افتضاح در سناریوی دستگیری عبدالمالک ریگی و چند نکته
ایرج شکری
سنایوری دستگیری عبدالمالک ریگی با مجبور به فرود کردن هواپیمای حامل او، با تکذیب دستگیری دو شهروند خارجی از مسافران هواپیما از سوی قرقیزستان، یک افتضاح تبلیغاتی برای رژیم و یک مضحکه برای سربازان گمنام امام زمان شد که قبلا هم سابقه داشت. از جمله ماجرای توطئه سربه نیست کردن یکجای گروهی از نویسندگان با برنامه ریزی واژگون کردن اتوبوس حامل آنان در راه سفر به ارمنستان که ترتیب دهنده پشت پرده آن سفر هم وزارت اطلاعات تحت تصدی فلاحیان و مدیرانی چون سعید امامی بود، ماجرای دستگیری فرج سرکوهی هنگام سفر به آلمان و بهم خوردن سناریوی رژیم به خاطر اقداماتی که از سوی دوستان و بستگان سرکوهی در رسانه یی کردن نرسیدن او به آلمان صورت گرفت و وقاحت مقامات رژیم از جمله رفسنجانی رئیس جمهور وقت در تاکید بر این که او از از کشور خارج شده است و ترتیب دادن «باز گشت » او و مصاحبه در فرودگاه مهرآباد با او برای این که او بگوید به تاجکیستان رفته بوده است، از نمونه های به یاد ماندنی از سناریوهای رسوای دستگاه اطلاعاتی و سربازان گمنام امام زمان است. البته از این یاد آوری منظور زدن تو سربازان گمنام امام زمان و ندیده گرفتن مهارت و استعداد آنان در آدم ربایی و اقدامات تروریستی و آدم کشی نیست. نباید در استعداد کم نظیر سربازان گمنام امام زمان در آدم کشی به فجیع ترین صورت شک کرد و نباید در مورد آنان حق کشی! کرد. بعد از تروریسم دولتی اسرائیل و آدم کشی به روش جنایتکاران حرفه ای، توسط افسران موساد، سربازان گمنام امام زمان هیچ رقیبی نه در بین سازمانهای تبهکاری و نه در بین سرویسهای اطلاعاتی ندارند. به غیر از روش «کلاسیک» ترور که در مورد کشتن شهید نقدی ، دکتر کاظم رجوی و جنایت رستوران میکونوس و... از سوی آنان بکار گرفته شد، سربازان گمنام امام زمان، در مورد قتل شاپور بختیار ، فرویدون فرخزاد، داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری، درنده خویی بی نظیری در مثله کردن قربانیان بکار گرفته بودند و در مورد فریدون فرخزاد زجر کش کردن او را چند ساعت طول داده بودند. ربودن و به قتل رساندن نویسندگان کشور از جمله پوینده و مختاری از دیگر جنایات ددمنشانه کم نظیر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است. اگر آدمکشان اسرائیلی کشتن ابوجهاد را در کشوری در شمال آفریفا فیلمبرداری کردند، سربازان گمنام امام زمان، بنابر اعترفات همدستان خود در ترکیه، از بریدن اعضای بدن یک رزمنده مجاهد که در ترکیه ربوده و به قتل رساندند، فیلمبرداری کرده بودند. واجبی خورندان به سعید امامی که خود از سرداران امام زمان بود ( بعد از افشاگری روزنامه سلامدر مورد نقش وزارت اطلاعات در قتلهای زنجیره ای با هدف خنثی کردن برنامه «بحران سازی» جناح رقیب برای زمین زدن خاتمی ) برای جلوگیری از لو رفتن جزئیات امر که پای صادرکنندگان احکام شرعی عملیات را به میان می آورد و نیز احتمال «پرحرفی» و از پرده بیرون انداخته اند اسرار مرگ احمد خمینی یادگار امام، لازم بود تا او را برای همیشه خاموش کنند. اینها از اقداماتی است که رکورد توحش سربازان گمنام امام زمان و فقیهان را غیر قابل شکستن می کند. بی رحمی و وقاحتی که سربازان گمنام امام زمان- امثال «آقای آملی»- در بازجویی از همسر سعید امامی نشان دادند، نیز از مواردیست که واقعا منحصر به خود اینهاست. کسانی که شکنجه و آزار اسیران را هم چنان که تجاوز جنسی به دخترباکره قبل از اعدام، به عنوان تکلیف شرعی انجام داده اند و وضوع گرفته به بازجویی وشکنجه قربانیان خود پرداخته اند
ریگانیسم اسلامی
سناریو سینمایی وادار به فرود کردن هواپیمای مسافربری قرقیزستان، برای دستگیری عبدالمالک ریگی و داستانسرایی در مورد این که وی در قرقیزستان قرار دیدار با ماموران سیا را داشته است، چیزی جز «قدرت نمایی» پوچ تبلیغاتی در برابر آمریکا نیست و «مغزهای متفکر» در «اتاق فکر» وزارت اطلاعات رژیم به احتمال زیاد در این کار اقدام رونالد ریگان رئیس جمهور کابوی آمریکا را در سال 1985 در فرود آوردن هواپیمای مصری در یک پایگاه هوایی آمریکا در سیسیل -که رباینده و گروگانگیر فلسطینی کشتی تفریحی ایتالیایی آکیله لائورو(و قتل دو مسافر آمریکایی آن) در آن هواپیما بود، الگو قرا داده اند و هم خواسته اند در برابر آمریکا شاخ و شانه بکشند که «وی آر دیس»(ما اینیم)! و «ما می توانیم». البته هم از سوی مصر و هم در ایتالیا اعتراضات شدیدی علیه آن اقدام خود سرانه شد و ریگان چاره یی جز تحویل دادن مجرم به ایتالیا نداشت. در خبری هم که انتشار آن به یک خبرگزاری قرقیزی نسبت داده شده بود، آمده بود که این امر که قرقیزستان دستگیری اتباع خارجی از بین مسافران هواپیما را تکذیب کرده می تواند به این معنی هم باشد که دستگیر شدگان گذرنامه قرقیزستان را داشته اند. ایرادی که این نظر را مردود می کند این است که اگر دستگیر شدگان دارای گذرنامه قرقیزی می بودند، حتما وزارت خارجه رژیم که در همه جا از موضع طلبکار وارد می شود، به قرقیزستان اعتراض می کرد و از آن کشور توضیح می خواست حال آنکه اولا وزارت خارجه رژیم در واکنش به اعتراض قرقیزستان در مورد به فرود واداشتن هواپیمای مسافری آن کشور، از آن کشور عذر خواهی کرد ثانیا قبلا گفته شده بود که ریگی با گذرنامه افغانی سفر می کرده است. به هر حال وزیر کشور رژیم در آغاز در اخبار مربوط به دستگیری ریگی گفته بود که او در خارج از ایران دستگیر شده است. اظهارات سفیر پاکستان در مورد کمک و همکاری دستگاه اطلاعاتی پاکستان در دستگیری عبدالمالک ریگی بیشتر از هر ادعایی قابل قبول می رسد. شاید یک زد و بند سه جانبه یا چهار جانبه(با واسطه گری سوریه) برای دستگیری ریگی صورت گرفته باشد. به این معنی که با توجه به روابط خوب سعودی با پاکستان، و رابطه خوب سوریه به رژیم، این دستگیری با در خواست همکاری سعودیها از پاکستان برای به تله انداختن ریگی و دستگیری او توسط عناصر وزارت اطلاعات و نیز در خواست سعودیها از سوریه برای واسطه معامله شدن با رژیم که در برابر همکاری پاکستان برای دستگیری عبدالمالک ریگی اجازه خروج از ایران به اعضای خانواده بن لادن در ایران (که تعداد آنها بین 18 تا 25 نفر ذکر شده) یا حد اقل دختر او داده شود. تقاضایی که قبلا بعد از انتشار گزارشات مربوط به پناهنده شدن دختر 17 ساله بن لادن به سفارت سعودی در تهران، از سوی عربستان برای خروج او به عمل آمده بود * .
جندالله، وانحراف در مبارزات مردم
وب سایت وابسته به جندالله در 25 فوریه خبر داد که حاج محمد ظاهر بلوچ به جانشینی عبدالمالک ریگی انتخاب شده و اعضای این جنبش با وی «بیعت» کرده اند. ظاهر اسم رسمی جنبشی که عبدالمالک ریگی آن را بنانهاده بود «جنبش مقاومت مردمی ایران» است، اما اعلامیه ها و عملیاتش به اسم «جندالله » صادر شده و می شود و بیشتر هم به همین اسم(جندالله) شناخته می شود. گرایش به رنگ مذهبی دادن به مبارزه و جنگ سنی علیه شیعه راه انداختن و صحبت از «مبارزان سنی» به میان آوردن از انحرافات سیاسی جنبش آقای ریگی؛ و اسیر کشی به روش «سلفی» ها برای «ایجاد رعب» در دل دشمن، از انحرافات تباه کنده برای مبارزات مردم بلوچستان است. اشتباه آقای ریگی و یارانش این است که توجه ندارند که «پاسدار کشی» به هرشکلی نه مبارزه مسلحانه است نه می تواند نتیجه مثبتی برای پیش برد مبارزات مردم داشته باشد، هم چنان که «قطع سر انگشتان رژیم» و «اصل طلایی حد اکثر تهاجم» در سی پیش نداشت. روشهای و تاکتیک های غلط هرچند که با استقبال خطر و به پیشباز مرگ رفتن همراه باشد، نمی تواند دستاورد مثبتی در ارتقاء مبارزات مردم و ضربه زدن به رژیم موثر باشد. اگر جنبش آقای ریگی دو سردارد سپاه را به کام مرگ فرستاد در سه چهار سال گذشته در دو سه سانحه هوایی تعداد بیشتری از فرماندهان بلند پایه و با تجربه سپاه رهسپار دیار عدم شده اند و این تاثیر قابل اعتنایی در کارآیی و ظرفیت این نهاد ضد مردمی نداشته و بعد از این هم اگر اتفاق بیفتد نخواهد داشت. تفکر پیروز شدن بر دشمن با «ایجا د رعب» که از تعالیم پیامبر اسلام(النصر بالرعب) گرفته شده است تنها در همان دوران و در جنگ و کشت و کشتار قبیله یی که همه تقریبا از ابزار و امکانات جنگی با کیفیت یکسان برخوردار بودند و جوامع آن دوران پیچیدگی جامعه دوران ما و نقش دولت در این جامعه پیچیده را نداشت، می توانست کار آیی داشته باشد نه حالا. بلوچها تنها قوم سنی ایران نیستند که مورد فشار و سرکوبی و تحقیر آخوندهای مرتجعِ پلید قرار گرفته اند، ترکمنها و کردها هم هستند، هم چنان آذریهای شیعه و تمام مردم در پهنه ایران از این رژیم منحوس مذهبی در رنجند. سرکوبگری رژیم در ترکمن صحرا ودر کردستان، جنگ شیعه وسنی نبود، جنگی بود علیه اقتدار مردم و تشکلهای دموکراتیکی که آفریده بودند و در کردستان علیه خود مختاری و خود گردانی منطقه بود. آخوندهای پلید اکنون هم این بگیر وببند را که دامنه آن را تا یاران دیروز خمینی و صاحب منصبان بلند پایه همین نظام گسترده اند و فشارهایی که اکنون برای حذف کردن نوه خمینی و شخص رفسنجانی افزوده اند، تشنه انحصار قدرتند و این تضاد از انجا ناشی می شود که جناح مغلوب حفظ و تدوام جمهوری اسلامی را در دادن اندکی از حقوقی که در برای مردم در قانون اساسی همین رژیم به رسمیت شناخته شده اما رعایت نشده و به زیر پا گذاشته شده می دانند. بنیان ولایت فقیه خمینی بر اساس صغیر انگشتن مردم و ولایت و قیمومیت فقیه بر آنها گذاشته شده است. بنابر این «جنبش مقاومت مردمی ایران» نباید گرایش مبارزه سنی با شیعه را در خود داشته باشد و نمی تواند با شعار «لاالله الالله محمد رسول الله» ادعا بکند که «جنیش مقاومت مردمی ایران» است. است ؛شعاری که عبدالمالک ریگی در زیر آن نشسته و عکسهایی- که به نظر می رسد «عکس رسمی» رهبری جند الله بود- گرفته بود
. وجه بارز مقاومت مردمی ایران، رها از تعلقات مذهبی وایدئولوژیک بودن و تکیه بر حقوق شهروندی و حقوق بشر سکولار بودن آن است. اگر رهبری جدید «جنبش مقاومت مردمی ایران» انحرافاتی را که مورد اشاره قرار گرفت اصلاح نکند نه تنها در بین مردم ایران، بلکه در بین سنییان ترکمن و کردستان حامیان چندانی نخواهد یافت و به انزوای دچار خواهد شد که برای هر جنبشی با رنگ و پرچم مذهبی می توان انتظار داشت و در عمل هم دیده ایم.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/01/100103_la_binladen_daughter.shtml *
پ-14 اسفند 1388- 5 مارس 2010
http://iradj-shokri.blogspot.com
ایرج شکری
سنایوری دستگیری عبدالمالک ریگی با مجبور به فرود کردن هواپیمای حامل او، با تکذیب دستگیری دو شهروند خارجی از مسافران هواپیما از سوی قرقیزستان، یک افتضاح تبلیغاتی برای رژیم و یک مضحکه برای سربازان گمنام امام زمان شد که قبلا هم سابقه داشت. از جمله ماجرای توطئه سربه نیست کردن یکجای گروهی از نویسندگان با برنامه ریزی واژگون کردن اتوبوس حامل آنان در راه سفر به ارمنستان که ترتیب دهنده پشت پرده آن سفر هم وزارت اطلاعات تحت تصدی فلاحیان و مدیرانی چون سعید امامی بود، ماجرای دستگیری فرج سرکوهی هنگام سفر به آلمان و بهم خوردن سناریوی رژیم به خاطر اقداماتی که از سوی دوستان و بستگان سرکوهی در رسانه یی کردن نرسیدن او به آلمان صورت گرفت و وقاحت مقامات رژیم از جمله رفسنجانی رئیس جمهور وقت در تاکید بر این که او از از کشور خارج شده است و ترتیب دادن «باز گشت » او و مصاحبه در فرودگاه مهرآباد با او برای این که او بگوید به تاجکیستان رفته بوده است، از نمونه های به یاد ماندنی از سناریوهای رسوای دستگاه اطلاعاتی و سربازان گمنام امام زمان است. البته از این یاد آوری منظور زدن تو سربازان گمنام امام زمان و ندیده گرفتن مهارت و استعداد آنان در آدم ربایی و اقدامات تروریستی و آدم کشی نیست. نباید در استعداد کم نظیر سربازان گمنام امام زمان در آدم کشی به فجیع ترین صورت شک کرد و نباید در مورد آنان حق کشی! کرد. بعد از تروریسم دولتی اسرائیل و آدم کشی به روش جنایتکاران حرفه ای، توسط افسران موساد، سربازان گمنام امام زمان هیچ رقیبی نه در بین سازمانهای تبهکاری و نه در بین سرویسهای اطلاعاتی ندارند. به غیر از روش «کلاسیک» ترور که در مورد کشتن شهید نقدی ، دکتر کاظم رجوی و جنایت رستوران میکونوس و... از سوی آنان بکار گرفته شد، سربازان گمنام امام زمان، در مورد قتل شاپور بختیار ، فرویدون فرخزاد، داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری، درنده خویی بی نظیری در مثله کردن قربانیان بکار گرفته بودند و در مورد فریدون فرخزاد زجر کش کردن او را چند ساعت طول داده بودند. ربودن و به قتل رساندن نویسندگان کشور از جمله پوینده و مختاری از دیگر جنایات ددمنشانه کم نظیر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است. اگر آدمکشان اسرائیلی کشتن ابوجهاد را در کشوری در شمال آفریفا فیلمبرداری کردند، سربازان گمنام امام زمان، بنابر اعترفات همدستان خود در ترکیه، از بریدن اعضای بدن یک رزمنده مجاهد که در ترکیه ربوده و به قتل رساندند، فیلمبرداری کرده بودند. واجبی خورندان به سعید امامی که خود از سرداران امام زمان بود ( بعد از افشاگری روزنامه سلامدر مورد نقش وزارت اطلاعات در قتلهای زنجیره ای با هدف خنثی کردن برنامه «بحران سازی» جناح رقیب برای زمین زدن خاتمی ) برای جلوگیری از لو رفتن جزئیات امر که پای صادرکنندگان احکام شرعی عملیات را به میان می آورد و نیز احتمال «پرحرفی» و از پرده بیرون انداخته اند اسرار مرگ احمد خمینی یادگار امام، لازم بود تا او را برای همیشه خاموش کنند. اینها از اقداماتی است که رکورد توحش سربازان گمنام امام زمان و فقیهان را غیر قابل شکستن می کند. بی رحمی و وقاحتی که سربازان گمنام امام زمان- امثال «آقای آملی»- در بازجویی از همسر سعید امامی نشان دادند، نیز از مواردیست که واقعا منحصر به خود اینهاست. کسانی که شکنجه و آزار اسیران را هم چنان که تجاوز جنسی به دخترباکره قبل از اعدام، به عنوان تکلیف شرعی انجام داده اند و وضوع گرفته به بازجویی وشکنجه قربانیان خود پرداخته اند
ریگانیسم اسلامی
سناریو سینمایی وادار به فرود کردن هواپیمای مسافربری قرقیزستان، برای دستگیری عبدالمالک ریگی و داستانسرایی در مورد این که وی در قرقیزستان قرار دیدار با ماموران سیا را داشته است، چیزی جز «قدرت نمایی» پوچ تبلیغاتی در برابر آمریکا نیست و «مغزهای متفکر» در «اتاق فکر» وزارت اطلاعات رژیم به احتمال زیاد در این کار اقدام رونالد ریگان رئیس جمهور کابوی آمریکا را در سال 1985 در فرود آوردن هواپیمای مصری در یک پایگاه هوایی آمریکا در سیسیل -که رباینده و گروگانگیر فلسطینی کشتی تفریحی ایتالیایی آکیله لائورو(و قتل دو مسافر آمریکایی آن) در آن هواپیما بود، الگو قرا داده اند و هم خواسته اند در برابر آمریکا شاخ و شانه بکشند که «وی آر دیس»(ما اینیم)! و «ما می توانیم». البته هم از سوی مصر و هم در ایتالیا اعتراضات شدیدی علیه آن اقدام خود سرانه شد و ریگان چاره یی جز تحویل دادن مجرم به ایتالیا نداشت. در خبری هم که انتشار آن به یک خبرگزاری قرقیزی نسبت داده شده بود، آمده بود که این امر که قرقیزستان دستگیری اتباع خارجی از بین مسافران هواپیما را تکذیب کرده می تواند به این معنی هم باشد که دستگیر شدگان گذرنامه قرقیزستان را داشته اند. ایرادی که این نظر را مردود می کند این است که اگر دستگیر شدگان دارای گذرنامه قرقیزی می بودند، حتما وزارت خارجه رژیم که در همه جا از موضع طلبکار وارد می شود، به قرقیزستان اعتراض می کرد و از آن کشور توضیح می خواست حال آنکه اولا وزارت خارجه رژیم در واکنش به اعتراض قرقیزستان در مورد به فرود واداشتن هواپیمای مسافری آن کشور، از آن کشور عذر خواهی کرد ثانیا قبلا گفته شده بود که ریگی با گذرنامه افغانی سفر می کرده است. به هر حال وزیر کشور رژیم در آغاز در اخبار مربوط به دستگیری ریگی گفته بود که او در خارج از ایران دستگیر شده است. اظهارات سفیر پاکستان در مورد کمک و همکاری دستگاه اطلاعاتی پاکستان در دستگیری عبدالمالک ریگی بیشتر از هر ادعایی قابل قبول می رسد. شاید یک زد و بند سه جانبه یا چهار جانبه(با واسطه گری سوریه) برای دستگیری ریگی صورت گرفته باشد. به این معنی که با توجه به روابط خوب سعودی با پاکستان، و رابطه خوب سوریه به رژیم، این دستگیری با در خواست همکاری سعودیها از پاکستان برای به تله انداختن ریگی و دستگیری او توسط عناصر وزارت اطلاعات و نیز در خواست سعودیها از سوریه برای واسطه معامله شدن با رژیم که در برابر همکاری پاکستان برای دستگیری عبدالمالک ریگی اجازه خروج از ایران به اعضای خانواده بن لادن در ایران (که تعداد آنها بین 18 تا 25 نفر ذکر شده) یا حد اقل دختر او داده شود. تقاضایی که قبلا بعد از انتشار گزارشات مربوط به پناهنده شدن دختر 17 ساله بن لادن به سفارت سعودی در تهران، از سوی عربستان برای خروج او به عمل آمده بود * .
جندالله، وانحراف در مبارزات مردم
وب سایت وابسته به جندالله در 25 فوریه خبر داد که حاج محمد ظاهر بلوچ به جانشینی عبدالمالک ریگی انتخاب شده و اعضای این جنبش با وی «بیعت» کرده اند. ظاهر اسم رسمی جنبشی که عبدالمالک ریگی آن را بنانهاده بود «جنبش مقاومت مردمی ایران» است، اما اعلامیه ها و عملیاتش به اسم «جندالله » صادر شده و می شود و بیشتر هم به همین اسم(جندالله) شناخته می شود. گرایش به رنگ مذهبی دادن به مبارزه و جنگ سنی علیه شیعه راه انداختن و صحبت از «مبارزان سنی» به میان آوردن از انحرافات سیاسی جنبش آقای ریگی؛ و اسیر کشی به روش «سلفی» ها برای «ایجاد رعب» در دل دشمن، از انحرافات تباه کنده برای مبارزات مردم بلوچستان است. اشتباه آقای ریگی و یارانش این است که توجه ندارند که «پاسدار کشی» به هرشکلی نه مبارزه مسلحانه است نه می تواند نتیجه مثبتی برای پیش برد مبارزات مردم داشته باشد، هم چنان که «قطع سر انگشتان رژیم» و «اصل طلایی حد اکثر تهاجم» در سی پیش نداشت. روشهای و تاکتیک های غلط هرچند که با استقبال خطر و به پیشباز مرگ رفتن همراه باشد، نمی تواند دستاورد مثبتی در ارتقاء مبارزات مردم و ضربه زدن به رژیم موثر باشد. اگر جنبش آقای ریگی دو سردارد سپاه را به کام مرگ فرستاد در سه چهار سال گذشته در دو سه سانحه هوایی تعداد بیشتری از فرماندهان بلند پایه و با تجربه سپاه رهسپار دیار عدم شده اند و این تاثیر قابل اعتنایی در کارآیی و ظرفیت این نهاد ضد مردمی نداشته و بعد از این هم اگر اتفاق بیفتد نخواهد داشت. تفکر پیروز شدن بر دشمن با «ایجا د رعب» که از تعالیم پیامبر اسلام(النصر بالرعب) گرفته شده است تنها در همان دوران و در جنگ و کشت و کشتار قبیله یی که همه تقریبا از ابزار و امکانات جنگی با کیفیت یکسان برخوردار بودند و جوامع آن دوران پیچیدگی جامعه دوران ما و نقش دولت در این جامعه پیچیده را نداشت، می توانست کار آیی داشته باشد نه حالا. بلوچها تنها قوم سنی ایران نیستند که مورد فشار و سرکوبی و تحقیر آخوندهای مرتجعِ پلید قرار گرفته اند، ترکمنها و کردها هم هستند، هم چنان آذریهای شیعه و تمام مردم در پهنه ایران از این رژیم منحوس مذهبی در رنجند. سرکوبگری رژیم در ترکمن صحرا ودر کردستان، جنگ شیعه وسنی نبود، جنگی بود علیه اقتدار مردم و تشکلهای دموکراتیکی که آفریده بودند و در کردستان علیه خود مختاری و خود گردانی منطقه بود. آخوندهای پلید اکنون هم این بگیر وببند را که دامنه آن را تا یاران دیروز خمینی و صاحب منصبان بلند پایه همین نظام گسترده اند و فشارهایی که اکنون برای حذف کردن نوه خمینی و شخص رفسنجانی افزوده اند، تشنه انحصار قدرتند و این تضاد از انجا ناشی می شود که جناح مغلوب حفظ و تدوام جمهوری اسلامی را در دادن اندکی از حقوقی که در برای مردم در قانون اساسی همین رژیم به رسمیت شناخته شده اما رعایت نشده و به زیر پا گذاشته شده می دانند. بنیان ولایت فقیه خمینی بر اساس صغیر انگشتن مردم و ولایت و قیمومیت فقیه بر آنها گذاشته شده است. بنابر این «جنبش مقاومت مردمی ایران» نباید گرایش مبارزه سنی با شیعه را در خود داشته باشد و نمی تواند با شعار «لاالله الالله محمد رسول الله» ادعا بکند که «جنیش مقاومت مردمی ایران» است. است ؛شعاری که عبدالمالک ریگی در زیر آن نشسته و عکسهایی- که به نظر می رسد «عکس رسمی» رهبری جند الله بود- گرفته بود
. وجه بارز مقاومت مردمی ایران، رها از تعلقات مذهبی وایدئولوژیک بودن و تکیه بر حقوق شهروندی و حقوق بشر سکولار بودن آن است. اگر رهبری جدید «جنبش مقاومت مردمی ایران» انحرافاتی را که مورد اشاره قرار گرفت اصلاح نکند نه تنها در بین مردم ایران، بلکه در بین سنییان ترکمن و کردستان حامیان چندانی نخواهد یافت و به انزوای دچار خواهد شد که برای هر جنبشی با رنگ و پرچم مذهبی می توان انتظار داشت و در عمل هم دیده ایم.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/01/100103_la_binladen_daughter.shtml *
پ-14 اسفند 1388- 5 مارس 2010
http://iradj-shokri.blogspot.com