پیام دکتر قصیم در رابطه با بیانیه شورا علیه او به خاطر استعفا
دوستان و همسايگان فيسبوكي:
من و آقاي روحاني مدتهاي مديدي است كه از ناراحتي قلبي رنج مي بريم, از چند ماه پيش من خونريزي چشم(شبكيه) داشته ام و بينايي ام آسيب ديده. دبيرخانه شورا و مسئولان مجاهدين مدتهاست از هر هردوي اين مشكلات با خبر بوده اند. در دوماه اخير - به واسطه محيط متشنج و آكنده از تهمت و درگيري حالمان بدتر شده است, اين را هم به آنها خبرداده ايم. ولي در مورد اخص استعفاء نامه كه چرا سكوت پيشه كرده و پيش از انتشار به آنها خبر نداده ايم گفتني و سابقه و نوع برخورد مجاهدين به استعفا يا به انتقاد و پيشنهادهاي اصلاحي ما گفتني هاي فراوان داريم. سرگذشت اين ماجرا و برخوردهاي زشت و ظالمانه بر افراد منتقد طولاني است. در اساسنامه هيچ ماده اي نيست كه افراد ناگزير باشند استعفايشان را پيشاپيش در اختيار دبيرخانه بگذارند. ولي ما موضوعات مندرج در استعفاء را صدها بار گفته و بعضا حتي مدت كوتاهي پيش از كناره گيري تذكر داده ايم و هرگز پاسخ قانع كننده اي دريافت نكرده ايم . لاجرم در مقابل اين دو امكان بوديم :يا كماكان ناظر اشتباهات و ندانم كاريهاي آنان باشيم و يا , شوربختانه , شروع كنيم به تهيه استعفايمان. در اين دوره آخر هم بيماري قلبمان تشديد شد (به سبب فشار و منگنه روحي و نظارت تشجات بيرون ) و هم - در مورد من - بارديگر خونريزي در شبكيه چشم وضع ديد و بينايي را بيشتر مختل كرد. اين را نيز همان يكي دو روز آخر به اطلاع دبيرخانه گذاشتيم (دراين مورد حتي يكي از مسئولان احوالپرسي كرد و دعاي خير همراهمان كرد- ايميلش موجود است) , درهرحال ديگر ما تصميم گرفتيم هرچه زودتر استعفا دهيم. مايل بوديم و اين حقمان بوده و هست كه , بدون فشارهاي گوناگون - كه شرحش مثنوي هفتاد من مي شود - دونفره درخلوت از تماسهاي زياد فاصله بگيريم تا بتوانيم روي استعفايمان متمركز شويم. آيا اين گناه كبيره است؟ چون من مشكل بينايي ام رو به شدت بود, به اين كار سرعت بخشيديم و بالاخره در پايان غروب 15 خرداد متن را اديت كرديم و اول از همه فرستاديم براي دبيرخانه. سپس براي اين كه مسكوت نماند به شماري از رسانه هاي خوشنام فرستاديم, چون اين عادت زشت اينها را مي شناختيم كه خبر استعفاي اعضاي شورا را در رسانه هاي نزديك به شورا و مجاهدين درج نمي كنند. چه كار بايستي مي كرديم. اين چه فضايي است كه قديمترين اعضاي شورا نمي توانند در فضاي علني اعلام استعفا كنند؟ اين خلاصه ماجرا بوده است. شگفتا كه نه اكثر خوانندگان و نه دبيرخانه و نه اعضاي شورا هيچكدام به محتواي بسيار مهم اين استعفاء نپرداختند و فقط دنبال مچ گيري در باره وقت و .... بوده اند. بار ديگر تكرار مي كنم ما تمام فعاليتهاي گشتاپوي رژيم را هميشه رد كرده و مي كنيم, از هر پروژه اي كه اثباتاً بدانيم رژيم پشت آنست با نهايت قاطعيت دوري كرده عاملان آن , سياست آن را , مجريان آن را محكوم مي كنيم. اما نمي توانيم به صرف مهر زدن فوري به كسي , بلافاصله آن كس و نوشته هايش را متعلق به وزارت اطلاعات بشماريم. مجاهدين بايد رك و روشن اسناد و مدارك وابستگي افراد به دشمن ضد بشري را اثبات كنند. همين طوري مجاز نيستند به هر كس كه سئوالي دارد و مشكلي را مطرح مي كند برچسب رژيمي و وزارت اطلاعاتي بزنند. . . . باز هم تكرار مي كنيم ما از سر خير خواهي از خود گذشتيم كه مسأله و ضرورت بحث اصلاح و گشايش و بهبود روشهاي كاري و هزار مشگل ديگر كه در شورا و مجاهدين وجود دارد در ملاء عام مطرح شود. پيشنهاد مي كنم از شخصيتهاي مورد اعتماد عمومي , از مفاخر ملي و ادبي سياسي ايرانيان كساني پيشقدم شوند و اين استعفاء, جوانب گوناگون آن و قانونيت آن را مورد تحقيق قرار دهند. تا سيه رو شود هركه در او غش باشد. کریم قصیم