روبوسی ژیل ژاکوب با لیلا حاتمی، شرمندگی لیلا حاتمی از عربده مسلمانان شرور ، او عذر خواهی نکرده
لیلا حاتمی در مراسم پایانی جشنواره کن |
درمراسم گشایش با لباس «نقده دوزی»شده ایرانی |
ایرج شکری
فریاد واشریعتا و سرزنش لیلا حاتمی از سوی عوامل رسمی و غیر رسمی نر و
ماده رژیم روضه خوانی و «حسینیه»ای در واکنش به روبوسی مدیر 84 ساله فستیوال کن با
او( که یاد آور شعر تصویر زن ایرج میرزا بود*)، از آنجا که از طریق رسانه ها به
گوش همه از جمله ژیل ژاکوب مدیر فسیتوال کن و شرکت کنندگان در آن فسیتوال - که
لیلا حاتمی یکی از داوران بخش مسابقه آن بود- رسید، طبعا نمی توانست جز شرمندگی
چیزی دیگری برای این هنرمند داشته باشد.
شرمندگی از آن جهت که از کشوری می آمد که بر آن یک مشت آدم متحجر و
عوضی حکم می رانند که چنان واکنشی را به رفتاری نشان داده اند که از آداب معمول در
این سوی دنیا است و هیچ چیز «غیر اخلاقی» در آن نبود. این نعره ها و انتقادها در
حالی انجام گرفت که کسانی از عناصر و کارگزاران و چهره های سیاسی رژیم که خود را
معرّف «قرائت» درست از اسلام به عنوان دین رحمت و احترام به کرامت انسان و اعتدال
گرا و چه و چه می دانند و اسلام هراسی را محکوم و آن را توطئه محافل صهیونیستی می
دانند(حتی خامنه ای هم اخیرا باز حرفهایی ازاین دست زده است)، امروز قدرت اجرایی
را در ایران در دست دارند. همین رویداد، یک تجربه بلاواسطه و مستقیم، برای افکار
عمومی کشورهای جهان از غرب تا شرق و از شمال تا جنوب کره خاکی در گسترده ترین شکل
بود و همگان را از ماهیت درنده، عقب مانده و بشدت سرکوبگر رژیم آخوندی، بدون ابهام
و از طریق رفتار رژیم، آگاه کرد و به میلیونها نفر از لایه های مختلف اجتماعی در
کشورهای مختلف به ویژه دانشجویان در کشورهای مختلف که در همه جای دنبا اکثر از
سینما دوستان و علاقمندان رویدادهای فستیوالهای مهم سینمایی هستند، نشان داد که در
رژیمی که رئیس جمهور تازه بر سر کار آمده
اش که «دکترای حقوق» از دانشگاهی از انگستان دارد و در تبلیغات انتخاباتی هم بر
«حقوقدان بودن» خودش تاکید داشت، تا چه اندازه حقوق شهروندان در رژیمی که او رئیس جمهور آن است رعایت می شود
و و برای ایرانیان هم محکی بود که تا بفهمند کارگزاران دولت او، تا چه اندازه این
حقوق را محترم می شمارند و تا چه اندازه وزیر و مقامات وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی «دولت
تدبیر و امید» از اوباش پیش از خود نظیر شمقدری متفاوت هستند. وزیر ارشاد روحانی
آن داد و قالها را محکوم نکرد و لااقل نگفت که «چه خبر است، چه شده مگر موهای سپید
آن مرد را در عکس ندید؟» بلکه ضمن مردود شمردن
آن روبوسی گفت «خانم حاتمی تلاشش بر این بود که نوع پوشش او به گونهای
متین و حضورش مطابق با معیارهای ارزشی ما باشد. اما فکر می کنم او در این قضیه
غافلگیر شد. در هر صورت قابل قبول و دفاع نیست» وافزود «متأسفانه یک فرهنگ
نامناسب غربی را در امریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی شاهد هستیم که آقایان و
خانمها علاوه بر دست دادن، روی یکدیگر را میبوسند».
معاون پارلمانی او (نوش آبادی) هم در
اظهار نظر در مورد این مساله از جمله گفت:« زن ایرانی چه هنرمند و چه غیر هنرمند
همیشه مظهر عفت و پاکی بوده است، بنابراین اینگونه حضورهای نامناسب که اخیرا در
جشنواره کن اتفاق افتاده همسو با اعتقادات دینی ما نیست».با این حساب از نظر این
مردک، با آن روبوسی«عفت و پاکی» لیلا حاتمی و زن ایرانی لطمه دیده و زیر سوال رفته
است!
به هر حال روبوسی
مردان با زنان در چنین دیدارها یی، کاری مثل دست دادن است و رسم است و سن و سال هم
در آن نقشی ندارد. همانطور که می دانیم در فرهنگ و معیار آخوندی کلا دست دادن
مردان و زنان با یکدیگر ممنوع است(البته در مکتب مسعود و مریم نیز این قاعده رعایت
می شود) و آنها خشم و خروشی نظیر این را قبلا در مورد روبوسی عباس کیارستمی با
کاترین دونوو، بی حجاب ظاهر شدن شیرین عبادی در مراسم دریافت نوبل صلح و دست دادن
اصغر فرهادی با آنجلینا جولی، هم به راه اندختند و به جاست به یاد بیاوریم که احمد
شاه مسعود افغان در سفری که به اروپا داشت در اینجا با زنان دست داد و مقامات
سعودی، کشوری که به اِعمال قوانین و معیارهای خیلی خشک مذهبی شناخته می شود، با
زنان دست می دهند. اما از پیروان «امام»ی که در جلد سوم رساله چهار جلدی اش
تحریرالوسیله که مهمترین اثر«علمی» و دینی اوست، نکاح با بچه شیرخواره و لذت جنسی
بردن مرد از همسر شیرخواره اش را از طریق تفخیذ(=مالیدن آلت تناسلی به ران که در
زبان گفتگو«لاپایی» گفته می شود) جایز می داند، چه انتظاری می شود داشت؟** نعره لاتها و
جیغ ماده دانشجویان سیبیلو که خواهان محکوم شدن لیلا حاتمی به ضربات شلاق و زندان
شده بودند طبعا به گوش ژیل ژاکوب هم رسید و قبل از لیلا حاتمی ژیل ژاکوب، در واکنش
به این مساله پیامی در تویتر خود منتشر کرد و در آن یادآور شد که روبوسی در دیار
او معمول و عادی است و او با لیلا حاتمی
به عنوان نماینده سینمای ایران روبوسی کرده و یاد آور شد که او (ژیل ژاکوب) در این کار پیشقدم شده بود. دو
سه روزی بعد از آن، یک روز قبل از پایان فستیوال لیلا حاتمی در واکنشی به آن داد و
فریادها و چاک گریبان دریدن های حزب اللهی ها، توضیح و پیامی منتشر کرد که بنابر
اخبار منتشر شده، متن آن از سوی محمد رسول
صادقی مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی به رسانه ها ارسال شده بود.
در این پیام که مخاطبش مردم و افکارعمومی هستند، لیلا حاتمی، ضمن یاد آوری چگونگی شرکتش در
جشنواره که در همه جا به عنوان شخصیتی مستقل بوده است ولی الزامات را به خاطر آن
که از سینمای ایران در این فستیوالها شرکت داشته رعایت کرده، در مورد فستیوال کن
یاد آور شده است که«این بار نیز طی مکاتباتی که با مسئولان فستیوال داشتم به تفصیل
تمام نکات را توضیح داده بودم و خواستار همکاری آنها شده بودم، لذا در مراسم
افتتاحیه و غیره، آنها همۀ مقررات را میدانستند و با همکاری و درک متقابل هیچ
مورد خاصی پیش نیامد،اما در مورد آقای ژیل ژاکوب که با قریب نود سال سن آخرین سال
حضورش در فستیوال را میگذراند باید توضیح دهم که ایشان به علت کهولت و از یاد
بردن همۀ تأکیدات، که معمول این سن و سال است، ضوابط یادشده را فراموش کرد و اقدام
پیشگیرانۀ من برای دست دادن با ایشان هم مؤثر واقع نشد. مسلما ایشان برای من حکم
پدربزرگ کهنسالی را داشت که میزبان من هم بود». بعد از این توضیح است که او
نوشته:« هرچند از ادای این توضیحات شرم دارم اما شاید برای کسانی که نمیتوانستند
موقعیت ناگزیر من را درک کنند ناچار شدم وارد برخی جزئیات شوم. با این حال از این
پیشامد و این که احساسات کسانی را آزرده باشم بسیار متأسفم، چه خود تربیتشدۀ پدری
هستم که همه از میزان علاقۀ او به دین و ملیت ایرانی آگاهند». در این جملات می
بینیم که اولا لیلا حاتمی از کسی عذر خواهی نکرده و کلمه عذر خواهی را بکار نبرده
است اما گردانندگان رسانه های جیره خوار رژیم ولایی، برای ارضای عقده های حقارت
خود ، تیتر «عذر خواهی لیلا حاتمی» را بر آن زدند و بنابر مطلب مندرج در سایتهای
اینترنتی در مورد این مساله، باز هم این حرمزاده های گرداننده خبرگزاری وابسته به
سپاه (فارس) بوده اند که منبع چنین تحریفی در پیام لیلا حاتمی بوده اند، همان
خبرگزاری که مدعی مصاحبه با محمد مُرسی (زمانی که رئیس جمهور مصر شده بود) شد،
خبری که آن زمان از سوی دفتر او قویا تکذیب شد. ثانیا به وضوح روشن است که
«شرمندگی» لیلا حاتمی نه به خاطر رفتاری که کرده بود، بلکه به خاطر نفهمی و
بیشعوری عوضی های عربده کشی است که او لازم دیده جزئیاتی را برای آرام کردن
احساسات ناشی از تعصب اسلامی و درنده خویی آنان شرح دهد و همین باعث شرمندگی او
است. او حق دارد شرمنده باشد از این که این توضیحات را خارجی های شرکت کننده در
فستیوال به ویژه شخص ژیل ژاکوب هم می خوانند و طبیعی است که فکر این که آدم از
کشوری بیاید که چنان بساطی در آنجا برپاست، باعث سربلندی و خرسندی خاطر نمی شود،
باعث احساس سرافکندگی و شرمندگی و اندوه برای هنرمندی است که به مردم و سینمای
ایران تعلق دارد. مردمی که بیش از صد سال است با استبداد و ارتجاع در جدالی بی
وقفه برای استقرار دموکراسی و عدالت در کشور خویش هستند و ازمبارزه بارژیم آخوندی
هم به رغم سرکوبی و کشتار و زندان و شکنجه از پای ننشسته اند. با بساطی که امت خمینی و میمون های مرید و پیرو
ولایت فقیه در مورد این رویداد در ایران راه انداختند، احتمالا از این پس در هر
حضور دیگری در فستیوالها، همواره این خاطره تلخ و باعث شرمندگی، در نظر لیلا حاتمی
زنده خواهد شد او را آزرده خاطر خواهد کرد. به نظر می رسد که برخی معنی و جهت
«شرم» ی که او بکار برده را درست درک نکرده اند. یکی هم که از او یک خط نوشته در
تایید و تحسین فیلمی و کارگردان و بازیگری ایرانی دیده نشده(البته شعری در ستایش
گلشیفته و پستانش به خاطر نشان دادن پستانش سروده بود) و اصولا مساله سانسور در
سینما و فشار برهنرمندان سینما مساله مورد توجه او نبوده است، فرصت را برای خود را
«رادیکال» نشان دادن با اهانت به هنرمندی که در داخل کشور کار و زندگی می کند و
محبوبیت و احترام زیادی بین مردم دارد، مغتنم دیده و در این زمنیه البته از هول
هلیم در دیگ افتاده و بدون این که به خود زحمت نگاه کردن به منابع و اخبار مختلف
در مورد پیام لیلا حاتمی را بدهد، به تیتر «عذر خواهی لیلا حاتمی» اکتفا کرده و با
حقه بازی و با ستایش از گلشیفته فراهانی و مقایسه بی ربط مورد او با مورد لیلا
حاتمی، همان تیتر را دستاویزی برای چرند بافی و حمله به این هنرمند قرار داده است.
جالب این که او به دنبال این مطلب به ماجرای اعدام مه آفرید امیر خسروی و مخالفت
خودش با اعدام هم پرداخته است که معلوم نیست در چه حال و هوایی در
می نوشته*** و چه ربطی بین دو مساله است
به هرحال جمله های
پیام لیلا حاتمی چیزی جز این را بیان نمی کند که او از این که به خاطر بیشعوری
عربده کشهای که عاجز از درک ضروت رفتار مؤدبانه و نزاکتی که باید در رویداد
سینمایی و فرهنگی مهمی نظیر فستیوال کن که انبوهی از خبرنگاران و عکاسان برای
ارسال گزارشهای آن به سراسر جهان، در محل حضور داشتند رعایت می کرد، ناچار شده آن
توضیحات را در زمان حضورش در جشنواره و برای اطلاع عموم بدهد، شرمنده است . اگر او
از اُمت وحشی حزب الله و مرتجعین تاریک اندیش صاحب مقام، شرمنده بود، و یا از
عربده آنها جا خورده بود، حتما به جای اظهار تاسف از آزرده شدن آنان، از آنها
عذرخواهی می کرد. خصوصا این را هم بدنیست یاد آوری کنم که طرز لباس پوشیدن او در
مراسم گشایش جشنواره، چیزی نبود که خاطر امت حزب الله از آن خرسند باشد. همه می
توانند این را تشخیص بدهند که با لباسی که او در مراسم گشایش جشنواره پوشیده بود،
در ایران نمی تواند مثلا در مراسم جشنواره فجر ظاهر شود. قبل از این هم دوسال پیش
که در مراسم جشنواره کن با لباسی بلند و«به سبک غربی» و مناسب جشنواره، اما نه
منطبق با آنچه در داخل کشور در مراسم مجاز است، شرکت کرده بود، یک سرتیپ پاسدار که
عنوان دکتر را هم به دمش بسته اند (معاون اجتماعی وقت نیروی انتظامی) همان که
عملکرد گشت ارشاد تحت فرمان وی مورد انتقاد زیای قرار گرفته بود، در سخنانی بدون
ذکر نام از لیلا حاتمی نوع لباس پوشیدن او را «مستهجن» نامیده بود. در یکی از
سایتهای داخل، در مقاله یی در انتقاد از سخنان او و یاد آوری این که معنی مستهجن چیست و بی ربط بودن
بکار بردن چنان صفتی برای لباس لیلا حاتمی، نویسنده مقاله به سرتیپ پاسدار یاد آور
شده بود که وارد عرصه یی شده که با مسئولیت و کار او ارتباطی ندارد و کاربران هم
تودهنی های متعددی به «سردار سرتیپ دکتر بهمن کارگر» زدند. البته لیلا حاتمی می
توانست کاری «عزّت بخش»، همسو و هم ارزش با حکم «عزّت بخش حضرت امام راحل» برای
قتل سلمان رشدی، برای جمهوری اسلامی بکند؛ اگر به جای رفتار مودبانه یی که ازاو
دیده شد، کشیده ای به گوش ژیل ژاکوب زده بود و سرش فریاد کشیده بود « مرتیکه پیره
سگ صورت منو می خواهی ببوسی من از ایران اسلامی استکبار شکن آمده ام »؛ بی تردید
خبر چنین کاری مثل بمب در جهان طنین می انداخت و مثلا با تیترهای درشت گزارش داده
می شد که:« تعصب اسلامی و کشیده و فحش بازیگر اول فیلم برنده اسکار جدایی نادر از
سیمین، به مدیر 84 ساله فستیوال کان در مراسم گشایش »، و حتما چنین رویدادی انعکاس
گسترده تری از بحران اوکراین و سوریه، در رسانه های جهان می یافت و مذاکرات اتمی
را هم تحت تاثیر قرار می داد و امت حزب الله در اُم القرای اسلام عکسهای «لیلای
قهرمان» خود را همراه عکسهای «مقام معظم رهبری» و «امام راحل» و عکس تنی چند از
«شهدای دفاع مقدس» همرا با این جمله که گویا در وصیتشان آمده است که«خواهرم حجاب
تو کوبنده تر از خون من است» بر سر دست
گرفته و با شور شعف «انقلابی و اسلامی» در خیابانها راه می افتادند و در بازگشت
لیلا به ایران هم لابد در فرودگاه، دسته موتور سواران به سرکردگی سردار سرتیپ دکتر
الله کرم به استقبالش می رفتند و مقامات رژیم، حلقه گلی نظیر آنچه در بازگشت قاتل
دندان طلای شاپور بخیتار از زندان فرانسه به ایران، به گردنش آویختند، به گردن او
می انداختند، حسین شریعتمداری یادداشت روز مفصلی در ستایش از این هنرمند «خود باور
غرب ستیز» می نوشت و سردار نقدی هم یک چفیه بسیج به گردن او می انداخت و افتخار
«خواهر بسیجی» بودن را به او می داد و نماینده یی هم از فاطمه کماندوهای نیروی
انتظامی یک چادر مشکی از آنچه خودشان به سر می کنند و با همان از دیوار بالا می
روند، به او هدیه می کردند. ناگفته نماند که سایت آفتاب که گفته می شود وابسته به
مجمع تشخیص مصلحت و به رفسنجانی نزدیک است، مطلبی داشت با عنوان «دلواپسان، لیلا حاتمی، احمدینژاد و مادر
چاوز» که در آن جوش وخروش منتقدان به لیلا را با یاد آوری دیدار احمدی نژاد و مادر
چاوز در مراسم تدفین رئیس جمهوری درگذشته ونزوئلا و عکسی که در آن وقت از این
رویداد منتشر شد و واکنش و اعتراضی نسبت به آن دیده نشد، مورد انتقاد قرار داد. عکس
مذکور هم ضمیمه آن مقاله است.
: توضیحات
* اجرای ضربی و
جالبی از شعر تصویر زن ایرج میرزا با لهجه قزوینی در لینک زیر:
** در زیر نظر خمینی در کتاب تحریر الوسیله آمده است.
بد نیست یاد آوری شود که کسانی چون خامنه ای و آخوند مرتجع ناصر مکارم شیرازی هر یک
با شیوه ای و با تاکید بر تخصصی بودن کتاب، سعی کرده اند، از پلیدی افکار و دیدگاه
خمینی را ماستمالی کنند. خمینی تحریرة الوسیله را به زبان عربی نوشته، اما موارد
مستهجنی مثل این حکم خمینی در تحریر الوسیله، همان اوائل بعد از انقلاب و قبل از آغاز
کشتار سال 60، در نشریات برخی گروههای چپ،
از جمله در نشریه رهایی سازمان حدت کمونیستی، منتشر شده بود. جلد سوم این کتاب به همان زبان
عربی هم به خاطر همین «مسائل تخصصی» در کتابفروشی ها نبود.
نظرو حکم خمینی در تحریر الوسیله جلد سوم : كسيكه زوجه اى كمتر از نه سال دارد وطى (۱) او
براى وى جايز نيست چه اينكه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما ساير كام گيريها
از قبيل لمس بشهوت و آغوش گرفتن و تفخيذ اشكال ندارد هر چند شيرخواره باشد. 1-
وطی یعنی آمیزش جنسی
*** مطلبی در سایت همبستگی متعلق به مجاهدین در کوبیدن لیلا حاتمی
همان مطلب در سایت وابسته به مجاهدین
گزارشی تصویری از بی بی سی در مورد ماجرای کن و پیامدهای آن:
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2014/05/140524_l93_hatami.shtml
۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۸ مه ۲۰۱۴