال بسیار پربرکت است. اصلا نمیتوانید دستمزد
ما را با مداحان مقایسه کنید.
اقوامتان، دوستانتان و یا همسایههایتان که شما را میشناسند، از شما
انتظارهای متفاوتی دارند؟ میخواهند شما انسان خاصی باشید که رفتارهایش با بقیه
فرق دارد یا بیتفاوتند؟
بله، خیلی زیاد هم انتظار دارند. انتظار دارند حجابم همیشه کامل باشد،
صدای موسیقی از خانه بیرون نیاید و خودم هم همیشه مرتب باشم. البته حواس خودم هم
به این چیزها هست. مثلا دقت میکنم که حتی زنگ موبایلم سنگین و با وقار باشد. بهترین چادر، لباس و عطرهایم را هم در کلاسهای درسم استفاده میکنم.
خیلی هم روی این مسائل حساس هستم.
شما به عنوان یک مدرس قرآن، واعظ یا هر چیز دیگر که خودتان اسمش را میگذارید؛
اصلا به عنوان یک زن احساس قلبیتان درباره عاشورا و امام حسین (ع)چیست؟
عاشورا یک مکتب انسانساز است. باید همیشه زنده بماند. این واقعه میگوید
مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. امام حسین (ع) برای پاسداشت حق، همه داراییاش
را به میان گذاشت؛ حتی کودک ۶ ماههاش را.
ترجیح میدهید برای شاگردانتان درباره کدام بعد از این حماسه صحبت
کنید؟
ترجیح میدهم بیشتر درباره تحریفات این واقعه صحبت کنم؛ تحریفاتی که
نه از سوی دشمنان و اتفاقا از سمت دوستان با این حماسه پیوند خورده است. متاسفانه
برخی میخواهند به هر قیمتی افسانهپروری و اسطورهسازی کنند و حرفهایی میزنند که
بعضا اصلا واقعی نیست.