mardi, juillet 07, 2015

شعر شیرینی از دکتر اسماعیل خویی




 
شعر شیرینی از دکتر اسماعیل خویی با عنوان «من کی ام 

من کی ام؟




اسماعیل خویی

*************************************

منبع :اخبار روز
دوشنبه  ۱۵ تير ۱٣۹۴ -  ۶ ژوئيه ۲۰۱۵

************************************

 
من کی ام؟اندیشه ورز ِ شاعری:

بر همه دین های دنیا کافری.

شاعری از سرسری گفتن بری:

دشمنِ اندیشه های سرسری.

می توانستم شدن یک فیلسوف:

خواستم شاهین شوم، امّا، نه بوف.

گردن افرازم، فروتن نیستم:

زآن، برومندم ، سترون نیستم.

گرچه گفت آن شیخِ گیرم با خِرَد

که زمین، گر پست شد، آبی خورد،*

من گزینم کوه یا حتا کویر،

دور از هر بحر و نهر و آبگیر:

نخلِ خشکستان بر از آزادگی:

آوَرَد شیرین، نه از افتادگی

اوفتادن نخل را مرگ است ، مرگ:

نه همین افتادن از هر بار و برگ.

ایستد بر جای خود ستوار و سخت؛

و ایستاده نیز می میرد درخت.

می نهم افتادگی را بر زمین:

رو به بالا همچنان بالم... همین!

۲

نخلی ام ، آری، ولی در بوستان:

سایه ام چتری برای دوستان.

از بَرَم شیرین همیشه کام شان،

و نبیدِ جمعِ نوش آشام شان.

بهترین شان هم، ولی ، ارجِ مرا

هیچ نشناسد ، نمی دانم چرا؟

نیست پاسخ شان به شعرم جز سکوت:

وین کند، در کام، نوش ام زغنبوت.



دوم اسفند ماه۱٣۹٣،
بیدرکجای لندن

*"افتادگی آموز،اگر طالبِ فیضی:
هرگزنخورد آب زمینی که بلند است."
پوریای ولی

مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن