نکات و نتیجه گیری هایی در مورد راهپیمایی 25 بهمن
ایرج شکری
راهپیمایی 25 بهمن به بهانه حمایت از مبارزات مردم مصر و تونس به دعوت میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی، به رغم تشدید شرایط پلیسی و ارعابی که رژیم با دستگیری دستیاران و دوستان این دو نفر، یکی دو روز مانده به راه پیمایی، به راه انداخت، و به رغم تهدیدات پاسدار حسین همدانی فرمانده سپاه رسول الله که سپاه حفاظت از تهران است، علاوه بر تهران در چند شهر به شکل تظاهرات پراکنده برگزار شد. این یک موفقیت برای کروبی و موسوی بود. طبعا هیچ کس انتظار نداشت که راهپیمایی همانگونه که در اطلاعیه موسوی خواسته شده بود از میدان امام حسین تا میدان آزادی بتواند برگزار شود و میدان آزادی هم مثل میدان تحریر قاهره، لبریز از جمعیت بشود. دراین ماجرا مهم این بود که آیا به دعوت میرحسین و شیخ مهدی پاسخی از سوی مردم داده خواهد شد یانه و این دعوت البته به با پذیرش خطر از سوی مردم، به هر حال پاسخ مثبت گرفت. اگر چه بنا بر آنچه تارنمای کلمه وابسته به میرحسین موسوی از مصاحبه اینترنتی مهدی کروبی با نیویورک تایمز گزارش داده بود شیخ مهدی کروبی در آن مصاحبه روی اجازه دادن به برگزای راهپیمایی یا مخالفت با آن (از سوی دستگاه حکومت ولایی)، به عنوان «راست آزمایی» حمایت رژیم از مبارزات مردم مصر و تونس -که دستگاه ولایی ویژگی آن را اسلامی می داند-، تاکید کرده بود، اما در اصل رویداد 25 بهمن در شرایطی که رخ داد، یک موفقیت بی چون و چرا برای موسوی کروبی در برابر دستگاه ولایت فقیه بود که به خاطر ایستادگی در برابر کودتای انتخاباتی خرداد 88 و نپذیرفتن نتایج آن، بدون این که خود بخواهند روی موج بلندی از اعتراضات مردم علیه رژیم ولایت فقیه قرار گرفتند، و از طرفی یک موفقیت برای مردم در برابر کل رژیم منحوس و سرکوبگر جمهوری اسلامی هم بود. مردم این بار نیز با پذیرفتن پرداخت بها، در شرایط پلیسی به میدان آمدند و با این اقدام نشان داند که دست از حق پایمال شده خود که اعمال اراده در تعیین سرنوشت خویش و اداره کشور است بر نمی دارند. من در مطلبی با عنوان «اپوزیسیون نباید از موسوی و کروبی دنباله روی کند» که بعد از انتشار اطلاعیه کروبی و موسوی برای راهپیمایی نوشته بودم، یاد آور شده بودم که: «اما این که این بهانه(حمایت از مبارزات مردم مصر و تونس) بتواند آن اندازه برای مردم انگیزاننده باشد که مردم سه روز بعد از قدرت نمایی ولی فقیه در 22 بهمن، با عزم رویارویی با پلیس به صحنه بیایند، من خیلی تردید دارم. چون مساله کلا به رابطه کروبی و موسوی با دستگاه ولایت فقیه مربوط است و مردم این را گمانم خوب می فهمند». اما برگزاری راهپیمایی البته بهانه یی بود برای ظاهر شدن اعتراضات مردم و اظهار وجود «جنبش سبز». با این که موضوعی برای راهپیمایی انتخاب شده بود که هیچ بهانه یی به دست دستگاه ولایی برای مخالفت و سرکوب کردن ندهد، اما باز هم مثل همیشه «مقام معظم رهبری» در سرکوبی و خفه کردن صدای منتقدان دچار محظور نشد و در شرایط «آچمز» قرار نگرفت. به صحنه آمدن مردم در شرایطی که به آن اشاره شد، یعنی این که اعتراضات مردم ایران به رژیم دیکتاتوری آخوندی را با سرکوب و خفقان نمی شود از بین برد. یعنی زنده بودن آن جنبش اعتراضی که به طور خود به خودی علیه دیکتاتوری و انحصار طلبی رژیم ولایی از بعد از کودتای انتخاباتی با شعار «رای من کجاست » یا «رای من کو»در خرداد 88 پدیدار شد و طی چند رویداد، در 25 و 30 خرداد سال قبل تا دیماه سال گذشته در روز عاشورا، نیروی عظیم و گسترده خود را نشان داد و به همین دلیل دستگاه حاکمیت ولایی به آن عنوان «فتنه 88» نام داد. اعتراضات، بعد از سرکوبی و بگیر و ببند پی در پی، مدتی بود که در در جایی امکان ظهور نیافته بود و یا به قول همسر میرحسین ، زهرا رهنورد، زیر زمینی شده بود. در این رویداد البته کار رسانه یی گسترده قبل از برگزاری و در روز برگزاری و «گزارش لحظه به لحظه»، از جمله برنامه ریزی و بسیجی که در تلویزیون صدای آمریکا شده بود، نقش سازمانگر و تشجیع کننده داشت و ابتکاراتی هم با درست کردن و پخش مطالبی به عنوان خبراز «منابع موثق و بدون نام» داحل رژیم که می توانست جرات بیشتری به مردم برای شرکت در تظاهرات بدهد و ترغیب کننده آن باشد ساخته و منتشر شد. از جمله آن چه که از قول یک «منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود»، توسط العربیه منتشر شد و آن بود که اگر تعداد شرکت کنندگان زیاد باشد پاسداران و نیروی انتظامی وارد عمل نخواهند شد و فقط نظارت خواهند کرد! برای «اهل نظر» روشن است که منبع این اطلاعات باید کسی مثل آن «کارشناس مساتل خاورمیانه» مقیم لندن که هم با کیهان لندن و هم با تلویزیون آمریکا و هم با رسانه هایی مثل العربیه کار می کند باشد. نظیر این ابتکار در «جرس» هم دیده شد که گویا در شورای امنیت ملی پاسداران گفته بودند که آنها در مساله راهپیمایی دخالت نخواهند نیروی انتظامی خودش باید مساله را به عهده بگیرد و این البته خلاف آن چیزی بود که قبلا پاسدار همدانی اعلام کرده بود و کلا در تضاد با عملکرد سپاه و روش منش فرماندهان ضد مردم آن است.
از مسائلی که در حاشیه این رویداد قابل ذکر اعلام حمایت 8 گروه اپوزیسیون خارج کشور که در محورش «اکثریت» قرار دارد از این راهپیمایی بود. اطلاعیه آنان شب قبل از برگزاری راهپیمایی منتشر شد. من همچنان معتقدم که بهتر بود اپوزیسیون در مورد این راهپیمایی به حمایت از دعوت کروبی و موسوی بر نمی خواست. اما به نظر می رسد که صادر کنندگان این اطلاعیه بیشتر به تاثیرات سیاسی آن در داخل و تاثیرات آن در محافل دیپلماتیک خارج نظر داشته اند. تاثیر سیاسی آن در داخل طبعا نزدیک شدن به اصلاح طلبان حکومتی داخل کشور است و تاثیرات آن در محافل دیپلماتیک هم تقویت موقعیت میرحسین موسوی و کروبی را در این محافل مد نظر داشته است. در مورد تاثیر بر روحیه مردم برای شرکت در راهپیمایی یا به صحنه کشیدن مردم ، من گمان نمی کنم موثر بوده باشد. چون حرکتهایی که تا کنون بعد از انتخابات صورت گرفته است و شعارهایی که شنیده است، همه ابتکار خود مردم و خارج از کادر هدایت گروههای اعلامیه دهنده و هم حتی خارج از اهداف کسانی چون موسوی و کروبی بوده است که در شعار جمهوری ایرانی به چشم می خورد.
پیامد های این رویداد ممکن است این بار برای موسوی و کروبی ناراحت کننده تر مزاحمت های سابق باشد. این ظن را اظهار نظرها و محکوم شدن های و موسوی کروبی در درون و بیرون مجلس رژیم به وجود می آورد. از جمله پاسدار محسن رضایی از کاندیدهای انتخابات و دبیر مجمع تشخیص مصلحت گفته است که موسوی و کروبی متوجه نیستند که در این ماجرا عمله آمریکا هستند و یاد آور شده است که« حوادث روز گذشته من را به ياد اين ماجرا انداخت كه حضرت امام(ره) آن زمان به جبهه ملي كه در اعتراض به لايحه قصاص راهپيمايي كرده بودند، هشدار دادند كه اگر تا انتهاي روز ابراز پشيماني نكنند، مرتد هستند و طبق حكم اسلام با آنها برخورد خواهد شد». http://alef.ir/1388/content/view/९५९६४
ایرج شکری
راهپیمایی 25 بهمن به بهانه حمایت از مبارزات مردم مصر و تونس به دعوت میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی، به رغم تشدید شرایط پلیسی و ارعابی که رژیم با دستگیری دستیاران و دوستان این دو نفر، یکی دو روز مانده به راه پیمایی، به راه انداخت، و به رغم تهدیدات پاسدار حسین همدانی فرمانده سپاه رسول الله که سپاه حفاظت از تهران است، علاوه بر تهران در چند شهر به شکل تظاهرات پراکنده برگزار شد. این یک موفقیت برای کروبی و موسوی بود. طبعا هیچ کس انتظار نداشت که راهپیمایی همانگونه که در اطلاعیه موسوی خواسته شده بود از میدان امام حسین تا میدان آزادی بتواند برگزار شود و میدان آزادی هم مثل میدان تحریر قاهره، لبریز از جمعیت بشود. دراین ماجرا مهم این بود که آیا به دعوت میرحسین و شیخ مهدی پاسخی از سوی مردم داده خواهد شد یانه و این دعوت البته به با پذیرش خطر از سوی مردم، به هر حال پاسخ مثبت گرفت. اگر چه بنا بر آنچه تارنمای کلمه وابسته به میرحسین موسوی از مصاحبه اینترنتی مهدی کروبی با نیویورک تایمز گزارش داده بود شیخ مهدی کروبی در آن مصاحبه روی اجازه دادن به برگزای راهپیمایی یا مخالفت با آن (از سوی دستگاه حکومت ولایی)، به عنوان «راست آزمایی» حمایت رژیم از مبارزات مردم مصر و تونس -که دستگاه ولایی ویژگی آن را اسلامی می داند-، تاکید کرده بود، اما در اصل رویداد 25 بهمن در شرایطی که رخ داد، یک موفقیت بی چون و چرا برای موسوی کروبی در برابر دستگاه ولایت فقیه بود که به خاطر ایستادگی در برابر کودتای انتخاباتی خرداد 88 و نپذیرفتن نتایج آن، بدون این که خود بخواهند روی موج بلندی از اعتراضات مردم علیه رژیم ولایت فقیه قرار گرفتند، و از طرفی یک موفقیت برای مردم در برابر کل رژیم منحوس و سرکوبگر جمهوری اسلامی هم بود. مردم این بار نیز با پذیرفتن پرداخت بها، در شرایط پلیسی به میدان آمدند و با این اقدام نشان داند که دست از حق پایمال شده خود که اعمال اراده در تعیین سرنوشت خویش و اداره کشور است بر نمی دارند. من در مطلبی با عنوان «اپوزیسیون نباید از موسوی و کروبی دنباله روی کند» که بعد از انتشار اطلاعیه کروبی و موسوی برای راهپیمایی نوشته بودم، یاد آور شده بودم که: «اما این که این بهانه(حمایت از مبارزات مردم مصر و تونس) بتواند آن اندازه برای مردم انگیزاننده باشد که مردم سه روز بعد از قدرت نمایی ولی فقیه در 22 بهمن، با عزم رویارویی با پلیس به صحنه بیایند، من خیلی تردید دارم. چون مساله کلا به رابطه کروبی و موسوی با دستگاه ولایت فقیه مربوط است و مردم این را گمانم خوب می فهمند». اما برگزاری راهپیمایی البته بهانه یی بود برای ظاهر شدن اعتراضات مردم و اظهار وجود «جنبش سبز». با این که موضوعی برای راهپیمایی انتخاب شده بود که هیچ بهانه یی به دست دستگاه ولایی برای مخالفت و سرکوب کردن ندهد، اما باز هم مثل همیشه «مقام معظم رهبری» در سرکوبی و خفه کردن صدای منتقدان دچار محظور نشد و در شرایط «آچمز» قرار نگرفت. به صحنه آمدن مردم در شرایطی که به آن اشاره شد، یعنی این که اعتراضات مردم ایران به رژیم دیکتاتوری آخوندی را با سرکوب و خفقان نمی شود از بین برد. یعنی زنده بودن آن جنبش اعتراضی که به طور خود به خودی علیه دیکتاتوری و انحصار طلبی رژیم ولایی از بعد از کودتای انتخاباتی با شعار «رای من کجاست » یا «رای من کو»در خرداد 88 پدیدار شد و طی چند رویداد، در 25 و 30 خرداد سال قبل تا دیماه سال گذشته در روز عاشورا، نیروی عظیم و گسترده خود را نشان داد و به همین دلیل دستگاه حاکمیت ولایی به آن عنوان «فتنه 88» نام داد. اعتراضات، بعد از سرکوبی و بگیر و ببند پی در پی، مدتی بود که در در جایی امکان ظهور نیافته بود و یا به قول همسر میرحسین ، زهرا رهنورد، زیر زمینی شده بود. در این رویداد البته کار رسانه یی گسترده قبل از برگزاری و در روز برگزاری و «گزارش لحظه به لحظه»، از جمله برنامه ریزی و بسیجی که در تلویزیون صدای آمریکا شده بود، نقش سازمانگر و تشجیع کننده داشت و ابتکاراتی هم با درست کردن و پخش مطالبی به عنوان خبراز «منابع موثق و بدون نام» داحل رژیم که می توانست جرات بیشتری به مردم برای شرکت در تظاهرات بدهد و ترغیب کننده آن باشد ساخته و منتشر شد. از جمله آن چه که از قول یک «منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود»، توسط العربیه منتشر شد و آن بود که اگر تعداد شرکت کنندگان زیاد باشد پاسداران و نیروی انتظامی وارد عمل نخواهند شد و فقط نظارت خواهند کرد! برای «اهل نظر» روشن است که منبع این اطلاعات باید کسی مثل آن «کارشناس مساتل خاورمیانه» مقیم لندن که هم با کیهان لندن و هم با تلویزیون آمریکا و هم با رسانه هایی مثل العربیه کار می کند باشد. نظیر این ابتکار در «جرس» هم دیده شد که گویا در شورای امنیت ملی پاسداران گفته بودند که آنها در مساله راهپیمایی دخالت نخواهند نیروی انتظامی خودش باید مساله را به عهده بگیرد و این البته خلاف آن چیزی بود که قبلا پاسدار همدانی اعلام کرده بود و کلا در تضاد با عملکرد سپاه و روش منش فرماندهان ضد مردم آن است.
از مسائلی که در حاشیه این رویداد قابل ذکر اعلام حمایت 8 گروه اپوزیسیون خارج کشور که در محورش «اکثریت» قرار دارد از این راهپیمایی بود. اطلاعیه آنان شب قبل از برگزاری راهپیمایی منتشر شد. من همچنان معتقدم که بهتر بود اپوزیسیون در مورد این راهپیمایی به حمایت از دعوت کروبی و موسوی بر نمی خواست. اما به نظر می رسد که صادر کنندگان این اطلاعیه بیشتر به تاثیرات سیاسی آن در داخل و تاثیرات آن در محافل دیپلماتیک خارج نظر داشته اند. تاثیر سیاسی آن در داخل طبعا نزدیک شدن به اصلاح طلبان حکومتی داخل کشور است و تاثیرات آن در محافل دیپلماتیک هم تقویت موقعیت میرحسین موسوی و کروبی را در این محافل مد نظر داشته است. در مورد تاثیر بر روحیه مردم برای شرکت در راهپیمایی یا به صحنه کشیدن مردم ، من گمان نمی کنم موثر بوده باشد. چون حرکتهایی که تا کنون بعد از انتخابات صورت گرفته است و شعارهایی که شنیده است، همه ابتکار خود مردم و خارج از کادر هدایت گروههای اعلامیه دهنده و هم حتی خارج از اهداف کسانی چون موسوی و کروبی بوده است که در شعار جمهوری ایرانی به چشم می خورد.
پیامد های این رویداد ممکن است این بار برای موسوی و کروبی ناراحت کننده تر مزاحمت های سابق باشد. این ظن را اظهار نظرها و محکوم شدن های و موسوی کروبی در درون و بیرون مجلس رژیم به وجود می آورد. از جمله پاسدار محسن رضایی از کاندیدهای انتخابات و دبیر مجمع تشخیص مصلحت گفته است که موسوی و کروبی متوجه نیستند که در این ماجرا عمله آمریکا هستند و یاد آور شده است که« حوادث روز گذشته من را به ياد اين ماجرا انداخت كه حضرت امام(ره) آن زمان به جبهه ملي كه در اعتراض به لايحه قصاص راهپيمايي كرده بودند، هشدار دادند كه اگر تا انتهاي روز ابراز پشيماني نكنند، مرتد هستند و طبق حكم اسلام با آنها برخورد خواهد شد». http://alef.ir/1388/content/view/९५९६४
سایت الف متعلق به احمد توکلی در بالای مطلبی تحت عنوان «تجمع ضد انقلاب در 25 بهمن»، عکس ناتنایاهو نخست وزیر اسرائیل و مریم رجوی و هیلاری کلینتون را در کنار عکس موسوی و کروبی درج کرده است.
اما توفانی از ارعاب در خبرگزاری فارس وابسته به سپاه علیه موسوی کروبی به راه افتاده است. دست اندرکاران پاسدار وامنیتی این سایت با بلند کردن یک جنازه رود دستنشان، آن «موج خونخواهی» را که پاسدار شریعتمداری همان روزهای اول بعد از اعلام نتایج بعد از انتخابات علیه موسوی در صفحه اول کیهان راه انداخته بود، راه انداخته است. خبرگزاری فارس نامه 223 نماینده مجلس رژیم علیه موسوی را هم درج کرده و در ضمن یاد آور شده است که « نمايندگان مجلس، هنگام قرائت اين بيانيه در صحن علني مجلس هيئت رئيسه را با فرياد "اللهاكبر " و "مرگ بر موسوي، كروبي و خاتمي " و شعار "هاشمي هاشمي، بصيرت بصيرت " همراهي كردند».
محسنی اژه ای، همان کسی که در جلسه هيات نظارت بر مطبوعات شانه عیسی سحرخیز را گاز گرفته بود و اکنون دادستان کل جمهوری اسلامی است، در واکنش به این راهپیمایی خط ونشان کشیده است. ممکن است این بار اژه ای گوش میرحسین یا دماغ شیخ مهدی را با دندان بکند!
اما در حاشیه این رویداد یک مساله دیگر که اهمیت یاد آوری دارد این است که این رویداد، بار دیگر تعطیل شدن «دکان» عناصر خود خواه و متکبری را هم به نمایش گذاشت که سالها با رفتار متکبرانه حاضر به بازاندیشی در رفتار و انتقاد از خود نبوده اند که هیچ، روز به روز بیشتر بر خود محور بینی و خود خواهی خود افزودند। کسانی که از عناوین و القاب خود ساخته و شعارها مشمئز کننده دست بردار نبوده و نیستند। این مساله موضوع بحث این نوشته نیست। اما کلا دیدیم که - و برای بار چندم ثابت شد که- «رهبر مقاومت» باید در صحنه مبارزه مردم و در داخل کشور پیامش شنیده شده و جواب داشته باشد، اما تلاش برای راه انداختن تظاهراتی در بهمن ماه در داخل از سوی آن جریان، جواب نداشت. با جمع کردن گروه درهمی از خارجی و ایرانی در گردهمایی های پرخرج در خارج کشور می شود سر خود و هوداران شیره مالید و باشرکت در این یا آن تجمع در پارلمان این یا آن کشور، حس قدرت طلبی و جاه طلبی خود را ارضا کرد و یک پزی هم به رژیم داد که بعله! ما هم سری در سرها داریم، اما واقعیت به شکل پتک کوبنده ضربه اش را به سر آدم واقعیت گریز فرود می آورد چنان که در رویدادها مشاهده می شود.
26 بهمن 1389 – 15 فوریه 2011