mercredi, septembre 23, 2015

حرفهای خامنه ای در جمع فرماندهان سپاه، «نقشه راه» برای همه



حرفهای خامنه ای در جمع فرماندهان سپاه، «نقشه راه» برای همه


ایرج شکری


سخنان خامنه ای روز 25 شهریور در دیدار با پاسداران شرکت کننده در بیست و یکمین مجمع فرماندهان سپاه، ترسیم خطوط و سیاستهایی بود که خامنه ای بعد از وادادن در برابر غرب و «استکبار جهانی» در مساله اتمی که بسیاری از ولایتمداران و نیروهای ارزشی را سرخورده و افسرده کرد، پیش خواهد گرفت و مجری این سیاستها هم که اساسا در جهت تشدید جوّ امنیتی و پلیسی است، سپاه پاسداران خواهد بود.  خامنه ای برای نشان دادن «آشتی ناپذیر» و «بی تزلزل» و «انقلابی» بودن خودش، پیشاپیش حتی برای زمانی که «ریق رحمت» سرکشیده و «دعوت حق» را لبیک گفته و «قبض» سفر به «دیار باقی» را گرفته باشد، زمینه های مختلف برای اتهام زنی و بگیر و ببند و خودسری در اداره امور داخل کشور و روابط خارجی را برای پاسداران تعیین کرد. این سخنان خامنه ای، چیزی شبیه سخنان خمینی در سوم خرداد 58 ، مندرج در کیهان 5خرداد همان سال است که محور و موضوع اصلی آن دشمن شناسی و تعریف این که اسلام چیست* و تعیین وظیفه برای امت برای مبارزه با «دشمنان» «بدتر از مبارزه ای که با شاه کردند»، است. با این تفاوت که در آن زمان و در آغاز به قدرت رسیدن خمینی که هنوز قانون اساسی رژیمش تدوین نشده و ارگانهای سرکوب و پلیسی اش سازمان و دستگاه گسترده کنونی با جنایتکاران پرتجربه را نداشت و گروههای مبارز انقلابی و آزادیخواه سیاسی که مخالف شکل گرفتن حکومتی مذهبی و جمهوری اسلامی بودند، بسیار فعال بودند، روی سخنش با امت بود و نگرانیش از گروههایی بود که رفع نابرابری و تبعیض از هر نوعی و دموکراسی می خواستند و خواستار جمهوری بدون صفت اسلامی و با صفت دموکراتیک بودند، اما اکنون مخاطب اصلی خامنه ای فرماندهان سپاه هستند و نگرانی او از نفوذ دشمن در« مراکز تصیمیم گیری و تصمیم سازی» است. این موضوع بر همگان روشن است که از آغاز ملاخور شدن انقلاب ضد سلطنتی و دموکراسی خواهانه مردم ایران در سال 57 توسط خمینی، با تصفیه ها و پاکسازی های گسترده یی که در دستگاههای مختلف حکومتی کارکنان مبارز کانونهای اعتصابی دوران انقلاب را همراه مدیران و دوران شاه، هدف قرار داده بود، کسانی که در مراکز تصمیم گیری و پستهای مدیریت گماشته شده اند، همه عناصر این رژیم و مرید و پیرو خمینی و معتقد به اسلام «حوزه ای و رساله ای» بوده اند و کسی جز فرومایگان پیرو ولایت فقیه در مراکز تصمیم گیری نبوده و به جز مجلس اول که در آن چندتایی عناصر«لیبرال – مذهبی» وارد شده بودند-که بعد از رویدادهای خرداد سال 60 و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی - یا فراری، یا دستگیر و یا خانه نشین شدند، در سایر انتخابات در سی و چند سال گذشته، عناصر«غیر خودی»، به هیچوجه امکان شرکت در انتخابات و ورود به مجلس را نداشته اند. بنابر این وقتی خامنه ای در شرح خطراتی که می تواند متوجه رژیم باشد خطاب به فرماندهان سپاه پاسداران می گوید:« در زمینه سیاسی نیز بیگانگان به دنبال نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری و اگر نشد، نفوذ در مراکز تصمیم‌سازی هستند که در صورت تحقق این توطئه، جهت‌گیری‌ها، تصمیمات و حرکت عمومی کشور، براساس خواست و اراده بیگانگان، تنظیم و اجرایی خواهد شد». مراکز تصمیم گیری که روشن است منطورش دستگاه اجرایی است و «مراکز تصمیم سازی» را اهل فن در کار رسانه ای و خبر، مجلس دانسته اند که این برداشت درست است و بکاربردن آن برای بیان نگرانی اش از ورود عناصر جناح رقیب و توسری خورده موسوم به اصلاح طلبان به مجلس است که قبلا دردسر سازی آنها را در مجلس ششم، با اخم و خشم پاسخ گفته است. خامنه ای در آغاز سخنانش تاکید کرد که« سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک سازمان سر به زیر و سرگرم کارهای اداری خود نیست بلکه یک ناظرِ آگاه و بینا و متوجه مسائل داخلی و خارجی است» و با یاد آوری اهمیت«مجموعه اطلاعات سپاه» تاکید کرد که :« مجموعه اطلاعات سپاه باید به طور دائم مسائل را رصد و تهدیدها را شناسایی کند». می بینم که با آن ارزیابی از «اهداف بیگانگان» برای نفوذ در «مراکز تصیمیم گیری و تصمیم سازی» و این توصیف از اطلاعات سپاه و تعیین وظیفه برای آن، «نقشه راه» برای ادامه حیات سیاسی رژیم را ترسیم کرده است و عامل هدایت کننده و قطب نما و جهت یاب حرکت هم چیزی جز«اطلاعات سپاه» نیست. با این مرزبندی ها و وظایف تعیین شده از سوی رهبر برای سپاه که در وقع چیزی جز تشویق سپاه به شرارت و افسارگسیختگی بی مرز نیست، چه کسی از عناصر نظام می تواند خیال خام اتخاذ تصیمیم بنابر بر «مصلحت نظام» را با ارزیابی مستقل و نه منطبق با رجزخوانی ها و عربده کشی های فرماندهان سپاه را پیش بگیرد؟ آنچه را که خامنه ای خطر می داند در واقع در داخل است و از ضربه خوردن به اقتدار مطلق«ولایت» بر امت نگران است. او می خواهد موقعیت «شاهانه» خود را حفظ کند. تصمیمات بزرگ را او بگیرد و نهادهایی را تحت اختیار داشته باشد که «معاف از حسابرسی» هستند و خودش هم به هیچ مرجعی پاسخگو نباشد و دنبال رویاهای خودش برای اعمال اراده در تحولات منطقه و در بازی قدرتها باشد. تنها عده یی آدم از مرحله پرت و مهمل گو ممکن است اهمیتی برای نقش خبرگان در نظارت بر عملکرد رهبر و حسابرسی در مورد آن قائل باشند وگرنه همه می دانند که مجلس خبرگان هم دست نشانده رهبر از طریق فقهای منتخب او در شورای نگهبان است و کلا نقش نظارتی این مجلس بر عملکرد «رهبری»، کشک و پشم است و پوچ.

  خامنه ای در جایی از سخنانش به اختلاف دیدگاههایی که در رژیم با دو بینش تحقق«جمهوری اسلامی» و ادامه یا صدور «انقلاب اسلامی» وجود دارد کرده است؛ در آنجا که گفته است:«برخلاف تصورات و القائات اتاق فکرهای بیگانه که در داخل هم عده‌ای آنها را تکرار می‌کنند، انقلاب تمام‌شدنی نیست و تبدیل آن به «جمهوری اسلامی» به معنایی که آنها فکر می‌کنند، امکان‌پذیر نخواهد بود». لازم به یاد آوری است که حدود سه سال پیش که حسن روحانی کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای» خود را منتشر کرد در مصاحبه ای گفت که آنچه مردم از اختلافات مسئولان نظام می بینند فقط قسمت پیدای کوه یخ است و اضافه کرد که دو دیدگاه بین گردانندگان رژیم موجود است، یکی دیدگاهی است که می گوید ما باید وعده هایی را که به مردم در «جمهوری اسلامی» داده بودیم عملی کنیم، و دیدگاه دیگری که معتقد به صدور انقلاب است. بی جهت نیست که مساله «جمهوری اسلامی» و «انقلاب اسلامی»اکنون به عنوان دو دیدگاه نا همخوان و متنافر از سوی جناح هار ولایتمدار و خود رهبر، مورد بحث قرار گرفته است. حسن عباسی که با پرحرفیها مهمل و «خود تئوری ساز و خود نطریه پردازبین»ی هایش شناخته شده است، در سخنرانی های اخیرش در مورد برجام، روی تقابل این دو دیدگاه تاکید کرده است که از جمله می توان در ثانیه های آخر ویدئویی از سخنرانی او در این لینک دید  http://www.rajanews.com/news/220057

خامنه ای که خود خدای استبداد و اختناق است به درستی تشخیص داده است که آزادی اندیشه و بیان تهدیدی بزرگ و حتی بزرگترین تهدید برای نظام ولایت فقیه است که «امام راحل» هم از آغاز دوران بعد از شاه و چپاندن جمهوری اسلامی به ماتحت تاریخ ایران، متوجه آن بود. او که پیرو «روح الله» است به یاد دارد که خمینی در آغاز با نالیدن هایی مثل آنچه در دیدار با نفرات کمیته های قزوین در 10 خرداد 58 بر زبان راند و گفت« ما از سرنيزه ها و مسلسها فارغ شديم و اكنون سر قلمها بر ضد ماست. قلمها جاي سرنيزه آمده است. مقاله ها به جاي مسلسل به روي اسلام بسته شده[...]ما گرفتار به اصطلاح روشنفكرها هستيم. ما گرفتار آزاديخواهان هستيم [...]»(کیهان همان تاریخ) نگرانی اش را از آن نشان داد، و دو ماه بعد در اعلان جنگ به دگر اندیشان و اهل قلم و شمشیر از رو بستن علیه آنان تردید نکرد و در سخنرانی 26 مرداد 58 اظهار پشیمانی کرد که چرا از اول چوبه های دار در میدان های بزرگ برپا نکرده است.




 خامنه ای که می داند که فروریختن باور به آنچه که رژیم  به عنوان ارزشها و معیارهای دینی و مذهبی و خدشه ناپذیر، به روشهای گوناگون به جامعه و به ذهنها، حتی از زمان خرد سالی کودکان، تلاش می کند تزریق کند، فروریختن نظام آخوندی را در پی خواهد داشت، با ابداع مقوله هایی مثل «تهاجم فرهنگی» و «ناتو فرهنگی»، پیوسته بر طبل اختناق و سانسور و تنگ کردن عرصه بر اهل قلم و فرهنگسازان کشور کوبیده است، چنان که وزارت اطلاعاتش که ستاد جنایتکاران مردم ستیز آزادی کش است، هنوز که هنوزاست اجازه گردهمایی به اعضای کانون نویسندگان نمی دهد و اساسا حق موجودیت برای آن قائل نیست، در این سخنان نیز، خامنه ای کوبیدن بر طبل اختناق را فراموش نکرد  و در مورد «سرمایه‌گذاری سنگین دشمنان برای نفوذ فرهنگی و تغییر تدریجی باورهای مردم » هشدار داد و این هشدار در پایگاه اطلاع رسانی او، تیتر گزارش دیدار فرماندهان سپاه با او قرار گرفته و چنین آمده است« نفوذ فرهنگی و سیاسی خطرناکتر از نفوذ اقتصادی و امنیتی است/ دشمن بدنبال دگرگون کردن باورهای جامعه و نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی است». با این دستاویز، طبعا برای فرهنگ سازان و اهل اندیشه و قلم، آش همان است و کاسه همان خواهد بود و حتی خامنه ای به خاطر وادادن در برابر فشارهای قدرتهای بزرگ در مساله اتمی و پذیرفتن قلّاده «استکبار جهانی» برگردنش، برای جلوگیری از آثار تخریبی آن بر موقعیتش و حفظ «هیمنه» و «حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی»، قصد دارد دست به تشدید  اختناق و ارعاب بزند. دیدار دوساعته و نیمه خامنه ای با معلولان جنگی قطع نخاعی و نابینا و بالای 70 درصد در روز یکشنبه 29 شهریور که فرمانده سپاه و ارتش را نیز همراه برده بود، اگر چه در آستانه مراسم سالانه یی به مناسبت سالگرد شروع جنگ عراق با رژیم بود، اما اقدامی بود از سوی «مقام عظمای ولایت» برای «تعزیز» و تاکید بر«ارزشهای انقلاب اسلامی و ایثارگریها و خون شهدای انقلاب اسلامی» و نشان دادن این که او همچنان در کنار بسیجیان و پاسداران است و چیزی در خط و گرایشات «رهبر» تغییر نکرده است.  خامنه ای در همین دیدار، در برابر اظهارات یکی از معلولان که گفت«: نماینده‌های مجلس آنقدر که حواسشون به سانتریفیوژ و غنی‌سازی و... هست حواسشون به این نیست که آمریکا با این کار داره با این توافق پاش رو میذاره لای درِ تا این درِ مذاکره هیچوقت بسته نشه و ما تا چندین سال بعد هی باید بریم پشت میز مذاکره و  »، با «زرنگی» کردن تلاش کرد که «چهره انقلابی» از خود نشان بدهد و گفت:« این رو به من نگید، این رو به نماینده‌های مجلس بگید، به اونایی که فکر می‌کنید حواسشون نیست بگید...» این در حالیست که تصمیم گیرنده اصلی در این مورد خود اوست و برجام را با تمام ایراد های بیشماری که نیروهای «ارزشی» بر آن وارد می دانند، از جمله 100 ایرادی که جلیلی در مورد نادیده گرفتن شدن حق رژیم در آن دیده و یا ارزیابی حسین شریعتمداری  از آن به عنوان «فاجعه آفرین» برای «اصول و مبانی انقلاب» در یادداشت روز کیهان تحت عنوان تنها گزینه پیش روی، برجام را مورد تایید قرار داد*. در یکی از آخرین «کشفیات» نیروهای ارزشی در مورد «برجام»،هفته نامه «رمزعبور» در آخرین شماره خود(شماره 14)، امضای جرج سوروس را که از سوی کسانی چون حسین شریعتمداری «معمار» و طرّاح «انقلابهای مخملی» معرفی شده است و کسانی مثل خاتمی را متهم به داشتن دیدار با او و خط گرفتن از او کرده است، در پای« برجام» دیده است.  http://www.rajanews.com/news/223051

در شرایطی که رژیم قرار دارد، نکاتی از سخنان خامنه ای در جمع فرماندهان سپاه که مورد بررسی قرار گرفت، نشان دهنده این است که او برای حفظ موقعیت و اقتدار و اعمال «ولایت»، هیچ تردیدی در مورد استفاده از کارگزارانی چون حسن روحانی رئیس جمهور به عنوان «سنگ استنجاء» و «پاک» نگهداشتن خودش نخواهد کرد. بنابر این کسانی از عناصر رژیم مثل حسن روحانی که در مقام ریاست جمهوری یا مسئولیتهایی مثل وزارت خارجه قرار دارند، حتما این را می فهمند و با آگاهی به این امر در مقامهایی که هستند قرار دارند. بعد از «برجام» رئیس جمهور دیگر تنها «تدارکاتچی» نخواهد بود بلکه مورد مصرف «استنجاء»یی برای ولی فقیه را هم دارد. همچنین تاکیداتی که او بر نقش سپاه و گستره دخالت آن کرد، این را برای کسانی که مایلند همچنان آن عامل و اَهرم اصلی قدرت در رژیم ولایت فقیه را که سپاه پاسداران است، ندیده بگیرند و به «تحلیل» و ارزیابیهای بی ربط در مورد امکان تغییر و تحول در عمل کرد سیاسی رژیم ولایت فقیه با حضور این یا آن باند و دسته از رژیم در قوه اجرایی یا قانونگذاری رژیم بپردازند، باید روشن کرده باشد که آنچه تعیین کننده است خط و منافع و اراده دستگاه فرماندهی سپاه پاسداران است که نهادی است بشدت ارتجاعی و مردمکش و آزادی ستیز و دشمنخو با فرهنگ ایرانی و متنفر از افتخارات تاریخی و چهرههای حماسی تاریخ ایران مثل، آریوبرزن و بابک خرّمدین است. سد و دیوار مانع اصلی برای عبور از دوران سیاه جمهوری اسلامی و این رژیم سرکوبگر و ورود به دوران استقرار دموکراسی در ایران،همین نهاد خونخوار و خون ریز است. «بهمن» دیگری باید تا خشم دژخیم سوز خلق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را، چنان در هم بکوبد که توان ایستادگی در برابر اراده و خواست مردم برای تغییر و گذر از این دوران پر رنج و تحقیر را نداشته باشد، چنان که 37 سال پیش گارد جاویدان و گارد شاهنشاهی و ارتش شاهنشاهی را با تانکهای چیفتن و تمام آموزشها و مهارتهای نظامی اش، بی اثر کرد. با توجه به آن چه گذشت به نظر نگارنده این سطور، سخنان خامنه ای در جمع فرماندهان سپاه(شرکت کننده در 21 مجمع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در 25 شهریور، تنها رهنمودی برای سپاه پاسداران نبود، بلکه «نقشه راه»ی است برای همه.

------------------------------------------------------------------------------  


-------------------------------------------------------------

۱ مهر ۱۳۹۴ - ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۵