نامه نرگس محمدی به وزیر اطلاعات رژیم، در اعتراض به بازداشت خود سرانه کوتاه مدت و دهن دریدگی سربازان گمنام امام زمان
این نامه که شرحی از رفتار و گفتار ماموران وزارت اطلاعات است، یک بار دیگر نشان می دهد که در این رژیم آنچه مربوط به حقوق شهروندان و آزادی عقیده و بیان است، هرگز رعایت نخواهد شد. چاره درد تنها ویران کردن این رژیم ضد ایرانی و ضد انسانی است.
منبع سایت ملی - مذهبی
*************
*************
نرگس محمدی خطاب به وزیر اطلاعات:
مانع اقدامهای غیرقانونی مأموران وزارت اطلاعات شوید
نرگس محمدی، مدافع حقوق بشر در پی بازداشت چند ساعته او و ۵ نفر دیگر
از شهروندان ایرانی توسط مأموران امنیتی، در نامهای به محمود علوی، وزیر اطلاعات،
به شرح حادثه آن روز پرداخت.
نرگس محمدی، حسین رفیعی، رویین عطوفت، محمود صابر، محمد ملکی، نسرین
ستوده و رضا خندان که قصد داشتند تا در مراسم پنجمین سالگرد جان باختن مصطفی کریم
بیگی از کشتهشدگان عاشورای ۸۸ به شهریار بروند در میانه راه توسط برخی
که خود را مأمور معرفی میکردند برای چند ساعت بازداشت شدند تا مانع از حضور آنها در این مراسم شوند.
که خود را مأمور معرفی میکردند برای چند ساعت بازداشت شدند تا مانع از حضور آنها در این مراسم شوند.
نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر در نامه خود به وزیر اطلاعات با
اعتراض به رفتار صورت گرفته توسط بازداشتکنندگان از او خواسته است تا چاره ای
برای وزارتخانه تحت مسئولیت خود بیندیشد تا مانع اقدامات غیر قانونی و غیر اخلاقی
باشد.
خانم محمدی همچنین در این نامه با انتقاد از سخنان یکی از مأموران
بازداشتکننده در خصوص مولوی عبدالحمید، به نگرش رییس جمهوری به اقوام و برگزیدن
مشاوری به همین منظور برای خود، اشاره کرده و نوشته است که تحلیل و برخورد وزارت
اطلاعات- حداقل در اتاقهای بازجویی- مسیری متناقض طی می کند.
بنابراین خانم محمدی از وزیر اطلاعات پرسیده است که اگر نسبت به رفع
تداوم نقض حقوق صورت گرفته در دولت پیشین ناتوان هستید چرا نسبت به اقدامات
مأموران فعلی و تغییر نگرش و تحلیل آنها اقدامی قاطع انجام نمی دهید؟
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن نامه نرگس محمدی به وزیر
اطلاعات به شرح زیر است:
جناب آقای علوی
وزیر محترم اطلاعات
ساعت ده و سی دقیقه صبح روز جمعه پنجم دی ماه ۱۳۹۳ برای شرکت در مراسم
سالگرد مصطفی کریم بیگی از کشتهشدگان روز عاشورای سال ۸۸ به همراه آقایان محمد
ملکی، حسین رفیعی، رویین عطوفت و محمود صابر راهی شهریار شدیم. ناگهان ماشینی با
سرعت بالا جلوی ما پیچید و آقای رویین به زحمت ماشین را کنترل و متوقف کرد. چند
نفر از ماشین پیاده شدند و بدون هیچ توضیحی و گویی که تیم عملیات مسلحانه را
بازداشت می کنند، من را از ماشین بیرون کشیده و سوار ماشین خودشان کردند و هر دو
ماشین را به ساختمانی بردند.
تمام این رفتارها بدون کوچکترین توضیح و کلامی به سرعت انجام شد و ما
واقعا نمی دانستیم که این افراد چه کسانی هستند و چرا این برخوردها را می کنند.
در داخل ساختمان ما را از هم جدا کردند و بدون هیچ توضیحی ساعتها
سپری شد. سؤال کردم این کارها برای چیست و چرا با ما این برخورد را می کنید. نامه
ای با شکل و فرم کاملاً غیر رسمی نشانم دادند. یک روی نامه با سربرگ وزارت اطلاعات
متنی تایپ شده بود و پشت نامه بدون سربرگ و دست نوشتهای با مهر دادستانی بود که
دستور بازداشت چند ساعته آقایان نوری زاد، ملکی و محمدی و ستوده برای جلوگیری از
اقدام علیه امنیت ملی داده شده بود، به نحوی که مانع حضور ما در مراسم شوند.
کپیبرداری از شماره تلفنهای دوستان و آشنایان اینجانب توسط یکی از
مأموران از موبایل، سوالهایی در مورد مشخصات اموال و داراییهای شخصی بنده از
جمله شماره و مشخصات خودرو و بالاخره باز کردن پیغامهای شخصی موبایل از درخواستهای
بازداشتکنندگان بود که مواردی علی رغم اعتراض بنده انجام شد. اما بالاخره من حاضر
به ارایه پیامهای شخصی موبایلم نشدم و ناگهان یکی از مأموران بازداشتکننده
(میانسال) با لحن و رفتاری بسیار ناشایست و با توهینهای پی در پی در مقابل من
ایستاد و شروع به تهدید کرد. فرد دیگری با ادبیات و رفتاری بدتر از دیگری، شروع به
دادن فحش و الفاظی کرد که در دعواهای خیابانی شنیده میشود؛ چندین بار تکرار کرد و
البته فردی هم پس از ایشان.
در اتاق ۵ مرد تشریف داشتند و من نمی دانستم که باید با کدام یک صحبت
کنم. در مقابل اعتراضهای من درها را بستند تا صدایمان را سایرین نشنوند و مرتب با
لحن بسیار زشت به من می گفتند: صحبت نکن، صدایت را پایین بیاور و بگیر بشین
و… پس از آن شروع به تهدید کردند که حکم بازداشتت را برای ۴۸ ساعت
تمدید خواهند کرد.
در حالی که خیلی عصبانی شده بودم، فرد دیگری با آرامش بر روی صندلی
نشست و دلیل دادن جایزه به آقای مولوی عبدالحمید را پرسید. شروع به توضیح دادن
کردم. وقتی نام آقای مولوی عبدالحمید را آوردم، کلامم را قطع کرد و توهین کرد. من
هم کلام ایشان را قطع کردم و تذکر دادم که درست صحبت کند.
او ادامه داد: چرا در بیانیهتان نوشتید که مولوی عبدالحمید به دنبال
پرهیز از خشونت است، این در حالی است که او یک طرف درگیری در منطقه است و اختلافات
را زیاد می کند، مثلاً ریگی شاگرد او بوده است.
سعی کردم با برشمردن ویژگی های انسانی جناب عبدالحمید و قدری توضیح و
تحلیل اوضاع از این فرد زحمتکش و ملی دفاع کنم که هیچ حاصلی نداشت.
جناب آقای علوی
بنده در تاریخ بیست خرداد ۸۸ بازداشت و ساعت ۳۰/۱ شب وارد بند ۲۰۹
وزارت شدم و از ه مان لحظه بازجویی من شروع شد. در ابتدای بازجوییها با توهین
اخلاقی و جنسی یکی از مأموران عصبانی شدم و بعد هم با توهینها واتهامات بی اساسی
مواجه شدم که تا اذان صبح این درگیری لفظی ادامه یافت.
اکنون آن دوران سیاه که دوران سرکوب فعالان مدنی بود و رمق و جانمان
را در آن سلولهای مخوف می گرفت، سپری شد و اکنون به همت ملتی باشعور و باشکوه،
دورانی جدید رقم خورده است که ملت خواهان تغییر و تحولی دیگر هستند اما گویی این
نور و صدا به برخی هنوز نرسیده است یا از درک آن عاجز هستند.
نیک مستحضرید که آنچه بر سر ملت ایران طی سالهای پیشین آمده، از
اختلاس و غارت اموال ملت تا حبس در سلولها و زندانها تا آسیبهای اجتماعی که
قربانیان بی شمار دارد، ناشی از مدیریت و سیاستهای نادرستی بوده که هزینههای
زیادی روی دست مردم گذاشته است؛ هر چند ملت ایران را از ایستادگی بر سر آرمانهای
انسانی خویش و از مسیر پرهیز از خشونت دور نکرده است.
اکنون در دولتی که رییس جمهور منتخب ملت برای ایجاد همدلی و حداقل
رسیدگی به مشکلات اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی، مشاوری برگزیده و کمترین پیام
این اقدام توجه به اقلیتها و قومیتها است، تحلیل و برخورد وزارت تابع حضرتعالی
(حداقل در اتاقهای بازجویی) مسیری متناقض طی می کند. افرادی که در اتاق آن
ساختمان بی نام و نشان، بی پرده و از موضع دانایی و نیک فهمی ازعدم ظرفیت برابر
حتی سنیهای کرد و بلوچ برای برخورداری از حقوق انسانی، شهروندی و پیشرفت سخن می
گفتند و در مقابل اعتراض من که این تحلیل خطرناک شما مبتنی بر نهادینه کردن تبعیض
در سرزمینی است که همه اعضای یک پیکریم، مدعی بودند که آنها در وزارت اطلاعات،
اخبار دقیق تری دارند.
البته خوب می دانم که حرفهای من نه رهاننده من از اتهامات نارواست و
نه موجب تغییر تحلیل این دسته از مأموران وزارتخانه شما، اما هشدار ما با این نامهها
به حضرتعالی وظیفه ملی، انسانی و خیر خواهانه ما است.
آقای علوی
نیک مستحضرید که اکنون افرادی دلسوز نسبت به عملکرد وزارتخانه تحت
ریاست شما انتقاد می کنند که چرا نسبت به تداوم تضییع حقوق مردم که طی سالهای
پیشین به وقوع پیوسته از جمله تداوم حبس و حصر، اقدامی نمی کنید؟ اما گویا سزاوار
است از شما پرسیده شود اگر نسبت به رفع تداوم نقض حقوق صورت گرفته در دولت پیشین
ناتوان هستید چرا نسبت به اقدامات مأموران فعلی و تغییر نگرش و تحلیل آنها اقدامی
قاطع انجام نمی دهید؟
اگر نمی توانید برای حصر و حبس مظلومان که قربانیان وجود رویکردهای
غلط امنیتی و سیاسی در دوران گذشته بودند، اقدامی کنید، حداقل در این دولت تدبیر،
چاره ای برای وزارتخانه تحت مسئولیت خود بیندیشید تا مانع اقدامات غیر قانونی و
غیر اخلاقی باشید و اگر این کار هم در اختیار حضرتعالی نیست و نفوذی ندارید حداقل
اعلام بفرمایید تا افکار عمومی آگاهتر شود.