samedi, mai 03, 2008

دنیای مراجع تقلید و دنیای شهروندان در هفته معلم





























ايرج شكري


دنياي مراجع تقليد و دنياي شهروندان در هفته معلم


روز 12 ارديبهشت، روز ترور مرتضي مطهري توسط گروه فرقان در سال 1359 را، رژيم روز معلم نام گذاري كرد، در حالي كه روز معلم در ايران روز شهادت دكتر خانعلي در اعتصابات معلمان، در 12 سال 1340 بود. در سالگرد ترور مطهري، رژيم اينجا و آنجا در بزرگداشت او مراسمي برگزار كرد و سخنرانيهايي ايراد شد و مقاله در ستايش و بزرگداشت مطهري نوشته و ازجمله محمد قوچاني هم ، كه نظيريه پرداز«راست» و خط دهنده، « در نطفه خفه كردن التقاط» و پرونده ساز براي دگرانديشان و روشنفكران است و به و ترور شخصيت خوديهاي سابق كه سرخورده و معترضند ( مثل آنچه در مورد مخملباف نوشت) مي پردازد، مطلبي با آن عنوان «ما كجا ؟ استاد كجا؟» مورد مطهري نوشت كه هيچ ربطي به مساله معلمان كشور و مشكلات و اعتراضات آنان نداشت، بلكه نگراني از «التقاط اسلام و چپ گرايي» از نكات اساسي آن بود. در حوزه علميه قم هم آيت الله ها مطالبي در ستايش از مطهري بيان كردند. آيت الله سبحاني( كه در يكي دو ماه گذشته(1) گذشته وارد جدل با عبدالكريم سروش شده و نظرات او را در مورد اين كه قرآن را به پديده يي مثل الهام گرفتن شاعران در شعر سرودن تشبيه كرده بود، محكوم كرده و بر اين كه قرآن كلام خداست تاكيد كرده بود)، اهميت نقش مطهري را در آن ديد كه« مطهری در نجات نسل جوان کوشيد و نقاب از چهره گروهک‌هايی که به نام اسلام پيدا شده بودند برداشت و در دانشگاه در کمين اساتيد بود که مبادا برخلاف اسلام سخن بگويند». اما نكته در خور توجهي هم در اظهارات او بود، و آن اين كه گفت:«کتاب‌هايی که بعد از سال 1320 نوشته شده عمق و کار آمدی بيشتری داشته، زيرا با پيدايش مکتب‌های جديد مانند مارکسيسم و ماترياليسم در بين انديشمندان اسلامی يک شعوری ايجاد شده که مکتب خود را علمی‌تر و آگاهانه‌تر مطرح کنند». اين حرف آيت العظمي سبحاني است در مورد تاثير مكتب ماركسيسم و ماترليسم در ايجاد شعور و آگاهي بيشتر در انديشمندان اسلامي. اگر در زمان شاه بخشي از مذهبيون نابرابري اجتماعي را مورد تاكيد قرار دادند و كسي مثل مطهري هم ارزش كار را مورد توجه قرار داد( وبعدا كتاب اقتصاد او در زمان حيات خميني ممنوع الانتشار شد)، به خاطر تاثير حضور آشكار ماركسيستهاي ايران بود. آنها كه جنگ و رزمشان نه با خدا و دين و براي گسترش بي ديني، بلكه براي برانداختن رژيم دست نشانده شاه بود كه او را حافظ منافع امپرياليسم مي دانستند. و براي از ميان برداشتن بهره كشي ظالمانه از كارگران بود. اگر خميني كمر بر« درو» كردن دگر انديشان و تعطيل كردن روزنامه هاي مستقل و نشريات گروههاي سياسي به ويژه ماركسيستها نگرفته بود، روحانيت ناچار بود براي پاسخ به سوالاتي كه انتشار نظرات آنان در جامعه و در بين كارگران و زحمتكشان در مورد كارآيي احكام اسلامي در جهت منافع آنان و رفع ستم طبقاتي ايجاد مي كنند بيشتر كار بكنند(مساله اختلاف نظرها بر سر حقوق كارگران در قرارداد جمعي كار و بيمه كارگران و تو دهني خوردن خامنه اي از خميني بهمن سال 66 از رويدادهاي به ياد ماندني در اين زمينه است)، حالا يا با «اجتهاد» پاسخي مناسب در بيرنگ كردن نظر ماركيستها در حمايت و دفاع از منافع كارگران و محرومان مي يافتند، يا كارگران و زحمتكشان براي منافع خود و دستيابي به زندگي بهتر، دور آنها(ماركسيستها) جمع مي شدند كه اين هم مزاحمتي براي خدا و پيغمبر نبود، اگر چه تهديدي براي سودهاي كلان بود و ممكن بود روي دريافت وجوهات شرعي تاثير بگذارد و احتمالا ممكن بود باعث كسادي مجلس وعظ و روضه خواني هم بشود. به هر حال باز هم بايد آرزومند بود كه خدواند تبارك و تعالي، شعور و آگاهي مراجع تقليد و روحانيت و توجه آنها به مكتبهاي جديد را هرچه بيشتر كند. صافي گلپايگاني(آيت الله العظمي) مرجع تقليد ديگري بود كه به ستايش از مطهري پرداخت. كه نگارنده قبلا در «گردش علمي» از طريق حوزه نيوز، در پايگاه اطلاع رساني «معظم له»، به خوشه چيني از نظرات علمي ايشان در پاسخ به سولات مطرح شده از سوي مؤمنين پرداخته و در نوشته يي منعكس كرده ام(*)، او در سخناني ضمن ستايش از مطهري او را همطراز شيخ مفيد دانست و گفت:« برای رسيدن به مقامات امثال شهيد مطهری‌ها و شيخ مفيدها بايد همه درکسب علم تلاش کنند و شيعيان با هم متحد شوند.» اين مرجع تقليد در مورد «نوع آوري علمي» مطلبي بيان فرمود كه اختلاف 180 درجه يي با نظرات سبحاني دارد. آخوند صافي گفت:« علمای سلف در همه زمينه‌ها، کتاب‌های فراواني را تأليف کرده‌اند و امروز کسی نمی‌تواند مثل آثار آنها را تأليف کند و اگر می‌خواهيم نوآوری داشته باشيم بايد از کتب علمای سابق بهره ببريم، زيرا کتاب‌های آنها مخزن علم است». همانطور كه ملاحظه مي شود، او لازمه نوع آوري را مطالعه آثار گذشتگان مي داند كه يكي از برجسته ترين آنها را هم نام برده است، شيخ مفيد. اين شيخ مفيد از «علماي شيعه» است كه حدود هزار سال پيش، در سال 336 هجري.قمري در حوالي شمال بعداد به دنيا آمده و در سال 413 در سن 75 سالگي درگذشته است. نوشته هايش هم بزبان عربي است. روشن است كه هر علمي زمينه و موضوع خاصي را مورد توجه قرار مي دهد و محققان موضوع مربوطه هم سعي مي كنند پاسخي براي سولاتي كه مطرح مي شود، بيابند. اين كه چه «نوع آوري علمي» از اين محزن علم مربوط به هزار سال پيش مي شود انتظار داشت و به چه سولاتي پاسخ مي هد، معمايي نيست. با نگاهي به استفتائات و پاسخ به آنها در پايگاههاي اطلاع رساني مقام ولايت فقيه و مراجع تقليد (*)مي شود به نوع آنها پي برد.
اما همراه با روز معلم، هفته معلم نيز آغاز شد. مسائلي كه از سوي كانون صنفي معلمان در بيانيه آنان مطرح شده است، در مقايسه بيانات مراجع تقليد، دو دنياي متفاوت را منعكس مي كند. اما قبل از آن، اشاره به اين نكته هم مناسب مي دانم كه وبلاگ كانون صنفي معلمان، در مطلبي در صفحه اول خود با تصويري از دكتر خانعلي، و تصوير قمست هايي از روزنامه هاي مربوط به زمان اعتصاب معلمان در سال 1340، ياد آور شده است كه روز معلم در دوازه ارديبهشت، قبل از ترور مطهري در سال 59، به خاطر اعتصاب معلمان و شهادت دكتر خانعلي، در روز 12 ارديبهشت 1340 روز معلم نام گرفته بود. در آن اعتصابات دولت دكتر اميني ناچار به عقب نشيني در برابر معلمان شد. در اين مطلب به نقش باشگاه مهرگان كه كانون صنقي معلمان در آن زمان به شمار مي آمد در آن اعتصابات پرداخته شده است شده است(2)
در بيانه كانون صنفي معلمان از سال 86 به عنوان « يكي از تيره ترين سالها» براي معلمان ياد شده و آمده است كه «بعد از تجمعات با شکوه معلمان در اسفندماه 85 که با دستگيری تعداد زيادی از فعالان صنفی و ضرب و شتم شمار زيادی از فرهنگيان شريف پايان يافت، به دليل سانسور شديدی که به واسطه­ی بخشنامه شورای عالی امنيت ملی بر رسانه­ها حاکم شد چنين به نظر رسيد که تشکل­های صنفی سکوت پيشه کرده­اند و يا از وحشت، در لاکِ خويش فرو رفته­اند و يا همکاران خود را فراموش کرده­اند». كانون صنفي معلمان از همكاران خود خواسته است كه« از فرصتِ هفته گراميداشت مقام معلم استفاده کرده و به جای برگزاری مراسم رسمی و تکراری و تحقيرآميز، در طول هفته معلم، بخشی از وقت کلاس را به تبيين و توضيح مشکلات آموزش و پرورش، معلمان و دانش­آموزان، مشکلات فضاهای آموزشی و ساي مسائل ديگر که به دليل بي­تدبيری مسئولان دامنگير آموزش و پرورش شده است بپردازند تا در غياب رسانه­های مستقل، به وظيفة معلمی خود آنگونه که می­بايست عمل نماييم».
كانون صنفي معلمان ياد آور شده است كه روز 16 ارديبهشت تجمعي در برابر سازمان آموزش و پرورش تهران در ميدان فلسطين برگزار خواهد كرد و اگر حد اقل دو مورد از خواسته هاي معلمان تا روز 16 ارديبهشت، تحقق نيابد، تاريخ تجمع بعدي را در همان روز به اطلاع همكاران خواهد رساند. دو خواسته معلمان كه مورد تاكيد قرار گرفته از اين قرار است: «1- پرداخت مطالبات معلمان بويژه حق­التدريس همکاران که بيش از 6 ماه به تأخير افتاده است 2- لغو تمامی احکام هيئت­های تخلفات اداری که جزء اختيارات وزير است »(3).
بنا بر برنامه كانون صنفي معلمان معلمان تهراني، بزرگداشت روز معلم را با حضور بر سر مزار دكتر خانعلي برگزار كردند.
تاريخ انتشار بيانيه 26 فروردين سال جاري است. نگاه به مسائلي كه در اين بيانيه به آمده است و فرمايشات مراجع معظم تقليد، كه يكي تفاوت«علمي» فقه شيعه را با فقه اهل تسنن، از كف مسجد اعظم تا سقف‌آن مي ديد (آخوند وحيد خراساني)، يا آخوند صافي كه مطهري را همطراز شيخ مفيد مي داند كه هزار سال پيش درگذشته و نوشته هاي اورا در شمار«محازن علمي» براي نوع آوري مي داند و يا براي «محرميت» نوازد دختر يكي دو ماهه با مردي كه او را به فرزندي قبول كرده است، حكم نكاح موقت آن نوزاد با پدر اين پدرخوانده را(*) مي دهد، خود نشان دهنده دو دنياي متفاوت است. دنياي فقيهان مرتجع تاريك انديش كه نظراتشان چون نهرهاي گندابي است كه به هم مي پيوندند و رژيم ايدئولوژيك منحوس جمهوري اسلامي را مشروب مي كنند؛ و دنياي شهرونداني كه هر صنفي براي خودش يك تاريخچه مبارزاتي با ديكتاتوري مستقر در ايران داشته و اكنون نيز براي دستيابي به حقوق شهروندي و تامين حداقل نيازهاي زندگيشان، با اين رژيم سركوبگر، در تعارض و ستيز هستند.

منابع و توضيحات
-------------------
عکسها، دیدار مقامات و فرماندهان نیروی انتظامی با آخوند مرجع تقلید صافی گلپایگانی را- که با نظراتش در مقاله حاظر و مطلب قبلی آشنا شده بوید- نشان می دهد، که خود سندی است بر اهمیت نقش آیت الله های حوزه تاریک اندیشی قم در این رژیم منحوس ایدئولوژیک اسلامی است. آن که بعد از دست بوسی در برابر آخوند زانو زده و حال گریستن است، صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که من عنوان قاطر چی را برای او مناسبترین می دانم. آن یکی دیگر که در حال دستبوسی است،پاسدار علی لاریجانی است که او هم پستها و مسئولیتهای مهم در رژیم داشته است. از جمله اولین مدیر عامل رادیو و تلویزیون،از برنامه ریزان دانشکاه امام حسین وابسته به سپاه پاسداران،وزیر ارشاد اسلامی اسبق و بعد دو باره به ریاست صدا و سیما گماشته شد که برنامه هویت که توسط سعید امامی و حسین شریعتمداری ساخته می شد و نیز برنامه چراغ که در آن آخوند حسینیان به با ناصبی خواند قربانیان قتلهای زنجیره یی به دفاع از آمران وعاملان و مرتکبان آن جنایت پرداخت، از دست آوردهای دوره ریاست او بر رادیو و تلویزیون کشور بود که نزدیک سی سال است در انحصار رژیم آخوندی است. او همچنین دبیر شورای امنیت ملی و مذاکره کننده در مساله اتمی رژیم بود و در انتخابات ریاست جمهوری سه سال پیش کاندیدا بود.
.
نگاه کنید به مقاله تغيير حكم آيت الله از سركوب كردن به تظلم *

Aucun commentaire:

مهدی یراحی؛ روسری تو در بیار موهاتو واز کن

   مهدی یراحی؛ روسری تو در بیا موها تو واز کن