نامه زهرا باکری در دفاع از همسران برادران درگذشته خویش
این هم وجهی از تعفن دستگاه ارزشی رژیمی را منعکس می کند که خمینی پلید برپایه اسلام ناب محمدی پی ریخت
رژیمی که در آن در کشمکش بر سر قدرت، آخوندهای مرتجع و کارگزاران «گوساله پرست»شان که خامنه ای را تقدیس می کنند،هیچ حرمتی برای هیچ کس قائل نیستند.
شنبه - ۱۴ شهريور ۱۳۸۸
نواندیشhttp://www.noandish.com/com.php?id=32018
بیانیه تکان دهنده خواهر شهیدان باکری
آینده :خواهر شهیدان مهدی و حمید باکری در واکنش به ادامه هجمههای محافل خاص به همسر شهید باکری بیانیهای منتشر کرد.
:بخشهای از این بیانیه بدین شرح است
بنده حقیر خواهر سه شهید هستم، در زمان رژیم شاهنشاهی برادر بزرگم شهید و برادر دیگرم به حبس ابد محکوم شد. دو برادر دیگرم نیز در حکومت جمهوری اسلامی به شهدات رسیدند. سی سال از عمرم را در حکومت ستمشاهی سپری کردم...
برادرم مهدی باکری به دنبال برقراری حکومت عدل علی بود. شبهایی که شبنامه و اعلامیه به خانه میآورد تا به همراه دیگر برادران و خواهرانمان در خانههای اطراف پخش کنیم به من میگفت: خواهر من، حکومت عدل علی در ایران حاکم خواهد شد. تو دیگر نگران گرسنه خوابیدن بندههای خدا نخواهی بود. دیگر همسایه بیخبر از همسایهاش خواهد خوابید و... هیهات که برادرانم و هزاران شهید دیگر با این آرزوها از همهچیز و همهکس خود گذشتند... و امروز عدهای که از گذشتگان عبرت نمیگیرند با قدرت به آنها اجازه نمیدهند که به خود آیند. با سوء استفاده از نام اسلام و شهدا با مردم هموطنشان چه میکنند؟
برادران من مهدی و حمید عاشق همسران و خانواده خود بودند. وقتی حمید به خانه میرسید، احسان از شانههای پدرش پایین نمیآمد. هر گاه مهدی از جبهه باز میگشت، ساعتها با خواهر زادههای خود بازی میکرد. اما با وجود این علاقه آنها عشقی والاتر به خدا، میهن و اسلام واقعی داشتند که تمام عشقها را تحتالشعاع قرار داد و باعث شد آنها از تمامی لذات دنیا دست بکشند...
اما در مورد همسران برادرانم جملات نامربوطی شنیدهام. شما اگر ذرهای شرم از مقام و خون شهید داشتید. امروز این بیحرمتیها را به همسران شهدا نمیکردید، کسانی که تا قبل از این بیعدالتی اخیر حاکمیت، با چنگ و دندان از این حکومت حمایت کردهاند. چطور یکشبه مستحق این همه توهین شدهاند؟ آنها شبها در خفا برای همسران خود گریستهاند تا کسی اشکهای آنان را نبیند. تا مثل حضرت زینب محکم و استوار باشند. آن وقت شما تازه به دوران رسیدهها که باکری را نمیشناسید، میگویید همسرانشان دیگر باکری نیستند؟! شما که هستید که چنین حقی به خود میدهید؟!
من به عنوان بزرگ خانواده باکری به همسران برادرانم افتخار میکنم، همسر مهدی با خواهش خانواده باکری با فردی که ارزش و حرمت شهید را میداند، ازدواج کرده است. ایشان از ابتدای ازدواجشان عکس مهدی را به دیوار خانهشان آویختهاند و با فرزندانشان در مورد عمو مهدی حرف میزنند و فرزندانشان از زمان تولد، مهدی را به عنوان عمو و انسانی والا شناختهاند. آن وقت شما میگویید چرا اسم باکری را دارند؟!
بعد از مراسم چهلم مهدی و حمید من به عنوان بزرگ خانواده، به هر دوی آنها گفتم ازدواج کنند و این چیزی جز فرمان خدا نبود. همسر حمید با داشتن دو فرزند، جوانی و همه چیزش را صرف تربیت آنها کرد و خدا میداند چه فشارهایی را به تنهایی به جان خرید تا فرزندانی صالح تربیت کند. فرزندان پاکی که شما از تهمت زدن به آنها هم ابایی ندارید. همسران برادرانم به حرمت زندگی کوتاهی که با برادر من داشتهاند. نور چشم خانواده باکری هستند و خواهند ماند.
خوشحالیم که خانواده ما بدهی به نظام جمهوری اسلامی ندارد، نه از حکومت کمکی دریافت کردهایم و نه به موقعیتی چشم داشتهایم، نه سهمخواهی کردهایم و نه سهمی خواهیم خواست. من وظیفه خود میدانستم این نامه را برای شادی روح شهیدانم بنویسم. باشد که برای آنها که آخرت را فراموش کرده و به خاطر قدرت کثیف مادی چشم به حقایق بستهاند، نیز تذکری باشد تا بندگی خدا بکنند و نه برده بنده خدا باشند.
زهرا باکری - خواهر شهیدان، علی، مهدی و حمید باکری
نواندیشhttp://www.noandish.com/com.php?id=32018
بیانیه تکان دهنده خواهر شهیدان باکری
آینده :خواهر شهیدان مهدی و حمید باکری در واکنش به ادامه هجمههای محافل خاص به همسر شهید باکری بیانیهای منتشر کرد.
:بخشهای از این بیانیه بدین شرح است
بنده حقیر خواهر سه شهید هستم، در زمان رژیم شاهنشاهی برادر بزرگم شهید و برادر دیگرم به حبس ابد محکوم شد. دو برادر دیگرم نیز در حکومت جمهوری اسلامی به شهدات رسیدند. سی سال از عمرم را در حکومت ستمشاهی سپری کردم...
برادرم مهدی باکری به دنبال برقراری حکومت عدل علی بود. شبهایی که شبنامه و اعلامیه به خانه میآورد تا به همراه دیگر برادران و خواهرانمان در خانههای اطراف پخش کنیم به من میگفت: خواهر من، حکومت عدل علی در ایران حاکم خواهد شد. تو دیگر نگران گرسنه خوابیدن بندههای خدا نخواهی بود. دیگر همسایه بیخبر از همسایهاش خواهد خوابید و... هیهات که برادرانم و هزاران شهید دیگر با این آرزوها از همهچیز و همهکس خود گذشتند... و امروز عدهای که از گذشتگان عبرت نمیگیرند با قدرت به آنها اجازه نمیدهند که به خود آیند. با سوء استفاده از نام اسلام و شهدا با مردم هموطنشان چه میکنند؟
برادران من مهدی و حمید عاشق همسران و خانواده خود بودند. وقتی حمید به خانه میرسید، احسان از شانههای پدرش پایین نمیآمد. هر گاه مهدی از جبهه باز میگشت، ساعتها با خواهر زادههای خود بازی میکرد. اما با وجود این علاقه آنها عشقی والاتر به خدا، میهن و اسلام واقعی داشتند که تمام عشقها را تحتالشعاع قرار داد و باعث شد آنها از تمامی لذات دنیا دست بکشند...
اما در مورد همسران برادرانم جملات نامربوطی شنیدهام. شما اگر ذرهای شرم از مقام و خون شهید داشتید. امروز این بیحرمتیها را به همسران شهدا نمیکردید، کسانی که تا قبل از این بیعدالتی اخیر حاکمیت، با چنگ و دندان از این حکومت حمایت کردهاند. چطور یکشبه مستحق این همه توهین شدهاند؟ آنها شبها در خفا برای همسران خود گریستهاند تا کسی اشکهای آنان را نبیند. تا مثل حضرت زینب محکم و استوار باشند. آن وقت شما تازه به دوران رسیدهها که باکری را نمیشناسید، میگویید همسرانشان دیگر باکری نیستند؟! شما که هستید که چنین حقی به خود میدهید؟!
من به عنوان بزرگ خانواده باکری به همسران برادرانم افتخار میکنم، همسر مهدی با خواهش خانواده باکری با فردی که ارزش و حرمت شهید را میداند، ازدواج کرده است. ایشان از ابتدای ازدواجشان عکس مهدی را به دیوار خانهشان آویختهاند و با فرزندانشان در مورد عمو مهدی حرف میزنند و فرزندانشان از زمان تولد، مهدی را به عنوان عمو و انسانی والا شناختهاند. آن وقت شما میگویید چرا اسم باکری را دارند؟!
بعد از مراسم چهلم مهدی و حمید من به عنوان بزرگ خانواده، به هر دوی آنها گفتم ازدواج کنند و این چیزی جز فرمان خدا نبود. همسر حمید با داشتن دو فرزند، جوانی و همه چیزش را صرف تربیت آنها کرد و خدا میداند چه فشارهایی را به تنهایی به جان خرید تا فرزندانی صالح تربیت کند. فرزندان پاکی که شما از تهمت زدن به آنها هم ابایی ندارید. همسران برادرانم به حرمت زندگی کوتاهی که با برادر من داشتهاند. نور چشم خانواده باکری هستند و خواهند ماند.
خوشحالیم که خانواده ما بدهی به نظام جمهوری اسلامی ندارد، نه از حکومت کمکی دریافت کردهایم و نه به موقعیتی چشم داشتهایم، نه سهمخواهی کردهایم و نه سهمی خواهیم خواست. من وظیفه خود میدانستم این نامه را برای شادی روح شهیدانم بنویسم. باشد که برای آنها که آخرت را فراموش کرده و به خاطر قدرت کثیف مادی چشم به حقایق بستهاند، نیز تذکری باشد تا بندگی خدا بکنند و نه برده بنده خدا باشند.
زهرا باکری - خواهر شهیدان، علی، مهدی و حمید باکری