روحانی و سپاه و جناح هار، و ناتوانی او در حل یک مساله ساده بی خرج
سرانجام بعد از همه قیل و
قالهای انتخاباتی، مراسم تنفیذ و تحلیف انجام شد و ریاست جمهوری بار دوم روحانی
آغاز شد. روحانی در همین گام اولی که با انتخاب و معرفی وزیران برداشت، با برگزیدن علیرضا آوایی ( یک جنایتکار
از عوامل سرکوب و کشتار نیروهای سیاسی در دهه 60 و به ویژه کشتار سال 67) و عدم
انتخاب وزیری از بین زنان، خوش باورانی را که روی بعضی از مواضع «تند»او در برابر
جناح رقیب حساب باز کرده بودند، مواضعی که سراب
فاصله گرفتن و رویگردانی او از معیار و رفتار دهه های گذشته رژیم و نوعی
شرمساری از ظلم ستم دوران گذشته را در برابرشان می گسترد، از عوالمشان بیرون آورد.
آن مواضع تند به ویژه در سخنرانی در 16 اردیبهشت و چشمگیر تردر آن میان طعنه و
کنایه او به رئیسی بود که گفت « یک بار دیگر مردم اعلام خواهند کرد آنهایی که در
طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را نمیخواهند». تمجید و تجلیلی که او در
جلسه پایان کار دولت یازدهم از آخوند جنایتکار پورمحمدی که حضور در «هیات مرگ» و شرکت
در کشتار زندانیان سیاسی درتابستان سال 67 را برای خود افتخار دانسته بود کرد،
سندی خدشه ناپذیر بر دورویی و مردم فریبی این آخوند خمینی صفت است که طبعا هم از
نظر آنانی که برای سد کردن راه رئیسی به او رای داده بودند وهم آنانی که دچار
توّهم در مورد او شده بودند پنهان کردنی نیست. آن حرفهای انتخاباتی «چهچه بلبل»
بود تا خرش از پل انتخابات بگذرد، و الا نه او نه خاتمی و نه دیگرانی از کارگزاران
رده اول دوران حیات جنایتبار خمینی، نه انتقادی از آن جنایات خواهند کرد و نه
پوزشی از مردم خواهند خواست، بلکه قاطع و محکم بر درستی و به حق بودن آنچه کرده
اند وشده، تاکید خواهند کرد؛ چنان که کرده اند و دیده ایم و خاتمی هم از اسدالله
لاجوردی وقتی به دیار عدم روانه شد، تجلیل کرد.
نشانه عقب نشینی روحانی در
برابر جناح رقیب در واقع بعد از دیدار فرماندهان سپاه با او در اول تیر نمایان شد.
این دیدار دوازده روز بعد از آن که محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه در جریان
برگزیدن پاسدار کوثری به عنوان جانشین فرمانده سپاه محمد رسوالله تهران بزرگ،
اعلام کرد که خامنه ای تا سه سال دیگر او را در فرماندهی سپاه ابقا کرده است انجام
شد. طول مسئولیت جعفری به عنوان فرمانده کل سپاه امسال به ده سال رسید و خامنه ای
بنا بر روش گذشته و حکمی که در انتصاب او برای ده سال به فرماندهی سپاه داده بود،
باید کس دیگری را به جای او می گماشت. اما او جعفری را برای سه سال ابقا کرد. این
تصمیم خامنه ای برخلاف ارزیابی عجیب تحلیلگر یکی از رادیوهای فارسی زبان که علت آن
را نداشتن سطح لازم برای فرماندهی سپاه، در سایر فرماندهان رده بالای سپاه در حال
حاظر دانست، با توجه به تنش موجود بین روحانی با سپاه و خامنه ای، با دو منظور از
سوی خامنه ای صورت گرفته است. یکی این که با توجه به ضربه ای که با عملیات داعش در
قلب «اُم القرای اسلام و پایتخت نظام» با حمله و کشتار در مجلس و نیز حمله به مقدس
ترین سمبل و مظهر سیاسی – عقیدتی رژیم که مقبره خمینی بود، به اعتبار سپاه که
مسئولیت حفاظت پایتخت و مقبره امامشان را داشت، خورده بود و در پی آن دو تن از فرماندهان
مسئول کنار گذاشته شدند، تغییر پاسدار
جعفری حتی به روال سابق از سوی خامنه ای، باز هم می توانست جعفری را هم در سایه آن
ضربه قرار بدهد. خامنه ای با ابقای جعفری خواست نشان بدهد که در شایستگی او تردیدی
ندارد و جعفری مورد اعتماد کامل اوست. در بین همان پنج نفری که به دیدار خامنه ای
رفته بودند، هم سلامی جانشین فرمانده کل سپاه و هم غیب پرور فرمانده بسیج و هم
حاجی زاده فرمانده نیروی هوایی سپاه چیزی برای فرمانده سپاه شدن کم نداشتند. قاسم
سلیمانی احتمالا تا زنده است جایش در فرماندهی سپاه قدس، با این همه تبلیغاتی که
برای «چهره» سازی و «اسطوره» سازی از او کرده و می کنند به کسی داده نخواهد شد.
کوثری اما به نظر می رسد که در سطحی نباشد که در پست فرماندهی سپاه قرار بگیرد. به
غیر از آن پنج نفر هم کسان دیگری مثل غلامعلی رشید یا پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه که هرکدام یکی یا
دوتا مدرک «کارشناسی ارشد» و یک «دکترا» هم زیر بغل خود دارند و «در دفاع مقدس»
شرکت کرده و مسئولیتهای فرماندهی داشته اند و حتی نشان فتح گرفته اند، چیزی برای
فرماندهی سپاه کم ندارند. هدف دیگر خامنه ای در ابقای جعفری در فرماندهی سپاه، به
نظر نگارنده این بوده است که با توجه انتقاد شدید روحانی از قبضه اقتصاد توسط سپاه
که از آن به عنوان «دولت با تفنگ» نام برد و نارضایی شدید فرماندهان سپاه به ویژه
جعفری از آن - که هم در سخنرانی و هم در نوشته هایی که از بعضی اینان منتشر شد،
نمایان بود-، این بود که او بعد از ماجرای اهانت بار نماز عید فطر و تمسخر
روحانی توسط آن نوحه خوان که حتما با اذن
رهبر و هماهنگی «بیت رهبر» در روز عید فطر و پایان ماه «تزکیه نفس» برای «گلاب زدن» به رئیس جمهور برگزیده شده در
«انتخابات حماسه ای»، فرستاده شده بود، با این کار تودهنی دیگری به روحانی بزند تا حواسش جمع باشد و پایش را
بیشتر از گلیم اش دراز نکند و در مورد عملکرد سپاه زبان درازی نکند و از این ببعد
هم کاملا در برابر سپاه انعطاف داشته باشد و سبب نارضایتی سپاه نشود.عکسهایی هم از
حضور آن نوحه خوان در مراسم تنفیذ در اینترنت منتشر شد که این هم نشانه یی و سندی
بود بر این که او از دست پروردگان بارگاه ولایت است و مورد عنایت بیت رهبری است که
در مراسمی اجازه حضور یافته که به لحاظ تشریفاتی مراسم بسیار سطح بالایی در رژیم
است که در مقر ّرهبری انجام می شود و طبعا هر کسی را به آن راهی نیست. به هر حال بعد از دیدار فرماندهان سپاه با
روحانی بود که خبر توافق سپاه و دولت در مورد قراردادها منتشر شد که بر اساس آن
قرار شده سپاه در قرار دادهای کمتر از دویست میلیارد تومان ورود نکند. به موارد
یادشده بیشتر خواهیم پرداخت.
پیشروی سپاه در دست اندازی و مداخله در امور مختلف
اکنون به نظر می رسد که سپاه
بیش از پیش می خواهد در همه امور به ویژه سیاست خارجی دخالت کند و این پهباد پرانی
ها در خلیج فارس در نزدیک ناوهای آمریکایی و نزدیک شدن قایق های تندرو سپاه به
ناوهای آمریکایی برای خبرساز شدن به خاطر آن هم، یکی از این تلاشهاست و اگر این
نوع «عملیات ایذایی» نیروی دریایی سپاه سبب واکنشی بیش از شلیک هایی برای اخطار که
تا کنون از سوی نیروی دریایی آمریکا شده بشود و مثلا یکی از قایقهای تندرو سپاه
توسط نیروی دریایی آمریکا غرق و یکی دو نفر از نفرات سپاه کشته بشوند، این برای
سپاه «نعمت» خواهد بود. توفانی بپا خواهد کرد صد بار بیشتر از آنچه که برای قربانی
اخیر جاه طلبی های سپاه و خامنه ای در سوریه که توسط داعش سربریده شد، بپا کرد و
دیگر در برابر شعارها و عربده های فرماندهان سپاه دولت باید صدایش را ببرد و جیک
نزند. اگرچه این یک اصل روشن است که شروع جنگ کار دشواری نیست، اما خروج دلخواه از
آن است که دشوار است؛ همچنان که برای امامشان که ناچار به نوشیدن زهر آتش بس شد
آسان نبود اما اینها در هپروت خودشان سیر می کنند. در گیری اینان با آمریکا برخلاف
تصورات و توّهمات بلاهت بار فرماندهان سپاه که انبار موشکی خود را تضمین کننده
پیروزی در هر جنگی می دانند و رجزخوانی های بلاهت بار می کنند، برایشان پیروزی در
بر نخواهد داشت و هزینه سنگینی مثل ادامه جنون آمیز و ابلهانه جنگ بعد از آزادی خرمشهر، برای مردم و کشور
ببار خواهد آور که مردم باید سالها عواقب آن را تحمل کنند، همچنان که مردم جنوب
غرب کشور همچنان از عوارض و ویرانگری جنگ خمینی برای گسترش «ولایت» خودش به آن سوی
مرزها که با حقه بازی اسم «دفاع مقدس« بر آن گذاشته اند، در رنج اند. آمریکا در آن
سر دنیا قرار دارد ناوهای هواپیما برش و زیردریایی هایش می توانند در خلیج فارس و
دریای عمان حضور داشته باشند. اینها در رجزخوانیهاشان تهدید می کنند که پایگاههای
آمریکا و نیروهای آمریکا را هدف قرار خواهند داد، خُب فرض کنیم موشکهایی هم به
عمان و امارات و عربستان سعودی و حتی اسرائیل شلیک بکنند، بعدش چه؟ با ضربه های
متقابل به مراتب سنگین تر و گسترده تر از جبهه رو به رو و با انزوای جهانی چه
خواهند کرد؟ از این گذشته جنگ اسلام با کفر و استکبار یا در واقع جنگ سپاه و خامنه
ای در رویای گسترش دامنه اعمال قدرت و در هدف نهایی ایجاد اقماری از کشورهای
اسلامی برای یک بلوک قدرت به مرکزیت رژیم ولایت فقیه، چنانکه پاسدار مشنگ «سرلشکر
دکتر یحیی رحیم صفوی» تحقق آن را در 50 سال آینده امکانپذیر می داند و سایر
فرماندهان سپاه مثل همین جعفری به مالیخولیا هایی از این نوع(تشکیل اُمت واحده و
تسلط اسلام برجهان) http://www.farsnews.com/13951221000369
دچارند ، چگونه می تواند با موشک زدن به اینجا و آنجا تحقق یابد و به
پیروزی برسد؟
دعوت مهمانان هرچه بیشتر
برای مراسم تحلیف توسط روحانی ، می تواند تلاش مذبوحانه یی برای ارائه چهره جهانی
از خودش و بالا بردن وزن سیاسی اش در برابر رهبر و جناح رقیب بوده باشد والا چه
خاصیتی برای آن می توان شمرد؟ ماجرای سرودست شکستن نمایندگان مجلس شورای اسلامی
برای «سلفی گرفتن» با آن «فتنه رومی»(امام جمعه قم خشمگین از آن ماجرا اخیرا
موگرینی را «پیرزن عشوه گر» نامیده)، حاشیه یی بود در این مراسم که یک از
مهماندارانش هم از آدمکشهای مکتبی رژیم، جعفری صحرارودی قاتل دکتر عبدالرحمن قاسملو بود. مهمانداری این جنایتکار در مراسم
تحلیف روحانی، البته نشانه اصالت و بی خدشه بودن نظام اسلامی در «مؤلفه هایش» بود،
اگرچه بی آبرویی دیگری برای روحانی بود در نزد متوّهمان.
با اندکی توجه به اظهارات و
واکنشهایی که از سوی فرماندهان سپاه و عناصر وصل به سپاه در مورد سخنرانی های
انتخاباتی روحانی به عمل آمد، تهاجمی بودن موضع سپاه در برابر روحانی را که رئیس
قوه اجرایی است بیشتر می توان دریافت؛ سخنان و موضعگیرهایی که معمولا در تحلیلها از
اوضاع سیاسی ایران، چندان به توجه نمی شود در حالی که قدرت اصلی در دست سپاه است
که مستقل از دولت و متصل به رهبر و ولی امر مسلمین است. سخنان اخیر علی مطهری در
مجلس در مخالفت با وزیر اطلاعات پیشنهادی(که همان وزیر دولت یازدهم است) به خاطر
عدم توانایی او در تداخل کار ارگانهای دیگر در کار وزارت اطلاعات و انتقاد از مداخله خلاف قانون اساسی سپاه در این
زمینه و گسترش دامنه مداخله خود در امور دانشگاهها و مطبوعات و خبرنگاران، دلیل روشن دیگری
برخودسری و قلدرمنشی سپاه در برابر قوه اجرایی و حتی در برابر مجلس است. http://www.irinn.ir/fa/news/515189
زخم و خشم و بی اعتمادی و اتهام های سپاه به روحانی
قبلا اشاره شد که در طول
تبلیغات انتخاباتی نیش و کنایه های تندی از سوی روحانی «اعتدال گرا» که حالا با
اصولگرایان اختلافات زیاد پیدا کرده به جناح رقیب صورت زده شد که به شدت آنها را
زخمی و عصابی کرد. مهمرترین این زخمها یکی در ۱۸ اردیبهشت در همدان بود که گفت
«مردم ایران اعلام میکنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند
را قبول ندارند».سخنانی که رقیب اش رئیسی را هدف قرار داده بود. این سخنان که
البته با دورویی و وقاحت زیادی بیان شد، بسیار دور از انتظار برای گردانندگان اصلی
و «قدیمی» حاضر در صحنه رژیم بود، چرا که آنها همگی اعدام ها را در درجه اول اجرای
احکام اسلام و بعد از آن مقابله با «ضد انقلاب و منافقین» می دانند، امری که خود
روحانی هم طی سالیان دراز به آن ایمان داشته و در ضمن از «ثمرات» آن برخوردار شده
و «حالش را برده» است. اگر او واقعا اعدام و بگیر و ببند 38 ساله را کاری ظالمانه
می دانست، باید لااقل در طول 38 سال یک اعتراض و موضعگیری قاطع و بی پرده و به یاد
ماندنی علیه آن می کرد که نکرده و اگر واقعا اعدام و زندان اجرا شده توسط امثال
رئیسی را خلاف و ناروا می دانست نباید پور محمدی را به وزارت می نشاند که در «گروه
مرگ» و کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 بوده است و لااقل وقتی پور محمدی بعد از
انتشار نوار سخنان آیت الله منتظری با «گروه
مرگ» در مورد اعدام زندانیان سیاسی، در واکنش به اخبار و بحثهای پیرامون
آن، با «اجرای حکم خدا» دانستن آن، به صراحت گفت که به شرکتش در آن افتخار می کند،
باید او را از کابینه کنار می گذاشت. اگرچه انتقاد این «حقوقدان» از آن عملکرد در
سخنرانی انتخاباتی، جدی نبود و برای گذشتن «خرش» از «پل انتخابات» بود، با این حال
«حق نشناسی» نسبت به نظام بود. او باید مثل «برادر عزیز» اش خاتمی که در پی
کیفریافتن لاجوردی جلاد، از او تجلیل کرد، قدر شناسی از خادمان نظام اسلامی مثل
رئیسی را فراموش نمی کرد. آن اظهارات روحانی خشم خامنه ای را هم برانگیخت و در
سخنرانی در مراسم سالگرد مرگ خمینی یاد آور شد که «جای شهید و جلاد در دهه ۶۰
عوض نشود». روحانی اما در جلسه پایان کار دولت یازدهم، برای جبران آنچه در
تبلیغات انتخاباتی گفته بود، از «خدمات» پورمحمدی در زمینه «حقوق شهروندی و حقوق
بشر» تقدیر کرد اما با این کار ضربه سنگینی به خودش زد و «چوب دو سر طلا» شد و
اینبار وقاحتش در نزد متوّهمان و کسانی که امید اندک تغییری در امور به او رای
داده بودند، به نحو بسیار آزار دهنده یی نمایان شد. ادامه کار پور محمدی در دولت
دوم روحانی با آن سابقه جنایتکارانه اش که بعد از انتشار نوار منتظری خیلی رسانه
یی شده بود، و با آن اظهارات بیشرمانه یی که گفت به آن چه کرده افتخار می کند،
برای روحانی در افکار عمومی انزاجار بیش از بیشی می توانست همراه بیاورد بدون این
که حضور او نفعی داشته باشد، به خاطر همین کنار گذاشتن او را به صرفه تر از ادامه
حضورش در دولت دید.
زخم سنگین دیگر در سخنانی
بود که روحانی در اول تیر -روز ملی اصناف- در ضیافت افطار با «فعالان اقتصادی»
برزبان راند و سپاه را زخمی کرد. او بدون ذکر نام ولی به طور کاملا آشکار و روشن
حضور سپاه در عرصه اقتصاد را مورد حمله قرار داد. روحانی گفت:« : ابلاغ سیاست های
اصل ۴۴ برای این بود که اقتصاد به مردم واگذار شود و دولت از اقتصاد دست بکشد، اما
ما چه کار کردیم؟ بخشی از اقتصاد دست یک دولت بی تفنگ بود که آن را به یک دولت با
تفنگ تحویل دادیم، این اقتصاد و خصوصی سازی نیست. از آن دولتی که تفنگ نداشت می
ترسیدند چه برسد به اینکه اقتصاد را به دولتی دادیم که هم تفنگ دارد و هم رسانه را
در اختیار دارد و همه چیزی دارد و کسی جرأت ندارد با آنها رقابت کند». این اظهارات
روحانی خیلی به فرماندهان سپاه گران آمد و برای اعتراض و پاسخ به این حرف او صف
کشیدند، طبعا فرمانده سپاه قبل از همه در این مورد زبان به اعتراض گشود و در
سخنانی « در حاشیه جلسه شورای راهبردی سازندگی سپاه» در 6 تیر با طلبکاری بسیار از
دولت، تاکید کرد که سپاه دنبال فعالیت اقتصادی سود آور نبوده است، بلکه به اصرار
دولت ها و بدون این که حتی دولت ها به بسیاری از تعهدات خود در برابر سپاه عمل
کنند، «وارد عرصه سازندگی» شده است. جعفری تاکید کرد که:« ما خود را مأمور به
حفاظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن میدانیم و معتقدیم تلاش برای قطع وابستگی
معیشت مردم و اقتصاد کشور، از مصادیق اصلی این حفاظت و حراست است». این اظهارات
خود نشان دهنده این است که دامنه عمل و به تناسب آن اختیاراتی که سپاه خودش برای
خودش قائل است، بسیار گسترده و بی تردید با تداخل در کار دولت و مزاحمت در کار
دولت همراه است. جعفری در مورد دولت با تفنگ که در نیش و کنایه روحانی در ضیافت
افتار بود، گفت: « ما معتقدیم بیگانگان فقط به فکر منافع خود و دوشیدن ایران هستند
و نتیجه اعتماد به آنها هم، جز سرافکندگی و مواجه شدن با خیانتهای پی در پی نتیجه
دیگری نخواهد داشت. ما در این راه از سرزنشها نمیهراسیم، ممکن است ما را صاحبان
تفنگ معرفی کنند، بله صاحب تفنگ که سهل است ما صاحب موشکهای دشمن شکن هستیم و آنها
را علیه دشمنان و برای حفاظت از نظام، مردم و امنیت ایران اسلامی به کار میگیریم
و معتقدیم دولتی که تفنگ نداشته باشد توسط دشمنان تحقیر و سرانجام تسلیم می شود».
در سخنان جعفری که در خبرگزاری فارس آمده است http://fna.ir/GD30Y4 خشم و تلخکامی فرمانده سپاه ، همراه با این اتهام
ضمنی به روحانی که در راهی قدم گذاشته که
به سرافکندگی و تحقیر و سرانجام تسلیم ختم خواهد شد و نیز مشکوک دانستن «هجمه به
سپاه» در شرایط کنونی و تاکید بر این که سپاه «در رفع تنکناهای اقتصادی مردم خواهد
کوشید»، بازهم نشان دهنده دولتی بالاتر از دولت بودن سپاه و عزم جزم فرمانده
سپاه بر اعمال اراده خود بر دولت است. جعفری چند روز بعد از این سخنان هم، باز
در جملاتی زخم خوردگی خود از سخنان روحانی را نشان داد.او در 10 تیر در مراسم
معارفه جانشین قرار گاه ثارالله تهران با «ننه من غریبم» بازی گفت:« ما برای
مردم ایران جان میدهیم پس تحمل زخم زبانها خیلی سخت نیست». این پاسدار متحجر
خودپرست به روی خود نمی آورد که به مردم چه مربوط است که اینها روزی در راه فتح
قدس از طریق کربلا می خواهند بجنگند و روزی برای حفظ و دفاع بشار اسد به اسم دفاع
از حرم و بعد هم «پُز» بدهند که رزمندگان اسلام دامنه جنگشان تا ساحل مدیترانه
گسترده است. روزی اماشان جنگ را نعمت می دانست و صد جور هدف و بهانه هم برای ادامه
آن به قیمت به کشتن دادن نوجوانان دبیرستانی سازمان یافته در بسیج و ویرانی شهرها
و خانه کاشانه و کشته و معلول شدن و رنج مردم تراشیدند، کشته و مجروحانی هم از بین
خودشان داند. حالا هم برای دفاع از بشار اسد و داشتن «منطقه نفوذ» در کنار دریای
مدیترانه، به اسم «دفاع از حرم» به سوریه نیروی میفرستند و هرچند وقت یکبار جنازه
هایی به ایران بر می گردانند و جنازه گردانی می کنند و بابت آن هم از مردم طلبکاری
می کنند. آن پیام مالیخولیایی مفصل نزدیک به 13 هزار کلمه یی امامشان خمینی به
زائران کعبه در سال 66 را فراموش کرده اند که لبریز از خط و نشان کشیدن به شرق و
غرب و رجز خوانی و تاکید بر ادامه جنگ تا سرنگونی صدام بود و دست کشیدن از آن جنگ
را که مدعی بود« بدون شک سرنوشت همه امت ها و کشورهای اسلامی به سرنوشت ما
در جنگ گره خورده است»، خیانت به «آرمان بشریت و پیامبر» می دانست،اما یک سال بعد
ناچار شد آتش بس با «صدام یزید کافر» را بپذیرد.
http://farsi.khamenei.ir/imam-content?id=10593
http://farsi.khamenei.ir/imam-content?id=10593
پاسدار قاسم سلیمانی هم در
«جمع رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس استان کرمان» در 13 تیر در سخنرانی خود بدون
اشاره مستقیم به سخنان روحانی، خشم و نارضایی خود را از او با جملاتی مثل «چرا
برخی جامعه را از متدینین میترسانند، نباید کسی سپاه را تضعیف و مورد حملات
گوناگون قرار دهد، نباید تداعی حرفهای دوران گذشته را کرد، زیرا امروز سینه سپاه
برای ایثار در راه کشور و مردم سپر است» و با یاد آوری جملاتی از سخنان خمینی در
تایید و حمایت از سپاه تاکید کرد که :« من این موضوع را به عنوان یک سپاهی نمیگویم،
سپاه را با من که عیب دارم مقایسه نکنید، من را هدف قرار دهید، نه سپاه را، اگر
سپاه نبود کشور نبود و این حرف همه روزها است»(1). این پاسدار از خود راضی، می
خواهد نقش سازمان فاسد و مردم ستیز سپاه
در تداوم فاشیسم مذهبی و«صدور انقلاب اسلامی» را، به عملکرد «فردیِ»
فرماندهان سپاه تقلیل بدهد و با مزوّرانه داوطلب شدن برای مورد «حمله قرار گرفتن»،
می خواهد همچنان یک سازمان سرکوبگرِ آزادی کش را که بی وقفه با سیاست و مدیریت
فرمانده هانش در حال گسترش دامنه دست اندازی به حقوق مردم در داخل و مداخله جویی
در خارج است، نهادی مقدس و مردمی جلوه
دهد. برای این هم به حرفهای خمینی پلید استناد می کند و به مسخرگی کار خودش هم
توجه ندارد. گفتم مزوّرانه داوطلب مورد حمله قرار گرفتن شده، برای این که از آنجا
که در سه چهار سال گذاشته لی لی بسیار به لالای او گذشته اند و ترانه در ستایش اش
ساخته اند و نقش «افسانه ای» برای اقداماتش در عراق و سوریه بافته و ساخته اند و
یکی دو نشریه غربی هم بزرگ نمایی هایی بی ربطی از او کرده اند، او گمان می کند که
مظهر بی عیبی و درخشش سپاه است و کسی جرأت انتقاد از او را ندارد و با این پشتوانه
این حرف را زده است و فراموش کرده که او یکی از 24 پاسدار درنده خویی بود که به
خاطر آن که در تظاهرات و اعتراضات به حمله وحشیانه و سازمان یافته به کوی دانشگاه
در سال 78، شعارهایی علیه خامنه ای داده شده بود، نامه تهدید آمیز به خاتمی نوشتند و اخطار کردند که «کاسه صبرشان لبریز به
پایان رسیده است».
http://aftabnews.ir/vdci.zawct1ay5bc2t.html
http://aftabnews.ir/vdci.zawct1ay5bc2t.html
او چنان دچار توّهم است که در خرداد سال پیش بود که یکهو یابو برش داشت و
در پیامی که در آن سخنگوی مردم بحرین و بیان کننده احساسات آنها شده بود! هشدار و
اخطارهایی به دولت بحرین داد و «آل خلیفه » را به در راه بودن انتفاظه خونین و...
مقابله مسلحانه مردم در صورت ادامه فشار به شیخ عیسی قاسم؛ تهدید کرد. http://fa.alalam.ir/news/1830339
پاسدار یدالله جوانی که سایت
های وابسته و نزدیک به سپاه گاه عکس او را با لباس پاسداری درج می کنند و کنار
اسمش، مسئولیت اش را در سپاه (در حال حاظر مشاور نماینده رهبر در سپاه پاسداران
است) ذکر می کنند، گاه عکس او را با «لباس شخصی» درج می کنند و کنار اسمش او را
کارشناس مسائل سیاسی و استراتژیک معرفی می کنند و گاه هیچ شغل و پست و عنوانی برای
او درج نمی کنند و مثل بی بُته های متعدد ولایتمدار که در فارس و تسنیم و رجانیوز
و... مطالبشان درج می شود نوشته اورا درج می کنند در مطلبی با عنوان «دولت بی
تفنگ» به صراحت دست به پرونده سازی و برچسب زنی علیه روحانی - که در نظام جمهوری اسلامی در طول
سالیان دراز گذشته، از مقامات درجه اول و بیشتر دارای پستهای بالای سیاسی و امنیتی
بوده و برای بار دوم رئیس جمهوری رژیم شده است - زد و ازجمله نوشت:« در روزهای
گذشته، برخی از افراد و گروه ها که خود می دانند اگر سپاه نبود، کشور در چه وضعیتی
قرار داشت، صرفاً با انگیزه های سیاسی و با هدف دو قطبی سازی جامعه و دادن پیام به
مجموعه هایی در داخل و خارج برای گرفتن امتیاز جهت تداوم حیات سیاسی خود، به
بهانه های واهی تخریب سپاه را در دستور کار خود قرار داده اند. عجیب تر آن که این
تخریب ها، در فضا و شرایطی پر رنگ شده که جبهه استکبار جهانی با محوریت آمریکا
سپاه را کانون فشارها و تحریم های خود قرار داده است!» جوانی با مطرح کردن این
سوال که «آیا بین کسانی که در داخل کشور به تخریب سپاه روی آورده اند، با
بیگانگان، آمریکایی ها و صهیونیست ها که همین کار را با هدف تضعیف عامل اصلی
اقتدار جمهوری اسلامی انجام می دهند، ارتباطی وجود دارد؟ به هر حال این سوال مهم
را، باید با تأمل و با توجه به شرایط منطقه و نقش سپاه در تحولات منطقه پاسخ داد»، برچسب و اتهامش را هم
«رونمایی» کرد.
آیا این حرفها
پرونده سازی و برچسب زنی با هدف رابطه برقرار کردن و ربط دادن انتقاد رئیس جمهور
نظام که در انتخاباتی که گردانندگان نظام از رهبر تا کِهتر همگی برگزاری آن و شرکت
«میلیونی» مردم در آن را با خرسندی و با جست و خیز نشانه رای مردم به نظام و حمایت
از آن دانستند و در این «رویداد مبارک» همین کسی که از «دولت با تفنگ» انتقاد کرده
بیرون آمد، با« بیگانگان و
بیگانگان، آمریکایی ها و صهیونیست ها» نیست ؟ در سوابق یدالله جوانی آمده است که او در تابستان سال ۱۳۵۹بعد از
دیپلم وارد بسیج میشود. وی بعد از اخذ مدرک دیپلم همزمان با درگیریهای پاوه به
مناطق کردستان اعزام میشود و مسئولیت بسیج سپاه کردستان را بر عهده میگیرد و در
زمستان همانسال عضو سپاه پاسداران می شود. معلوم می شود که کارنامه حضرتش در کُرد
کشی خیلی رضایت بخش بوده است. این عالیجناب در سال ۱۳۷۲ مدرک کارشناسی ارشد علوم
سیاسی خود را از دانشگاه تهران اخذ میکند(حتما با استفاده از آن سهمیه های مربوط
به سپاه و بسیج، وارد دانشگاه شده و مدرک و کارشناسی اش هم مثل مدارک سایرِ بعدا
«دکتر» شده های سپاه است) و در سال ۱۳۸۰ از دانشگاه دفاع ملی در مقطع دکترا در رشته
مدیریت استراتژیک فارغالتحصیل میشود. با این حساب ایشان هم دکتر تشریف دارند!
در 30 مرداد سال قبل رفسنجانی در اجلاس مدیران و روسای آموزش و پرورش ضمن
سخنانی اشاره داشت که آلمان و ژاپن به خاطر این که بعد از جنگ جهانی دوم « با
اینکه برای مسایل نظامی ممنوع بودند، با تکیه بر دانش و با سوق دادن بودجههای
نظامی به توسعه صنعت و تولید، چنان اقتصاد پایداری ساختهاند که الان کاملاً محکم
حتی در مقابله با کشورهای خارجی و مستحکم هستند». پاسدار حاجی زاده در واکنش به
این سخنان رفسنجانی در یک سخنرانی در کاشان بدون اسم بردن از او گفت:« وضعیت ایران
را با دو کشور شکستخورده ژاپن و آلمان که اجازه ندارند ارتش داشته باشند مقایسه
میکنند و میگویند اگر نیروی نظامی نداشتیم وضعمان خوب بود، من نمیدانم واقعاً
میفهمند و این حرفها را میزنند یا نمیفهمند؛ اگر جرأت دارند چند روز بدون
محافظ تردد کنند بعد بگویند کشور نیروی نظامی نمیخواهد. حاجی زاده «نداشتن خط
قرمز سیاسی در کشور» را «یکی از معضلات کشور» دانست و گفت:« متأسفانه خط قرمزی در
حوزه سیاست نداریم و اینیکی از معضلات کشور است، هرکس برای رسیدن به اهداف سیاسی
خود حاضر است هر حرفی را بزند و هر کاری را بکند و هرکسی در رابطه با هر چیزی
نباید صحبت کند». می بینم که پاسدار حاجی
زاده (که چیزی از سوابقش در اینترنت و در دسترس عمومی نیست) و در هر حال می دانیم
که از یاران سرشناس خمینی و پایه گذاران این رژیم مثل رفسنجانی نبوده است، اما با
خود محوربینی و پر رویی، رفسنجانی را «هرکسی» نامید و برای او خط قرمز تعیین کرد،
حالا باز هم با مقایسه اظهارات روحانی بنابر نقش و موقعیتی که از زمان برپا شدن
این رژیم در ایران داشته و برای بار دوم رئیس جمهور شده است که دومین مقام بعد از
«رهبر» است، با برچسب زنی و شاخ وشانه کشیدن یدالله جوانی در برابر او، می توان به
روشنی دید که در این رژیم خر تو خر، این پاسداران هستند که هرغلطی که دلشان می
خواهد می کنند و در همه امور دخالت بیجا و خودسرانه و «قانون شکنانه» و «دولت
شکنانه» می کنند و «هیچ خط قرمزی» هم برای خود نمی شناسند و در عمل و در واقعیت
اینها هستند که با گسترش تشکیلات سپاه و بسیج و گسترش دامنه دخالت و فعالیت خود در
زمینه فعالیتهای اقتصادی، یک قطب قدرتِ بالاتر از دولت برای تخریب هر دولتی هستند
که آلت دست و ابزار در دست اینها نباشد.
دیدار فرمانده هان با روحانی، خبر کوتاه آن در سانه ها و شکافتن و «حلّاجی» آن در کیهان
در این شرایط عکسی که از دیدار پنج فرمانده سپاه که از آنها به عنوان
«فرمانده ارشد» نامبرده شده با روحانی منتشر شد و خبرکوتاه همراه آن به نقل از
پایگاه اطلاع رسانی دولت(بعضی سایت ها مثل 24 ساعت منبع خبر خود را ذکر نکرده
بودند)، هدفی جز این نداشت که وانمود کند که این دیدار در فضایی «احترام آمیز» و
«بردارانه» صورت گرفته است و در رژیمی که اوضاع اش به شدت خر تو خر است و اتهام
زنی و حرمت شکنی از سوی بخش «انقلابی خالص» به سوی بخش «منحرف» محدویت ندارد، حالا
فرماندهان همان بخش «انقلابی » به خواست خودشان برای تبریک گویی به «رئیس جمهور منتخب مردم» به دیدارش رفته اند و صلح صفا و
احترام حتی از در و دیوار و محل دیدار جاری است. از آنچه در این دیدار رد و بدل
شده، جز خبر کوتاه و تشریفاتی و تعارفات چیزی نبود و سپاه نیوز که خبرهای مربوط به
یکسال و نیم پیش شرکت محمد علی جعفری در این یا آن «یادواره» و آن«کنگره» را در
سایت خود دارد، اصلا خبری از دیدار فرمانده کل سپاه به همراه «چهره افسانه ای» آن
«سردار سلیمانی» و سه «فرمانده ارشد» دیگر با رئیس جمهور «شکوهمندانه انتخاب شده»
را آن منتشر نکرد. اما یک سرمقاله نویس کیهان به اسم سعد الله زارعی
که ایشان هم «دکتر» تشریف دارند! و در سایتهای جناح هار و نزدیک به حوزه از او به عنوان «کارشناس ارشد مسائل منطقه ای و بین المللی» مطلب درج می شود، در یادداشت روز کیهان 4 تیر در مورد این دیدار( ضمن تکذیب این که در این دیدار مساله دخالت سپاه در امور اقتصادی مورد بحث قرار گرفته است و تکرار این ادعا که اقدام و شرکت سپاه در طرحهای اقتصادی، با درخواست دولتها صورت گرفته و می گیرد)، با اشاره به اظهارات روحانی در طول تبلیغات انتخاباتی، از جمله «سخنانی که ایشان درباره روند قضایی کشور در 38 سال گذشته در حوزه جرائم امنیتی مطرح کرد» و« ورود رئیسجمهور به حوزههایی از این دست ضمن آنکه نوعا فراتر از اختیارات رئیسجمهور میباشد»،مدعی شد که:« براساس آنچه شنیده شده است سپاه در این دیدار به طور خیلی مشفقانه و مستدل آسیبهای جدی ادبیات دولت به نظام، مردم و خود دولت را تشریح کرده و از رئیسجمهور محترم خواسته است مانع شکلگیری ادبیاتی مغایر با ادبیات انقلاب اسلامی و مغایر با منافع ملی در دولت شود». سرمقاله نویس کیهان، موارد متعدی از سمت گیری های غلط دولت و «تبعات امنیتی برخی جهت گیریها» را یاد آور شده و خود نیز به «ارشاد» و رهنمود دادن به دولت پرداخته است و سعی کرده در جمله یی که خیلی گزنده نباشد نوعی اخطار و یاد آوری هم در مورد اختیارات تمام و کمال سپاه در اقدام و عمل در هر جا که لازم بداند، و هم در مورد قدرت «درهم کوبنده و همیشه پیروز» سپاه کرده و گفته است:« سپاه طبعاً در رابطه با وظایفی که براساس قانون اساسی برعهده دارد به غیر از به صدا درآوردن زنگها، اقدامات اساسی را برای رفع دغدغهها دنبال میکند و این همان چیزی است که از سپاه یک موجود ویژه ساخته است موجودی که وقتی با لبه امنیتی وارد ماجرا میشود پیچیدهترین توطئههای امنیتی- آنگونه که در سالهای 59 و 60 وجود داشت- را خنثی میکند و زمانی که با شرایط بسیار پیچیده امنیتی منطقهای مواجه میگردد، آنگونه که در 7 سال اخیر مواجه شد، با موفقیت بیرون میآید بهگونهای که امروز در جایجای منطقه، واژه امنیت با نامهای سپاه و سردار سلیمانی شناخته میشود و این حکایت سپاه در هر صحنهای است که ورود میکند و از این رو هر دولت در منطقه خود را نیازمند موجودی مثل یا شبیه سپاه پاسداران میداند».
که ایشان هم «دکتر» تشریف دارند! و در سایتهای جناح هار و نزدیک به حوزه از او به عنوان «کارشناس ارشد مسائل منطقه ای و بین المللی» مطلب درج می شود، در یادداشت روز کیهان 4 تیر در مورد این دیدار( ضمن تکذیب این که در این دیدار مساله دخالت سپاه در امور اقتصادی مورد بحث قرار گرفته است و تکرار این ادعا که اقدام و شرکت سپاه در طرحهای اقتصادی، با درخواست دولتها صورت گرفته و می گیرد)، با اشاره به اظهارات روحانی در طول تبلیغات انتخاباتی، از جمله «سخنانی که ایشان درباره روند قضایی کشور در 38 سال گذشته در حوزه جرائم امنیتی مطرح کرد» و« ورود رئیسجمهور به حوزههایی از این دست ضمن آنکه نوعا فراتر از اختیارات رئیسجمهور میباشد»،مدعی شد که:« براساس آنچه شنیده شده است سپاه در این دیدار به طور خیلی مشفقانه و مستدل آسیبهای جدی ادبیات دولت به نظام، مردم و خود دولت را تشریح کرده و از رئیسجمهور محترم خواسته است مانع شکلگیری ادبیاتی مغایر با ادبیات انقلاب اسلامی و مغایر با منافع ملی در دولت شود». سرمقاله نویس کیهان، موارد متعدی از سمت گیری های غلط دولت و «تبعات امنیتی برخی جهت گیریها» را یاد آور شده و خود نیز به «ارشاد» و رهنمود دادن به دولت پرداخته است و سعی کرده در جمله یی که خیلی گزنده نباشد نوعی اخطار و یاد آوری هم در مورد اختیارات تمام و کمال سپاه در اقدام و عمل در هر جا که لازم بداند، و هم در مورد قدرت «درهم کوبنده و همیشه پیروز» سپاه کرده و گفته است:« سپاه طبعاً در رابطه با وظایفی که براساس قانون اساسی برعهده دارد به غیر از به صدا درآوردن زنگها، اقدامات اساسی را برای رفع دغدغهها دنبال میکند و این همان چیزی است که از سپاه یک موجود ویژه ساخته است موجودی که وقتی با لبه امنیتی وارد ماجرا میشود پیچیدهترین توطئههای امنیتی- آنگونه که در سالهای 59 و 60 وجود داشت- را خنثی میکند و زمانی که با شرایط بسیار پیچیده امنیتی منطقهای مواجه میگردد، آنگونه که در 7 سال اخیر مواجه شد، با موفقیت بیرون میآید بهگونهای که امروز در جایجای منطقه، واژه امنیت با نامهای سپاه و سردار سلیمانی شناخته میشود و این حکایت سپاه در هر صحنهای است که ورود میکند و از این رو هر دولت در منطقه خود را نیازمند موجودی مثل یا شبیه سپاه پاسداران میداند».
روشن تر از این می
شود به «رئیس جمهور» اخطار کرد و اطاعت طلبید!؟
اگر ادعای این یار و همکار حسین شریعتمداری در مورد «شنیده ها» درست باشد،
آن دیدار 5 نفره با شرکت جعفری فرمانده سپاه، حاجی زاده فرمانده نیروی هوایی سپاه،
قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، پاسدار غیب پرور فرمانده بسیج و پاسدار کوثری که
دو دوره نماینده مجلس و عضو کمیسیون امنیت وسیاست خارجی و از «دلواپسان» بود و سال
قبل به سپاه برگشت، برای همین نوع اخطار و هشدارها و «اتمام حجت» با روحانی در
آستانه دوره دوم ریاست جمهوری اش بوده است. جارچی سپاه نوشته بر اساس «شنیده ها»
از آنچه در آن دیدار گذشته مطلع شده است. این سوال پیش می آید که او از چطور و از
کی این ها را شنیده است؟ در آن دیدار که جز آن 5 نفر کسی دیده نمی شود، پس این
حرفها حرفهایی بوده که یا قبلا همین آدم در جریانش بوده است و در «اطاق فکر» سپاه
در تنظیم آن شرکت داشته یا این که بعدا از همان فرماندهان شنیده است و در واقع هدف
از آن هم «درز دادن» آن گفتگوها و انتشار غیر مستقیم آن برای قدرت نمایی در
افکارعمومی بوده است و این اتفاقی هم نبوده بلکه یک «همدستی» بین او سپاه بوده
است. بعد از انتشار مقاله اسدالله زارعی در کیهان غیپ پروز فرمانده بسیج تنها کسی
از بین آن پنج نفر بود که در سخنانی تلاش کرد، اظهارات زارعی را با گفتن این که
«در این دیدار، جوی دوستانه و صمیمی حاکم بود و جلسه گلهگذاری نبود.» موضعگیری و
ادعاهای زارعی را که انعکاس زیادی در رسانه های فارسی «معاند و استکباری» خارج کشور
داشت و این «خوراکی» بود که نوشته سعدالله زراعی برای آنها تهیه کرده بود، به طور
غیر مستقیم تکذیب و ماله کشی کند . غیب پرور آن حرفها را «در حاشیه جلسه تکریم و
معارفه معاونان سازمان بسیج» بیان کرد..
عقب نشینی در برابر «دولت با تفنگ»
در هر حال دو روز بعد از دیدار روحانی و فرماندهان سپاه، این رئیس
کمیسیون برنامه و بودجه مجلس رژیم بود که خبر از توافق دولت و قرارگاه خاتم
الانبیای سپاه در مورد عدم ورود قرارگاه به قرار دادهای کمتر از 200 میلیارد تومان
داد. واقعا جالب توجه است که فرماندهان سپاه در مساله فعالیت سپاه در امور اقتصادی
از یک طرف مدعی می شوند که آنها اصرای به ورود سپاه به طرحها و پروژه ها ندارند، و
در همان حال مدعی هستند که «حل مسائل مردم» را وظیفه خود می دانند. این هم چیزی
نیست جز در دست گرفتن طرحهای بزرگ و اینها
این«خدمات» را با پرچم «محرومیت زدایی» و «اقتصاد مقاومتی» انجام می دهند.
هفت- هشت روزی پیش از دیدار فرماندهان سپاه با روحانی، جعفری فرمانده سپاه در
سخنانی در «حاشیه بازدید از پروژه ساماندهی آبهای غرب کشور» که در 22 تیر ماه در
سپاه نیوز درج شد« سازندگی و رفع محرومیت را از عرصه های پاسداری از انقلاب
اسلامی» دانست و تاکید کرد :« اگر اجرای پروژه های سازندگی را در نقشه ایران
جانمایی کنند،جای جای این سرزمین اسلامی عرصه خدمت رسانی سپاه به مردم است. سپاه
به اقتضای شرایط و نیازها با مظلومیت همراه با قاطعیت و عزم راسخ به حضور در عرصه
سازندگی و محرومیت زدایی کشور ادامه خواهد داد» و یاد آور شد« در این زمینه
دولت نیز نقش آفرین بوده و می تواند بسترها را بیش از گذشته فراهم سازد». همانطور
که می بینم جعفری به صراحت تاکید کرده است که سپاه «محرومیت زدایی» را که البته
باید برای آن پول خرج شود و طبعا این پول مثل صدقه گذاشتن در دست «سائل» نیست بلکه
برای اجرای پروژه هایی باید باشد که اشتغال ایجاد کند و وضع زندگی مردم را بهبود
ببخشد و آنان را از زیر خط فقر خارج کند و دستیابی آنها را به خدمات
گوناگون(بهداشت و درمان، آموزش و آب آشامیدنی سالم، امکانات مواصلاتی و...) را امکان
پذیر کند، «با قاطعیت و عزم راسخ» انجام خواهد داد و این یعنی حضور در همه جا به
اسم محرومیت زدایی. مجری طرح ساماندهی آبهای غرب، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا
است و پاسدار عبداللهی فرمانده این قرارگاه در اظهاراتی در حاشیه بازدید جعفری از
پروژه مذکور، یاد آور شد اين پروژه شامل تونل، سد، خطوط انتقال و امثال آن است و
افزود:« بحمدالله تا به امروز اين طرح
پيشرفت خوبي داشته که اميدواريم در سال جاري آن را به بهره برداري برسانيم. در
صورتي که مشکل مالي وجود نداشته باشد کل پروژه در سال 97 به اتمام مي رسد» http://www.isna.ir/news/96042313025
در اینجا می بینم که سپاه
پاسداران برای اتمام این طرح بزرگ که فواید بیشمار برای آن ذکر شده است(از جمله
پاسدار عبداللهی گفته است در تولید، امنیت و اشتغال پایدار و کمک به مردم منطقه اهمیت
بسزایی دارد) ، به شرط نبودن مشکل مالی می تواند همین سال آینده پروژه را تمام کند
و همه می دانند که سپاه اگر هم هزار کار خارق العاده بتواند بکند، بالاخره «بودجه»
می خواهد و باید «مایه» برسد تا سپاه «محرومیت زدایی» کند و سد بسازد و آب رسانی
کند و قهرمان «اقتصاد مقاومتی» باشد و...و البته در این میان «کسانی» هم به «آب و
نانی» برسند و سپاه هم از «خرده ریز»های آن خرجهای بی حساب و کتاب برای نمایش های
مسخره یی مثل تسخیر ناو هواپیمابر آمریکا با ماکتی به اندازه نزدیک به خود ناو راه
بیاندازد، یا خرجهای بی حساب و کتاب برای «یگان صابرین» بکند و ... این که پروژه هایی که اینها اجرا می کنند چقدر
منطبق بر استانداردهای فنی مربوط به هر مورد است، مساله مهمی است و در مورد آن
نگرانی ها زیادی ابراز شده است..
نتیجه «دست به نقد» و بودجه
یی سپاه از اخم و خشم و اعتراض، عجالتا تصویب بودجه اضافی هزار میلیارد تومانی
برای سپاه قدس و هزار میلیارد تومان اضافی هم برای موشک سازی سپاه است.
بهره برداری از جنایت داعش در سربریدن یک ستوان سپاه
آخرین «دوربرداشتن و گرد و
خاک کردن» های فرمانده سپاه با بهره برداری از فرصت پیش آمده از سربریده شدن یک
پاسدار توسط داعش در سوریه است (در یکی از ویدئوهایی که به همین مناسبت تولید شده
او در یونیفورم سپاه و با درجه افسری نشان داده شده است). جعفری در سخنانی در مجلس
بزرگداشت او در نجف آباد در روز یکشنبه، از موضع پرچمدار ، سخنگو، و راه نمای
پیشبرد «انقلاب اسلامی» با اهداف جهانی اش، حرفهای زیادی زد و ادعاهایی فراوان
کرد، «تَشرَ» های فراوان نیز به بخشهایی از عناصر نظام زد که از نظر او آگاهانه یا
نا آگاهانه از مسیر «انقلاب اسلامی» دور شده اند. او به ویژه خشم خود را از استقبال نمایندگان مجلس از مسئول
سیاست خارجی اتحادیه اروپا(فدریکا موگرینی) پنهان نکرد و باز هم با روی سر بلند
کردن آن جنازه بی سر به بهره برداری کلان از آن پرداخت و گفت:« متاسفانه برخی در
داخل توجهی به برنامهریزی دشمنان ندارند و فریب وعده دشمنان را میخورند و به عمق
توطئه و برنامهریزی دشمان برای تضعیف نظام توجهی ندارند؛ شهادت شهید حججی در همان
روزهایی اتفاق افتاد که ایران اسلامی شاهد حرکت سخیف نمایندگان بود که این شهید به
داد عزت ملی ما رسید و آن حرکت سخیفانه را خنثی کرد». https://www.youtube.com/watch?v=K7gw-gew7Hk
اینهایی که سربریدن اسیری
توسط داعش را وحشیانه می شمرند و به خاطر آن به خروش آمده اند، جنایات خودشان علیه
مردم ایران را اجرای احکام اسلام و مجاهدت برای اسلام می دانند. اینها به روی خود
نمی آوریند قبل از این که داعشی پیدا و
سرد ببرد و آن کشتار و جنایت را در مورد ایزدی ها راه بیاندازد، اینها بودند در
کردستان ایران در ترکمن صحرا به کشتار مردم روستایی پرداختند و جنایت ستوان ویلیام
کالی در دهکده می لای ویتنام را در خاطرها زنده کردند. اینها بودند که سر مجاهد
اکبرچوپانی
را بریدند و اینها بودند که در ترکیه یک مجاهد دیگر؛ علی اکبر قربانی را ربوده و بعد در طول چند روز شکنجه با قطع اعضای بدنش (از جمله اعضای تناسلی) او را به قتل رساندند.
اکبر چوپانی |
را بریدند و اینها بودند که در ترکیه یک مجاهد دیگر؛ علی اکبر قربانی را ربوده و بعد در طول چند روز شکنجه با قطع اعضای بدنش (از جمله اعضای تناسلی) او را به قتل رساندند.
این موضوع در اعتراف همدست ترک اینان که دستگیر شده بود آمده بود و در
گزارش پلیس تایید شد. گویا از شکنجه دادن او فیلمبرداری هم کرده بودند. این بی پدر
مادرها، به روی خود نمی آورند که سلاخی داریوش فروهر و همسرش و ربودن و قتل
وحشیانه پوینده و مختاری و قتل وحشیانه کسانی چون ابراهیم زال زاده و قتل وحشیانه
آن معلم کرمانی، حمید حاجی زاده و کارون فرزند 9 ساله اش
در داخل کشور وقتل
وحشیانه توام با شکنجه فریدون فرخزاد و قتل وحشیانه شاپور بختیار و دستیارش با
چاقو در خارج و...همه در دستگاه ارزشی «انقلاب اسلامی» و تعلیمات «امام خمینی» و
رهنمودهای آیت لله های پیرو او مثل مصباح یزدی پلید صورت گرفته است. همان خمینی که
«تفخیذ»و جایز بودن لذت جنسی بردن از کودک شیرخواره، با مجوز شرعی تعیین شده در
رساله تحریرالوسیله او(جلد سوم) آمده است، تجاوز به دختران باکره (اکثرا دبیرستانی) قبل
از اعدام در دهه 60 که چیزی کم از جنایات داعش ندارد، همه سه دهه قبل از پیدایش
داعش، در «ایران اسلامی» و به دست آخوندها و پاسداران پلید و سربازان جنایتکار
گمنام امام زمانش، رخ داده است.
عقب نشینی و سکوت، راه و روش روحانی در برابر خودسری ها و قانوشکنی ها
به نظر می رسد روحانی در
آغاز بار دوم ریاست جمهوری اش، نسبت به دفعه قبل، عقب نشینی های سریعتری کرده است
و اظهارات خصمانه رونالد ترامپ نسبت به رژیم هم عامل دیگری برای خالی کردن عرصه از
سوی او برای تاخت و تاز سپاه و تدارکات چی بودن برای سپاه است که صاحب قدرت اصلی
با همراهی رهبر است. خامنه ای در این میان دودوزه بازی می کند. هم از موضع «من
دیپلمات نیستم، من انقلابی ام»، روحانی را در رابطه با مساله برجام و رابطه با غرب
«ترسو و ندانم کار» جلوه می دهد، هم مدعی
است به دولت و وزیرخارجه اش اعتماد دارد و آنها را مومن می داند و با مذاکره به
طور اصولی مخالفتی ندارد و حتی در سخنرانی مراسم تنفیذ تاکید می کند که :« من تأیید میکنم نظری را که
رئیس جمهور محترم ابراز کردند در زمینهی برخورد حکمتآمیز با مسائل گوناگون بینالمللی
و مسائل سیاسی و مسائل ارتباطات بینالمللی و اینها. حتماً باید برخوردِ حکمتآمیز
و عاقلانه باشد»، و توصیه به «به تعامل گسترده با دنیا» می کند، اما یک بار دیده
نشده در برابر رجزخوانی ها و نامربوط گویی های سپاه و نمایندگان سپاه در بیرون از
سپاه مثل پاسدار شکنجه گر تواب ساز حسین شریعتمداری و مشنگ های ورّاج مثل حسن
عباسی، یک تشری به آنها بزند و مثلا بگویید که مساله برجام در وزارت خارجه و توسط
«رئیس جمهور محترم» پیگیری می شود و گزارشاتش به او می رسد و هیچ نهادی نباید در
آن مورد آن شک و شبهه ایجاد کند. چندی پیش(4 مرداد) حسین شریعتمداری در گفتگو با
خبرگزاری وابسته به سپاهِ فارس، دولت را در پیگیری درست برجام ناکارآمد دانست و
خواهان گرفتن پرونده برجام از دولت و سپردن آن به هیاتی از کارشناسان برجسته شد. البته خواست مطلوب او را همه می
دانند، پاره کردن برجام است. http://fna.ir/PJ086F
یک اقدام کوچک و بی خرج که روحانی گامی برای آن برنخواهد داشت
حالا برجام و موشک سازی و
غنی ساز اورانیم، و بیکاری گروه عظیمی از جوانان دارای تحصیلات دانشگاهی و مساله
میلیونها ایرانی زیر خط فقر و کارتن خوابها و مساله آلودگی هوا و کم آبی و... همه
به کنار، باید دید این رئیس جمهوری که خودش را برگزیده 24 میلیون رای دهنده می
داند، خواهد توانست برهم زنندگان و ممنوع کنندگان برگزاری کنسرتهایی را که وزارت
ارشاد اسلامی اجازه برگزاری آن را می دهد، ملزم به رعایت قانون کند و آیا مجازاتی
در انتظار خودسر ها و قانون شکنان خواهد بود یا رئیس جمهور «حقوقدان»، با آن کلید
گشاینده مشکلاتش، همچنان نظاره گر بستن و قفل کردن در سالنهای اجرای کنسرت به روی
هنرمندان موسیقی و مردمی که بلیط برای آن خریده اند خواهد بود. چون فردای روزی که
گروهی از هنرمندان و دست اندرکاران موسیقی نامه یی به روحانی در اعتراض به ممنوع
شدن کنسرتهایی که مجوز برگزاری آن کسب شده بود نوشتند، دوباره در مشهد کنسرتی که
قرار بود به مناسبت تولد امام رضا برگزار شود، ممنوع شد؛ کنسرتی که اجازه برگزاری
آن گرفته شده بود.
https://www.radiofarda.com/a/28659039.html
https://www.radiofarda.com/a/28659039.html
بعید به نظر می رسد که
روحانی در این زمینه بخواهد با شاخ گاوهایی مثل علم الهدی و دادستان های قوه
قضائیه که حکم بستن در سالن کنسرت و لغو کنسرت را صادر می کنند، در بیافتد. خصوصا
که همه می دانند که رهبر و ولی فقیه با سکوت خود در این زمینه از چه کسانی حمایت
می کند و از این گذشته او به دفعات نشان داده که نظر خوشی به موسیقی ندارد و چند
سال پیش به صراحت حتی «ترویج موسیقی غیر حرام» را هم در دانشگاهها را خلاف «ذائقه
اسلام» دانست. . http://www.aparat.com/v/EdHia
منابع و توضیحات:
----------------------
اظهارات آخوند پور محمدی در
افتخار کردن به شرکت در کشتار زندانیان سیاسی
سلیمانی مرا هدف قرار بدهید
نه سپاه را
در مورد علیرضا آوایی
جنایتکار
نظر دو استاد الاهزر در مورد
تفخیذی که خمینی جایز دانسته
مطهری در مخالفت با وزیر پیشنهادی اطلاعات
مقاله سعدالله زارعی در مورد
گفتگوی فرمانده سپاه با روحانی
خبر مربوط به لغو کنسرت به
مناسبت تولد امام رضا در مشهد
-------------------------------------
۲۹ مرداد
۱۳۹۶ - ۲۰ اوت ۲۰۱۷