عباس کیارستمی سینماگری که با رژیم «غیرخودی» و با مردم «خودی» بود و جهانی شد
ایرج شکری
عباس کیارستمی سینماگری که با رژیم «غیرخودی» و با مردم
«خودی» بود و جهانی شد
ایرج شکری
عباس کیا رستمی سینما گر بلند آوازه ایران که کارهایش در
سحطح جهانی مورد تحسین قرار داشت ، بعد از چند بار مورد عمل قرار گرفتن در تهران
که بنا بر شواهدی همراه با سهل انگاری و بی توجهی بوده، با آمبولانس هوایی که از
فرانسه فرستاده شده بود، به پاریس انتقال یافت، اما متاسفانه روز 14 تیر در این
شهر در سن 76 سالگی درگذشت. خبر در گذشت او در رادیوتلویزیونها و مطبوعات
کشورهای مختلف جهان همراه با تجلیل از او منعکس شد. از جمله در فرانسه روزنامه های
لوموند و لیبراسیون(6 ژوئیه) خبر درگذشت او را همراه با عکسش در صفحه اول درج
کردند و لوموند در در همین روز دو صفحه کامل(20 و 21) و لیبراسیون چهار
صفحه(27-24) را به او و سبک کارش و فیلمهایش اختصاص دادند. روز
یکشنیه 20 تیر جنازه کیارستمی آنگونه که خودش خواسته بود از برابر کانون پرورش
فکری کودکان و نوجوانان تشییع شد. بنابرگزارشها هزاران نفر به رغم گرمای شدید
تهران در این مراسم شرکت داشتند.
خبرهایی در مورد بی توجهی به او در هنگام بستری بودن در
بیمارستان( این که پزشکی که باید او را عمل کند او را نمی شناسد و این کار را به
پسر خود واگذار کرده و بعد از عمل او دچار عفونت می شود اما پزشکانی که عمل را
انجام داده بودند برای گذراندن تعطیلات نوروزی به سفر رفته بوده اند و خلاصه عمل مجدد
با اشتباهاتی صورت می گیرد) در وبسایت ها منتشر شد. این کوتاهی ها صدماتی به کیا
رستمی می زند که خود وی از این مساله آگاه بوده است. اگرچه تلاشهایی هم برای تکذیب
آن کوتاهی ها شد. اما آنچه در یادداشت نیکی کریمی به مناسبت در گذشت کیارستمی آمده
است نشان دهنده این است که او خود بر این باور بود که طی عملها صدمه دیده است. در
یادداشت نیکی کریمی آمده است:
«... حدود دو ، سه هفته پيش بود كه زنگ زد و
براي ديدنش به خانه اش رفتم ... كتمان نميكنم كه از ديدنش به شدت جا خوردم ...
روي تختي كنار پنجره ، رو به روي باغچه خوابيده بود ، سعي کردم با شوخی و خنده فضا
را عوض کنم ... به خودش اشاره كرد و گفت : " خراب كردن ..." گفتم اين
حرفها چيه ؟ عمل كردي ، خوب ميشي ..."
اما نشد ... راست مي گفت ، خراب كرده بودند ...عملش را
مي گفت...». گزارشی هم ازفیسبوک پزشکی به اسم امید ربانی فر در چند
سایت درج شده بود که وی آنرا یافته های تحقیق خود معرفی کرده و از سیستم پزشکی
ایران انتقاد کرده بود که «نتوانست سرشناس ترین شهروند خودش را درمان کند»، اما به
نظر می رسد که او به خاطر اظهاراتش تحت فشار قرار گرفته بود و آن گزارش را خیلی
زود از فیسبوک خود حذف کرد و بعد هم یک معذرت خواهی در مورد آن درج کرد با این
یاد آوری که « دنیای مجازی به هیچ عنوان جای مناسبی برای قضاوت در مورد مسایل
پزشکی نیست.برای اینکه ثابت شود واقعا قصوری رخ داده یا خیر باید ساعت ها پرونده
پزشکی مورد نظر مورد تحقیق و پژوهش اساتید فن قرار بگیرد و قضاوت و اظهار نظر از
راه دور به هیچ عنوان پسندیده وجایز نیست.کاری که در یادداشت بنده رخ داده بدون شک
نمونه بارز بد اخلاقی است ...» بعدا
این مطلب را هم همراه با دو سه کامنت که در مورد وزیر بهداشت بود، و نیز عکس خودش
از فیسبوکش حذف کرد تا کل موضوع را از فیسبوک خود حذف کرده باشد. روز یکشنبه 20
تیر خبرگزاری ایسنا مصاحبه ای با همین دکتر امید کرد. او طی آن باز غلط بودن کاری
را که کرده بود مورد تاکید قرار داد.
کار فرهنگی و هنری کردن زیر سلطه
رژیمی مذهبی و به شدت ارتجاعی و ضد ایرانی که خط و جهت دادن مذهبی و ارتجاعی به
شهروندان را از زمان شیرخوارگی پیگری می کند، و دست به سانسور تاریخ می زند و در
تلاش مستمر برای قطع ریشه های ایرانی این مردم است، کاری بسیار دشوار است. خسارت و
زیان فرهنگی این رژیم که فاجعه بزرگی در تاریخ کشورمان است کمتر مورد توجه قرار می
گیرد یا لااقل می شود گفت به اندازه زیان های اقتصادی و فساد و دزدی مورد توجه
نیست. کافی است در نظر بگیریم که در این رژیم که دستگاه آموزش و پرورش تا سطح
دانشگاهی را با تصفیه های مکرر هم به لحاظ کادر آموزشی و دانشجویان و هم به لحاظ
محتوای آموزشی مورد کنترل قرار داده،
دستگاهی هم به اسم «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» برپاست که تمام تولیدات فرهنگی
اعم از ترجمه کتاب و تالیفات و موسیقی و سینما، باید از کنترل سانسورچیان نفهم و
بیشعور و اوباشی نظیر شمقدری بگذرد و به تایید آنان برسد تا امکان انتشار بیابد.
از طرفی همین وضع با اثرات ضد انگیزه ای و خود سانسوری که دارد ترمز بزرگی در سر
راه تولیدات فرهنگی و هنری است و علاو بر اینها باید به شرایط و مقرارتی که مثل زنجیری
سنگین بر دست و پای ناشران ، کار آنان را با سد و مانع رو به رو می کند نیز توجه
داشت. سنگ اندازی و سانسور اینان چنان بود که کیارستمی تصمیم گرفت در ایران فیلم
نسازد و گفت فیلم بعدی ام را در ژاپن خواهم ساخت و همین کار راهم کرد و فیلم
«همچون یک عاشق» را در ژاپن ساخت.
سینما گران وابسته به رژیم که به
لحاظ تامین مالی امکانات فراوانی رژیم در اختیارشان قرار داده، همیشه کینه توز و
زبان دراز نسبت به کارگردانان سینمای ایران بوده اند و کیارستمی هم از این دایره
بیرون نبود. حدود دو سال پیش کیارستمی در یک جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه سیراکیوز
آمریکا، در پاسخ به سوالی، کامنتی را مورد اشاره قرار داد که زیر مقاله «یک
کارگردان که فیلمهای جنگی می ساخت» و در آن مقاله «گوش او(کیارستمی) را کشیده بود» آمده بود. در آن کامنت از
کار کارگردان فیلم جنگی ساز انتقاد شده و فیلمهایش فراموش شدنی و جنگ بیهوده ارزیابی شده و در مقابل فیلم خانه دوست
کجاست، ماندگار ارزیابی شده بود.* این اظهارات کیارستمی، خشم حاتمی کیا و محافل
تبلیغاتی و بسیجی و «شهید پرور» همیشه طلبکار در صحنه رژیم را، برانگیخت و ابراهیم
حاتمی کیا خواهان موضع گیری مقامات کشور در برابر او شد(لینک http://www.irinn.ir/news/67453).
توپخانه سنگین رسانه ای علیه
کیارستمی راه افتاد تا از آنچه گفته عذر خواهی کند، اما او عذر خواهی نکرد. او همچنین
اعتنایی به «ضد ارزش» شمرده شدن جشنواره ها از سوی محافل رسانه ای و تبلیغاتی رژیم
و این که او برای جشنواره فیلم می سازد نکرد، و حتی اگر اشتباه نکنم برای «رو کم
کنی» در واکنش به این که او برای جشنواره ها فیلم می سازد گفته بود که بله برای
جشنواره ها فیلم می سازد چون در جشنواره ها بهتر از عوام فیلمایش را می فهمند(نقل
به مضمون).
مسعود فراستی |
کیارستمی چشم از جهان فروبست در حالی که بی تردید فشار و
محدویتهای این رژیم لعنتی و کارگزاران فرومایه اش از قماش شمقدری، زخمها به
روحش زده بودند و از آنها رنج برده بود. ماجرای روبوسی کاترین دونو در مراسم اهدای
نخل طلایی برای فیلم طعم گیلاس با او و الم شنگه ای که در ام القرای اسلام علیه او
راه افتاد و برخورد زننده ای که پاسداران فرومایه در قسمت کمرگ فرودگاه و کنترل
گذرنامه با او کرده بودند، بی تردید از خاطرات تلخ و زخمهایی بوده که همیشه با او
همراه بوده است. از این «ملعون» های «بلند پایه » نظام که به خاطر درگذشت او پیام
تسلیت فرستادند باید پرسید که در این نزدیک به چهل سال از حاکمیت ننگین و خونریزی
که از گردانندگانش بودید، چقدر تلاش کردید که لااقل دو سه ساعتی در سال از وقت
«رسانه ملی» در اختیار هنرمندان چون کیارستمی و شجریان قرار بگیرد و چقدر تلاش
کردید که این دشمن خویی و حمله و اتهام به اهل فرهنگ و هنر کشور که مورد حمایت و
احترام مردمند ولی با شما همکاسه نیستند، کنار گذاشته شود. این بوزینگان هنوز نمی
خواهند بفهمند سانسور و حذف کردن نام بزرگان فرهنگی و هنری و یا چهره های مبارز
این مرز و بوم، نمی تواند باعث فراموشی آنان در حافظه ملتی بشود؛ هم چنان که
تلاشهای شاه در این زمینه ثمری جز لعنت و نفرت برای خودش در نزد مردم و نسلهای
ایرانیان نیافرید. نام کیارستمی بی تردید به عنوان هنرمندی از مردم ایران با
دستاوردهای ماندگار در هنر سینما و ستایش شده در سطح جهان در یادها باقی خواهد
ماند.
*حرفهای کیارستمی در قسمتی از پرسش و
پاسخ در دانشگاه سیراکیوز
https://www.youtube.com/watch?v=oc-9tJFbUUk
https://www.youtube.com/watch?v=oc-9tJFbUUk
**********
باد ما را خواهد برد
در شب کوچک من ، افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهره ی ویرانیست
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی ؟
در شب اکنون چیزی می گذرد
ماه سرخست و مشوش
و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است
ابرها ، همچون انبوه عزاداران
لحظه ی باریدن را گویی منتظرند
لحظه ای و پس از آن ، هیچ
پشت این پنجره شب دارد می لرزد
و زمین دارد
باز می ماند از چرخش
پشت این پنجره یک نا معلوم
نگران من و توست
ای سراپایت سبز
دست هایت را چون خاطره ای سوزان ، در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش های لب های عاشق من بسپار
باد ما را خواهد برد
باد ما را خواهد برد
در شب کوچک من ، افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهره ی ویرانیست
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی ؟
در شب اکنون چیزی می گذرد
ماه سرخست و مشوش
و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است
ابرها ، همچون انبوه عزاداران
لحظه ی باریدن را گویی منتظرند
لحظه ای و پس از آن ، هیچ
پشت این پنجره شب دارد می لرزد
و زمین دارد
باز می ماند از چرخش
پشت این پنجره یک نا معلوم
نگران من و توست
ای سراپایت سبز
دست هایت را چون خاطره ای سوزان ، در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش های لب های عاشق من بسپار
باد ما را خواهد برد
باد ما را خواهد برد
-------------------------
تعدادی از فیلمهای کیارستمی را در شبکه یوتیوب می شود دید که لینک های مربوطه در زیر آمده است. متاسفانه فیلم کامل «باد ما را خواهد برد» را در یوتیوب پیدا نکردم اما می شود از لینک زیر دانلود کرد.
http://www.abanmusic.org/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%AF
http://www.abanmusic.org/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%AF
مشق شب
خانه دوست کجاست
گزارش
مسافر
کلوز آپ(نمای نزدیک)
زیر درختان زیتون
۲۲ تیر ۱۳۹۵ - ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۶