samedi, janvier 25, 2020

یا شیخ به کشورم بماند یا من! – اسماعیل خویی






یا شیخ به کشورم بماند یا من! – اسماعیل خویی

۱

از خون ام، اسید جوهرِ خامه کنم:

تا عاقبت اش نثارِ عمّامه کنم!

امروز هنوزم به جماران ره نیست:

هنگام چو در رسید، هنگامه کنم!

۲

از خون ام، اسید جوهرِ خامه کنم:

صرف اش همه در نوشتنِ چامه کنم؛

هر چامه چو پُر می شود از کینه ی من،

افشانه ای آن را سوی عمّامه کنم!

۳

یابیدش و پرسید ز داننده ی کار،

در باز شناختن، تواننده ی کار:

چون می شود از یکی بتر گفت، آنجا

کآواز بد است و نیز خواننده ی کار؟!

۴

سرچشمه ی هر بدی شناسم بدِ او،

سفّاکی ی ذاتِ بدتر از هر ددِ او!

با این همه، در شک ام که نفرت به دل ام

بیش است زدینِ شیخ یا از خودِ او!

۵

دارم به دل از کینه ی او مین ها من!

بگذار که آخوند بجنگد با من!

مین کاری ی من ادامه دارد، تا آنک

یا شیخ به کشورم بمانَد یا من!

اول فروردین۱۳۹۸،بیدرکجای لندن


مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن