mardi, septembre 22, 2009

بورشدن رهبر و سیلی سنگین مردم به سپاه پاسداران در تظاهرات روز قدس




بورشدن رهبر و سیلی سنگین مردم به سپاه پاسداران در تظاهرات روز قدس
ایرج شکری

خط و نشان کشیدنهای خامنه ای در نماز جمعه*
بعد از ماجرای کودتای انتخاباتی تاکنون، مردم به رغم خط و نشان کشیدنهای فرماندهان دستگاه سرکوب رژیم که با تظاهرات «غیر مجاز بشدت برخورد خواهد شد»، چند بار به خیابانها آمده اند و به تظاهرات پرداخته اند وهر بار با نیروی انتظامی درگیر شده اند و البته بهای آن را هم با زخمی و کشته شدن و دستگیریها پرداخته اند. اما تظاهرات مردم در «روز قدس» در بستر «موج سبز» از چند نظر اهمیت فوق العاده دارد. یکی این که شخص رهبر قبلا در نماز جمعه 20 شهریور، روز قدس را «مظهر وحدت ملت» خوانده بود و تاکید کرده بود که «مراقب باشيد در روز قدس كسانى نخواهند از اين اجتماعات براى ايجاد تفرقه استفاده كنند. از تفرقه بايد ترسيد. با تفرقه بايد مقابله و معارضه کرد، تفرقه نباید به وجود بیاید. آن وقتى ملت ايران ميتواند پرچم قدس را با افتخار بلند كند كه يكپارچه باشد. در طول اين سالها سعى كردند اين راهم به هم بزنند اما بحمداللَّه نتوانستند؛ ان‏شاءاللَّه بعداً هم نخواهند توانست.» دیگر این که او هم در خطبه اول و هم در خطبه دوم با اظهاراتش نشان داد که نه تنها مطلقا حقی برای معترضان و ناراضیان قائل نیست بلکه به رغم این همه خشونت و رفتار سرکوبگرانه و جنایتکارانه که بعد از انتخابات صورت گرفته است، مدعی شد که در مرحله مدارا با «معارضان » است و تهدید به قاطعیت خمینی گونه و «قاطعیت علوی» کرد. او در خطبه اول با شرح رفتار امام اول شیعیان در جنگ صفین و جمل و برخورد او با «خوارج» که به گفته وی در ابتدا مدارا و نصحیت بود، تاکید کرد که وقتی این روش چاره ساز نشد، امام شمشیر کشید و جنگید و به ویژه در این زمینه رفتار علی با خوارج را مورد تاکید قرار داد و گفت:« اما آن وقتى كه اين مدارا اثر نكند، آن وقت جاى قاطعيت علوى است؛ آن جایى است كه اميرالمؤمنين نشان ميدهد كه با كسانى مثل خوارج، آنجور رفتار ميكند كه خودش فرمود: «انا فقأت عين الفتنة»؛ چشم فتنه را من در آوردم». در خطبه دوم خامنه ای شدت عمل خمینی را به یاد معترضان و منتقدان خودش آورد که به ادعای وی بازهم اول مدارا بود اما چون «نصایح» خمینی مؤثر واقع نشد، او با قاطعیت رفتار کرد و در این زمنینه نحوه برخورد خمینی با «دولت موقت، مخالفین لایحه قصاص و گروهک منافقین» و «حتی در سطوح بالاتر از رئیس جمهور»(عزل منتظری) را مثال زد
.
اتهامات و برچسب زنی خامنه ای
- حربه دیگری که خامنه ای برای مرعوب کردن جناح معترض بکار برد این بود که اعتراضات بعد از انتخابات را «بلوا» نامید و به طور آشکاری آن را ناشی از هدایت از خارج دانست و از جمله گفت:« اين بلواهائى كه شما مشاهده كرديد در دوره‏ى بعد از انتخابات پيش آمد و پيش آوردند و آنها حمايت كردند، همه براى همين بود كه شايد بتوانند پشتوانه‏ى مردمى انقلاب را ضربه بزنند و از انقلاب بگيرند. بنده عرض كردم نشانه‏ى اعتماد مردم به اين نظام، حضور چهل ميليونى در انتخابات بود. حالا در راديوهاى بيگانه و متأسفانه بعضى هم در داخل همنواى با آنها، هى اصرار و تكرار كه بله، اعتماد مردم از نظام سلب شده!..». او هم چنین بدون ذکر نام اصلاح طلبان درون حاکمیت به محوریت خاتمی، آنها را متهم کرد که در سر داشتند که یک جمهوری اسلامی تقلبی درست کنند و به مردم در این مورد هشدارد. این آخوند مستبد در این زمینه گفت:« مراقب باشيد يك نظام جمهورى اسلامى تقلبى نخواهند براى ما درست كنند؛ كارى كه در ده سال گذشته هم بعضاً حركاتى انجام گرفت، اما خداى متعال مهار كرد؛ مردم بيدار بودند، هشيار بودند، اجازه ندادند. ميخواستند كارهائى بكنند، شعارهاى امام را به موزه بسپرند؛ صريحاً ميگفتند كه اينها كهنه شده! نه، شعارهاى انقلاب كهنه شدنى نيست؛ هميشه تازه است، هميشه براى آحاد مردم جذاب است. شعارى كه به نفع مستضعفين است، شعارى كه به نفع عزت ملى است، شعارى كه در آن مقاومت و ايستادگى است، اين شعارها هيچ وقت كهنه نميشود؛ براى هيچ ملتى كهنه نميشود، براى نظام ما هم كهنه نخواهد شد».

اطلاعیه فوری سپاه برای ارعاب

- عامل دیگری که حضور معترضان در راهپیمایی روز قدس را دارای اهمیت ویژه یی می کند این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – که نه نیروی حافظ نظم عمومی بلکه نیروی حافظ «انقلاب اسلامی » است-، بعد از ظهر پنج شنبه (روز قبل از راه پیمایی) با صدور اطلاعیهَ شدید الحنی یی که سپاه نیوز با قید(فوری) آن را منتشر کرد به میدان آمد. آنچه منتشر شد، متن تنظیم شده برای استفاده در اخبار روزنامه ها و رادیو تلویزیون بود و نه اطلاعیه به شکل کامل. در همان متنی که از روابط عمومی سپاه نقل شده بود و به جز فحش ناموسی، بدترین اهانتها و اتهام به معترضان جناح هار تحت رهبری خامنه ای ، زده شده بود، از جمله آمده بود: «دشمنان انقلاب و نظام و شکست‌خوردگان عرصة انتخابات اخير در تلاش هستند برای انتقام از مردمی که با خلق حماسه 22 خرداد و حضور بی نظير 85 درصدی خود، فصل نوينی در روند پيشرفت و تعالی کشور گشوده‌اند، باحرکات خاص و شعارهای انحرافی و استفاده از نماد‌های فريبنده رنگین و عمل کردن به نسخة رسانه‌های بيگانه و صهيونيستی در صفوف متحد مردم اخلال ايجاد کرده و شعارهاي واحد و کوبنده ملت عليه اشغالگران سرزمين فلسطين را به شعارهای انحرافی و مورد رضايت آمريکايي‌ها و صهيونيست‌ها مبدل سازند». بعد از این برچسبها و اتهامات، سپاه پاسداران خط و نشان کشیده بود که:« با آگاهی و بصيرت ايرانيان و آمادگی فرزندان دلير و رشيد مردم در دستگاهها و نهادهای امنيتی و انتظامی، بويژه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسيج برای رويارويي قاطع با هرگونه حرکت انحرافی، ضد انقلابی و ضد مردمی ، به اشخاص و جريان‌هايي که در صدد ريختن آب به آسياب دشمن صهيونيستي هستند هشدار می‌دهيم چنانچه قصد هرگونه اخلال و بی‌نظمی در راهپيمايي با شکوه روز قدس را داشته باشند با برخورد قاطع فرزندان شجاع و غيور ملت مواجه خواهند شد». و در پایان اطلاعیه به سبک و روش بکار گرفته شده در دهه سیاه 60 و ایجاد رعب در دوران درنده خویی بی حد و حصر حزب الله و سپاه با هدایت لاجوردی جلاد، برای بسج «اطلاعات 36 میلیونی»، از «اقشار و آحاد مختلف ملت، بويژه مردم شريف تهران» خواسته شده بود که، « در صورت بروز هرگونه حرکت انحرافی و مخل نظم و اهداف راهپيمايي روز قدس، هوشمندانه عرصه را برای عوامل بيگانه تنگ کرده و با حضور گستره خود، بعنوان پيشتاز نسبت به خنثی سازی توطئه سناريوي دشمنان اقدام و نيروهای امنيتی و انتظامی را در انجام وظايف محوله ياری کنند». مفهوم این اطلاعیه چیزی باز گذاشتن دست گله سگان حزب اللهی و اراذل و اوباش لباس شخصی برای هرگونه اقدام خودسرانه و اوباشگری و افتادن به جان مردم، نبود.
عبور مردم از رهبران و نکاتی در مورد شعارها
- اما به رغم این تهدیدها و خط نشان کشیدنها از سوی رهبر و از سوی پاسداران جهل و جنایت و آخوندیسم، که باهدف به وجود آوردن جوّ سنگین ارعاب ودر خانه نگهداشتن مردم و خالی نگهداشتن خیابانها از حضور معترضان صورت گرفت، هم سران حرکت «موج سبز» و هم مردم متنفر از آخوندیسم و استبداد به خیابانها آمدند. در حرکت روز قدس، بازهم مردم با شعارهای خود، از رهبران «موج سبز» عبور کرده و آنها را پشت سرگذاشتند. شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» و «استقلال آزادی جمهوری ایرانی» شعارهایی نیست که خوشایند کسانی مثل موسوی و کروبی و خاتمی باشد. البته من بر این باورم که شعار نه غزه نه لبنان... به معنی بی تفاوتی مردم نسبت به آنچه در فلسطین و بر فلسطینان می گذرد نیست، بلکه در درجه اول واکنشی است به نفی هولوکاست توسط احمدی نژاد که درجهان واکنشهای منفی برانگیخته و نسل جوان از این که چنین جنایت بزرگی علیه بشریت به بهانه حمایت از فلسطینیان نادیده گرفته می شود و اظهارات بلاهت بار احمدی نژاد می تواند نام ایران و تصویر مردم ایران را در نظر جهانیان خدشه دار کند، خشمگین است. این شعار و شعار دیگری که قبل از این در دروه اول ریاست جمهوری حاج محمود ساخته شده بود(فلسطین را رها کن – فکری به حال ما کن) هر دو متعلق به دوره احمدی نژاد است قبلا چنین شعاری وجود نداشت. همچنان که شعار «مرگ بر طالبان چه در کابل چه تهران» هم از شعارهایی است که علیه جناح درقدرت کنونی ساخته شد. نسل جوان و بخش آگاه و ترقیخواه مردم ایران، سیاست های مداخله جویانه رژیم در فلسطین و لبنان را که همراه با تلاش برای ایجاد شکاف در بین فلسطینان و حمایتهای مالی کلان به حماس و حزب الله لبنان است را، رد می کنند. شعارهای دیگری نیز در این راهپیمایی داده شد از «جمله کروبی بت شکن- بت بزرگ رو بشکن» و «ما اهل کوفه نیستیم- پشت یزید بایستیم»، که به روشنی بیانگر نفرت مردم شرکت کننده در راهپیمایی قدس در بستر «موج سبز«، از خامنه ای است. شعار «اعتراف شکنجه دیگر اثر ندارد» باز هم بیانگر شکست دستگاه ولایت فقیه و ارگانهای سرکوبگرش برای ارعاب مردم است که رسانه ملی رادیو تلویزیون را که به مردم ایران تعلق دارد، سه دهه است که به طور انحصاری و برای تزریق و تنقیه ایدئولوژی و مکتب آخوندی به مردم و به عنوان وسیله یی در خدمت گسترش جوّ پلیسی و ارعاب و حتی ابزار شکنجه روانی ( طی برنامه های واداشتن به اعترافات تلویزیونی متهمان)، بکار گرفته است. این روش هم دیگر کارآیی خود را از دست داده است. ایجاد فضای رعبب و سکوت مثل دهه سیاه60 و نیمه دهه هفتاد دیگر ممکن نیست. با توجه به اظهارات خامنه ای و آن اطلاعیه شدید اللحن و پر اتهام سپاه پاسداران و با توجه به این که قبل از آن هم فرمانده سپاه دست به یک به اصطلاح افشاگری در مورد موسوی و خاتمی موسوی خوئینها زده بود و با توجه به این که پاسدار شریعتمداری در آستانه برگزاری« روز قدس» در کیهان نوشته بود که « تمامی كسانی كه روز قدس با شعار و نشانه های تفرقه انگیز در صحنه حاضر می شوند، چه بدانند و چه ندانند و چه بخواهند و چه نخواهند، مزدور اسرائیل هستند و در این میان، آنها كه دانسته آمده اند، در جنایات وحشیانه اسرائیل سهیم می باشند و آنان كه به فریب آمده اند، اگرچه، جرم كمتری دارند ولی مقابله با آنها ضرورتی اجتناب ناپذیر است. مگر دیوانه ها مصداق «لیس علی المجنون حرج» نیستند؟ ولی اگر دیوانه ای با دشنه قصد كشتن كودك معصومی را داشته باشد، مقابله با او به هر قیمتی كه تمام شود ضروری است، هرچند كه دستگاه قضایی او را به این علت كه دیوانه است، مجرم نشناسد. ». با تمام این تهدیدات مردم آمدند و با «نمادهای رنگین» آمدند و باشعارهای که شنیدیم و خواندیم و با توجه به مواردی که یاد شد اهمیت فوق العاده تظاهرات معترضان در روز قدس به گمان روشن شده باشد
.
بورشدن رهبر و سیلی خوردن رهبر و سپاه ازمردم
- اکنون خامنه ای بور شده و سران سپاه و کسانی امثال پاسدار شریعتمداری، این عقده یی فاشیست درنده خوی ضد ایرانی و ضد انسانیت، از اراده و شجاعت مردم سیلی سنگینی دریافت کرده اند. خامنه ای خود را در چاله یی انداخته است که تا هم اینجاهم سبب زخمی شدن و شکستن دک و دنده اش شده و معلوم نیست که چگونه از آن خارج خواهد شد. اگرچه او در سخنانش در روز عید فطر کمی به نعل وکمی میخ زد ولی با تاکید بر این که «گناه تهمت به نظام از تهمت به اشخاص سنگین تر است»، و با حمایت از روش ننگین اعترافات تلویزیونی (وفقط رد «حجیت» اتهامات اعتراف کنندگان به دیگران)، نشان داد که دست از تکبر و خود خواهی و قدرت پرستی برنخواهد داشت. حال باید دید در آینده یی که آسمان آن پوشیده از ابرهای توفانی برای رژیم و به ویژه جناح ولی فقیه است، آیا سران قلدر منش و بیشعور سپاه و خامنه ای خود خواه، بعد از این همه پارس کردن، معترضان را گازهم خواهند گرفت و با «قاطعیت علوی» با معترضان معامله یی خواهند کرد که امام و پیشوایشان با خوارج کرد و آیا«چشم فتنه» را در خواهند آورد؟ البته اگر این روش بکار گرفته شود، خیلی خوب است، چرا که کسانی چون خاتمی و میرحسین موسوی یا کروبی که هر سه اسلامگرایان ستایشگر خمینی هستند و برای بقای جمهوری اسلامی تلاش می کنند، نقششان اکنون تنها گزارشگر بخشی از خشم و فریاد مردم ستمدیده و غارت شده ایران، بودن است. آنها خود در اعمال ظلم و ستم به مردم در شکلهای مخلتف از تصمیم گیرندگان و آمران در دهه اول این رژیم منحوس اسلامی بوده اند. نه چیزی از مصائبی که مردم کشیده اند نصیب آنان شده است نه بیان کننده و انعکاس دهنده آنچه از خشم و نفرت نسبت به این رژیم بیداد گر در گستره جامعه ایران وجود دارد هستند. اگر خامنه ای آنها را «چشم فتنه» به حساب می آورد، با کندن آن هزاران چشمه نفرت و آتشفشان خشم مردم از اینجا و آنجا پدیدار خواهد شد که دیگر نه موج سبز بلکه رودها از گدازه های سوزان خشم مردم به راه خواهد افتاد تا با رژیم ولایت فقیه آن کند که سی سال پیش با رژیم سلطنتی کرد. عجالتان نارضایی ها انباشته شده از سی سال بیداد به شکل آرام و کنترل شده یی که در اعتراضات مسالمت آمیز مردم جلوه گر شده، در بستر موج سبز جریان یافته است، اما «قاطعیت علوی» نابود کننده این عامل کنترل هم خواهد بود، چرا که پایانی خواهد بود برای امید یا توهّم امکان تغییر دادن وضع موجود از راههای قانونی و پایانی خواهد بود برای تردید ها و دو دلی ها برای میلیونها ایرانی تحت ستم و به ویژه نسل جوان شورشی برای در پیش گرفتن مبارزه یی رادیکال و بکار بردن قهر در برابر قهر . این تنها راهی خواهد بود که آنان برای رهایی از این ستم سی ساله در برابر خود خواهند یافت. تجربه انقلاب سال 57 هنوز در خاطره پدران و مادران نسل جوان شورشی که اکنون 60-50 ساله هستند زنده است و از آن گذشته به یمن این انقلاب اطلاعاتی و امکانات «فضای مجازی» نسل جوان به اطلاعات و فیلمها و تصویر زیادی از گذشته دسترسی دارد و می داند که در روزهای انقلاب مردم بدون اسلحه به جنگ ارتش و گارد شاهنشاهی(سپاه پاسداران شاه) رفتند و زمانی هم که با به دست آوردن اولین سلاحها در تهران به جنگ مسلحانه با نیروهای مسلح شاه برای تسخیر ارگانهای سرکوبگر پرداختند هنوز خمینی حکم جهاد نداده بود(تا آخر هم نداد) اما مردم منتظر حکم جهاد او نشدند هم چنانکه برای اعتصابهای سراسری هم از او «استفتا» نکرده بوند.** اما شاید با توجه به ناکارآمد بودن بکار گرفتن نیروی سرکوب و تهدیدهای تا کنون بکار گرفته شده از سوی رهبر و سپاه پاسدارن جهل و جنایت، تحولات مسیر دیگری بپیماید و مثلا هم چنان که محمدر ضا باهنر اخیرا حاج محمود را تهدید به مطرح شدن عدم کفایت کرد، یک چنین برنامه یی اجرا بشود و با زمین کوبیدن حاج محمود، و برگزاری انتخابات مجدد و کاهش اعمال نظر شورای نگهبان و راه دادن به رقبای کنونی برای دست پیدا کردن به اهرمهای اجرایی و قانونگذاری، خامنه ای برای ولایت خود و رژیم اسلامی، برای مدتی امکان بقا فراهم کند. چرا که به هر حال نه موسوی و نه کروبی و نه خاتمی هیچ کدام خواهان دستگیری و محاکمه خامنه ای و سران سرکوبگر سپاه و شکنجه گران و فقهای شورای نگهبان که نیستند. در برابر«خطر» برچیده شدن نظام اسلامی با قیام مردم، وبرقراری یک نظام سیاسی دموکراتیک که بی تردید نظامی غیر دینی و لائیک خواهد بود، آنها با هم کنار خواهند آمد.
:منابع و توضیحات
*خطبه های نماز جمعه 20 شهریور:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=5867

** در ویدئوکلیپی از سرود به یاد ماندنی برپاخیز که لینک آن در زیر آمده است تصویر صفحات اول روزنامه های روزهای آخر قبل از فروپاشی رژیم شاهنشاهی دیده می شود. ک در یکی از همین صفحات اول که مربوط است به روزنامه اطلاعات 22 بهمن سال 57 در حالی که تیتر بزرگ «تهران صحنه جنگ خونین مسلحانه است» ، خبری هم مبنی بر این خمینی گفته است «هنوز دستور جهاد نداه ام اما تصمیم آخر را می گیرم» درج شده است.
http://www.youtube.com/watch?v=CvqQXxgk7T8
پ 31 شهریور 1388-22 سپتامبر 2009

مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن