چشمانداز ائتلاف میان جنبش سبز و جنبش کارگری
گفتگو با محمد مالجو
۲۰ اسفند ۱۳۸۹
■ شروین نکویی
منبع: tehranreview.net
...سبزهای دموکراسیخواه همواره از طبقۀ کارگر دعوت به عمل آوردهاند تا توان سیاسی خود را بیش از پیش در خدمت جنبش سبز درآورد، اما طنز تاریخ این که دقیقاً سیاستهای اقتصادی خود همین مجموعه از نیروهای سیاسی طی دوران شانزده سالۀ پس از جنگ بود که لطمۀ شدیدی به توان سیاسی طبقۀ کارگر وارد آورد. یکی از مهمترین مؤلفههایی که برای گسترش انباشت سرمایه در دورۀ پس از جنگ در دستور کار دولتهای اصطلاحاً سازندگی و اصلاحات قرار گرفت عبارت بود از ارزانسازی نیروی کار. این ارزانسازی نیروی کار در مجموع به وخامت هم وضعیت کاری و هم وضعیت زندگی بخشهای مهمی از نیروی کار انجامید، یعنی نه فقط به افت سطح دستمزدهای واقعی انجامید بلکه تهاجم بیامانی را به سایر اجزای تعیینکنندۀ وضعیت کاری و وضعیت زندگی نیروی کار نیز تدارک دید، اجزایی چون وضعیت اسکان، فرایندهای استخدامی، ساعات کاری روزانه، میزان مرخصی سالانه، امنیت شغلی، ایمنی محل کار، انتفاع از مزایای منتج از قانون کار، و جز آن. استراتژی گسترش انباشت سرمایه از طریق ارزانسازی نیروی کار در حقیقت به سر بریدن مرغ تخمطلا میمانست، هم به لحاظ اقتصادی که در حکم سمی مهلک برای کارایی اقتصادی بود و هم به لحاظ سیاسی که در انتخابات ریاست جمهوری نهم باعث رویگردانی بخشهایی از جمعیت از جریانهای سیاسی اصلاحطلب شد. پروژۀ ارزانسازی نیروی کار گرچه به واسطۀ تهاجم به کیفیت زندگی کارگران به خودی خود دست نیروی کار را در ساختن صدای جمعی میبست اما اجرای آن در عین حال در گرو ممانعت از تشکلیابی کارگران نیز بود، از جمله به مدد سرکوب هر گونه نطفۀ عمل جمعی میان کارگران. اصلاحطلبان حکومتی به سهم خویش از مهمترین عوامل افت توان سیاسی طبقۀ کارگر بودهاند. این طبقه اما هنوز به لحاظ سیاسی به تمامی از صفحۀ شطرنج سیاست ایران خارج نشده است. جابجایی قدرت در ایران امروز در گرو نقشآفرینی سیاسی طبقۀ کارگر نیز هست. چشمانداز شکلگیری ائتلاف میان جنبش سبز و جنبش کارگری از جمله بستگی به این نیز دارد که نخبگان سیاسی سبزها تا چه حد به چنین درکی رسیده باشند، چندان که به یاری بخشی از مطالبات طبقهای بشتابند که زمانی زیر ضرب خودشان بوده است.
ارزیابی فعالان کارگری نیز از سوی دیگر بسیار تعیینکننده است. چهرههای اولترا چپ فعالان کارگری گاه تصریحاً و گاه تلویحاً ارزیابی اغراقآمیزی از پتانسیلهای عروج طبقۀ کارگر برای مبارزۀ اجتماعی به دست میدهند چندان که طبقۀ کارگر را در دفاع از منافع طبقاتی خویش کما بیش بینیاز از ائتلاف با برخی طبقات فرادست سیاسی و اقتصادی میدانند و بر این باورند که طبقۀ کارگر قادر است همزمان در دو جبهه بجنگد و هم جناحهای گوناگون بورژوازی قدر قدرت سی سالۀ پس از انقلاب را در موقع مناسب شکست دهد و هم جناح اقتدارگرا را. به لحاظ آرمانی البته این بحثی است کم نقص و به لحاظ سیاسی اما گفتاری است پر ایراد. بدون برخورداری از حمایت مالی و پشتیبانی سیاسی و پوشش رسانهای از جانب بخش ثروتمند و قدرتمند و پرطنین طبقۀ فرادست اقتصادی معترض، امکانات عملی فعالان کارگری برای یارگیری و هویتسازی و سازماندهی طبقۀ کارگر در شرایط سیاسی پس از بیست و دوم خرداد چندان امیدبخش نیست. چشمانداز شکلگیری ائتلاف میان جنبش سبز و جنبش کارگری بستگی به این نیز دارد که فعالان کارگری تا چه حد به چنین درکی رسیده باشند، چندان که پذیرای ائتلافی ولو میانمدت با طبقهای شوند که بیشترین صدمهها را از همان خوردهاند. بسته به فاعلیت نخبگان اصلی جنبش سبز و جنبش کارگری میتوان گفت تحقق ائتلاف میان این دو جنبش هم بسیار دور است و هم بسیار نزدیک.
متن کامل در لینک زیر:
http://tehranreview.net/articles/7923
گفتگو با محمد مالجو
۲۰ اسفند ۱۳۸۹
■ شروین نکویی
منبع: tehranreview.net
...سبزهای دموکراسیخواه همواره از طبقۀ کارگر دعوت به عمل آوردهاند تا توان سیاسی خود را بیش از پیش در خدمت جنبش سبز درآورد، اما طنز تاریخ این که دقیقاً سیاستهای اقتصادی خود همین مجموعه از نیروهای سیاسی طی دوران شانزده سالۀ پس از جنگ بود که لطمۀ شدیدی به توان سیاسی طبقۀ کارگر وارد آورد. یکی از مهمترین مؤلفههایی که برای گسترش انباشت سرمایه در دورۀ پس از جنگ در دستور کار دولتهای اصطلاحاً سازندگی و اصلاحات قرار گرفت عبارت بود از ارزانسازی نیروی کار. این ارزانسازی نیروی کار در مجموع به وخامت هم وضعیت کاری و هم وضعیت زندگی بخشهای مهمی از نیروی کار انجامید، یعنی نه فقط به افت سطح دستمزدهای واقعی انجامید بلکه تهاجم بیامانی را به سایر اجزای تعیینکنندۀ وضعیت کاری و وضعیت زندگی نیروی کار نیز تدارک دید، اجزایی چون وضعیت اسکان، فرایندهای استخدامی، ساعات کاری روزانه، میزان مرخصی سالانه، امنیت شغلی، ایمنی محل کار، انتفاع از مزایای منتج از قانون کار، و جز آن. استراتژی گسترش انباشت سرمایه از طریق ارزانسازی نیروی کار در حقیقت به سر بریدن مرغ تخمطلا میمانست، هم به لحاظ اقتصادی که در حکم سمی مهلک برای کارایی اقتصادی بود و هم به لحاظ سیاسی که در انتخابات ریاست جمهوری نهم باعث رویگردانی بخشهایی از جمعیت از جریانهای سیاسی اصلاحطلب شد. پروژۀ ارزانسازی نیروی کار گرچه به واسطۀ تهاجم به کیفیت زندگی کارگران به خودی خود دست نیروی کار را در ساختن صدای جمعی میبست اما اجرای آن در عین حال در گرو ممانعت از تشکلیابی کارگران نیز بود، از جمله به مدد سرکوب هر گونه نطفۀ عمل جمعی میان کارگران. اصلاحطلبان حکومتی به سهم خویش از مهمترین عوامل افت توان سیاسی طبقۀ کارگر بودهاند. این طبقه اما هنوز به لحاظ سیاسی به تمامی از صفحۀ شطرنج سیاست ایران خارج نشده است. جابجایی قدرت در ایران امروز در گرو نقشآفرینی سیاسی طبقۀ کارگر نیز هست. چشمانداز شکلگیری ائتلاف میان جنبش سبز و جنبش کارگری از جمله بستگی به این نیز دارد که نخبگان سیاسی سبزها تا چه حد به چنین درکی رسیده باشند، چندان که به یاری بخشی از مطالبات طبقهای بشتابند که زمانی زیر ضرب خودشان بوده است.
ارزیابی فعالان کارگری نیز از سوی دیگر بسیار تعیینکننده است. چهرههای اولترا چپ فعالان کارگری گاه تصریحاً و گاه تلویحاً ارزیابی اغراقآمیزی از پتانسیلهای عروج طبقۀ کارگر برای مبارزۀ اجتماعی به دست میدهند چندان که طبقۀ کارگر را در دفاع از منافع طبقاتی خویش کما بیش بینیاز از ائتلاف با برخی طبقات فرادست سیاسی و اقتصادی میدانند و بر این باورند که طبقۀ کارگر قادر است همزمان در دو جبهه بجنگد و هم جناحهای گوناگون بورژوازی قدر قدرت سی سالۀ پس از انقلاب را در موقع مناسب شکست دهد و هم جناح اقتدارگرا را. به لحاظ آرمانی البته این بحثی است کم نقص و به لحاظ سیاسی اما گفتاری است پر ایراد. بدون برخورداری از حمایت مالی و پشتیبانی سیاسی و پوشش رسانهای از جانب بخش ثروتمند و قدرتمند و پرطنین طبقۀ فرادست اقتصادی معترض، امکانات عملی فعالان کارگری برای یارگیری و هویتسازی و سازماندهی طبقۀ کارگر در شرایط سیاسی پس از بیست و دوم خرداد چندان امیدبخش نیست. چشمانداز شکلگیری ائتلاف میان جنبش سبز و جنبش کارگری بستگی به این نیز دارد که فعالان کارگری تا چه حد به چنین درکی رسیده باشند، چندان که پذیرای ائتلافی ولو میانمدت با طبقهای شوند که بیشترین صدمهها را از همان خوردهاند. بسته به فاعلیت نخبگان اصلی جنبش سبز و جنبش کارگری میتوان گفت تحقق ائتلاف میان این دو جنبش هم بسیار دور است و هم بسیار نزدیک.
متن کامل در لینک زیر:
http://tehranreview.net/articles/7923