برکناری پدر ترانه علیدوستی از سرمربیگری فوتبال جوانان
ایرج شکری
روز 19 خرداد سایتهای اینترنتی داخل کشور در خبر کوتاهی با تیتر «علیدوستی از سرمربیگری تیم فوتبال
جوانان ایران برکنار شد»، کنار گذاشته شدن حمید علیدوستی (پدر ترانه علیدوستی
بازیگر و هنرمند سینما) از سرمربیگری تیم فوتبال جوانان ایران را منعکس کردند. در
چند سایت این تصمیم فدراسیون فوتبال با صفت «عجیب» همراه بود که غیر قابل درک بودن
این تصمیم برای رسانه های آشنا به سابقه و کیفیت کار علیدوستی را می رساند. در چند
سایت نیز همراه این خبر اشاره کوتاهی هم به نقش مثبت حمید علیدوستی در بهبود وضع
تیم فوتبال جوانان ایران شده است و در این زمینه نوشتند:« حمید علیدوستی سال قبل
هدایت تیم ملی نوجوانان ایران را برعهده گرفت.تیم ملی
نوجوانان با علیدوستی موفق شد به رقابتهای قهرمانی آسیا راه یابد».
سایت تابناک در خبر کنار گذاشتن علیدوستی نوشت:« سرمربی تیم ملی
نوجوانان به شکلی عجیب و غریب از سمت خود برکنار شد». یک کار بر این سایت در
کامنتی در زیر خبر نوشت:« واقعا جای کمال تأسفه یک مربی با شخصیت و با دانش و
دلسوز و سالم و حسن سابقه و موفق را بدون دلیل کنار میگذارند !؟ چرا ؟ حتما زیر بار
حرف زور و سفارشهای آنچنانی آقایان نرفته ! چقدر حیف تیمی که با قدرت همه حریفان
را شکست داد در تورنمنت ها نتایح قابل قبول گرفت و علیرغم امکانات بسیار ضعیف با
تلاش و کوشش به قهرمانی آسیا و صعود جام جهانی امیدوارمان کرده بود و از همه مهمتر
جوانان با استعداد و آینده داری را مطرح کرده بود ناگهان بدون هیچ دلیل منطقی
برکنار میشود !
آقای محصص ، آقای فریدون معینی واقعا براتون متاسفم در یکی از سایتها از قول شما نوشته بود بدلیل استفاده از کادر ضعیف و عدم تعامل با کمیته فنی ! یعنی شما خودتان اذعان میکنید قصد دخالت در اموری که فقط به سرمربی مربوط است را داشته اید ! کسی را هم حتما معرفی کرده بودید! عحب ! پس معلوم میشود حمید علیدوستی را نشناخته بودید و نمیدانستید او اهل سازش و معامله نیست و این را بارها ثابت کرده شما باید سراغ مربیانی از جنس خودتان بروید . شمارا با حمید علیدوستی چکار».
آقای محصص ، آقای فریدون معینی واقعا براتون متاسفم در یکی از سایتها از قول شما نوشته بود بدلیل استفاده از کادر ضعیف و عدم تعامل با کمیته فنی ! یعنی شما خودتان اذعان میکنید قصد دخالت در اموری که فقط به سرمربی مربوط است را داشته اید ! کسی را هم حتما معرفی کرده بودید! عحب ! پس معلوم میشود حمید علیدوستی را نشناخته بودید و نمیدانستید او اهل سازش و معامله نیست و این را بارها ثابت کرده شما باید سراغ مربیانی از جنس خودتان بروید . شمارا با حمید علیدوستی چکار».
سایت برنامه تلویزیونی «دقیقه نود» ضمن اشاره به ایراد هایی که به
خاطر استفاده از دستیاران ضعیف و «عملکرد فنی تیم ملی نوجوانان در دیدارهای
دوستانه ای که در خارج از کشور داشته مورد قبول کمیته فنی و توسعه و کمیته جوانان نبوده»
به علیدوستی وارد شده، یاد آور شد که :« در هر حال عملکرد تیم ملی نوجوانان در رقابتهای
مقدماتی آسیا در تبریز خوب بود اما ظاهرا اختلاف ها پس از مسابقات تبریز شروع شده
است. علیدوستی به کمبود امکانات و زیرساختها در فوتبال پایه فدراسیون فوتبال هم
اعتراض هایی داشت که کمتر آنها را رسانه ای می کرد». همین منبع این را هم یاد آور
شده که:« البته ظاهرا خود علیدوستی قبل از برکناری قصد استعفا داشته که به دلیل یک
سفر خارجی، استعفا دادنش را به پس از بازگشت به ایران موکول کرده بود». حال ممکن است مساله کلا همینها باشد و گردانندگان فدراسیون فوتبال با
اطلاع از این که او قصد استعفا دارد، پیش دستی کرده اند و با کنار گذاشتن او سعی
کرده اند از او جلو بزنند و او را در موقعیت تدافعی و ضعیف قرار بدهند. ولی این
امکان هم هست که اظهارات اخیر ترانه علیدوستی که تاکیدی بود بر استقلال نظر و
عقیده اش از معیارهای گندیده و تحمیلی رژیم، سبب شده باشد که رژیم برای آزار او،
ضربه ای به پدرش وارد کند. ترانه علیدوستی اخیر در کنفرانس بعد از بازگشت از
فستیوال کن، در پاسخی به سوالی که در آن نظرش را راجع به گلشیفته فراهانی پرسیده
بودند، نه تنها هیچ انتقاد یا حمله ای به او نکرد، بلکه محکم و قاطع گفت که اگر
گلشیفته جایزه می گرفت حتما خوشحال می شد و یاد آور شد که سابقه دوستی اش با او به
همکلاس بودن در دوره راهنمایی برمی گردد و نیز در انیستاگرام
اش در پاسخی به سوالهایی که در مورد خالکوبی روی ساعد دستش شده بود(گفته شد که نشانه
ای فمینستی است) از فمینیسم حمایت کرد و بر فمینست بودن خودش هم تاکید کرد(کاری که
یکسال قبل از این هم کرده بود). این اظهارات حتما مثل پتکی به سر رژیم فرود آمده، بدون این که بتواند
غلطی بکند. حال بماند آن لباسهای «شکوهمند» مراسم گشایش و مراسم پایان جشنواره و
آن لباس ساده ولی شیک و برازنده ای که برای «فتوکال» پوشیده بود. بعضی از سایتهای
داخل چون جرأت نکرده بودند به آنها ایراد بگیرند (چند سال پیش پاسدار ابله «سردار
سرتیپ دکتر»! بهمن کارگر که با لفظ ناشایستی و بدون ذکر نام به لباس لیلا حاتمی در
فستیوال کن اشاره و انتقاد کرده بود، تودهنی های مناسب و مستدل از از طریق سایتهای
اینترنتی داخل دریافت کرد)، از آن به
عنوان «لباس عجیب» یاد کرده بودند. گویی که او و آن خانم دیگری که لباس او هم
«عجیب» شمرده شد، لباس فضانوردی پوشیده بودند، این موارد همه «سیلی بود به صورت
نظام» آخوندی – اسلامی. چرا که هیچ نشانه و نسبتی بین گرایشات و علائق ترانه و
آنچه مورد تاکید «اسلامِ» بر آمده از مغز گندیده و افکار متعفن آخوندهاست و آنچه
در ایران به زنان تحمیل می کنند، نبود. در سایتی با عنوان فتوکده ضمن مطلبی در شرح
حال ترانه علیدوستی آمده است:« ترانه علیدوستی که تا کنون در هیچ نوع سریال تلویزیونی حضور نداشته درباره
حضور نیافتن خود در سریال های صدا و سیما اینگونه سخن گفت : من در تلویزیون
بازی نمیکنم. ۱۲ سال هم هست که بازی نمی کنم. چون معتقدم یک خیانت فرهنگی است.
قبلاً هم گفته ام. انتخاب کردهام .حتی سریالهای سطح
بالاتر ما نهایتاً دستخوش یک جهت گیری بی موردی در پخش میشوند. من کسانی را که
در تلویزیون کار می کنند قضاوت نمیکنم ولی مردم حق دارند قضاوت کنند. ما در این
جایگاه قرار داریم که قضاوت شویم».
به هرحال نباید فراموش کرد که این رژیم، رژیم مرتجعان درنده خویی است
که حتی برای خودیهایی که از اولین معماران و بلندپایگان این رژیم بوده اند، وقتی
زبان به انتقاد و اعتراضی که هدفی جز برای حفظ نظام نداشت گشودند، هیچ حق و حرمتی
قائل نشد و در سرکوبی و لگد مال کردنشان کوتاهی نکرد که سرنوشت منتظری و کروبی و
میرحسین موسوی نمونه روشن آن است. از طرفی این رژیم، رژیمی است که «مادر نمونه» در
آن، مادر طریق الاسلام است با رفتار سنگدلانه در ملاقات با فرزند دربندش در زندان
خمینی، که ناشی از ایمان و اعتقاد عمیق او به اسلام و قرآن و «امام خمینی» بود و
او فرزند کمونیست اش را «سد راه اسلام و امام خمینی» می دانست و وقتی هم اعدام شد
گفت «شکر خدا که این خار از سر راه اسلام و امام برداشته شد». و از همه مهمتر این
رژیم رژیمی است که بنیانگذار آن خمینی
پلید است که گردن زن هفتصد نفر(از یهود بنی قریظه» توسط علی بن ابی طالب را راهنما
و سرمشقی برای اقدام به عمل در برابر منتقداران و مخالفان می دانست و به آن
عمل کرد که کشتار زندانیان سیاسی در
تابستان 57 (که به سالگرد آن نزدیک می شویم)، حاصل عمل حد اکثر به آن بعد در پایان
یک دهه بگیر و ببند و زندان و شکنجه و تیربارانهای گروه گروه جوانان آزادیخواهان و
مبارز ایران بود. دست اندرکاران جنایتکار و عقده یی این رژیم برای زهر چشم گرفتن و
ضربه زدن به منتقدان و ناراضیان و دگراندیشان هیچ محدویتی برای خود نمی شناسند اما
گاه در وضعیتی قرار می گیرند که که به طور مستقیم و آشکار عمل کردن را، دارای
هزینه بالا می بینند و از این رو به روش ضربه غیر مستقیم یا به روش پنهان کردن
چهره - مثل قتلهای زنجیره یی – رو می آورند.
جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰ ژوئن ۲۰۱۶