lundi, septembre 24, 2007


ايرج شكري
فرومايگان در قدرت، مردم ايران در مصيبت ومحنت

تملق گويي و چاپلوسي براي محمود احمد نژاد در رژيم ولايت فقيه حكايتي است كه نظيرش به احتمال زياد در دربار هيچ شاه مستبدي در كشور هايي معدودي كه هنوز چينين نظامي در آنها مستقر است وجود ندارد. جناب ايشان كه يكي از اطرافيانش ديده بود كه او هنگام سخنرانيش در سازمان ملل در هاله يي از نور احاطه شده، خودش نيز بر واقعي بودن اين رويداد تاكيد داشت مي گفت ديده بود كه موقع سخنرانيش هيچكس پلك نمي زند و همه مات و مبهوت به دارند به او نگاه مي كنند و اين را به آيت الله جوادي آملي هم شرح داد و فيلمي هم از اين ديدار و از فرمايشات معجزه هزار سوم با آيت الله جوادي آملي كه با گفتن بله و الحمدالله به مهملات او گوش مي كرد، تكثير شد ( به احتمال زياد از اقدامي بوداز سوي جناح مخالف براي نمايش تصويري بلاهت او) كه خيليها آن را ديده اند. از آخرين نمونه هاي تملق گويي در مورد معجزه هزاره سوم، يكي حرفهاي چند وقت پيش صادق محصولي بود كه از مشاوران احمدي نژاد است. جناب ايشان قبلا در زمان جنگ پاسدار بوده وبعد وارد كسب و كار شده و در زمان معرفي او از سوي احمدي نژاد به مجلس به عنوان وزير نفت، در خبرها گفته شد كه او صاحب ثروت كلاني است. وي قبل از مطرح شدن اخذ راي اعتماد از مجلس براي او، اعلام انصراف كرد. انصراف او شايد به دليل نگراني از احتمال طرح سوالاتي از طرف اقليت مجلس در مورد چند و چون گرد آوردن ثروتش بود. محصولي در پايان مرداد ماه در مصاحبه يي با خبرگزاري ايرنا در پاسخ به سوالي در مورد تغييراتي كه احمدي نژاد با تعويض يكي دو وزير و برخي مقامات دولتي انجام داده بود، دستمال ابريشمي به بزرگي چتر نجات براي «غبار روبي» از بيضه معجزه هزاره سوم، به دست گرفت و گفت «احمدي نژاد در خدمت به مردم با سرعت فانتوم حركت مي كند» و علت تغييرات را در تفاوت سرعت خدمتگذاري احمدي نژاد به مردم و سرعتي كه او از كارگزارانش انتظار دارد دانسته بود كه به گفته وي اگر به توانند حد اكثر سرعت هواپيماي مسافر بري را دارند. مورد ديگر مطلبي بود كه «مركز پژوهش و اسناد رياست‌جمهوري» در نخستين شماره از «گزارش جمهور» با عنوان «ديالكتيك سقراطي رئيس‌جمهور در پيروزي نهضت ملي هسته‌اي ايران» منتشر كرد. در خبري كه روز 28 شهريور در سايت بازتاب در اين زمينه انتشار يافت ياد آوري شد كه در اين گزارش، شيوه احمدي‌نژاد در پاسخ به مسائل و انتقادات، همانند سقراط و خودش سقراط زمانه معرفي شده است واين امر مورد طنز و طعنه در داخل كشور از سوي محافل مختلف رژيم قرار گرفت و حتي آخوند سيد محمد غروي از مدرسين حوزه علميه قم (29 شهريور به گزارش سايت آقتاب وابسته به مجمع تشخيص مصلحت) و اخيرا(اول مهر، سايت امروز به نقل از روزنامه قدس) دبيركل جمعيت مؤتلفه، مبالغه در مورد احمدي نژاد را مورد انتقاد قراردادند. نكته در خور توجه در مورد اين تحفه نظام ولايي اين است كه اصلا از او شنيده نشده كه به تقبيح اين گونه تملق گوئيها به پردازد(نكته يي كه از سوي سايت آفتاب هم به عنوان سوال مطرح شده است) و خواهان توقف و ممنوعيت آن شود. در واقع هيچكدام از اين پشم الدين هاي قدرت پرست كه سياه ترين دوره تاريخ ايران را بعد از حمله سپاه اسلام و بعد از حمله مغول براي مردم ايران آفريدند، از خودبزرگ بيني دست بردار نيستند. تملق گويان اين مرتجعيين خودپرست، كه موجوداتي بسيار حقيرتر و سفله تر از چاكران محمد رضاشاه هستند، با دم تكان دادن به ارباب و تملق گوئيهاي خود، موجب تشديد خود بزرگ بيني رئيسان و اربابان خود مي شوند. شاملو در سخنراني خود در دانشگاه بركلي كاليفرنيا با آن طنز گزنده خود نكته در خور توجهي را در مورد ويژگي خودكامگان و ديكتارتورها و نقش دوربريهاي آنان ياد آوري كرد كه در مورد امثال احمدي نژاد نيز كه ديكتاتور درجه دو در يك رژيم بشدت ضد مردمي است كه آخوندي عقده يي مثل خامنه اي در آن نفر اول صاحب قدرت و ديكتاتور درجه اول است، صادق است. شاملو همه ديكتاتور ها را مشنگ و ديوانه ناميد و در مورد نقش «دور و بريها»ي اين مشنگهاي ديكتاتور، در تشديد جنون آنان گفت «يعني دور بريها، غلامهاي جان نثار و چاكران خانه زاد آن قدر دور وبرشان موس موس كرده اند و د‎‎مب شان را توي بشقاب گذاشته اند و بعضي جاهاشان را ليس كشيده اند و نابغه عظيم الشان و داهي كبير و رهبر خردمند چپانشان كره اند كه يواش يواش امر به خود حريفان مشتبه شده ...»(1) . به روشني مي بينم كه امثال فاطمه رجبي و محصولي با تملق گو ئيهاشان و آن يكي كه هاله نور در اطراف اين موجود عقب مانده ديوانه ديده بود، همان كارهار مي كنند كه شاملو ياد آورشده است. اين تملق گوئيها در مورد معجزه هزاره سوم و عطر افشان «رايحه خوش خدمت» و تيز پرواز در خدمت به مردم، در حاليست كه در آنجا كه به زندگي مردم مربوط مي شود، فقر و فشار سنگين گراني و ناتواني مالي، رويدادهاي بسيار غم انگيزي را سبب شده است كه گاه خبري هم كه از آن منتشر مي شود، در غوغاي تنش در روابط خارجي رژيم به خاطر غني سازي اورانيوم، گم مي شود. يكي از اين خبر ها اين بود كه جوان 27 ساله يي كه با اتومبيل خود مسافر كشي مي كرد، چون سهميه بنزينش تمام شده بود و وي امكان تهيه بنزين و مسافر كشي و در نتيجه در آمدي براي گذران زندگي نداشته، خود را در خانه حلق آويزكرده بود. در هشتگرد، مردي 37 ساله كه دو دختر 8 ساله و 18 ماهه خود را حلق آويز كرده بود پس از دستگيري به پليس گفت، كه از مدتها پيش به خاطر مشكلات مالي با همسرش اختلاف داشته به طوريكه عرصه زندگي برايش تنگ شده بود. همسر وي به پليس گفت:«مقارن ساعت 17 روز18 شهريورماه جهت گرفتن نذري از منزل خود در هشتگرد خارج شدم و نگهداري ازدو فرزند خرد سالم را به عبدالله شوهرم واگذار كردم. اما يكساعت بعد وقتي به خانه بازگشتم متوجه حلق آويز شدن ستايش و فاطمه از نرده هاي راهرو(راه پله) شدم. درحالي كه به شدت شوك زده شده بودم روسري گره زده شده( به گلوي بچه) را باز كردم و و دو كودكم را به بيمارستان هشتگردم رساندم»(ايسنا 24 شهريور) بنا بر همين گزارش كودك 8 ساله در بيمارستان جانسپرده و در زمان ارسال گزارش تلاش براي نجات كودك 18 ماهه ادامه داشته است. زن ياد آور شده كه شوهرش قبلا تهديد كرده بود كه او و بچه ها را خواهد كشت ولي وي آن تهديد ها را جدي نگرفته بود. همين خبرگزاري در 28 شهريور گزارشي از رويداد تكان دهنده و تلخ ديگري از همين نوع از شيراز داشت. در اين رويداد غم انگيز مردي 50 ساله كه سه فرزند خود كه دو دختر 18 ساله و 13 ساله، يك پسر بچه 8 ساله بودند با ضربات پتك به قتل رسانده بود، خودش پليس را خبر مي كند. در اين گزارش آمده است:«رئيس پليس آگاهي فارس با اشاره به مشكلات مالي شديد اين كارمند باز نشسته به ايسنا گفت در تمامي اعترافات به دست آمده، متهم از آينده مبهم فرزندانش ابراز نگراني كرده و به ماموران گفته است“ از ترس اين كه مبادا با خود كشي من ، فرزندانم پس از من بي پناه و آواره شوند، تصميم به قتل آنها گرفتم و در نبود همسر و دختر 22 ساله ام در اقدامي آني سايه شوم مرگ را بر سر فرندانم گستراندم“ در اين گزارش با اشاره به تحقيقات پليس در مورد اين حادثه تلخ آمده است كه اين مرد درگيري هاي مداومي با همسرش داشته است و به شدت فرزندانش را در لحظات عصبانيت كتك مي زده به طوري كه همسايگان به پلس گفته اند، همواره صداي ضجه فرزندان اين مرد را در حين ضرب و شتم مي شنيده اند. در اين گزارش به سابقه بستري شدن اين مرد در بيمارستان رواني اشاره شده است اما با اين حال وي به پليس گفته است كه «ازهمان لحظات اوليه وقوع قتل پشيمان بود و از اين كه موفق به خود كشي نشده بود زجر مي كشيد». اينها تنها نمونه هاي منجر به فاجعه و غير قابل پنهان كردن از وضع به شدت ناگوار مردم در رژيم منحوس آخوندي هستند ولي ترديدي نيست كه صدها هزار خانواده ايراني در شهر و روستا، و به ويژه آن 12 مليون نفري كه زير خط فقر زندگي مي كنند، دچار فشارهاي روحي و عصبي هستند كه شرايط دشوار زندگي را به نوبه خود، براي آنان و خانواده شان، سخت تر و دشوار تر مي كند. اين مصائب گوشه يي از دستاوردهاي اداره كشور با «تز اسلام»(2) و احكام شرع انور است كه حالا احمدي نژاد با تاكيد بيشتر در بكار گرفتن آنها با«سرعت فاتنوم» در راه خدمت به مردم است كه عوارضش برهمگان روشن است. در مورد روش سقراطي اين معجزه هزاره سوم، پرونده سازي و سركوبي دانشجويان دانشگاه امير كبير، سركوبي زنان و كارگران و تشديد سانسور مطبوعات از دست آوردهاي روشهاي سقراطي او در نظام اللهي جمهوري اسلامي و ولايت مطلقه فقيه براي مردم ايران است.
مردم ايران كه در زمان ديكتاتوري محمد رضا شاه آرزوي سرنگوني رژيم سلطنتي و برقراري حكومتي ملي و برگزيدهَ مردم را داشتند هرگز نمي توانستند سناريوي چنين سياهي را كه اكنون در ايران در جريان است، براي بعد از سرنگوني رژيم پهلوي تصور بكنند. سناريوي كه در آن آخوندها قدرت سياسي را در ايران قبضه كنند و هزاران بار درنده خوتر از شاه و ساواكش به سركوبي مردم و نقض حقوق بشر و حقوق شهروندي آنان و غارت ثروتهاي ملي بپردازند. با به قدرت رسيدن خميني به جاي سلطنت كه «موهبتي اللهي» بود كه به خاندان پهلوي رسيده بود و در آن خاندان به طور موروثي استمرار مي يافت، ولايت فقيه جايگزين آن شد(3) كه انتقاد از آن يا طلب تغيير آن ممنوع و جرم است و مجازات داد. رژيمي كه از نظر آيت الله هاي مرتجع ضد ايراني «ادامه حكومت رسول خدا» است و ولي فقيه هم برگزيده خدا و نايب امام معصوم، ولي فقيهي كه در عمل هرچه اراده كند، اراده اللهي است و اجراي احكام اسلام، آن گونه كه خميني در سركوبي خونين و گسترده دگرانديشان- كه انسانهاي بسيار شريف و بزرگي مثل شكراله پاك نژاد و سعيد سلطانپور از جمله قربانيان آنند-، و كشتار زندانيان سياسي و ادامه جنگ ويرانگر وضد ميهني با عراق عمل كرد. او گاه با شعار نجات مردم عراق از شر صدام عفلقي، گاه با شعار فتح قدس از راه كربلا بر ادامه جنگ تاكيد ورزيد و جنگ براي گسترش دامنه ولايتش به سرزمينهاي ديگر را جنگ حق عليه باطل و دفاع مقدس نام نهاد و با هرگونه تلاش براي پايان دادن به آن و برقراري صلح مخالفت ورزيد. جنگ 8 ساله كه حالا ابلهانه براي سالگرد شروع آن رژه و نمايش برگزار مي كنند، سرانجام با پذيرفتن آتش بس از سوي خميني كه از روي ناچاري و براي نجات رژيمش از فروپاشي به آن تن داد و آن را به نوشيندن زهر تشبيه كرد، پايان يافت. جنگي كه سبب ويرانيها و زيانهاي فراوان براي ايران و ايرانيان شد و كشته و مجروح و معلول بسياري به جا گذاشت. از اينها گذشته تصور نمي شد كه با برچيده شدن رژيم سلطنتي و استقرار جمهوري، ادبيات و روابطي در هيات حاكمه پديدار شود كه ياد آور تملق گوييها و چاكرمنشي ها و دستبوسي هايي است كه در نظام سلطنتي رايج بود. در جريان دستگيري چند نظامي انگليسي كه وارد آبهاي ايران در خليج فارس شده بودند، به پاسدار فرمانده واحدي كه اين عمليات را انجام داده بود مدال دادند و در اين مراسم، پاسدار موقع گرفتن مدل با صدايي بلند آن گونه كه در مراسم نظامي به كار گرفته مي شود فرياد زد«الله و اكبر- جانم فداي رهبر». اين شعار مهمل روي حمايل نفرات گارد احترام رژيم جمهوري اسلامي نيز نوشته شده است. در زمان رژيم سلطنتي ما ارتشي داشتيم كه فرماندهانش، سربازان جانثار شاهنشاه بودند و وظيفه ارتش قبل از هرچيزحفظ تاج و تخت شاهنشاه بود. حالا ولي فقيه يك ارتش كامل به اسم سپاه پاسداران جانثار و فدايي و مقلد دارد وعلاوه بر آن يك ارتش كه آن هم ارتشي ايدئولوژيك است و نام دانشكده افسري نيروي زميني آن هم دانشكده افسري امام علي است، در اختيار ولي فقيه است. همين يكي دو ماه پيش وقتي از فرمانده كل ارتش در مورد پيام مانوري كه انحام شد و نقش ارتش سوال شد، در آغاز پاسخش تاكيد كرد كه«ارتش، ارتش رهبر است».
در زمان شاه تملق كوئيها و ستايش ها منحصر مي شد به خود او كه «رهبري خرمند بود و سياستهاي داهيانه» داشت، اكنون تملق گوئيها در اطراف وزيران هم گاه و بيگاه ديده مي شود، در واقع در نظام مريد و مقلد پرور آخوندي، نوچه پروري هم از ضمائم آن است. چند سال پيش يكي از گماشتگان مهندس ميرسليم وزير وقت ارشاد اسلامي، چنان لحن تشريفاتي درباري در مورد او در مكاتبه يي اداري با دست اندر كاران يكي از نشريات وابسته به رژيم به كار برده بود كه مورد انتقاد روزنامه مذكور قرار گرفت.
با همه درنده خوييها و شيوه هاي مختلقي كه رژيم براي سركوبي مردم و تشديد اختناق به كار گرفته است، مردم سربلند ايران دست از مبارزه براي آزادي و كسب حقوق شهروندي و تلاش براي كسب حق اعمال اراده در سرنوشت ميهن خويش بر نداشته اند و جامعه پوياي ايران هر روز رژيم پليد ولايت فقيه را در عرصه يي جديدي به چالش مي طلبد و در اين راه آن كه ناچار دست به عقب نشينهايي زده است رژيم آخوندي بوده و آن كه پيشروي كرده اردوي مردم بوده است. ترديدي نيست كه در اين مبارزه پيروزي نهايي از آن مردم ايران است و ارتجاع محكوم به شكست است. در اين راه، همبستگي اوپوزيسيون آزاديخواه و ترقيخواه مي تواند كمك شاياني به مردم ايران براي در هم شكستن ارتجاع و سرعت بخشيدن به روند آن بكند، امري كه متاسفانه تا كنون تحقق نيافته است.
توضيحات
1 - دفتر هاي ويژه هنر سال چهارم شماره 8 مهر ماه 1376
2- رفسنجاني در چهارم ديماه 1368 در سخناني در جمع «علما و استادان حوزه هاي علميه اهل سنت كه از راديو رژيم پخش شد گفت:«اكنون با فروپاشيدن ديناي كمونيست مكتبي جز اسلام كه جوابگوي نيازهاي مادي. معنوي، روحي و جسمي انسانهاست وجود ندارد [...] تجربه دهساله جمهوري اسلامي نشان مي دهد كه اسلام براي مديريت جامعه تز قابل قبولي دارد».
3- يكبار خود خميني در يكي از سخنرانيهايش در خرداد 58 جمهوري اسلامي را مترادف «سلطنت» قرار داد و از آن به عنوان سلطنت اللهي و به عنوان جايگزين رژيم سلطنتي سرنگون شده سخن گفت. در اين سخنان كه كيهان 5 خرداد 58 درج شده است او گفت:«برنامه قليل المدت و عاجل كه حالا ما برايش مكلّف هستيم اين است كه با توجه به اين كه پيروزي ما پيدا كرديم در اثر وحدت كلمه، و اين كه همه اقشار و با هم دست به دست هم و بافرياد واحد گفتيم ما اين سلطنت كثيف را نمي .خواهيم و يك سلطنت اللهي و يك جمهوري الهي مي خواهيم كه احكام اللهي در آن تحقق پيدا كند همه گفتيم جمهوري اسلامي، بايد همين معنا را حفط كرد».


Aucun commentaire: