dimanche, octobre 28, 2007

بحراني فراتر از مساله غني سازي اورانيوم

ايرج شكري
بحراني فراتر از مساله غني سازي اورانيوم
تحريمهاي يك جانبه يي را كه آمريكا به تازگي اعلام كرد، كه بنا بر گزارشها شامل بيش از ۲۰ نهاد وابسته به جمهوری اسلامی شامل
افراد، سازمانها بانکها(بانك ملي بانك صادرات و بانك ملت ) و همچنين موسسات و شرکت وابسته به سپاه پاسداران مي شود، اگر در كنار اظهارات و اقدامات هفته گدشته مقامات اجرايي و قانوگذاري اين كشور عليه رژيم بگذاريم به روشني ديده مي شود كه مساله اتمي يخشي از مساله و بحران در رابطه آمريكا با رژيم است و همه مساله نيست ....اظهارات اخير وزير خارجه آمريكا در كميته روابط خارجي مجلس نمايندگان آمريكا در روز 24 اكتبر مبني بر اين كه رژيم جمهوري اسلامي بزركترين خطر امنيتي در خاورميانه براي آمريكاست است و اين كه« ايران از گروه هايی از شبه نظاميان شيعه عراق حمايت می کند که شهروندان بی گناه، نيروهای امنيتی عراقی و نيروهای ائتلاف را می کشند »(بي بي سي 24 اكتبر)؛ اين كه تحريمها علاوه بر فعاليتهاي اتمي رژيم بنا بر اعلام وزير خاجه آمريكا به خاطر آن صورت گرفته است كه رژيم با« ساخت موشک های بالستيک خطرناک، حمايت از شبه نظاميان شيعه در عراق و حمايت از تروريست ها در عراق، افغانستان و لبنان، و انکار وجود يکی از اعضای سازمان ملل متحد و تهديد به محو کردن اسرائيل از نقشه، صلح و امنيت را به خطر می اندازد»، موج بلند ديگري در تشديد تنش در رابطه آمريكا با رژيم است. اگر چه بعضي از فرماندهان سپاه و برخي از مبلغان رژيم ولايت فقيه ممكن است تلاش كنند از اين كه آمريكا رژيم را بزرگترين خطر امنيتي در منطقه براي خود اعلام كرده بهره برداري تبليغاتي براي «اسلام» بكنند، اما بهاي اين «تهديد امنيتي بودن براي آمريكا» مي تواند به قيمت گزاف براي رژيم تمام شود. اظهارات وزير خارجه آمريكا را وقتي كنار دو سه مورد ديگر از اظهارات و اقداماتي كه از سوي آمريكائيان عليه رژيم شده و نيز اظهارات توني بلر در ضيافتي در نيويورك، قرار بدهيم كه همه در ظرف چند روز گذشته و در هفته يي كه به پايان رسيد رخ داد، اوج يابي بيسابقه يي در موضعگيري هاي شديد عليه رژيم را مي بينم. اظهارات جرج بوش مبني بر اين كه براي اجتنباب از جنگ جهاني سوم بايد جلوي دستيابي رژيم به صلاح اتمي را گرفت، اظهارات اخير ديگ چيني معاون رئيس جمهوري آمريكا كه علاوه بر اين كه رژيم را مانع پيشرفت تلاشهاي صلح در خاورميانه دانست، گفت كه:«رژيم ايران از ظهور يک جامعه شيعه عرب قدرتمند و مستقل در عراق که به جای قم در پی رهبری مذهبی از مراکز سنتی اجتهاد شيعه در نجف و کربلا است، می ترسد و همچنين در پی ضعيف نگه داشتن عراق برای پيشگيری از تهديد تهران به وسيله بغداد است»، اقدام 36 نماينده از هر دوحزب دموكرات و جمهوريخواه در تنظيم قطعنامه يي كه در آن از دولت آمريكا خواسته شده است كه به مقابله با گروههاي ترويستي و مورد حمايت رژيم در آمريكاي لاتين برخيزد، و اظهارات توني بلر- نماينده كميته چهار جانبه در روند صلح خاورميانه است- مبني بر اينكه بنياد گرايي اسلامي اكنون مثل ظهور فاشيسم در بين سالهاي 1920 تا1930 است و اين كه اين ايدئولوژي يك مقر دارد و آن رژيم ايران است و«در خاورميانه ديديم كه اين ايدئولوژي از پاي در نيامده است، برعكس اين تفكر ابتدا ما را از پا در خواهد آورد»، اينها همه نشان دهنده اين است كه مساله بسيار فراتر از مساله غني سازي اورانيم است و فعاليتهاي اتمي رژيم تنها بخشي از مشكل غرب با رژيم است و نه همه آن و به ويژه مساله آمريكا با رژيم، با ختم احتمالي مساله غني سازي اورانيوم پايان نمي يابد. در واقع از زمان مطرح شدن طرح يا استراتژي خاورميانه بزرگ از سوي آمريكا، كه رژيم به شدت به آن واكنش نشان داد، جناح ولي فقيه براي مقابله با آن به فعاليتهاي خود براي محكم كردن نفوذش در سوريه و لبنان و فلسطين و سودان افرود كه البته با هزينه كردن ميليونها دلار از دارائيهاي مردم ايران همراه بود. درعراق اگر چه عمليات عمال رژيم پنهاني و بوده و هست ولي اقداماتي كه بعد از روي كار آمدن رژيم جديد عراق عليه سازمان مجاهدين مستقر در آن كشور صورت گرفته است از جمله دستگيري دوتن از اعضاي مجاهدين مجاهدين توسط افراد ملبس به لباس پليس و سوار به اتومبيل پليس در بغداد كه مقامات رسمي از آن اظهار بي اطلاعي كردند و اقدامات خرابكارانه در انفجار لوله آب يايگاه اشرف، نشانه گوياي حضور عملياتي رژيم در عراق است.
خاورميانه اسلامي با مركزيت رژيم ولايت فقيه در برابر خاروميانه بزرك استراتژي رژيم در برابر آمريكا است. اخيرا محاسبات و تحليلي استراتژيكي در زمينه ايجاد يك بلوك قدرتمند اسلامي در برابر آمريكا كه وسعت آن فراتر از خاورميانه است، تحليلي كه در نوع خودش سعي شده همه جانبه نگر باشد- ،از سوي يكي از دست اندركاران صاحب نقش در سياستهاي تماميت خواهانه در داخل و توسعه طلبانه در سياست خارجي، يعني رحيم صفوي فرمانده سابق سپاه پاسداران و دستيار و مشاور عالي نظامي ولي فقيه ارائه شده است. اين تحليل و ارزيابي كه در اولين نشست مجمع نمايندگان اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان(1) ارائه شده، جمعه 4 آبان (26 اكتبر)روي سايت ايسنا قرار گرفت. صفوي در سخناني در اين جمع، ايران را قلب سياسي جهان اسلام ناميد و با ذكر آمار جمعيتي و منابع نفت گاز كشورهاي اسلامي، ميزان افزايش جمعيت در اين منطقه تا سال 2050 و حركتي كه در خارج شدن جهان از وضع تك قطبي ديده مي شود، مجموع 57 كشور عضو سازمان كنفرانس اسلامي را قدرت و قطبي براي آينده ارزيابي كرد و گفت كه جهان اسلام در 50 سال آينده به قدرت بزرگي تبديل مي شود(2). تحليل ارائه شده از سوي يحيي رحيم صفوي نگرشي براي يك دوره بلند مدت است كه اگر چه جاه طلبيهاي ابلهانه وخود محور بينهايي ايدئلوژيكي رهبران رژيم ولايت فقيه را منعكس مي كند، اما در عين حال نمايانگر گرايش و سياستي است كه تئوريزه شده است و به همين دليل رژيم در پي طرح ريزي و تدوين برنامه هاي مرحله يي براي تحقق آن است و به خاطر همين مي شود گفت كه اصطكاك و تضاد آمريكائيها با رژيم تنها بر اساس اتهامات واهي آمريكا نبايد باشد. ارزيابي هپروتي قلب سياسي جهان اسلام بودن رژيم ولايت فقيه در حالي است كه در داخل كشور كارگر و معلم و دانشجو از عملكرد جبارانه و سركوبگرانه رژيم در فريادند و عمال سركوبگر رژيم هر روز جنايتي تازه مي آفريند كه يكي از آخرين نمونه هايش در همدان بود كه عمال امر به معروف رژيم يك دختر دانشجو پزشكي را به كام مرگ فرستادند. فقر و اعتياد و فحشا بيداد مي كند و در همان حال كارگزاران فاسد رژيم به تاراج تروت و دارايي ملي مي پردازند. رژيمي كه در درون خودش با بحران و انشعاب رو به روست و انزجار شديد بخش عظيم جمعيت مسلمان كشور را نسبت به خود برانگيخته و بخشي از كارگزاران ديروز را به منتقدان و نارضايان ولي امر مسلمين بدل كرده است، مي خواهد رهبري جهان اسلام را به عهده بگيرد كه از فرقه ها و شعب مختلف اسلامي تشكيل شده كه هيچ نسبتي با ولايت فقيه ندارند. به علاوه در داخل اين كشورها هم برداشت فراگير و يك دست از اسلام وجود ندارد. از مراكش تا تاجيكستان و اندونزي اين گونه است . تنها اسلام بن لادن است كه از بين مسلمانان مراكش و مصر و عراق و پاكستان و افغانستان و اندونزي، عضو گيريهايي براي عمليات ترورستي كرده است. اسلامي كه خوشبختانه جايي بين مردم ايران ندارد و گرايش مورد حمايت جمعيت كشورهاي اسلامي هم نيست و تنها در بخشي از پاكستان و افغانستان حامياني دارد.
-----------------------------

1- جامعه اسلامي دانشجويان مثل ساير تشكلهايي كه عنوان جامعه اسلامي دارند، به جناح هار رژيم مربوطند، مثل جامعه اسلامي اصناف و بازار، جامعه اسلامي مهندسين. اما جامعه اسلامي دانشجويان را بايد مولود طرح و تفكر سعيد امامي در بوجود آوردن «تشكلهاي موازي» حامي ولايت فقيه در برابر تشكلهاي موجود كه راه انتقاد پيش گرفته بودند دانست. اين تشكل كه مثل بسيج دانشجويي از سوي جناح هار حمايت مي شوند نقش اصلي شان تقابل با انجمنهاي اسلامي دانشجويان تشكيل دهنده دفتر تحيكيم وحدت است. اين نقش را اينان در ماجراي 18 تير نيز نشان دادند.
2-یحیی رحيم صفوي كسي است كه در آغاز دوره اول رياست جمهوري خاتمي، در مقام فرمانده كل سپاه پاسداران، منتقدان سياستهای سختگيرانه و جناج موسوم به اصلاح طلب را به گردن زدن و زبان بريدن تهديد كرد و گفت كه اينها لباس اخوندي دارند اما منافقند. همچينين او در يك سخنراني در جمع بسيج دانشجويي وعده داد كه به موقع سر مخالفان را خواهد كوبيد. حمله انصار حزب الله به عطاالله مهاجراني، وزير ارشاد اسلامي و عبدالله نوري وزير كشور وقت در يك راهپيمايي دولتي كه گويا به قصد كشتن عبدالله نوري صورت گرفته بود، از رويدادهاي همان دوران است.متن آن گزارش ایسنا از سخنان صفوی را در لینک زیر می توانید مطالعه کنید.


 


پ – 27 اكتبر2007- 5 آبان 1386

Aucun commentaire:

مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن