mercredi, août 26, 2009

ایرج فرزاد
آیا جمهوری اسلامی "دوم" محتمل است؟

عصر نو
جامعه ایران، بطور مشخص بیش از صد سال است که با اسلام و نقش اسلام در حاکمیت و قانونگذاری و دخالت آخوند و شرع در آموزش و پرورش و زندگی مردم مساله داشته است. آنچه که سی سال قبل در ایران بر سر کار آمد، حتی تجدید حیات و پیوستگی تاریخی خط مشروعه طلبی شیخ فضل اله نوری و یا میراث لوطیهای محله دوه چی تبریز نبود. رژیم اسلامی و حاکمیت اسلام در ایران، نتیجه تکامل خطی گرایش "سنتی اسلامی" نهفته در بافت و نسوج جامعه ایران نبود. این رژیم و پرتاب شدن اسلام به قدرت سیاسی، برآمده از متن دوران جنگ سرد و بر بستر یک انقلاب آزادیخواهانه و چپ در ایران و برای سرکوب این انقلاب بود. جامعه ایران را نتوانستند با قتل عامهای فجیع و نسل کشیهای بی سابقه و سی سال قتل و قصاص زنجیره ای، اسلامی کنند و اسلامی نگهدارند. اسلام در هر شکل و شمایلی در آینده جامعه ایران هیچ جائی ندارد. و این را دیگر با روابط دیپلوماتیک و پراگماتیسم غرب نمیتوانند کاری بکنند. شرط اولیه بقا رژیم اسلامی در ایران ریشه کن کردن نیرو و قدرت و ظرفیتی است که دست کم صد سال است نسل به نسل در بافت و نسوج فکری و شیوه و استایل زندگی مردم ایران رسوخ کرده است. کل این جامعه را نمیتوان نابود کرد و از نو بازسازی و در یک "بیگ بنگ" اسلامی خلق کرد. این جامعه، بشدت در بستر مدنیت غربی و ضد اسلامی جایگیر شده است و در تحولات و تغییرات بافت جمعیتی جامعه ایران تا اعماق رسوخ کرده است. همین نقطه تعادل ناپایدار بین دو جناح است که بانی و باعث و موجب یک سری توهمات سیاسی در بین جریانات مختلف شده است. بستر سنت دار تر این "بینش" بر یک نوستالژی، یک آرزوی ناکام و در نهایت یک عقده اجتماعی ارضا نشده و سرکوفت خورده اسیر شده است. آرمان مشروطه خواهی و احساس افسردگی تاریخی از ناتمام ماندن انقلاب مشروطه و قیچی شدن آرمان دیرین الیت سیاسی روشنفکری جامعه ایران در صد سال پیش برای برخوردار شدن از مجلس ملی، پارلمان و حکومت مستقل برای قرار دادن ایران در جرگه کشورهای صنعتی. آرمانی که علیرغم قطعیت یافتن تولید سرمایه داری و صنعتی شدن جامعه ایران در دوران پس از اصلاحات ارضی در خلال سالهای اول دهه ۴۰، نیروی محرکه و به سرانجام رسانده آن تحول را غیر ملی، وابسته، بی کفایت و عامل امپریالیسم لقب داد
...
رژیم اسلامی قبل از اینکه در لوله آزمایشگاه آکادمیسم پسامدرنیستی و دوخردادی این سوسیالیسم محافظه کار و عبارت پرداز و مخالف مکتبی با "سرنگونی"، پروسه تخمیر "متعارف شدن" را از سر بگذراند و یا بدون اینکه فرصت یابد پوسته "دولت - مذهب" را بترکاند و با جلال و جبروت همراه با تاریخ سی سال نسل کشی و قتل و جنایت وارد کاروانسرای "دولت مدرن"
بشود، بر اثر مبارزه و قیام مردمی که در ابعاد میلیونی به مصاف آمده اند، درهم شکسته و فروخواهد پاشید
دنباله مطلب در لینک زیر.
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=5353

مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن