dimanche, août 21, 2011

درگذشت مجاهدی سخت کوش و صمیمی و تصویری از آینده


درگذشت مجاهدی سخت کوش و صمیمی و تصویری از آینده
ایرج شکری
از خبر درگذشت محسن انصاری از طریق ویدئو پخش شده در اینترنت توسط سازمان مجاهدین، مطلع شدم. محسن انصاری در زمان انتشار هفته نامه ایران زمین ، در شمار اعضای اجرایی نشریه بود. او آدمی بی ریا و بی تکبر و خوش خلق بود. آسیب دیده در عملیاتی بود و یک پای او می لنگید و یادم هست که مدتی هم در آن ایامی که در فرانسه بود به خاطر درد پایش مدتی در بیمارستان بستری شد. کمبودهای ناشی از فشارهای غیر انسانی دولت عراق به نخست وزیری مالکی که مورد حمایت آمریکا ست، عامل پیشرفت بیماری ام.اس او ذکر شده است که از 8 سال پیش به آن مبتلا شده بود. طبعا خبر این گونه درگذشت هم برای خانواده و بستگان کسانی چون او تفاوتی با خبر اعدام در زندانهای جمهوری اسلامی ندارد چون در هر دو وضع، خانواده و بستگان کسانی چون محسن انصاری یا فرمانده فتح الله آنها را در شرایطی تحمیلی که رژیم مصبب آن است از دست می دهند. ما خبر نداریم که اوضاع برای آن پانصد مجروج درگیری مرداد 88 و آن تعدادی که به خاطر اعتصاب غذای طولانی در آن ایام سلامتشان به مرحله خطرناکی از آسیب دیدگی رسید و نیز آن بیش از سیصد نفری که در 19 فرودین در اجرای فرمان «بیا بیا » گفتن به دشمن، بی سلاح و بی دفاع جلوی نفربر زرهی و گلوله نیروهای درنده خویی عراقی قرار گرفتند ، با ممنوعیتیهای و «راهبندان» ها و فشارهایی که دولت عراق به مجاهدین مستقر در اشرف وارد می کند چگونه می گذرد و در چه وضعی به سر می برند. اما آنچه می توان گفت این است که نه آن بیش از 5 میلیون امضای عراقیان شیعه و سنی در حمایت از مجاهدین، نه آن قطعنانمه 24 آوریل 2009 پارلمان اروپا که رهبری مجاهدین به ویژه شخص جناب مسعود رجوی روی آن بسیار حساب می کرد و با تاکید بر آن امریه صادر می کرد، و نه آن پیامهای«شیک» همبستگی کسانی چون صالح المطلک (در مقام معاون نخست وزیر عراق) هیچ خاصیتی برای رفع این محدودیتها نداشته است. پافشاری برای ماندن در عراق با خیال پردازیهایی مثل جلوگیری از گسترش بنیاد گرایی در عراق و یا جلوگیری از بلعیده شدن عراق توسط رژیم، که همه برای نشان دادن مصمم بودن برای خدمت به اهداف آمریکا و برخوردار شدن از «گوشه چشم» و حمایت آمریکا، صورت می گرفت و هیچ ربطی به مسائل مردم با رژیم نداشت و هیچ تاثیر مثبتی نمی توانست روی افکار عمومی ایرانیان به ویژه در داخل کشور داشته باشد، سیاست غلطی بود که پاسخ خود را چون سطل آب یخی که روی آدم در حال چرت و رویا بریزند، در اظهارات سفیر آمریکا در عراق در مورد لزوم انحلال سازمان مجاهدین برای ثبت نام ساکنان اشرف به عنوان پناهنده نزد کمیسیاریای عالی پناهندگی و بعد انتقال به جایی دیگری در عراق تا زمان انتقال به کشور تالث، دریافت کرد. حالا «امید بزرگ» رهبری مجاهدین نه در حرکتهای مردم - که در دوسال گذشته به ویژه نبودن ارتباطی بین آن با این رهبری و تاثیر پذیری از آن «دژ استراتژیک مقاومت مردم» بر همگان عیان شده و رهبر مجاهدین هم خشمگین از مردم، از گفتن تبریک به مناسبت نوروز از آنان روی برتافت-، بلکه در تغییر نظر آمریکا در قرار دادن مجاهدین در لیست گروههای تروریستی و خارج کردن آن از این لیست است. شخصا امیدوارم این اتفاق بیافتد. چون هرچند باز هم ممکن است دستگاه رهبری مجاهدین در خیالپردازی دیگری، مثل نشانه اتخاذ سیاست «رژیم چنج» از سوی آمریکا دانستن آن فرو برود که تازه اگر این طور هم باشد، سود آن را جنبش سیز خواهد برد و به مفهوم «آلترناتیو» شناخته شدن مجاهدین از سوی آمریکا نیست و باز هم اگر آمریکا گروهی را آلترناتیو شناخت،این دلیل بر منطبق بر «واقعیت موجود در جامعه ایران» بودن آن نیست هم چنان که دیدگاهی که در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان در آمریکا، تلاشش برای جا اندختن بازگشت نظام سلطنتی و پس ماندهای رژیم آریامهری به ایران، به عنوان «آلترناتیو» بود به جایی نرسید، اما پایانی است بر یک دوران طولانی خیالپردازی و توّهم، همراه با گریز از واقعیتی که سبب هدر رفتن سالها زمان و هزینه های بسیاری همراه با درجا زدن با «طبل بزرگ زیر پای چپ» شد. هزینه هایی که رویداد های مرداد 88 و فرودین 90 هم جزء آن است. خروج مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا، می تواند راه را برای خروج مجاهدین مستقر در اشرف از عراق و انتقال آنان به کشورهای اروپایی و احتمالا به آمریکا و کانادا هموار کند و این امر اگر صورت بگیرد می تواند روبه رو شدن تکان دهنده با واقعیت، واقعیت شکست استراتژی سرنگونی رژیم با «ارتش مریم» را برای رهبری خودخواه مجاهدین که به پذیرش آن تن در نمی دهد، غیرقابل گریز کند. این امر به نظر من می تواند پیامدهای مثبتی داشته باشد که مهم تر از همه این است که حتی اگر رهبری مجاهدین تمایل به پذیرفتن نداشته باشد ،ناچار است به تعیین کنندگی عامل افکار عمومی ایرانیان بها بدهد و مردم را به حساب بیاورد و دست از خود محور بینی و اراده گرایی مصیبت بار بردارد.

30 مرداد 1390 – 21 اوت 2011

مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم(سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرنگاران مورد بازجویی قرار گرفتند

  مصاحبه دریادار سیاری با خبرگزاری رژیم (سه سال پیش) که به خاطر انتقادات او از تبعیض و تحریف در مورد ارتش از صفحه آن خبرگزاری حذف شد و خبرن...